باب پانزدهم؛ گریه از خشیت خدا
اثر گریه از خشیت خدا
گریه حضرت عیسی ع
اسم اصلی حضرت نوح ع
غیر از خدا و اشک از خوف خدا، همه چی معادل دارد!
سه چشم در روز قیامت گریان نیست
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
**باب و استحباب کثرت البکاء من خَشِیة الله**
باب پانزدهم این کتاب، باب استحبابِ گریه زیاد از خشیت خداست. از پیامبر اکرم (ص) در حدیث مناهی نقل شده است:
«مَن ظَفَرَ عَیناهُ مِن خَشیةِ الله، کانَ لَهُ بِکُلِ قَطرَةٍ قَطَرَت مِن دُمُوعِهِ مَکَلَّلٌ بِدُرَرٍ، وَالجَنَّةُ فِیهِ مالا عَینٌ رَأت، ولا أذنٌ سَمِعَت، ولا خَطَرَ عَلَی قَلبِ بَشَرٍ.»
یعنی: «کسی که از خشیت خدا اشکش جاری شود، به هر یک قطرهای که از چشمش میریزد، قصری در بهشت به او عطا میشود. هر قطره قصری در بهشت که تمام این قصر با درّ و گوهر زینت شده است. در این قصر چیزی است که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.» یک قطره اشک از خشیت خدا، یک قصر به هر یک قطره؛ اینجا به نظر قطره، آنجا به نظر دریا!
حدیثی از امام صادق (ع) درباره حضرت عیسی بن مریم (ع) است: «عیسی بن مریم عن قال: یا عیسی! انا ربک و رب آبائک الأولین.» خداوند متعال به عیسی بن مریم (ع) فرمود: «ای عیسی! من پروردگار تو و پروردگار پدران اولین تو هستم.» (منظور از پدران در اینجا اجداد است.) «الا أن قال: یا عیسی بن بکر البتو، یا مریم! إِبکِ علی نفسک بُکاءَ مَن قَد وَدَّعَ الأهلَ، وَغَلَطَ الدُنیا، وَتَرَکَها لِأَهلِها، ورَسَت رَغبَةٌ فی ما عِندَالله.»
ای عیسی! بر خودت گریه کن. حالا وقتی به عیسی (ع) میگویند بر خودت گریه کن، حساب ما روشن میشود، تکلیف ما معلوم است! گریه کسی که با خانوادهاش وداع کرده، و دنیا را رها کرده، دنیا را گذاشته. دمِ جان دادن است؛ دارد میرود. با یک همچین حالی، گریه کن. و این دنیا را گذاشته برای اهلش، و رغبتش به آن چیزی است که نزد خداست. این اوج زهد است؛ حقیقت زهد هم همین است.
سه تا حدیث اینجا داریم که حالا کمی متفاوت، ولی حقیقتش یکی است.
«عن أبی عبدالله (ع): کان اسم نوح (ع) عبدالغفار، وإنّما سُمِّیَ نوحًا لِأَنَّهُ کانَ ینُوحُ علی نفسه.» اسم حضرت نوح (ع) عبدالغفار بود؛ نوح شد به خاطر اینکه بس که بر خودش نوحه کرد و گریه کرد.
جای دیگر دارد: «اسم نوح عبدالله، اسمش عبدالملک بوده، انما سمی نوحا لِأَنَّهُ بَکیَ خَمسَمِائَةِ سَنَةٍ.» پانصد سال گریه کرد، نوح شد.
جای دیگر دارد: «کان اسم نوح (ع) عبدالاعلی.» پس عبدالملک، عبدالغفار، عبدالاعلی. برای نماز پانصد سال گریه کرد، که حالا اینجا مرحوم صدوق (ره) حاشیهای دارند؛ میفرمایند که اسم اصلی ایشان، «سکن» بوده. بر عبودیت دلالت دارد دیگر، عبدالمالک و عبدالغفار و اینها.
«قال رسول الله (ص): لیس شیءٌ إلا و له شیءٌ یُعدَلُهُ، إلا الله.» خیلی قشنگ است! غیر از خدا که معادل ندارد. برای خدا معادل قرار دادن؛ عدل به معنای انحراف و رو برگرداندن و اینها هم هست. هیچی معادل خدا نیست. «ولا إله إلا الله، لا یُعدِلُهُ شیءٌ.» الهی غیر از او نیست؛ معادلی ندارد. «ودَمعَةٌ مِن خَوفِ اللهِ فَإنَّهُ لَیسَ لَها مِثقَالٌ.» یکی خود خداست که معادل ندارد، و یکی هم اشک از خوف خداست که معادل ندارد و برایش مثقالی نیست.
«فَإن سالَت علی وَجهٍ، لَم یَرهَق قَطّ، ولا ذلَّت بَعدَها أبدًا.» اگر بر صورت جاری شود، آن صورت دیگر تیرگی و ذلت و کدورت و اینها را نخواهد دید؛ هیچ وقت! ابداً! بعد از آن دیگر هیچ وقت. «تُوبَالُ صُورَةٍ نَظَرَ اللهُ عَلَیها، تَبکی علی ذَنبٍ مِن خَشیَةِ اللهِ، لَم یَطلِع علی ذَلکَ إلا هُوَ.» خوش به حال صورتی که خدا به آن نگاه کند! ببیند این صورت گریان، بر گناهی که کرده و با خشیت خدا دارد گریه میکند، و هیچ کسی هم غیر خودش از این گناه خبر ندارد. یک گناهی کرده که هیچکس غیر از خودش خبر ندارد، و دارد گریه میکند. خوش به حال کسی که خدا این صورت را ببیند.
در آخر این را هم بخوانم: «کُلُّ عَینٍ بَاکِیَةٌ یَومَ القِیامَةِ إلا ثَلاثَةٌ.» همه چشمها روز قیامت گریاناند، غیر از سه تا چشم: «عَینٌ بَکَت مِن خَشیَةِ اللهِ، وعَینٌ غُضَّت عَن مَحارِمِ اللهِ، وعَینٌ بَاتَت ساهِرَةً فی سَبیلِ اللهِ.»
چشمی که از خشیت خدا گریه کند.
چشمی که از محارم الهی پوشیده باشد.
چشمی که در راه خدا شببیداری کشیده باشد. (شب را طی کردن، حالا لزوماً به معنای صبح رساندن نیست؛ شب را تو حالتی سپری کردن. به هر حال، شب تا صبح به صبح برسد.)
حالا حدیث بعدی از امام رضا (ع) طولانی است، انشاءالله.
در حال بارگذاری نظرات...