‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسماللهالرحمنالرحیم. حدیث بعدی از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: "ثلاث للمومنه فیه نراه". سه چیز برای مؤمن موجب راحتی است:
1. "دار واسعه تواری عورته و سوء حاله من الناس." یک خانه بزرگ که بتواند آن اموری که باید بپوشاند، یعنی سوء حالش را از مردم بپوشاند. ملاک در خانه بزرگ این است که انسان در خانه کوچک انگار همه اساسها، شما بگو اساسهای ضروریاش، و چیزهای زندگیاش که بالاخره دوست ندارد کسی خبر داشته باشد، در خانه کوچک نمیتواند همه را جمع کند. یک جورایی زندگیاش جلو چشم دیگران است؛ در حیاط و پشتبام و اینور و آنور خانه. انگار از همه چیزش خبر دارند که این چه دارد و چه ندارد. یک خانه بزرگی داشته باشد که لااقل اینها را بتواند جا دهد. آنهایی که میخواهد بپوشاند، همیشه معنای خاصی/چیزی ندارد؛ آن امور سری و مخفیانه و محرمانه و این که دوست ندارد اینها برای کسی مکشوف باشد و لو برود، خیلی چیزها هم هست که این شکلی است. یعنی مثل اینکه آدم دوست ندارد بقیه بدانند در حساب بانکیاش چقدر پول است؛ یعنی پولی که آدم از بانک برمیدارد، بعد برگهای که میآید، باقیمانده حساب. این هم "عورت" انسان به حساب میآید. یعنی آدم دوست ندارد بقیه خبر داشته باشند که او ۲۰۰ میلیون، ۱۰۰ میلیون، ۸۰ میلیون، ۵۰ میلیون در کارت دارد. و همینطور خیلی از مسائل هست برای آدم که اینها در گاوصندوقش چقدر پول است، و این شکلی نام "عورت" به حساب میآید. ما به معنای عورت فکر کردیم که معنای زن است. "فلانه زن عورت است، همه تنش عورت است." این یعنی دیگر هیچی! نگاهشان که جنسیتی و جنسی بود، این دیگر اوج تحقیر زن است که همه تن او را دارند اینجوری به حساب میآورند. در حالی که این کلمه از یکی از لطیفترین کلمات عرب است. کلمه "عورت" از باب اینکه مصداق اتمش و آن استفاده زیادش در این مصادیق غلبه شده که وقتی "عورت" گفته میشود، این اندام جنسی فهمیده میشود، در حالی که اصلاً معنایش اندام جنسی نیست. هر چیزی که آدم از انتشار و لو دادن و علنی کردنش ابا دارد، این میشود "عورت". و همان شاید یکی از ترجمههای خیلی قشنگ - لااقل انگلیسیاش - "پرایوت" باشد که یک امر مخفیانه، سری، محرمانه. اینها خلاصه خانهای باشد که آدم امور محرمانه و سری و اینهایش را بتواند بپوشاند. مثلاً میخواهد جهیزیه برای بچهاش جمع کند، دوست ندارد کسی خبر داشته باشد که اصلاً دارد جهیزیه جمع میکند، چه چیزهایی دارد جمع میکند، یخچال چه خریده، فرش چه خریده. انقدر خانه داشته باشد که خواست جهیزیه جمع بکند، بتواند بپوشاند. این خانه بزرگ از باب اشرافیگری و بریز و بپاش و اینها نیست. ملاکش این است که این روایت خیلی نکته قشنگی از این جهت دارد: این راحتی مؤمنه. نکتهاش هم مشخص است، دیگر راحتیاش در چیست.
2. "و امرت صالحت تعیینه علی امر دنیا والاخره." یک همسر صالحهای که او را کمکش بکند در امر دنیا و آخرت. حالا اینجا لزومی هم نیست که زن باشد؛ یعنی مرد برای زن میتواند اینجوری باشد، نه خدمترسانی از اینها به آنهاست. "للمؤمن" گفته، طبیعتاً و احتمال زیاد هم خب (راویانی) که اینجا هستند همه مردند و مخاطبین عادتاً مرد بودند. لذا طبعاً مردانهاش را نگاه میکند که راحتی برای این مردش هم هست؛ یعنی برای زن مؤمنه هم راحتی این است که شوهری داشته باشد که کمکش بشود در امر دنیا. و برای مرد مؤمن هم زنی باشد که کمکش بکند. و نشان میدهد که زن صالحه را هم اینجوری توصیف کردهاند که کمککار او باشد در امر دنیا و آخرت.
3. "و سوم یخرجها من منزله بموت او تزویج." سومین راحتی این است که آدم یا یک دختری یا یک خواهری در خانه دارد، این را دیگر از خانه بفرستد برود. حالا یا با مرگ بفرستد برود یا با ازدواج بفرستد برود. راحتی سوم مؤمن. راحتی اینجا نه یعنی مثلاً خب از شرش خلاص شدیم! یعنی که مؤمن یک آرامشی پیدا میکند، خیالش راحت میشود. همانطور که همسر صالحه وقتی هست، اینجوری است دیگر، دغدغه ندارد. ملاکهای از آن دغدغه و از این فشار؛ چون بحث ازدواج دختر و اینها واقعاً یکی از دغدغههای پدر و مادر، بلکه دغدغههای برادران، بلکه بعضی از اقوام ما بودند میگفتند که فلان خواهرزادهمان که مثلاً این کمی ازدواجش طول کشید، ما که داییاش بودیم، استرس داشتیم تا مدتها و خیلی اذیت بودیم که این مثلاً چی شد و چرا اینجوری شده و آنجوری نشده. البته الان دیگر زندگی انقدر از هم منفصل و انقدر بنیان خانوادهها سست شده، ازدواج آبکی و طلاقهای الکی و خلاصه اینجوری که شده، عملاً دیگر خیلی دلسوزیای نیست و خیلی تلاشی برای اینکه افرادی بخواهند و زندگی همه مجردی و تکی و هر کی برای خودش یک گوشه مشغول از همه آدمها دور و اصلاً در جریان همدیگر نیستند و کارهای همدیگر و اینها. عملاً این خیلی این فضا این شکلی نیست. به هر حال این حالت دغدغهای که آدم دارد نسبت به خواهرش یا دخترش، این هم راحتیاش وقتی است که این حسین (احتمالاً باید "این چنین" باشد) بچه را روانه میکند. حالا به هر نحو روانه کردن؛ یا با مرگ از خانه میفرستد میرود که دیگر تمام شد، بالاخره بارش از روی دوش ما برداشته شد، یا با ازدواج میفرستد میرود. این هم میشود راحتی سوم مؤمن.
حالا این هم حدیثی از امام صادق (علیه السلام) و حدیث "الحمدلله رب الع" (احتمالاً باید "الحمدلله رب العالمین" باشد).
در حال بارگذاری نظرات...