ویژگیهای بهترین بندگان
ویژگیهای آدم عاقل
کمال دین مسلمان
۴ شاخصه مومن از کلام امام سجاد علیهالسلام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
عن ابی جعفر علیه السلام قال: سئل النبی صلی الله علیه و آله: "هُم خیارُ العِباد"؟ فقال: "الّذینَ اذا اَحسَنوا استَبشَروا، و اذا عَصَوا استَغفَروا، و اذا اُعطوا شَکَروا، و اذا ابتُلوا صَبَروا، و اذا غَضَبوا غَفَروا."
امام باقر علیه السلام فرمودند که از پیغمبر سؤال شد که: «خیارُ العباد» کیست؟ بهترین بندگان کسانی هستند که وقتی احسان میکنند، خوشحال میشوند؛ وقتی کار بد میکنند، استغفار میکنند؛ وقتی به آنها عطا شود، شکر میکنند؛ وقتی مبتلا شوند، صبر میکنند؛ و وقتی عصبانی شوند، میبخشند. اینها بهترین بندگان هستند.
---
قال النبی صلی الله علیه و آله: "اِنَّ خِیارَکُم اُولُوا نُهَی". قیل: یا رسول الله، "مَن اُولُوا نُهَی"؟
بهترین شما کسانی هستند که صاحب «نهی» هستند، یعنی عقل دارند. حالا تعابیر مختلف است؛ گاهی «لِذِی حِجر» داریم، «اُولوا الألباب» داریم، «قَومٌ یَعقِلون» داریم، «اُولُوا نُهَی» داریم. تعابیری که درباره «اُولوا الألباب» داریم، تعابیر خیلی مختلفی است و تفاوتهای ریز و ظریفی با همدیگر دارند.
در زبان فارسی ما میگوییم عاقل. اولین ویژگی آدم عاقل همین اخلاق حسنه است؛ «و الآحلام الرَّزینه». اینها افکارشان افکار خلاصه و سطح بالایی است. نه اهل توهمات و خیالات. اینها چیزهایی هست که چیزهای به درد بخوری است، چیزهای قابل… اینکه به خواب میگویند «احلام»، از این جهت است که افکاری که طرف در روز دارد، در خواب برایش نمایش داده میشود، وگرنه «حِلم» و «احلام» و اینها معنای همان فکر و اندیشه را دارند. سیاق باید دلالت بر مطلب داشته باشد. اینها افکارشان افکاری است که بالاخره سطح بالاست. درگیریهای ذهنیشان چیزهایی است که سطح بالاست.
«و صِلَةُ الأرحام»، اهل صله رحم هستند. «و البِرُّ بِالاُمهاتِ وَ الآباء»، به پدران و مادرانشان نیکی میکنند. «و المُتَعاهِدونَ لِلجیران و الأیتام»، نسبت به همسایه و یتیم تعهد دارند. «و یُطعِمونَ الطَّعام»، طعام اطعام میکنند. «و یُفشونَ السَّلامَ فِی العالَم»، در عالم سلام را افشا میکنند. خیلی تعبیر قشنگی است؛ یعنی به معنای این است که اصلاً همه وجود اینها، در همه روابط، در هر سطحی از روابط، سلامت است.
«و یُصَلّونَ و الناسُ نیامٌ غافِلون». وقتی مردم خوابند و غافلند، نماز میخوانند که حالا اینها معمولاً کنایه از نماز شب است.
---
عن ابی عبد الله علیه السلام قال: «کانَ علیُّ بنُ الحسینِ علیه السلام یَقولُ: اِنَّ مَعرِفَةَ بِکَمالِ دینِ المُسلِمِ تَوَلُّدُه مِن تَرکِ الکَلامِ فیما لا یَعنیهِ».
اگه میخواهی پی ببری که دین… امام سجاد علیه السلام فرمودند: میخواهی پی ببری که دین یک مسلمان کامل است؟ علامتش این است که چیزهایی که به او ربط ندارد، در موردش حرف نمیزند. مادر یک پسر شهید شده بود در معرکه و پیغمبر او را دفن کردند. مادر گفت: «تو بال…» حضرت فرمودند: «ساکت باش. عجله نکن. حکم خدا نکن. شاید بچهات «مالا یَعنی» داشته.» اهل کلام درجه شهدا نیست. زود نگو که بچه من در درجه شهداست. اینها خب این نکته بود؛ یعنی حضرت این سطح را نشان میدهند که مشخص شود درجه شهدا در چه ردهای است.
اینی که معروف است و بزرگان و اساتید و اینها همیشه به آن عنایت دارند، این است که خلاصه کمالات معنوی و اینها از همینجا شروع میشود، از سمت و سکوت و برنامهداشتن برای اینکه آدم خلاصه مراقب کلامش باشد. کلام هم اعم از این است که آدم چیزی بگوید. گفتارهای نوشتاری و توهمات ذهنی مراحل بعدی است؛ ولی اونی که اول کار است، همین حرفهایی است که آدم میزند. اولین سطحش هم همین است که مراعات بکند که کسی را دلش را نشکند. این اولین و حداقلی چیزی است که آدم باید داشته باشد. اگر این نباشد که دیگر «کَالبَهائِمِ انسان».
«و قِلَّةُ مُراءاتِهِ». انسان درگیرش جنجال و «مُراءات» کم است. یک نظری هم به این دارد که آن گفتگوها و جنجالهایی که آدم جنبه مطرحکردن خودش در آن هست، این را بهش میگویند «مُراءات». میخواهد دیده شود. یک نوع رؤیت و ریایی است. میخواهد بالاخره به چشم بیاید، دیده شود که ما بالاخره اینجوری نیستیم که فکر کنید بیسوادیم و سر در نمیآوریم و ما چیزی نیستیم و فلان و اینها. اینها بهش میگویند «مُراءات». اینجور گفتگوها، اینجور بحثها، اینجور جدلها. کمال دین مسلمان از اینجاها شناخته میشود که تو «مالا یَعنی»؛ اونی که «مالا یَعنی» است، اعم از لغو است.
اونی که به این ربطی به این آقا ندارد. بنده اگر بیایم درباره فلسفه صحبت بکنم، «مالا یَعنی» است. بنده بیایم در مورد این صحبت بکنم که امروز اتفاقاً به این مسئله فکر میکردم. یکی از شعب لغو برای امثال بنده این است که مثلاً بنشینم فکر بکنم که کی الان صلاحیت دارد بعد از آقای خامنهای رهبر بشود. لغو برای «مالا یَعنی». حالا کی از شما نظر خواسته؟ به شما چه ربطی دارد؟ ولو حرفش نه غیبت کسی است، نه حرف دنیاست و نه فلان است. لغو ظاهری نیست، ولی لغو ذاتاً اضافه است. یعنی به نسبت این آقا لغو است. حالا به من چه ربطی دارد؟ این «مالا یَعنی» به من چه ربطی دارد؟ این کجای کار من حل شد؟ کجای پازل من است؟ کجای کار من را راه میاندازد؟ کدام گیر من را دارد حل میکند؟ یا من میخواهم کدام گیر بقیه را حل بکنم با این حرف و این کلام و این گفتگوها و اینها؟ چی دارد حل میشود؟
خیلی یک وقتی هم عرض کردم، مجموعه بهجت فرموده بودند که گفتگوهایشان… فرمودند: «هم حالا جاهای دیگر به طرق دیگر فرموده بودند که من رمز موفقیتم این است که فقط به امور قطعی عمل کردهام.» خیلی مطلب دقیق است.
---
«و حِلمُهُ و صَبرُهُ و حُسنُ خُلُقِه».
خب، دو تا چیز فرموده بودند: «مالا یَعنی» را ترک میکند، «مُراءات» اش کم است. سومیش حلمش، چهارمیش صبرش. دکتر معمولاً ما مثل هم ترجمه میکنیم. حلم در برابر اذیت است. حلم یک به علم ربط دارد. یعنی انسان بالاخره تحمل کند. تحمل، صبر با همدیگر تفاوت دارند؛ یعنی در فارسی خودمان هم تحمل و صبر تفاوت دارند. مثلاً کسی اگر درس سنگینی میخواند و دارد سخت مثلاً مطلب سنگین است، میگوید دارم صبر میکنم در برابر این سنگینی مطلب. مطالعه میکنم، تحمل میکنم سنگینی مطلب را. میگوید صبر میکنم. خلاصه یک جاهایی صبر با تحمل فاصله دارد و حسن خلقش. این پنج تا.
و این حدیث آخر را هم بخوانم، یک خط:
عن علی بن الحسین علیه السلام قال: «مِن أَخلاقِ المُؤمِنِ الإِنفاقُ عَلی قَدرِ الإِقتارِ». مؤمن یکی از ویژگیهایش، از خلقیاتش این است که به اندازه نیازمندی، میبخشد. یعنی آنقدری که طرف نیاز دارد بهش میدهد.
«و التَّوَسُّعُ عَلى قَدرِ التَّوَسُّع». هر قدر که خودش وسعت دارد در زندگیاش، برای دیگران وسعت ایجاد میکند. یکی از اخلاقهای… چقدر ما دلمان خوش است به همین مؤمنبودنمان.
«و الإِنصافُ مَعَ الناسِ و اِبتِداؤُه ایّاهُم بِالسّلامِ عَلَیهِم». با مردم انصاف دارد. «نصفٌ نصفٌ من، نصفٌ شما». و انصاف اینجا به معنای سهم در نظر گرفتن. مردم در زندگی او سهم دارند، بخش دارند، جا دارند، جایگاه دارند. و ابتدا یعنی اول سلام به دیگران را او آغاز میکند. این چهار تا ویژگی اخلاق.
در حال بارگذاری نظرات...