عقوق والدین وعده عذاب داده شده است
وعده عذاب دادن به چه معناست؟
تفاوت برّ نداشتن به پدر و مادر
اقسام مغضوبین و ملعونین خدا
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی (حدیث حضرت عبد) عن محمد بن علی هادی علیه السلام عن آبائه عن جعفر صادق علیهم السلام قال: "حقوق الوالدین من الکبائر. لعن الله جعل العاقعة اسیا شقی".
امام صادق علیه السلام فرمودند: حقوق والدین از کبائر است. معیار در کبائر این بود که خدای متعال وعده عذاب داده باشد. اینجا هم در قرآن چون وعده عذاب داده شده و اَصیه شقی دانسته، کسی را که حق والدین باشد. در ماجرای حضرت یحیی و حضرت عیسی، آن یکی عبارت «و برَّاً بوالدَیّ» را دارد و دیگری «و برَّاً بوالدتی». لطافتی در آن دو تعبیر هست؛ تفاوتی دارد که چون یکیشان فقط مادر دارد و یکی هم پدر دارد و هم مادر، آنجا که مادر دارد یک تعبیر آمده است؛ شاید «اَصیه شقی» مربوط به اینجا باشد. اگر بخواهیم سرچ کنیم این تفاوت این دو عبارت جالب است. به هر حال، همین که «اَصیه شقی» به حساب آورده، این علت است برای اینکه از گناهان کبیره است. خب، چطور علت میشود؟ یعنی اَصیه شقی از کسانی است که خدای متعال وعده عذابش را داده است. وعده عذاب دادن پس لزوماً به این نیست که مثلاً بگوییم آقا اِعمال میکنیم، بَل میکنیم. همین که یک عنوان منفی و مذمومی را قرآن کریم حمل بکند بر صاحب یک فعلی، همین هم کفایت میکند که ما آن فعل را گناه کبیره به حساب بیاوریم. این هم در تتمه بحث.
حالا این دو آیه را هم یک اشاره فقط بهش بکنیم. آیه ۳۲ این است: "و برَّاً بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا". معلوم میشود که اگر کسی نسبت به مادرش "بِرّ" نداشته باشد، جبار شقی است. اگر نسبت به پدر و مادر "اَصیه شقی". انسان نسبت به مادر وظیفه اطاعت ندارد و مادر مظهر رحمت است. تقابل با مادر میشود جباریت، تقابل با پدر میشود اَصیه بودن و معصیت. انسان باید از پدر اطاعت بکند. بله دیگر، پدر قویتر است، اینجا آدم دارد دیکتاتوری میکند و زور میگوید نسبت به موجودی که وضعیت فیزیولوژیکی نسبت به او ضعیفتر است. لذا اینجا تعبیر "جبار شقی" را دارد، آنجا "اَصیه شقی" را. و هر دو هم چون مادر... مادر پایه شقی بودن، یا بگوییم نسبت به هر دو شقی بودن. یعنی چه پدر چه مادر، نسبت به هر کدام اگر انسان عاق اینها بشود، حقوقشان به این است که اینها را ناراحت نکند: "من احسن الیهما". اگر ناراحتشان بکند، عاقشان میشود. همین کفایت میکند برای اینکه شقی باشد و به شقاوت مبتلا بشود. دیگر شقاوت دلالت بر عقوبت و اینها دارد، دیگر جهنمی بودن دارد. حالا آن هم میشود جبار بودن و این هم میشود اَصیه بودن. به هر حال، این دو عنوان هم دلالت بر کبیره بودن میکند.
روایت بعدی که با همین اسناد است: "و قتل نفس من الکبائر". قتل نفس از کبائر است. "لعن الله یقول: و من یقتل مؤمنا متعمدا فجزاؤه جهنم خالدا فیها". مؤمن را متعهداً، متعمداً بر ایمان، بر قتل مؤمن، یا قتل فلان، حالا هر کدامش بخواهد باشد، جزای این آدم جهنم و خلود در جهنم هم دارد. و "غضب الله". یکی از اقسام مغضوب علیهم "یزید" هم "قاتل نفس المحترمه" است (یا "قاتل نفس المحرمه" در نسخهای دیگر). و این که کسی قاتل است خب ما این همه در نماز داریم سوره حمد میخوانیم: "غیر المغضوب علیهم". راه را به ما نشان میدهد در عرصه سیاست، تابع کسی باش که "منعم علیه" است نه کسی که "مغضوب علیهم" است، نه کسی که گمراه است. خب، مغضوب علیهم کیانند؟ یکیشان اینها هستند: "غضب الله"، ملعونین که "من یلعن الله فلن تجد له نصیرا". اگر کسی ملعون شد، دیگر نصیری برایش نیست. یکی از اقسام و مصادیق و صغریات لعن خدا کیه و چیه؟ قاتل. قاتل ملعون است. به هر قاتلی میشود گفت ملعون، چه مباشر باشد چه غیر مباشر. و عرض کنم که پس، مغضوب و ملعون است و "اَعَدَّ له عذابا عظیما". دیگر به وضوح بحث کبیره بودنش مشخص است. هم وعده عذاب دارد، هم جزای جهنم را دارد. هر کدام از این تعابیر بس بود برای اینکه ما بفهمیم گناه، گناه کبیره است. چهار عنوان مختلف دارد میآورد که ما در چهار کبرای مختلف تطبیقش کنیم.
خب، باز با همین اسناد قال: "و قذف المحصنات من الکبائر". زنهایی که پاکاند، زنهای شوهردار، اهل خانه و خانوادهاند، حریم دارند، اینها را متهم به آلودگی کردن، این هم جزء کبائر است. "لعن الله یقول: لعنوا فی الدنیا و الاخرة و لهم عذاب عظیم". بحث آیات قذف و آیات افک که سوره مبارکه نور مطرح میکند، اینها را ملعون به حساب آورده است؛ کسانی که افک میزنند، کسانی که تهمت میزنند، قذف میکنند. و عذاب عظیم هم. روایت بعدی هم از احمد بن عمر حلبی قال: "سألت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله..." نگاه! خود قرآن دستهبندی کبیره و صغیره هست. میگوید شما کبیره انجام ندهید، من سیئاتتان را تکفیر میکنم. و معلوم میشود که سیئات اعم از کبیره و صغیره است و بعضی وقتها با قرائن اصلاً میشود فهمید که صغیره را هم دارد میگوید که همین جا قرینه است. یعنی چه؟ "از کبائر منهیات اجتناب بکنید، من سیئاتتان را تکفیر میکنم". حضرت: "من اجتنب ما وعد الله علیه النار" (هرکه از آنچه که خداوند آتش بر آن وعده داده اجتناب بکند). "اذا کان مؤمنا" به شرط اینکه مؤمن باشد. یعنی این عمل صالح هست ولی به شرط ایمان. نمیشود که عمل صالحی باشد منفک از ایمان باشد و بخواهد اثرش بر آن مترتب بشود. نه! اثر ترک کبیره، که عمل صالحه خود ترک کبیره عمل صالح است، اثر عمل صالح برای کی ظهور پیدا میکند؟ برای مؤمن. "اذا کان مؤمنا، کفر عنه سیئات" (سیئاتش تکفیر میشود). در فضای شاکله او، زندگی او و هر آنچه که تحت تأثیر اعمال او قرار میگیرد خدای متعال نمیگذارد این فعل اثرگذار باشد؛ میشود تکفیر سیئات. "و اَدخله مدخلا..." یا "کفر عنه سیئاته" (فاعل الله است) "فادخله مدخلا کریما". خدا تکفیر میکند سیئاتش را و او را در ورودگاه کریم وارد میکند. جایگاهی که شایسته است. کرامت یعنی شایسته. چون "لقد کرمنا بنی آدم"، یعنی آن کرامتی که به بنی آدم داده شده و آن کرامتی که خدای متعال برای ذات انسانی و هویت انسانی و مقام انسانیت لحاظ کرده است. حیوانیت، بهیمیت از آن مراتب نازل خارج میشود. که حالا به خاطر گناهان و سیئاتش در مراتب نازل بود؛ در بهیمیت بود، در سبعیت بود، همردیف انعام بود، در حیوانیت بود، در آن مراتب بود. مدخلش این بود. الان وارد مدخل کریم. برای متقین در نظر میگیرند: "ان اکرمکم عند الله اتقاکم" که میزان بهرهمندی از این کرامت به میزان بهره داشتن تقواست.
این کبائر هم هفت تاست. "والکبائر سبع الموجبات". کبائر هفت تاست که موجباتی را به تبع خودش میآورد. آن لعن و عذاب و اینها. قتل نفس حرام، که اولاً هست. حقوق والدین. و اکلالربا، مشخص است دیگر، رباخواری. و "تَعرب بعد الهجره"، که چندین بار تفسیر کردیم و توضیحش را دادیم. و "قذف المحصنات"، که گفتیم. و "اکل مال یتیم" (مال یتیم خوردن). و "فرار من الزحف"، که رویارویی با دشمن است. تا این روایت را گفتیم که حالا انشاءالله بقیهاش باشد برای جلسات. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...