‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن علی بن ابی حمزه، عن ابی قال سَأَلتُ أبا عبدالله علیه السلام ما جُرِیت به الحسنه فسوم رسول الله. علی بن ابی حمزه از پدرش نقل میکند که ایشان میگوید: من از امام صادق علیه السلام پرسیدم که در مورد سنت پیغمبر در روزه، سنتی که جاری بوده از جانب رسول الله، حضرت فرمودند که: «ثلاثة أیام فی کل شهر». پیامبر در هر ماهی سه روز روزه میگرفتند: «خمیس فی العشر الأول»، در دهه اول پنجشنبه اول؛ «و أربعاء فی العشر الأوسط»، در دهه دوم چهارشنبه اول؛ و «خمیس فی العشر الأخير»، در دهه سوم پنجشنبه اول. این توضیح را ندادند، ولی احتمال میدهم که در روایت دیگر بود که این پنجشنبه اول و آن چهارشنبه دوم و فکر میکنم این هم پنجشنبه آخر. اینجور در ذهن من است. شاید هم چهارشنبه فقط دهه دوم چهارشنبه میتواند دو تا باشد، میتواند یکی باشد در دهه کجا میافتد. دهه سهشنبه این هفته شروع میشود تا چهارشنبه تا پنجشنبه. یا پنجشنبه شروع میشود تا دوشنبه، تا یکشنبه. آن هفتهاش میشود یک دانه چهارشنبه در دهه دوم و پنجشنبه در دهه که فرمود: «یعدل صیامهن صیام الدهر». این سه تا روزه معادل با روزه دهر است، یعنی انگار همه روزگار را انسان روزه گرفته است. این همه روزگار را هم توضیح میدهم، از باب اینکه این سه روز، هر حسنهای ده برابر میشود: «لَقَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا». هر حسنهای که ده برابر میشود، هر کدام از اینها حکم روزه دهر را پیدا میکند. و این هم که هر ماه میشود و ماهش میکند سال، سالش میکند عمر. قاعدهاش این است.
اگر این دلیل به این باشد که لزوماً به خاطر یک به ده بودنش باشد، اینکه دیگر سه روزه از هر ماه را طرف روزه بگیرد کفایت میکند. ولی اینکه حالا پنجشنبه این و چهارشنبه آن و باز پنجشنبه آخری؛ چرا به این نحو؟ ما از سلمان داریم که اول و وسط و آخر را میگرفت، میگفت که پیامبر فرمودند که هر کس این را بگیرد تمام ماه را گرفته است. نه، اینجا یک قسمت از خصوصیت، یعنی حتماً اگر در بحث روزه، ده به روزهای دیگر هم اگر طرف سه روز در ماه بگیرد، اگر روزه در گفته بشود که همین استدلالش تا، وگرنه آره، بله. این یک بخشش این است که این ایامش خصوصیت دارد در آن روزه دهر که سنت پیغمبر بوده، ولی آن نتیجهاش که یکسان است، یعنی یک به دهاش که خب «عشر امثالها» چقدر توسعه دارد از جهت اثر؟ یعنی فقط این نیست که شما یک کاری انجام دادید ده برابر کارتان بهتان ثواب میدهند. یک به ده که حساب میکنند، یک روز را ده روز روزه حساب میکنند. این هم هست. نه اینکه بابت یک روزه مثلاً اگر صد تومان بهتان میدهند یک روزه را ده تا صد تومانی میدهند، نه، یک روزه را ده تا روزه حساب میکنند. اگر هم هر روزی صد تومان میدهند، اینجا ده تا روزه صد تومانی با شما حساب میکنند. یک کار ده برابر مزد ৫০০ تومان بوده، ده برابر ۵ تومان. نه، این یک کار را ده تا کار از شما حساب میکنند، نه مزدتان را ده برابر میکنند. «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»، یعنی ده تا حسنه، نه ده تا حسنه میدهند. «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ» وقتی کسی با یک حسنه میآید، ده تا حسنه ازش قبول میکنند. ده تا حسنه از همان حسنه. «عشر امثالها» یعنی ده تا مثل همین، یعنی یک روزه ده تا مثل این روزه میشود. ده تا روزه، یک حج ده تا حج، ده نافله ده تا نافله. در همان بحث تجسم اعمال دیگر. به این نحو تجسم پیدا میکند، یعنی عمل است، یعنی آن خیلی بحث تجسم ده تا بهمان میدهند دیگر. خود عمل بی عرضه ۱۰۰ تومان، شاید مثلاً یک تومان ۵۰ تومان. ده تا از اینها میگیرد دیگر. چون ده تا از اینها دارد. بله، بله، مثل همانی که یک روزه را روزه ده روزه به حساب میآورد. یعنی میگویند که این دهر را روزه بوده. یک روزه میگیرد، میگویند این دهر را روزه بوده. اگر مثلاً ده دقیقه نماز شب خوانده، میگویند این ده تا ده دقیقه را نماز شب خوانده. این نکته لطیف اینجاست، اینکه توسعهاش آره، یعنی درست است که خود کار من و همان اندازه را ده برابرش میکنند. این حالا سر جایش. رحمتش وسیعتر از این است. یعنی اینکه خود کار را ده تا کار در عرض خودش به حساب میآورند. یک روز ده تا روزه. این خیلی نکته لطیفی و یک قاعدهای است که اینجا ازش استفاده کردهاند. اگر آدم روی آن تأمل بکند، میبیند خیلی جاها میشود از این استفاده کرد. فقهی نمیشود با آن فتوا داد. روزه قضا، یک ماه رمضان سه روزش را قضایش را بگیرد. فتوا نمیشود داد، ولی در وضعیت ملکوتی میشود این را روی آن حساب کرد که در حال خدای متعال حالا اینجور جاهایی ریزهکاریهایی دارد که معصوم از آن سر در میآورد، میتواند تطبیق بدهد. ولی در آن اثردهی و اثر داشتن این شکلی که مثلاً در روایت دارد که سوره انا انزلنا. مرحوم سید بر اساس این روایت فتوا داده. در عروه امام زمان صلوات الله و سلام علیه، حضرت فرمودند که این سورههایی که گفته شده برای آثاری، مثلاً میخواهی رزق پیدا کنی این را بخوان، در نمازت مثلاً در نماز فلان این را بخوان، در آن یکی نماز این را، شب جمعه مثلاً سوره سوت بخوان، مثلاً در نافله آن یکی سوره فلان. فرمود: به جای هر سورهای از این سورهها اگر انا انزلنا را بخوانی، آن اثر را بهت میدهد. فتوا که هر سورهای که از این سورههایی که گفته شده که شما مثلاً همین سوره اسرا مثلاً سوره واقعه شبها در نافله، انا انزلناه به نیت واقعه، یعنی بدل از واقعه، اثر واقعه. انا انزلنای بدل از. ببین خیلی زرنگی هم میشود و مفتخوری میشود یک جورایی. این همه طرف زحمت میکشد دو ساعت تمام. اینها اسراری است که چیه. یک جورایی مثلاً مثل آن سلولهای بنیادین و اینها میماند. کأنه که این بانک خون و بانک ژن و فلان، همه آنهایی که آنجاست و بردن آن از همه از این گرفته، همه در این نهفته. یکی سوره توحید، سوره حمد که ام الکتاب به حساب میآید و یکی هم سوره «انا انزلناه» چون مصدر نزول است. لذا انگار این دیگر آنجا هست دیگر. در مصدر مشتقات، در مصدر نوحه، مشتقات. انا انزلنا تحویلش حضرت زهرا سلام الله علیها است و معصومین همه تحویل صور و باز اینجا انگار حجت الله علی الحجج، انگار توسل به او توسل به همه معصومین، عنایت و عنایت همه معصومین، رضایت و رضایت همه معصومین است. از این با که خیلی لطایفی پیدا. به هر حال اینها دیگر قواعدی است در باطن عالم که حالا ممکن است وقتمان منتج به فتوا و اثر عملی هم بشود که بگوییم واقعاً بخواند. منتج به فتوا نشود، ولی انسان توجه به این قضیه که داشته باشد، میبیند که آن اثری که میخواهد یا مثلاً بعضی چیزها هستش که یک زمان طولانی میخواهد و وابسته به یک مداومتی. این آدم دستش میآید که خب مثلاً این اعداد، حساب و کتابش چیست؟ مثلاً خود عدد سه، عدد ده. مثلاً ده روز کاری را انجام دادن یا چهل روز کاری را انجام دادن، اصل اثرگذاری و تثبیت. چهار ماه، چهار ماه خوب. چهار ماه میشود چقدر؟ میشود ۱۲۰ روز. تقریباً شما ده روز که یک کاری را انجام بدهید یا ۱۲ روز که کاری را انجام بدهید انگار اثر آن ۱۲۰ روز یک به ده است دیگر. در عده وفات هم چهار ماه و ده روزه میشود ۱۳۰ روز. ۱۳ روز مثلاً اثر آن را دارد که این دیگر تباین بینونت میافتد بین این و آن. انگار ۱۳ روز مثلاً، تو ۱۳، اینجوری در ده باز مثلاً دهه کار ماه را میکند، مثلاً سه روز کار دهه را میکند، مثلاً حضرت عثل و نتیجه. اینها قواعدی است که بالاخره در این نهفته است. حالا اینکه کی بتواند شکار بکند و در بیاورد و روی آن حساب بکند، آن یک بحث دیگری است. ولی خیلی ظرایف و ریزه علیها. اگر کسی هم نمیتواند، ضعیف است، نمیتواند روزه بگیرد این ایام. «فصدقه درهم أفضل من صيام يوم». باز این قاعده دیگر. از ملکوت یک درهم صدقه برایش از یک روز روزه باز بهتر است. یعنی به جای سه روز روزه در ماه که آن اثر را داشته باشد که روزه سال به حساب بیاید، این سه تا درهم، روزی یک درهم، سه روز صدقه دادنش در ماه، این هم انگار میشود صدقه دهر. یک درهم تازه، یک درهم که انگار ده درهم. یعنی یک دینار اثر دارد. یک به ده دیگر. همهاش یک دینار به حساب میآید. از اینجا یک صدقه یک روز، سه تایش میشود یک ماه صدقه. یک ماه صدقه هم که میشود یک سال که پر، انگار صدقه ده دهر است. بهتر است برایش از صیام یوم. این نکته لطیفی دارد. یعنی آن مقداری که در روزه مثلاً انقطاع حاصل میشود و کسر شهوات میشود و کسر تعلقات میشود و اینها، انگار در صدقه از این بیشتر است. لذا خود «مَنْ وَالَهُمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهَا». تزکیه را برای روزه نیاورد. اینجا فرمود که تزکیه میکند. تازه تزکیه و تطهیر هم دو تا کرده. فاصله که صدقه معلوم میشود که انگار اثرش از روزه هم بیشتر. به هر حال این هم روایت بسیار جالبی بود که این حالا روی سه و همین سه روزش در واقع انگار بحثی که این سه روز کار یک ماه را میکند، این سه تا ده تا میشود. انشاءالله که خدا توفیق عمل عنایت کند. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...