مومن بین دو خوف عمل میکند
خطبهای که از پیامبر ص حفظ شده است
مومن بین دو گناه است
استفاده از فرصت خوف
خوف از مقام پروردگار
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: ان من ما حفظ من خطب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم…». امام صادق علیه السلام میفرمایند: از آن خطبههایی از پیغمبر اکرم که حفظ شده است… ملعون ازل و ابد، یک روز ببر چند روز دیگر. این ملعون خلاصه اون بحث حدیثسوزی و اینها که داشتند، عمده خطب رسول الله حذف شد از دست مردم، از بین رفت، دیگه تقریباً چیزی نمونده. احادیث پیغمبر هر آنچه که بود اینها سوزوندن. هر آنچه که حفظ بودند کسی حق نداشت بگه تا اینکه فراموش شد دیگه تو این طولانی.
یکی از اون خطبههایی که حفظ شده از پیغمبر و مونده این است: «ایها الناس! ان لکم معالم فنتهو الی معالم»؛ مردم، شما معالمی دارید، بروید به سمت معالمتون. «و ان لکم نهایتاً فنتهو الی نهایتکم»؛ شما یک نهایتی دارید، اون نهایت خودتون رو سر کنید. «الا ان المومن یعمل بین مخافتین»؛ مومن بین دو تا خوف عمل میکنه. «بین اجل قد مزا لا یدری الله صانع». خیلی قشنگه عبارت: «یک عجلی که گذشت و مومن نمیدونه که خدا با او چه خواهد کرد، (کنایه از) اعمالی که تا به حال انجام داده. و بین اجل قد بقیه لا یدری من الله غازن فی». یک اجلی هم که باقی مونده و مومن نمیدونه که خدا چه خواهد کرد، کلاً بین تردیده. بین دو تا خوف. یعنی این حالت رو دارن ایجاد میکنن، این خوف رو. یک سری چیزهایی که گذشت و واقعاً آدم نمیدونه که خدا با اینها چه خواهد کرد. یک سری چیزهایی هم که خواهد آمد و واقعاً آدم نمیدونه که خدا با اون چه خواهد کرد.
«فال یأخذ العبد المومن من نفسه لنفسه». مومن باید از خودش برای خودش بگیره. «من نفسه لنفسه»، از خودش اخذ کنه برای خودش. از اون عبارتهای دقیق، یعنی چی «من نفسه لنفسه»؟ «و من دنیا آخرته»، از دنیاش برای آخرتش. این انگار مفسر اون تیکه اولم هست: از خودش برای خودش، یعنی از دنیای خودش برای آخرت خودش. خب، دنیا محدودهاش خیلی گسترده است. خود نفس ما هم یک جنبه دنیا داره یک جنبه آخرت داره. خود نفس ان نخود نفسم جنبه دنیا داره و جنبه آخرت داره. در بیرون هم که هم جنبه دنیا هست هم جنبه آخرت. «و فی الشبیبه قبل الکبر»، در جوانی خودش اخذ بکنه قبل از پیری و «فی الحی قبل الممات»، در زندگی قبل از مردن اخذ بکنه. «نفس محمد ما بعد الدنیا من مستعتبین»، قسم به آن کسی که جان من در دست اوست، دیگه راه برگشت نیست بعد از این دنیا. قسم شدیده. «و ما بعدها من دار الا الجنة النار»، دیگه هیچ راهی، هیچ منزلی نیست، بعد یا بهشته یا جهنم، هیچی دیگه غیر از این نه.
«عن ابی عبدالله علیه السلام قال: المومن بین مخافتین، ذنب قد مزا لا یدری ما صنع الله فی». مومن بین دو تا خوفه: یک گناهی که گذشت و نمیدونه خدا با او چه خواهد کرد و یک عمری که باقیه و نمیدونه که چی در اون کسب میکنه «من المهالک». چه مهالکی! این از پس تعمیره. این دومی از امام صادق علیه السلامه، فاطمه. بله. دو تا خوف داره. خوف با غم فرق میکنه. خود اون روایتم در مقام، یعنی این همون بحث تخصیص میشه، این عامه اون خاصه. این میفهمه که دو تا خوف داره. اونجا میفرماید که حالا اونی که گذشت خوفشو داری ولی الان استفاده کن. اونی که گذشت، گناهی که گذشت، که گذشت و این چه مهالکی کسب میکنه. «فلا یسبح الا خائفاً ولا الا الخوف». خود اختناق فرصت به چیه؟ به همین خوفه. اصلاً غیر از خوف اصلاحش نمیکنه. اونی که الان کار را بندازه بمونه خوب نیست. خوف مقدمه خوفی که حرکت ساز باشه. بله، حرکت بکنه، تدارک ببینه، گناه گذشته را اصلاح بکنه برای آینده که مطلع به گناه نشه، اقدام بکنه. این میشه همین استفاده از این فرصت بین دو تا.
«اذ فی قل الله عزوجل: و لمن خاف مقام ربه جنتان». امام صادق علیه السلام این آیهای که فرمود: «لمن خاف مقام ربه جنتان»، کسی که از مقام خدا بترسه دو تا بهشت داره. یعنی چی؟ «من علم ان الله یراه»، هرکی بدونه که خدا میبینتش و «یسمع ما یقول»، چی بگه خدا میشنوه، و «یعلم ما یعمله من خیر او شر»، هر کاری انجام بده خیر باشه یا شر باشه خدا خبر داره، میدونه. «فیهجزه ذالک عن القبیح من الم». این خوف از مقام رب همین حالته. بدون، خدا میبینه. بدون، خدا میشنوه. مراقبه در این مقام. بدون، خدا خبر داره از هرچیزی که این انجام بده. میشه خوف از مقام رب. این خودشو باز میذاره از اینکه بخواد عمل قبیح انجام بده. «فذالک الذی خافه مقام ربه». این همون کسیه که مقام ربشو ترسیده. «و نهان نفس عن الهوی»، نهی نفس از هوا، مراقب ایست. انگار دیگه اون مقام تشدید نهی نفس از هوا اینه مقامه. این جایگاه مراحل پایینترشم نهی نفس از هوا هست ولی اونجایی که انگار انسان واقعاً با هوا درگیر شده و نگهش داشته اون وقتیه که مراقبه به این دلیل که خدا داره میبینه، میشنوه، باخبره. کلمه به کلمه من رو خدا حاضره، خبر داره. کوچکترین افعال منو، حتی نیات منو، حتی خطورات من رو خدا خبر داره، میبینه، محاسبه میکنه و میسنجه. این باعث میشه که از مقام رب بترسیم. «جنتان» داره. حالا اون دو تا بهشت چیه، دیگه اون بحث مفصلی توی سوره الرحمن در مورد این دو تا جنت بحث کرده. خدا انشاءالله توفیق بده که اهل بشیم برای این آیه. و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...