سه توصیه مهم از امیرالمؤمنین علی (ع)
باب وجوب دوری از لغزش و گناه
آثار گناه در کجا ظاهر میشود؟
چه کسانی سِحر میشوند؟
با گناه از رحمت خدا جدا میشویم!
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«عن ابیعبدالله (علیه السلام) قال امیرالمومنین (علیه السلام) کانت الفقهاء والعلماء اذا کتب بعضهم الی بعضٍ کتبوا به ثلاث.»
امام صادق (ع) فرمودند، امیرالمومنین (ع) فرمودند: «فقها و علما وقتی به همدیگر نامه مینوشتند، سه چیز را مینوشتند که چهارمی نداشت.» مطلب چهارم همین سه تاست که میخوانم:
«من کانت همته الاخرة کفاه الله همّه من الد.» کسی که همتش، یعنی آنچه که برایش اهمیت دارد، آخرت باشد، و چیزهای دیگر برای او اهمیت نداشته باشند، خدا او را از دنیا کفایت میکند. (اینجا همّ و همت از یک اجتماع (ریشه) هستند.) آنچه که برای انسان مهم است، همیشه همت او به یک جهت متمرکز میشود و مسائل دیگر غیر از آن مهم نیستند. کسی که همتش آخرت باشد و دنیا برایش مهم نباشد، خدا امور مهم دنیایی او را کفایت میکند.
«و من اصلح سریرته اصلح الله علانیته.» کسی که باطن خود را اصلاح کند، خدا ظاهرش را نیز اصلاح میکند. آنچه که از او بروز پیدا میکند (علنی میشود).
«و من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس.» کسی که رابطه خود را با خدا اصلاح کند، خدا رابطه او را با مردم اصلاح میکند.
این کلمات، سه جملهای بسیار کاربردی و عمیق هستند که هرکدام دریایی (از معنی) دارند.
امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودهاند: «من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله بینه و بین الناس.» هرکه رابطۀ خود را با خدا اصلاح کند، خدا رابطۀ او و مردم را اصلاح میکند.
«و من اصلح امر آخرته اصلح الله له دنیاه.» کسی که کار آخرتش را اصلاح کند، خدا دنیای او را نیز اصلاح خواهد کرد.
علیه السلام: «من اصلح سریرته اصلح الله علانیته.» کسی که سریرهاش را اصلاح کند، خدا علانیهاش را اصلاح میکند.
«و من عمل للدین کفاه الله دنیاه.» کسی که برای دینش کار کند، خدا دنیای او را کفایت میکند. چنین نیست که کسی برای دین اقدام بکند و دنیای او ناقص بماند یا از دنیا محروم شود.
«و من احسن فی ما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الخلق.» کسی که رابطۀ خود را با خدا زیبا و نیکو کند، خدا رابطۀ او را با مردم کفایت میکند.
آخرین روایتی که باز با همین مضمون آمده، فرمودند: «من اصلح فی ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس.» کسی که رابطۀ خودش با خدا را اصلاح کند، خدا رابطۀ او و مردم را اصلاح میکند.
**باب بعدی: باب وجوب دوری از لغزشها و گناهان**
«عن ابیعبدالله (علیه السلام) قال ما من عرقٍ یضرب و لا نکبة و لا سوداء و لا مرض الا بذنب.» فرمود هیچ رگی نمیزند (فشار خون و اینها که حالا شاید باشد)، هیچ مصیبت و سردرد و بیماریای نمیآید مگر به خاطر گناه.
«و ذلک قول الله عزوجل فی کتابه و ما اصابک من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر.» خدای متعال در قرآن فرموده است که هر مصیبتی به شما میرسد، بابت آن چیزی است که دست شما کسب کرده و از بسیار عفو میکند.
بعد فرمود: «و ما یعف الله اکثر.» تازه از بیشتر (گناهها) میگذرد.
عبدالله جعفری تهرانی (ره) (مثالی زدند:) صد تا گناه، ۹۹ تا را چشم میپوشد، بابت یکیاش گوشت را میتاباند و تأدیب میکند. این همه گوشت (گناه)؛ بیشترش را که میگذرد. مانع میشود که آن اثر گناه به شما برسد. بابت یکیاش رها میکند که اثر کار (گناه) به شما برسد و دامنگیرت شود. میشود همین آثار بیماری، مشکلات، سردرد، که خیلی جالب است، سردرد به گناه برمیگردد!
لذا پیغمبر (ص) فرمود: «من درد شما را بگویم و دوای شما را هم بگویم؟» گفتند: «بله.» فرمود: «دائکم الذنوب و دواءکم الاستغفار.» همه درد در گناه است و همه شفا در استغفار.
همه مشکلات، هر مشکلی که شما حساب بکنید، ریشه در گناه دارد: چشم زدن، حسودی کردن، سحر و جادو کردن، مسخرهبازیها... اگر سحر هم بر انسان کارگر میشود، به خاطر گناه است. کسی که اهل گناه نباشد، سحر دیگری بر او کارگر نمیشود. اگر چشم میخورد انسان، حتماً مانعی ایجاد شده که خدا کمربند رحمتش را برداشته است.
بله، مقتضی (وجود) انسان ایجاد کرده که خدا کمربند رحمت خود را برداشته است. اگر کمربند رحمت باشد، انسان محفوظ میماند.
«نجیناهم به رحمةٍ من عندنا.» نجات رحمت، اگر باشد، انسان را در حریم رحمت میگیرد. هرچه از این آفات و بلاها میآید، دور میشود. به محض اینکه خدا (رحمت را) برداشت، انسان لعن شد.
اسباب لعن فرمودند: «همینقدر که نماز مغربت را وقتی بخوانی که در آسمان ستاره دیده بشود (تقریباً نیم ساعت)، اسباب لعن الهی است.» خواب بین الطلوعین و... زیاد است، ماشاءالله ما که دیگر اینها را خلاصه خیلی داریم. اسباب لعن فراوان است.
«ملعون من اکل وحده.» کسی که تنها غذا بخورد، ملعون است؛ اینها اسباب لعن است.
درست شد. وقتی مقتضی میشود، این لعن از حریم رحمت خارج شده، آنوقت این آسیبها میآید و او را میگیرد. از بیرون هم کسی توطئه کند، او چون کمربند رحمت ندارد، به او اصابت میکند.
راه نجات «لیس الا رحمت»؛ رحمت فقط رحمت است که اسباب نجات است. و اصل اینکه انسان از رحمت جدا میشود، گناه است.
«ان اطعتوا روید و اذا رضیتوا بارکت و اذا عصیتوا غضبت و اذا غضبت لعنت و لعنتی تبلغ الوراء من السبعه.» اگر اطاعت بشوم و راضی بشوم، برکت میدهم؛ برکتم نهایت ندارد.
اگر معصیت بشوم، غضب میکنم. اگر غضب کنم، لعن میکنم. لعن من هم تا هفت پشت را میگیرد (هفت آسمان، هر دو احتمال دارد).
لعن الهی محصول معصیت الهی است و درجات دارد. میبینید تا جایی که حتی آدم و اینها را هم در بر میگیرد، انبیا را هم در بر میگیرد. از حریم رحمت خارج میشود.
«رسا ادم ربّه»؛ از آن محدودهای که خدای متعال رضایتش نیست و خواسته خارج بشود، چوبش را میخورد.
اگر لطیف باشد، زود چوبش را میخورد. اگر لطیف نباشد، دیر. (چوب میخورد) شروع شد، برگشت ندارد.
لطیف باشد، همانجا که اشتباه کرد، همانجا چوب میخورد. لطیف اینجوری است.
به هر حال، همه اینها برمیگردد به گناه. ما این بحث بسیار مهمی است، نیازهای جامعه هم هست، بسیاری از مشکلات فکری جامعه را حل میکند، بسیار شریف و مهمی هم هست که حالا میخوانیم. این باب از یکی از ابواب بسیار مهم کتاب «الطّمأنینه» است. بیشتر از چند روایت را خواهیم خواند. یکی دیگر هم بخوانیم، حالا چند ثانیهای مانده.
«عن ابیعبدالله (علیه السلام) فما اصبرهم علی النار.» خدا فرمود: «چقدر اینها بر آتش صبورند! ما اصبرهم علی فعل ما یعلمون انه الی النار.»
خیلی این روایات آتش، خود باطن همون گناه اینهاست. چقدر اینها صبورند بر آتش! یعنی چقدر صبورند بر اون گناه! چقدر صبورند بر فعل آنچه که انجام میدهند که آن باعث میشود اینها را به آتش بیندازد! باطن دروغ، خود دروغ، باطنش آتش است.
«ما اصبرهم علی النار.» چقدر راحت دروغ میگوید! چقدر صبور بر دروغ است! دروغ میگوید، هیچ مشکلی پیش نمیآید. صبر بر دروغ دارد. صبر بر معصیت شنیدهاید: صبر در معصیت. این صبر در معصیت دارد. معصیت میکند، اذیت نمیشود. چقدر صبور است بر آتش! حقیقت همان آتش است ولی متوجه نیست.
در حال بارگذاری نظرات...