بذل و بخشش شیعیان امیرالمؤمنین علی ع
نشانه کامل شدن ایمان با این سه ویژگی
علائم دینداران
حسن خُلق و سعه خُلق
مذاکره اهل دین با خدا
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال امیرالمومنین علیه السلام: "شیعتنا المتباذلون فی ولایتنا".
حدیث امام باقر (علیه السلام) که از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل میکنند، صاحب این ایام و این عید فرمودند که شیعه ما کسانی هستند که در راه ولایت ما "توازل" دارند؛ یعنی بذل و بخشش دارند، میبخشند، هدیه میدهند و خرج میکنند در این راه.
"المتحابون فی مودتنا". در راه مودت ما اینها ابراز حب میکنند با دیگران. در این مسیر رفیقاند، محبت دارند. آن کسانی که در مسیر ما، در خط ولایت ما هستند، با آنها رفیقاند.
"المتزاورون فی احیاء امرنا". اینها به دیدار همدیگر میروند، ملاقات میکنند با همدیگر، رفت و آمد و رابطه دارند برای اینکه امر ما را زنده کنند.
"الذین اذا غضبوا لم یظلموا". کسانی که وقتی ناراحت بشوند، خشمگین بشوند، ظلم نمیکنند. اگر راضی هم بشوند، اسراف نمیکنند.
"برکتٌ علی من جاوروا و سلمٌ لمن باشروا". با کسانی که مجاورت دارند و همنشینی دارند، رفت و آمد دارند، برای آنها برکتاند. با هم قاطیاند به قول معروف، دور همند و میروند و میآیند و اینها.
حدیث بعد از فاطمه بنت الحسین (علیها السلام): پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: "ثلاث خصالٍ من کنَ فیه استکمل خصال الایمان". سه تا ویژگی که اگر کسی این سه تا ویژگی در او باشد، خصال ایمان در او کامل است:
"اذا رضیَ لم یدخلهُ رضاهُ فی باطلٍ و غضبَ من الحق". وقتی که راضی بشود، این رضایتش او را نمیبرد در باطل. حالت آنرمالی است که بین انسانها دیده میشود، بین ماها دیده میشود. وقتی راضی بشویم، گاهی سر حد دخول در باطل هم پیش میرود. کسی تعریف بکند از ما، خوشمان بیاید. حالا طرف یک گناهی، کاری، چیزی، زد و بندی، خدای نکرده خطایی، خلافی چیزی دارد انجام میدهد و رضایتمان ما را تا آن جاها میبرد. رفیقیم، راضی، و خلاصه نظر ما را جلب کرده و رأی ما را دارد. وقتی که عصبانی بشویم، غضب گاهی از حق خارج میکند، از انصاف خلاصه آدم را در میآورد. یک وقت نسبت به کسی کینهای دارد. "جرمنکم شنآنَ قومٍ الّا تعدلوا. اعدلوا هو اقرب للتقوی" مائده: آیه ٨. بعضی از قومی خوشتان نمی آید، شما را نکشد به این سمت که بخواهید عدالت را درکش کنید، جاری نکنید. عدالت داشته باشید، به تقوا نزدیکتر است. تازه عدالت داشته باشی آدم، اینجا کینهها دخالت نداشته باشد در تصمیمگیریهایش و اینها. اینها تازه مقدمه است برای اینکه آدم با تقوا بشود. با تقواست، حاضر نشد که برای اینکه مثلاً طرف شخص به او نزدیک است و فلان و اینها، مثلاً حق را پایمال بکند. این تازه مقدمه تقواست. عدل، عدل تازه به تقوا نزدیک است. تازه کار دارد تا به تقوا برسد. خلاصه آدم وقتی که راضی است، این رضایتش او را نبرد به سمت اینکه بخواهد در باطلی برود خدای نکرده. وقتی هم غضبناک، ناراحت، عصبی، ناخشنود است، این باز او را نکشد، بخواهد از حق خارجش بکند.
"و اذا قدرَ لم یتعاتَ ما لیس له". خلاصه وقتی هم که قدرت پیدا کند، دستاندازی نمیکند نسبت به آن چیزی که مال او نیست. مؤمن این ویژگی را دارد. قدرت داریم، خیلی وقتها این است دیگر. دلیل اینکه من این کار را دارم میکنم چون قدرت انجامش را دارم. اگر کسی قدرت انجامش را دارد، پس باید هر کاری که میتواند. ملاک عمل، قدرت است. میتوانی انجام دهی ما خیلی وقتها چون میتوانیم، این میشود دلیل حقانیت این کار. برای ما نیست، حقی در آن نداریم. حق مردم مخصوصاً. بیتالمال، دیگران. در زیر زحمت قدرت و توانش را داریم، دلیل نمیشود.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال امیرالمومنین علیه السلام: "ان لاهل الدین علاماتٍ یعرفون بها". اهل دین علاماتی دارند که با این علامتها شناخته میشوند. از کجا بفهمیم که دین دارد؟
"صدق الحدیث و اداء الامانه و وفاء العهد و بسط الارحام و رحمة الضعفاء و قلة المواقعه للنساء و بذل المعروف و حُسن الجوار و سعة الخلق و اتباع العلم".
که اولینش صدق حدیث است. در حرف زدنشان آدم دقیق است. طرف حرف میزند، سی درصد برگش را بالا و پایین نمیکند. اغراقهایی که بعضی دارند. تصویر اصل مطلب با این قلم نبوده، این جوری نبوده. این قدر رنگی نبوده، سیاه و سفید بوده ماجرا. خیلی رنگی تعریف میکند. لحن و یک جوری تعریف میکند که مثلاً از خودم میخواهم که انشاءالله عاقبتبخیر بشود. عاقبتبخیر میشوی؟ حالا انشاءالله عاقبتبخیر بشی! اینها همهاش شائبهای از کذب است. زیر مجموعه کذب است. آدم گاهی یک مطلبی را میشنود، طرف با سی درصد احتمال دارد میگوید. آدم میرود با شصت درصد احتمال نقل میکند. پنجاه پنجاه دارد میگوید. من که میروم هفتاد میگویم. نفر بعدی هم هشتاد. بعد دَه نفر مطلب کاملاً یقینی است، در آن شک و شبههای نیست. خیلی این جوری زیاد پیش میآید. رأس ماجرا طرف با شک دارد میگوید. میگوید: فکر کنم این آقا ناراحت بودند که این جوری گفتند. مثل اینکه فلانی امروز ناراحت بود. شنیدی شما؟ نفر سوم میگوید: فلانی ناراحت بود. آقا شنیدی فلانی امروز آمده ناراحت بوده؟ نفر پنجم، ششم، دهم: فلانی آمده کتف میزند. مطلب اول تبدیل به چی شد؟ اینها همه از عدم صدق نشئت میگیرد.
"و اداء الامانه". امانت را ادا کند. خلاصه همان که گرفته، تحویل گرفته، حالا چه در وظیفهاش، شغلش، کارش، امانتهای عرفی، چیزی سپردن. همین کلاسی که الان دست ما است، این امانت است. خب حالا این ماژیک و تخته و چگونه تخته پاک کن، همان جوری که من تحویل گرفتم، تحویل بدهم. خیلی وقتها آدم یک چیزی تحویل میدهد. بعد حکایت از این داشته که وقتی آدم تحویل میدهد طرف انگار خیلی برایش اهمیتی نداشته که بخواهد مواظبت بکند. آدم ماشینی داده و خلاصه میبیند که در باک را تمام کرد و بنزین را چه کرد و افتاده ماشین. انگار مثلاً چون ما جلو چشممان نبوده و ندیدیم و خیلی، نه، مشکل عجیبی است برای ما. قطار، یک آدم در یک خلاصه کوپهای با وسایل چه جور برخورد میکند؟ واقعاً اگر خانه خودش بود، مال خودش بود، این جوری برخورد میکرد؟ این جور میکشید؟ این جور میبست؟ این جور میشود؟ این جوری نیست. گاهی چیزی که مال خودش نیست، راحتتر دل میسوزاند. برایش و این عدم امانتداری است.
"و وفاء العهد". به عهد وفا میکند. خلاصه آدم تعهدی که دارد، قول و قراری که دارد. قراردادی که دارد، با دقت ملاحظه همه جوانب را نگاه بکند، حق و حقوقی چیزی پایمال نشود.
"وصلت الارحام". صله رحم از ویژگیهای اهل دین است.
"و رحمت الضعفاء". به ضعیفترها رحم دارد. جمعی، در گروهی، در تشکلی، آدم بیشتر باید هوای چه کسانی را داشته باشد؟ مگر بیشتر از همه ضعیفان، قویتران در رزقمان دست آنان میبینیم. احساس میکنیم آن که دارد کاری میکند، او کار را راه میاندازد. در حالی که #رزق دست خداست و وابسته به من، چقدر به این ضعفا برسم، برکت و رحمتش را شامل حال میکند.
"و قلة المواقعه للنساء". خلاصه نزدیکی با زنان کم دارند اینها. "عفیف و قلت المعات للنساء". خلاصه اینها معاشرتهای خاص با زنان کم است. اهل دین و "بذل المعروف". معروف را بذل میکند. آنی که در عرف، کار خوب شمرده میشود، چیز خوب شمرده میشود. این را میبخشد، میدهد به دیگران.
"و حسن الجوار". مینشینند کنارش. خلاصه خوششان میآید از همنشینی با این آدم. لذت میبرند، لذتبخش است. گاهی آدم با کسی مینشیند، آرزو میکند دیگر هیچ وقت این آقا را نبیند. هیچ وقت جای این آقا هست، برود با فاصله بنشیند. اینها علامت عدم دینداری است. غم دینداران لذت میبرند از اینکه باهاش همنشین باشند.
"و سعة الخلق". اخلاق وسیعی دارد. تنگنظر و تنگاخلاق نیست. حسن خلق داریم، یک سعه یا خلق داریم. اخلاقش وسیع است. در ابعاد مختلف که این آدم، آدم منعطفی است. گاهی با بعضی فقط توی حوزه میشود حرف زد. بخش مهمی است، فقط در مورد پول اگر حرف بزنی، نشسته دارد حرف میزند. فقط در رابطه کاری با او میشود رابطه داشت. هیچی دیگر. پا صحیح خلق در همه زمینهها، در همه ابعاد رابطه.
"و اتباع العلم". دنبال علم راه میافتد. تعبیر مرحوم آیتالله بهجت: آن چیزی که یقینی شده، قطعی شده، آن را دنبالش راه میافتد. شک و احتمال و نمیدانم این جوری است. شاید این جور بوده. شاید آن جور باشد. اینها را آدم دنبالش راه نیفتد. "اتباع العلم و ما یقرب الی الله". دنبال آن چیزی است که به خدا نزدیک کند. در زندگی دنبال این است چه به پول و چه به رفاه و چه به شهوت چه نزدیک میکند ما را به این سمت سراغمان. ولی مؤمن اهل دین که به سمت خدا نزدیکشان میکند.
"ان المومن نفسه منه فی شغلٍ و الناس منه فی راحهٍ". خودش از دست خودش مشغولیت خودش، خودش را به کار گرفته و دیگران از دست او راحتاند. ما خودمان، خودمان را رها کردیم. دیگران را هی به دیگران سختگیری داریم. مراقبه و محاسبهمان برای دیگران است. خودش هزار تا حرف این جوری وقتی شب میشود، صورتش را فرش میکند، به زمین میگذارد صورت را.
"سجدَ لله به مکاره بدنه". با جاهای محترم بدنش خودش سجده میکند برای خدای متعال.
"یوناجی الذی خلقهُ فی فکاک رقبته". خلاصه اهل مذاکره با خداست. هی پا نمیشود برود این ور، آن ور دنیا. اشرار و طواغیت و کفار و سردمداران کفر و شرک و اینها هی بگوید، بخندد و اینها. با آنها گفتگو و مذاکرهای نداشته باشیم. مذاکرهاش با خداست. مذاکرهاش هم درباره برداشتن تحریم نیست. مذاکره درباره "فکاک رقبته" است. هی با خدا میرود مذاکره میکند که خدا این گردنش را از آتش جهنم آزاد کند. موضوع مذاکره این است. خیلی تعبیر لطیفی است. هی با خدا مناجات میکند. هی گفتگو دارد. نظر خدا را به این سمت جلب بکند که خدا تحریم را از او بردارد. خلاصه گردنش را از جهنم آزاد کند. که در دعای عرفه هم هست که حضرت فرمودند که یک چیز است. اگر به من بدهی و چیز دیگری ندهی، من محروم نیستم. و یک چیزی که اگر به من ندهی، همه چیز بدهی، من محرومم. و آن این است که از آتش جهنم آزاد کنی. اگر تو این را به من بدهی، هیچ چیز دیگر به من ندهی، من محروم نیستم. اگر این را به من ندهی، همه عالم هم به من بدهی، من محرومم. چیز مهمی است. "الا فهاکذا فکونوا". این مدلی باشید. حضرت فرمود: این شکلی باشید، این شکلی باشید. خیلی نکته اهل دین خلاصه این ویژگیها را دارند. خدا نصیب ما کند و توفیق بدهد که بتوانیم این شکلی باشیم.
**الحمدلله رب العالمین.**
در حال بارگذاری نظرات...