شدیدترین گناه چیست؟
حبس صد ساله!
ویژگیهای مومن
جوشش غیرت خدا
گناه قلب را فاسد میکند
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
«کُلُّهَا شَدیدَة وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَیهِ لَحمٌ وَ الدَّمُ، لَعَلَّهُ أَمَّا مَحْرُومٌ وَ أَمَّا مُعَذَّبٌ وَ الْجَنَّةَ اِلَّا طَیِّب»
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: "همه گناهان شدید هستند و شدیدترین گناهان آن است که از آن، گوشت و خون بروید." گناهی که مولد گوشت و خون باشد، مثلاً لقمه اینگونه است. یا فضایی که تنعمی را در انسان ایجاد بکند، انسان در آن تنعم خلاصه مدتی را باشد و جسمش رشد بکند. بهخاطر اینکه این انسان، یا محروم است یا معذب، گناهکار بالاخره یا مورد رحمت قرار میگیرد یا عذاب میشود. و بهشت وارد نمیشود مگر طیب.
حالا اگر گوشت و خونی از معصیت شکل گرفته باشد، انسانی، جسمی که میخواهد ببرد، حالا خودش بخشیده شود، این جسمی که از غیرطیب است را چهکار بکند که این در بهشت راه پیدا نمیکند؟
«عَن أَبِی عَبدِاللَّه عَلَیهِ السَّلَام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّه صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ إِنَّ الْعَبدَ لَیُحْبَسُ عَلَی الذَّنبِ مِائَةَ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَی أَزْوَاجِهِ فِی الْجَنَّةِ یَتَنَعَّمْنَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیُحْبَسُ عَلَی الذَّنْبِ مِائَةَ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَی أَزْوَاجِهِ فِی الْجَنَّةِ یَتَنَعَّمْنَ».
پیغمبر فرمود: "گاهی یک انسان بابت یک گناه صد سال حبس میشود و نگاه میکند به همسرانش که اینها رفتند توی بهشت و متنعماند و او هنوز بابت یک گناه صد سال حبس است." حالا هر گناهی را بخواهند حبس کنند دیگر چه خبر است؟ خدا میداند! صد سال حبس است و میبیند، نظر میکند، میبیند در بهشت متعلقات و متعلقین او متنعماند.
«عَنِ الْحَسَنِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ "لَا تُبْدِینَّ بِسِنِّکَ وَ أَعْمَلَ السَّیِّئَاتِ فَإِنَّهَا مَنْ تَبَاتَ عَنَّا".»
امام رضا علیه السلام فرمودند، امیرالمومنین فرمودند: "وقتی دندانت آشکار شد یعنی نخند، دندانت آشکار بشود در حالی که اعمال فاضحه انجام دادهای و شب را به صبح میآوری در امان نباشی." اینکه شب را به صبح بیاوری در حالی که سیئات انجام دادهای، یعنی انسان دائم متوجه باشد به گناهی که کرده و متاثر باشد. گذشت زمان باعث فراموشی مسئله نباشد. مسئله را جدی بگیرد، وضعیت خدای متعال را جدی بگیرد. بداند که معصیت امر کوچکی نیست و اثرش گاهی این است که شب را آدم به صبح نمیتواند بیاورد. رحیم در توجه انسان توی زندگی خودش را نشان بدهد که انسان حواسش هست به این گناهی که کرده و غافل نیست. کموکسریها و اینها، او حالت سرخوشی و سرمستی و اینها ابداً برای مؤمن رخ نمیدهد.
چه جوری خلاصه سرمست بشود؟ ممکن است بگه، بخنده، خوشحال بشود، اما در اعماق قلب آن حالت هست که خودش را قاصر و مقصر میبیند. با همه اینها که در ظاهر هست، با این حال آن حالت سرخوشی غفلتآمیزی که انسان دیگر یادش رفته کی بوده و چی بوده و چه کرده و اینها، این رخ نمیدهد.
«قَالَ مَا مِنْ نَکْبَةٍ تُصِیبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْبِهِ»
قاعده کلی و روایت ساده و بسیار پرمغز: "هیچ نکبتی، همه اینها که میرسد، هرچی که میرسد و انسان خوشش نمیآید، تا قطع شدن آب مثلاً وقتی انسان دارد استحمام میکند." تخیل هرچیزی که انسان بهش برسد و نکبت محسوب شود، بر آن صدق میکند. "این به واسطه گناه است." خداست که آن درجات آنهاست، آنها که میرسد، کربلا و بلایی که بهشون میرسد بابت مراتب بالاشون است. این نتیجه عمل است. تازه خدا خیلیها را... و ما یُخْلِفُ اللهُ أَکْثَرَ. اونی که خدا بیشتر، غالب با اونه. تک و توکی را گوش میتاباند که اون هم جور میشود. یکی میزند آدم را، یک انسان مشکلی پیدا میکند، خود انسان مشکل پیدا میکند. سی سال انسان درگیر گناه است، گاهی زبان یک کلمه گفته، بیست سال سی سال دارد. یک پرخاش، یک غضب، یک دل شکستن، مخصوصاً دل شکستن که خدای متعال غیرتش به جوش میآید اینجور وقتها. وقتی مظلوم را انسان دلش را بشکند که دیگر شدیدتر است. ضعیفی که قدرت و توان ندارد، غیرت خدا به جوش میآید. یک دل شکستن گاهی سی سال، چهل سال، پنجاه سال انسان را درگیر میکند. انسان نمیداند کجا بوده، چی بوده که از آنجا مراقب هم نیست، محاسبه هم نیست. اگر محاسبه و مراقب باشد، سریع انسان همانجا متوجه میشود. این حرفی که به فلانی زدم، این دلشکستنی نیست. در ماها معمولاً محاسبه و مراقبه نیست. میگویی: "دل من میشکند و میرود." دیگر آدم یادش میرود کجا به کی چی گفته. کی میخواهد برود بگردد پیدا کند، حلالیت بطلبد؟ چهل سال است دارد کتک میخورد. چهل سال محرومیت و آسیب.
«عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ: کَانَ أَبِی (عَلَیْهِ السَّلَامُ) یَقُولُ: مَا مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَةَ فَلَا تَزَالُ تُقْلَقُ عَلَیْهِ حَتَّی تُقْلَقَ عَلَیْهِ دَائِمًا وَ حَتَّی تُقْلَبَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ».
امام صادق فرمودند: "پدر من میگفت: هیچ چیزی برای قلب فاسدکنندهتر از گناه نیست. قلب واقع میشود با گناه تا جایی پیش میرود حتی... حتی تقلب علیه دائماً با این هست، این خطیه با قلب هست تا اینکه خطیه بر قلب غلبه میکند. فِیَسِیرُ اعْلَاهُ أَسْفَلَه." بالای قلب را میآورد پایین. این سرزمین دل را سرنگون میکند و برعکس واژگون میکند. همه آن ادراکات بلند میآید پایین. همه ادراکات پایین میرود بالا. هرچیزی که مربوط به دامان است میآید جلو چشم. هرچیزی که مربوط به ملکوت است میآید پایین. وقتی قلب درست است اولویت و اولویتش با ملکوت است. حیوانی برای مراتب مادون ضعیف است. وقتی برعکس شد برعکس میشود. مراتب حیوانی اولویت پیدا میکند. آن مراتب الهی یا کلاً و بهکل منسی میشود. محل اعتنا نیست.
در حال بارگذاری نظرات...