راهکار در مسیر خیر ماندن
ابتلا مومن با این سه خصلت
ذکر کثیر و ذکر کبیر
یکی از شدیدترین واجبات
جلوههای نفس در زیارت امین الله
ترفند شیطانی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن الرضا علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «لا تزال اُمّتی بخیرٍ ما تَحابّوا و تَهاوَدوا و اَدُّوا الاَماناتِ و اَجتَنَبوا الحَرامَ و قَرَوا الاَضیافَ و اَقامُوا الصّلاهَ و آتَوا الزّکاهَ فاذا لَم یَفعَلوا ذلکَ ابْتُلوا بِالقَحْطِ و السِّنینَ.»
پیغمبر اکرم فرمودند که امت من همیشه به خیرند، تا وقتی که به هم محبت داشته باشند، هدیه بدهند، امانت را ادا بکنند، از حرام اجتناب بکنند، از مهمان پذیرایی بکنند، نماز را اقامه کنند، زکات را ادا کنند. اگر این کارها را نکردند، گرفتار قحطی و خشکسالی میشوند.
---
روایتِ «صدقه رسول الله» (قال ابوعبدالله علیه السلام): «یُبْتَلَی الْمُومِنُ بِشَیْءٍ اَشَدِّ عَلَیْهِ مِنْ خِصالِ ثَلاثٍ.»
مؤمن به چیزی شدیدتر از این سه خصلت مبتلا نمیشود؛ روایتی که قبلاً هم به آن اشاره شده بود، یکخورده تفاوت دارد. «سَلَاسٍ یُحَرَّمُهَا » از سه تا چیزی که بر او حرام است. گفتند: «ماه آقا جان چیه اونها؟»
«اَلْمُواساهُ فِی ذاتِ یَدِهِ وَ الْاِنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ وَ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیراً.»
* مواسات در آن چیزی که دارد و انصاف در آنچه که از جانب خودش هست.
* ذکر کثیر خدای متعال.
اما «اَنِّی لَا اَقُولُ لَکُمْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُلِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ»؛ منظور من این کار _اربعة _ نیست. «ذکر اللهُ عندما احلّ له و انما حرّم» منظور هنگام حلال و حرام است؛ کسی به یاد خدای متعال باشد. این "ذکر کثیر" است. ذکر کثیر داریم ما. ذکر کبیر هم داریم، ذکر کثیر هم داریم. اینجا ذکر کثیر یعنی متعدد به مناسبتهای مختلف. و خب این مناتش هم منات فقهی است؛ یعنی ذکر کثیر، تا حدی انسان میبیند که یک پشتوانه فقهی، اطلاعات فقهی میطلبد. کسی که مسلط بر فقه باشد، به این معنا میتواند اهل ذکر کثیر باشد.
بزرگان میفرمودند که کسی که یک دور فقه در سینه داشته باشد، از بسیاری از اذکار مستحبی مستغنی میشود. حاج آقای ناصری فرمود: «بسیاری از اذکار مستحبی مستغنی است.» خب یک وجهش همین است که این دائماً ذکر حلال و حرام را بلد باشد و اهل عمل باشد. هرچه میخواهد عمل بکند، میشناسد، محدودش را بلد است، قواعدش را بلد است. این میشود ذکر. از شدیدترین چیزهایی است که مؤمن به آن مبتلا میشود و نوبت قبلی هم داشته که پیغمبر فرمودند که امت طاقت این را متن ذکر کثیر طاقت ندارد. حضرت اشاره به خوف از خدا در آن محضر داشتند، اینجا به صرف تذکر به اینکه حلال است یا حرام.
---
خب این روایت آخر را هم اشاره بکنیم. از حسین بزاز: «قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِشَیْءٍ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی خَلْقِهِ.» حضرت به من فرمودند که: «من به تو حدیث نکنم شدیدترین واجبات خدا بر خلقش چیست؟»
از آن مفروضات الهی بر مخلوقات، شدیدترینش چیست؟ شدیدترین واجبات؟ الان از ما اگر بپرسند، ما چی میخواهیم جواب؟ یکی از شدیدترین واجبات، شدت خودش واژه پرمعنایی است دیگر. یکی از شدیدترین واجبات بر مخلوقات خب این چیست؟ گفتم: «بله بفرمایید.«
«قَالَ اِنْصافُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ وَ مُواساتُکَ لِاَخِیکَ وَ ذِکْرُ اللَّهِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ.»
* اولیاش انصاف با مردم که هر آنچه برای خود قائلی از حق و تکلیف، برای دیگران هم قائل باشی، میشود انصاف.
* و مواسات با برادرت. توضیحش و ذکر خدا در هر موطن.
اینجا تعبیرِ «مَوْطِن» دارد، در هر جایگاهی ذکر خدا. بعد فرمودند که: «اَمَا اِنِّی لا اَقُولُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ»؛ منظور من این اذکار نیست. «و إِن کانَ هَذا مِنْ ذاکَ» هرچند این از آن است، این هم از آن ذکر خدا در هر حالی هست.
اونی که مد نظر است، این قرینه متصل حضرت اینجا میآورد برای اینکه تطابق ندارد مدل تصوری به تص. «وَ لَکِنْ ذِکْرُ اللَّهِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ إِذَا هَجَمْتَ عَلَى طَاعَهٍ وَ أَوْ مَعْصِیَهٍ.» این سیاق روایت خیلی آخرش عجیب است. ذکر خدا در هر موطنی، وقتی که هجوم بردی بر طاعتی، یا معصیت. این خیلی عجیب است. لسانش، لسان خاصتری است. مراقبه خاصتری را دارد میفرماید تا آن روایات قبل و ریزهکاریها را اهل فنش میفهمند؛ تو روایات که ما نمیفهمیم. اونی که اهل مراقب است و خودش توی این ریزهکاری حاضر است، میفهمد توی روایت این لسانش ناظر به کدام مرحله است؟ به کدام لایه است؟ با چه ظرافتی دارد اشاره میکند!
وقتی که هجمه بردی بر طاعت، یعنی وقتی که آن نفس حالتی میشود که نفسِ نفسِ مولعه است. نفس مولعه فعال میشود. خب نفس ما، ما چند بار چند تا جلوهاش را میشناسیم و معروف است برایمان، نفس لوامه و مطمئنه و اینها، اماره و اینها. در حالی که توی زیارت امینالله حول و حوش دوازده سیزده تا جلوات نفس اشاره شده. «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسی مُطْمَئِنَّهً بِقَدَرِهِ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ.»
خب، نفس مطمئنه، نفس راضیه، نفس مستنه، نفس مفارقه، نفس مولعه، نفس محبه، نفس محبوبه، نفس شاکره، نفس صابره. انواع اقسام حالات نفس است و خیلی هم دقیق است اتفاقاً اگر کار شود هر کدامش.
خب این نفس مولعه انسان حالا فعال شده. «مولعتاً به ذکر که و دعا.» حالا من مولعه به ذکرم، مولعه به دعایم، نسبت به طاعت یک شوقی دارم، «مشتاق الی فرحت لقاءِ.» یک ظرافت، انسان آماده است برای طاعت. آنجا ذکر خدا، یک وقتهایی خودش فراموش میشود. توی آن برهه انسان آنقدر درگیر کار میشود، درگیر کار الهی. یک تعبیر وقتی یکی از دوستان را داشتم، شیطان ما را توی دو حوزه میخواهد نگه دارد. یا کار الهی را غیر الهی انجام بدهیم، یا کار غیر الهی را الهی انجام بدهیم. یک انسان را کار الهی صورت و صورت انسان قلب حیوان. اینجا صورتِ صورت کار الهی است، باطن خبری نیست. یک وقتی هم باطن الهی است، یعنی حیوانی را انسان میخواهد ملکوتی کند. چیزی که اصلاً در این وصف نگنجد، چیزی که تناسبی با دستگاه الهی و این حریم ندارد را میخواهد با نیت الهی بیاید انجام بدهد. حالا جفتش هم آدم برود توی مصادیق، مصادیق الی ماشاالله.
بله، در هر صورت این ناظر به این است که وقتی انسان میرود به سمت طاعتی، این «هجمت الی طاعتنٌ». آنها خیلی ظریف است. «عَجِمَت اِلَا مَعْصِیَهَ.» خلاصه، نفس یک کششی در خودش، قوّتی احساس میکند نسبت به معصیت. آنجا ذکر خدا. واقعاً، واقعاً هم سخت است. «اَشَدُّ ما فَرَضَ اللَّهُ.» اینها که دارد شدید، یکی از شدیدترین، واقعاً سیلی نواختن است اینجور واجبی. واجب شدیدی است، بیندازی به جان خودت این واجب خدا. انشاءالله ما را اهل اینجور واجبات و این اعمال قرار بدهد.
الحمدلله
در حال بارگذاری نظرات...