روایتهایی از امیرالمومنین علی علیهالسلام
شانه کردن مو در حالت ایستاده و نشسته
نتیجه حرص و طمع در انسان
خواب غفلت کدام است؟
گناهان کاهش دهنده رزق
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«وتخلل بالطرفاء یورث الفقر و تمشط من قیام یورث الفقر و ترک الغمامة فی البیت یورث الفقر»
در حدیثی سعید بنالآغا از امیرالمؤمنین علیه السلام، عواملی را برای فقر مطرح فرمودند. یکی دیگر از چیزهایی که امیرالمؤمنین علیه السلام بهعنوان عامل فقر معرفی میکنند، خلال کردن دندان با چوب درخت گز است. خود خلال که اینقدر سفارش شده و چوبهای مختلف هم اشکالی ندارد، ولی با این چوب! حالا چه خاصیتی در این چوب است و چه ویژگیای دارد، فرمودند که سبب میشود انسان مبتلا به فقر بشود.
«تمشط من قیام»، شانه کردن ایستاده. این هم یکی دیگر از عوامل فقر است. شانه کردن نشسته خوب است؛ آن هم با شانه چوبی. حالا الان سری برسهایی پیدا میشود که با چوب درست کردهاند. ربطی به صورت نشسته یا ایستاده ندارد. حالا جلوی آینه معمولاً ما میایستیم و شانه میکنیم؛ این موجب فقر میشود.
یکی دیگر از عوامل، «ترک القمامة فی البیت» است؛ یکی دیگر از چیزهایی که باعث میشود انسان مبتلا به فقر بشود، رها کردن زباله در منزل، خاکروبه، خلاصه آلودگیها در منزل است و انسان به این کار بیتفاوت باشد.
«وَالیمین الفاجرة تورث الفقر»؛ یکی دیگر از عوامل، قسم دروغ است. این هم موجب فقر میشود که عرض شد جلسه قبل؛ برخی از اینها حرام قطعی است، برخی مکروه، و برخی ترک مستحب.
«وَزِنا یُورث الفقر»؛ اینها را میبینید که هر کدام را حضرت بهصورت جدا مطرح میکنند. میفهمم هم میتوانستند همه را بگویند و یکجا بگویند «اینها موجب فقر میشود»، ولی هر کدام را جدا جدا بهعنوان عامل فقر معرفی میکنند؛ یعنی هر کدام به تنهایی تأثیر دارد در فقر و شاید هر کدام هم فقری متفاوت داشته باشد و از هر کدام فقری غیر از فقر قبلی حاصل شود.
عامل دیگری که میفرمایند «وَإظهار الحِرص یورث الفقر». انسان حرصش را ظاهر بکند. به هر حال ما حرص در وجودمان هست. هر چقدر هم انسان زحمت بکشد، این حرص را با خودش دارد. نکتهای که هست این است که اظهار حرص نباید بشود؛ یعنی باید مهار شود این حرص. در ابعاد مختلف هم حرص مطرح است. انسان مثلاً میخواهد میوه بخرد، نیازش هم یک کیلو است، بر فرض عرض میکنم. حالا این را چون خود بنده هم به آن مبینم (منظورم این است که خودم هم تجربه کردهام)، وقتی ارزان است، دو کیلو میخرد، سه کیلو.
یک وقت هستش که میداند آن فروشنده نیازمند است، به او خوشحال میشود، جنس او در معرض تلف است یا فروش ندارد. اینجا حالا کمی هم بیشتر بخرد، به شرط اینکه یقین داشته باشد اسراف نمیشود، خب حالا اینجا شاید اشکال نداشته باشد. ولی یک وقت نه، ازش کم است اتفاقاً. یعنی مثلاً ماجرا که پیش میآید در مملکت ما خصوصاً، روغن کم است، تاید کم است، پوشک کم است؛ فلهای میخریم. اینها همهاش حرص است. حالا در مورد علم البته بحثش جداست و آنجا هر چقدر حرص ورزیده بشود اشکالی ندارد، به شرط اینکه با نیت الهی باشد.
حالا در مورد برخی هم مثل زنا، این هم اقسامی دارد دیگر؛ زنای چشم داریم، زنای گوش داریم. اینها هم هر کدام در حد خودش موجب فقر میشود.
«والنوم بین العشائین یورث الفقر»؛ خواب بین نماز مغرب و عشا، این هم از عوامل فقر است. آن ساعت که بهش میگویند ساعت غفلت، خواب خوب نیست، خصوصاً که در دورههای قدیم، آن ساعت خوابش خیلی وقتها موجب میشد که طرف نماز عشا را خواب بماند. خوب میدانید قدیم، سبک زندگیها خیلی متفاوت از الان بود. الان ۱۰ و ۱۱ صبح، ساعت زود بیدار شدن است. خیلیها که یک و دو شب هم بیدارند، دیگر اصلاً خواب سر شب معنا ندارد. سر شب تازه اول روزمان است. ولی زمان قدیم اول طلوعی، اولاً همه بیدار بودند و توی روزهای بلند خسته میشدند و سر شب، مثلاً در تابستان دیگر رمقی برای طرف نمیماند. نوری هم نبود، امکاناتی هم نبود که طرف بخواهد اصلاً بیدار بماند. نماز مغرب را با خستگی میخواندند، بعد بین نماز مغرب فاصلهای بود و گاهی یک استراحت مختصری میکردند، مخصوصاً اگر روزه دار بودند روزهایشان را و افطار میکردند که دیگر هیچی و خیلی وقتها نماز عشا از دست میرفت. سر همین هم جریمهای گذاشته شد که اگر کسی نماز عشا خواب ماند، باید یک روز روزه بگیرد که همین الان هم برخی از فقها به همین فتوا دادهاند. به هر حال این هم نکتهای است که خواب بین مغرب و عشا موجب فقر میشود.
خب یکی دیگر از مواردی که خیلی رایج و به کلاس ما هم ربط دارد این است که میفرماید: «وَالنَوم قَبلَ طُلوعِ الشَمس یورث الفقر»؛ خواب قبل از طلوع آفتاب موجب فقر میشود. همین که ازش تعبیر میکنیم به خواب بین الطلوعین. یک وقت انسان چرتش میگیرد، حالا مثلاً مشغول ذکر است، چرتش میگیرد، این بحثش جداست. این است که انسان خودش میخوابد؛ یعنی به بستر میرود. حالا فرقش را هم عرض کردم، اینها گاهی متفاوت است. شاید مثلاً در مورد این فقر، در همان روز باشد؛ چون در روایت دارد که رزق را بین الطلوعین تقسیم میکنند و انسان محروم میشود از رزق آن روزش. گفتم که اگر این موارد به صورت تکرار و عادت در بیاید، این اثر را دارد، چون چنین قیدی از روایت بله، بحث عادتش مطرح نیست. یک بارش هم اثر خودش را دارد. البته اگر عادت شود که خب قطعاً تأثیرش بیشتر است. پس خواب قبل از طلوع آفتاب هم یکی دیگر از عوامل فقر است.
«وَاعتیاد الکذب»؛ اینجا بحث عادت را مطرح کردهاند. اعتیاد به کذب، عادت کردن به دروغگویی، این هم «یورث الفقر»، موجب فقر میشود.
«وَکثرة الاستماع الی الغِنا یورث الفقر»؛ زیاد گوش دادن به غنا. حالا خود شنیدن غنا، یک بار هم حتی اگر باشد حرام است. دروغ هم اگر یک بار بشود حرام است، ولی اثر وضعیاش که فقر باشد، در ازای یک بار نیست. البته میدانید که گناه، هر گناهی که باشد، رزق را زاویه میدهد؛ «زاویه عنه الرزق». یک بار هم که انسان انجام میدهد، رزق از او زاویه میگیرد، فاصله میگیرد، رزقش دور میشود. محرومیت از رزق بحثی است، فقر بحث دیگری است. اینها عوامل فقر است، نه عوامل کاهش رزق. انسان رزقش گاهی کم میشود ولی فقیر نمیشود. اینها عامل فقر است، هر کدام هم دخالت جداگانه دارد و شاید هر کدام هم فقر جداگانهای را بیاورد. نکتهای که هست این است که خود دروغ و خود شنیدن غنا که به تنهایی معصیت است و موجب کاهش رزق میشود، عادت به اینها، عادت به دروغ، کثرت استماع غنا، اینها موجب فقیر شدن میشود. اثر فقر مال زیاد بودنش است، مال عادت کردنش و زیاد بودنش.
خب، «وَردّ السائل الذکر باللیل»؛ اگر کسی درخواستی دارد، سائلی مرد به شبانه آمده برای درخواست. اینها تویش بالاخره این قیود، نکاتی نهفته است. اولاً مرد بودنش معلوم میشود که نانآور خانواده است و الان شب شده، معلوم میشود که در آن روز کسبی نداشته. با همان روال قدیم که عرض شد، سبک زندگی را با آن فضا باید در نظر گرفت، دیگر نه با فضای امروزی که بعضیها تازه کارشان سریع شب شروع میشود. نه، با آن فضایی که صبح رفته سر کار، تا شب زحمتش را هم کشیده، فعالیتش را کرده و دستش خالی است. لابد الان میخواسته برود منزل و چیزی نداشته. این مرد و شبانه آمده برای درخواست. این رد کردن این، موجب فقر انسان میشود. حالا این قیود به صورت قیود غالبی است و میشود ازش برداشت کرد موارد شبیه به همین را. دیگر جاهایی که انسان میتواند این طرف، این وقت از ساعت، این وقت از روز، با این وضعیت و این شخصیتی که آمده برای درخواست، این معلوم میشود که کارش گیر است. بعضی وقتها بعضی جاها که مثلاً انسان کسی را میبیند که دارد درخواستی میکند، اینها بله، مثلاً برخی از این کسانی که درخواست دارند، مثلاً پشت فلان بانک معروف، پشت فلان شیرینیفروشی معروف، پیتزا فروشی معروف. خب، اینها خیلی وقتها غالباً، نوعاً مشخص است که طرف کارش شکار کرده، به عنوان اینکه یک جایی که محل رفت و آمد است. ولی یک وقتی توی کوچه فرعی، انسان میبیند کوچه بیرفت و آمدی، پیرزنی توی کوچه نشسته. این معلوم میشود که رویش هم نمیشده که جایی برود، توی خیابان شلوغ هم برود. جایی را هم بلد نبوده. این کار، این نیست که برود جای معروف و شلوغ. این حال و روزش را، این ساعت و این وضعیت و اینها حکایت دارد از اینکه این گرفتار است واقعاً. و اینجا کمک نکردن به او محرومیت میآورد. خدای متعال، و موجب... خدا انشاءالله توفیق بدهد که اهل عمل به این روایات بشویم. والحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...