گناه قلب را معکوس میکند
سختی استغفار از گناه
بهترین موعظه، توجه به مرگ
گناه جدید، بلای جدید میآورد
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن ابی عبدالله علیه السلام انه قال: "ان احدکم لیثر الخوف من السلطان، وما ذالک الا باذنوب، فتوقوها مستطعتم ولا تمادوا."
امام صادق علیه السلام فرمودند: "یکی از شما زیاد از سلطان میترسد، و آن نیست مگر به خاطر گناه." همینکه رهبر معظم انقلاب فرمودند: "اینهایی که از قدرتهای بزرگ ترس دارند، به خاطر گناه است."
گناه قلب را معکوس میکند. قلب هم که معکوس شد، از آن چیزی که باید بترسد، نمیترسد؛ از آن چیزی که نباید بترسد، میترسد. به آن چیزی که باید شائق باشد، شوق ندارد؛ به آن چیزی که نباید شائق باشد، شوق دارد. به آنی که باید اهمیت بدهد، اهمیت نمیدهد؛ به آنی که نباید اهمیت بدهد، اهمیت میدهد. کلاً قلب معکوس میشود، ادراکات قلب معکوس میشود، همه چیز را برعکس میفهمد. این به خاطر گناه است.
گناه، ساختار وجودی انسان را معکوس میکند. شاکله را به هم میریزد، انسان را منکوس میکند. در ادراکات و بینش و اینها، همه چیز اختلال ایجاد میشود. "فتوقوها"؛ از گناه تا جایی که میتوانید پرهیز کنید. "ولا تمادو فیها"؛ تمادی نکنیم، فرو رفتن و کش دادن.
خیلی مهم است که انسان به محض اینکه وارد گناه شد، دیگر در گناه نماند، دیگر لفتش ندهد، دیگر نگوید: "من که افتادم، بروم." همان اول برگردد، همانجا قطع کند که این هم سخت است. اگر گناه کرد، همانجا استغفار کند. این هم سخت است. حال تا میخواهد کمی توی این لذت باشد و یک منتفع شده باشد از آن گناه، نهیبی میخورد، بیدار میشود، هوشیار میشود.
قال امیرالمؤمنین علیه السلام: "لا وجع للقلوب من الذنوب." امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: "هیچ دردی برای دل بدتر از گناه نیست." "ولا خوف اشد من الموت." هیچ ترسی هم سختتر از مرگ نیست.
"و کفا بما سلفه تفکرا." برای تفکر، همانی که گذشت، کافی است. به گذشته فکر کند، نُک گذرانده. چقدر مصیبت بود، چقدر سختی بود که انسان قبل از اینکه توی این بیفتد میگفت: "من اگر توی این بیفتم، مردم." همین امروز صبح تا شب فکر میکردم که فلان ماجرا را من قبل اینکه اتفاق بیفتد، با خودم میگفتم: "اگر این اتفاق بیفتد، من دیگر زنده نمیمانم." مسئله سنگین بود. اتفاق افتاد و به اَشَد وجه هم اتفاق افتاد، تمام شد و رفت. هنوزم آدم هست، از او میپرسی، نگاه میکند به مسئلهای که انگار اصلاً اهمیتی نداشت. همین برای تفکر بس است. بعدیها هم همینطور. مسائل دنیوی همینجور. ابتلائات دنیوی. اگر به فلان موقعیت برسد، به فلان مسئله برسد، چقدر این لذت دارد، چقدر این خوب است، چقدر این خوش است. رسید، تمام شد، رفت. این برای تفکر کافی است.
در اینکه یک مروری بکن اینهایی که گذراندیم، با همه خوبیها و خوشیها و بدیها و تلخیها، گذشت. این نیز بگذرد. کیف پولش را نگاه کند: "این نیز بگذرد." در هر شرایطی آدم قرار گرفت، به این جمله فکر کند: "این نیز بگذرد." این هم تمام میشود، این هم رد میشود، مثل همه اینها.
"وکفا بالموت واعظا." برای موعظه، مرگ کافی است. کسی میخواهد بیدار بشود، توجه به مرگ. کسی میخواهد هوشیار بشود، بینا بشود، این مرگ. توجه به اینکه آقا ما میمیریم. گاهی انسان به این دست و پای خودش نگاه کند و برود توی این مسئله تأمل کند که این یک روزی زیر خاک میرود. به این پا نگاه کند، یک روزی زیر خاک میرود. این رفت و آمدها و اینها همه تمام میشود؛ حتی این اسم و رسمها همه تمام میشود.
گاهی آدم میآید، شهرتی، مالی مثلاً به هم میزند، اسمش روی بنرها و در و دیوار است. آنقدرها بودهاند، بیست سال پیش اسمشون روی زبانها بود، الآن اصلاً کسی یاد نمیکند. آنقدرها هستند، الآن اسمشون روی زبانهاست، ۲۰ سال بعد کسی از اینها یاد نمیکند. آنقدرها هستند، دوران خودشون سرآمد بودند، مشهور بودند، الآن حتی قبرشون معلوم نیست کجاست. قبرشون معلوم نیست کجاست! داریم از اینها؛ زیاد داریم. بعضی از این هنرپیشهها و اینها، توی ذهنم هست بعضی موارد، اوج شهرت بودند، الآن اصلاً قبرشون معلوم نیست کجاست. یعنی در حد یک قبر ازشون باقی نبود. کشتند. به وضع خیلی بدی هم کشتند. بدن معلوم نشد که جنازهاش کجاست. اینها را آدم وقتی ببیند، این برایم موعظه کفایت میکند.
گاهی انسان فکر میکند که ما استثناییم، ما فرق داریم. به طرف گفته بودند که ذخایر معدنی که داری، تا ۵۰۰ سال تأمینت میکند. رنگش پرید، گفت: "بعدش چیکار کنم؟" این انسان این است. "یود احدهم لو یعمر الف س." همه دوست دارند که هزار سال عمر کنند. هزار هم اینجا عدد کثرت است، نه یعنی حالا هزار. یکی بماند که بماند. حب بقا، ابدی، فطریه. انسان میل بقای ابدی دارد. به هر حال همین توجه به مرگ، خیلی موعظه خوبی است برای بصیرت و توجه.
عن العباس بن هلال الشامی قال سمعت الرضا علیه السلام یقول: "کل ما احدثت العباد من الذنوب، مالم یکونوا یعملون، احدث الله لهم من البلاء مالم یکونوا یعرفون." امام رضا فرمودند: "هر وقت بندهها گناه جدیدی که قبلاً عمل نمیکردند، احداث کنند، بلای جدیدی هم که نمیشناختند برایشان احداث میشود."
جنسی گناهان عجیب و غریب میآید؛ یک بیماری مثل ایدز میآید، یک بیماری مثل اماس میآید. این هم قبلاً نبود. معصیتهایی میشود که قبلاً نبود، مریضیهای هم میآید که قبلاً نبود، بلاهایی هم میآید که قبلاً نبود، گرفتاریهایی هم میآید که قبلاً نبود. چطور میشد آبروی یک انسان اینجوری در یک لحظه برود؟ در یک لحظه میشود توی کل دنیا فروخت، یک کلیپی که منتشر شد. خب این گناه هم قبلاً نبود که انحراف را توی یک ثانیه بشود اشاعه داد. این جدید است، آن بلا و گرفتاریاش هم جدید است.
خدای متعال هیچ وقت مسبوق واقع نمیشود. و ما نحن مسبوق. راه مسبوق واقع نمیشود. اینجوری نیست که شما جلو بزنید و جا بماند. یک چیز جدید آوردید، دیگر جا افتادید. چیز جدید آوردی، من هم چیز جدید رو میکنم. یک کاری دارد الآن دارم میکنم، تو هم توی خدا هم توش موندی، چیکار کنی؟ چجوری این را عقوبت کنی؟ نه، نمیشود. من هم یک عقوبتی میکنم که تو توش بمانی، که این چی بود؟ یک چیز جدیدی را. و فکر کن انسان که خب من پیشرفت کردم. همه آن عقوبتهایی که تا قبل از این بود را شناختم و مهار کردم. حالا یک ناشناخته باشد که این چیچی هست.
به خیال خودشان همه بیماریها دارند درمان میکنند دیگر. یک دفعه یک بیماری جدید میافتد، میماند. این اصلاً چی بود؟ جنسش چی بود؟ این همان بلای حادث جدید معرفتی است که نسبت بهش پیش از این عامل بین روایات قرار بدهد.
و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...