ذکر کثیر از واجبات است
معنای ذکر کثیر
قدرت بر ذکر خدا داریم؟
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
«عن ابی عبدالله علیه السلام قال من اشد ما فرض الله علی خلقه ذکرالله کثیرا ثم قال لانی سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر و ان کان من ولاکن ذکر الله عندما احل و ح فان کان طاعتا عمل به و ان کان معصیت»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند که از شدیدترین چیزهایی که خدای متعال بر مخلوقات خودش واجب کرده، ذکر کثیر است. پس معلوم میشود که ذکر کثیر از واجبات است. ذکر کثیر از واجبات است، آنکه گفته میشود انسان باید مقید به واجبات باشد، یکی از واجباتش ذکر کثیر است.
بعد حضرت فرمود: «چون بالاخره آیه قرآن هم از پسِ ذکر کثیرا عمری که ظهور در وجود دارد»، بعد فرمودند که: «منظور من سبحان الله، الحمدلله، لا اله الا الله و الله اکبر نیست. هرچند اینها هم از ذکر کثیره، لاکن ذکر خداست نزد آنچه حلال و حرام است؛ هنگام حلال و حرام.»
پس خود مرتکب نشدن حرام واجب است. ذکر خدا هنگام مواجهه با حرام هم واجب است. «ولاکن ذکر الله عندما احل محرم». معلوم میشود که ذکر مبنای عمل به ذکر کثیر است که از دل ذکر کثیر، عمل به واجبات درمیآید و اصلاً ذکر اینجاست. حالا در همین اربعین موسوی که امروز هم روز اولش است، بنده نیت بکنم که اهل این ذکر بشوم؛ هنگام حلال و حرام. خلاصه توجه داشته باشیم، هرچند که فکر نمیکنم یک روز هم بتوانم دوام بیاورم.
«فان کان طاعتا عمل بها، اگه طاعت عمل بکنم، اگر معصیت ترک.» این میشود ذکر کثیر. خدای متعال، که خب حالا برکاتش آثار عجیبی دارد. تند سوره مبارکه جمعه، یکی از آیات عجیب دستوری قرآن همین آیه است که معمولاً بهش توجه نمیشود: «فا ساو الی ذکر الله و زرال بیع لالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون فاذا قضیة الصلا فنتشرو فی الارض وبتغو من فضل الله وذکرو الله کثیر لعلکم طفلح».
در مورد خود نماز جمعه تعبیر به ذکر الله شده، بعد میفرماید که اینجا سعی به ذکر الله داشته باشیم، بعد میفرماید: «نماز تمام شد، انتشار در ارض داشته باشید.» انتشار در ارض و رفتن (انگار) معنای بازار رفتن است. از دستورات قرآنی این است که جمعه بازار داشته باشیم و بعد از نماز جمعه: «فنتشرو فی الارض وبتغو من فضل الله»؛ خرید هم بکنید، از فضل خدا چیزی ابتقاء بکنید. ذکر کثیر هم داشته باشید. معلوم میشود که بعد از نماز جمعه انسان برود بازار، یک چیزی بخرد. حتی یک تسبیحات حضرت زهرا، ذکر کثیر محسوب میشود.
این از دستورات قرآنی است، هر کدامش به عنوان مصداق برایش تعیین شده است و البته خب مصادیق هم برای اینها متعدد است.
خب حدیث دوم: «از سلیمان بن خالد قال سللت اباعبدالله عن قول الله اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل و قدمنا الی ما عملو من عمل فجعلناه هواءً منص به.» (از سلیمان بن خالد نقل شده است که گفت: از اباعبدالله (علیه السلام) درباره قول خداوند عز و جل: «و قَدَّمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا» پرسیدم.)
یکی از امام صادق (علیه السلام)، در مورد این آیه قرآن، سوره مبارکه فرقان آیه ۲۳، پرسیدم که این «وَ قَدَّمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَّنثُورًا» چیست؟ که میفرماید ما حرکت کردیم به سمت عمل اینها، هرچه که اینها از عمل انجام داده بودند ما رفتیم سمتش و این را متلاشی کردیم و تکهتکه کردیم. «هَوَاءً مَّنثُورًا» فرمود: «اما والله ان کانت اعمالهم اشد بیازا من القباتی.» فرمود: «به خدا قسم، هرچند اعمال اینها سفیدتر از کتان، کتانهای سفید باشد.» «ولاکن کانوا اذا ارض لهم الحرام لم یدعو.» اعمالی به این لطافت دارند، ولی وقتی مواجه با حرام میشدند رهایش نمیکردند (ترک نمیکردند). قدرت ذکر کثیر و ذکر خدا (حالا ذکر کثیر هم نه، ذکر خدا) هنگام مواجهه با حرام را نداشتند.
این همه اعمال را «هَوَاءً مَّنثُورًا» کرد. «ولاکن کانوا اذارضه اون تیکه آخرش ارض لهم الحرام لم یدعو یدعو عجیبه». خیلی روایت عجیبی بود: «عمل ... هرچیز نکره در سیاق نفی هر اطلاق ازش فهمیده میشود». در اصول میخواندیم: «هر آنچه که اینها از عمل برشان بار بشود، خدا متلاشی میکند.» قوه ماسکه در انسان وقتی نباشد، همان تقوا و ملکه تقوا وقتی نباشد، هم در برابر معصیت انسان خودش را حفظ بکند، هم سرمایه را نمیتواند نگه دارد. تا اینجا اگر کاری هم انجام داده باشد، هشداردهنده عامل به این دستورات قرار بده.
الحمدلله رب العالمین
در حال بارگذاری نظرات...