خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیهوآله در آخرین حج خود
علائم پایان دنیا
دنیا نماد چیست؟!
نشانه نزدیکی قیامت!
سیاهی فضای مجازی
کلید اصلی عاقل شدن و نورانیت
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «انه قال فی حجت الوداع ان من اشرات القیامه اضاعت الصلاح و اتباع الشهوات و المیل مع الاهوا و تعظیم المال و بیعت دنیا به دین فانتها یضااب قلب المومن فی جوفه کما یضاب الملح فیلما منما یرا من المنکر فلا یستطیع ان یغیره.»
پیغمبر اکرم در حج پایانیشان، مطالبی را در قالب خطبهای فرمودند. برخیش این است: میفرمایند که یکی از اشراط قیامت، شرط قیامت در واقع از مقدمات قیامت و چیزهایی است که قبل از قیامت حتماً رخ خواهد داد و پایان دنیاست. در واقع به نحوی دنیا با این نشانهها تمام میشود.
اولینش: «اضاعت الصلاح». ضایع کردن نماز. نماز ضایع میشود. دنیا وقتی به سمت پایان خودش حرکت میکند، خب دنیا نماد شب است؛ مخفی بودن حقیقت و تاریکی که نور خدای سبحان و نور عوالم توحید درش نیست، به صورت طبیعی و روشن و ابتدایی. مگر اینکه زحمت کشیده شود، کار شود، انسان از این حجابها عبور بکند و به آن نور توحید راه پیدا کند؛ و گرنه به صورت اولیه همچین چیزی نیست. دنیا نماد شب است و هر چقدر که به آخر خودش نزدیکتر میشود، در این شب بودن به کمال میرسد. مثل شب ساحلی خودمان. اول شب تاریکیاش کمتر است؛ به نسبت مثلاً ساعت هفت و هشت شب، این احاطه ظلمات به نسبت ساعت دوازده شب کمتر است و دوازده شب به نسبت ساعتهای مثلاً سه و چهار کمتر. هر چه به سمت طلوع نزدیک میشویم، احاطه ظلمات بیشتر میشود و یکی از نشانههایش مثلاً همین است که هوا سردتر میشود، شب تاریکتر میشود. مگر اینکه حالا شب مهتاب بحثش جداست.
این تاریکی فراگیرتر میشود و «لیل اذا یغشا» غشیان دارد، فراگیر. همه جا را سایه انداخته. دنیا هم هر چه به سمت پایانش نزدیک میشود، همچین وضعیت و همچین حالی را دارد و هی در این تاریکی انگار گسترش پیدا میکند و راسختر و عمیقتر میشود تا صبح شود، صبح قیامت بدمد و نور حقیقت جلوه بکند و معلوم شود که تا حالا هر چه بود خواب و خیال بود.
توی شب آدم، نمیدانم برای شما پیش آمده یا نه؛ یه وقتی ما مازندران منزل یکی از ائمه جمعه مهمان شدیم. باغ شخصیشان را - باغ که خیلی بهش نمیشود گفت- یک منزل شخصی ایشان داشتند در یکی از مناطق بسیار زیبا و خوش آب و هوای مازندران. ما شب بود که رفتیم به منزل ایشان. منزل ایشان هم یک جوری بود توی فضایی بود که هیچ چراغی نداشت. دنبال ماشین ایشان همین جور راه افتادیم. نمیدانستیم کجا داریم میرویم. از تو خیابان رفتیم تو کوچه، از تو کوچه آمدیم توی حیاط. ماشینو پارک کردیم. کورمال کورمال این پلهها رو رفتیم بالا. فقط فهمیدیم روبرومون یه زمینیه. تو تاریکی مطلق هیچی معلوم نبود. با خودمان هم میگفتیم که این همه راه آمدیم چی شد؟ اینجا کجاست که چی؟ خب حالا مثلاً یک زمین این شکلی، دور تا دور به جای تاریک و هیچی معلوم نیست. یه جورهایی پشیمان هم انگار مثلاً بودیم که این همه راه آمدیم تا اینجا و خب که چی؟
صبح آفتاب که زد، به معنای واقعی کلمه عرض میکنم، واقعاً بهشت را ما در این دنیا دیدیم. یعنی روبروی ما یک دشت وسیع پر از درخت. بعد این درختها، رود جاری پرآب، هوای خنک، این نسیم صبح قابل توصیف نیست. الله اکبر! یعنی دیشب این بود و ما آن را نمیدیدیم، این قشنگ حقیقت دنیاست و این زندگی دنیای ما که ما در تاریکی مطلقیم و آن بهشت را این تاریکی میبینیم و تو این تاریکی پدر خودمان را در میآوریم و همه سرمایهها را میسوزانیم. صبح که میشود، میبینیم که او چه جنگلی را آتش زدیم! اوه! دیشب افتادیم به جان این زمین و خراب کردیم. با تراکتور آمدیم اینجا، رد شدیم و رفتیم و آمدیم. تازه معلوم شد چکار کردیم، چیا رو خراب کردیم از دست دادیم.
خب، پس این دنیای تاریک و ظلمات هر چه به سمت قیامت نزدیکتر میشود، این ظلم و ظلمت فراگیرتر میشود. از نشانههای نزدیکی قیامت این است. البته خود ظهور حضرت ولیعصر هم یکی از مراتب قیامت، چون قیامت پله پله است، یکهویی نیست. یک قدمش ظهور است به تعبیر مرحوم علامه در المیزان و برخی آثار دیگرشان. قدم بعدیش رجعت است و قدم بعدیش خود قیامت.
پس اینهایی که گفته میشود به عنوان «اشراط الساعه»، «اشراط القیامه»، شرطهای قیام ساعت، اینها شرطهایی است که در واقع به معنای همین پایان دنیاست و پایان این شب ظلمانی سیاه و به اوج رسیدن این شب ظلمانی سیاه که همین که حالا تو برخی روایات ازش تعبیر میشود به فراگیر شدن ظلم؛ «ملئت ظلم و جورا» دیگر همه جا را ظلم و ظلمت میگیرد.
ما تا قبل از فضای مجازی و اینستاگرام و اینها فکر میکردیم که واقعاً کثافت و فساد و ظلم و اینها، ظلم فکری و فرهنگی و اینها، همه دنیا را گرفته. این اینستاگرام که آمد تازه فهمیدیم نه، تو خواب و خیال بودیم. تازه فهمیدیم ظلم فکری فرهنگی چیست و باز خدا به خیر بکند، بعد از این چه خواهد شد. کثافات! دیروز به عزیزی عرض میکردم، تو اینستاگرام انگار رقابت سر این است که کی احمقتر است و هر که احمقتر پرطرفدارتر، محبوبتر، جذابتر. و توی این کامنتها و اینها هم انگار باز رقابت سر حماقت؛ چه اونی که تایید میکند و چه اونی که رد میکند. یعنی یک وهم فراگیر و توهم گسترده که هی دائماً دارد منتشر میشود، ولی دارد عمق پیدا میکند.
من خودم یک میزان وهم دارم، آن را به شما میدهم. شما اینجا وهم دارید، به من میدهید. دوتایی با همدیگر وهم قویتر میشود به نفر سوم. آن نفر سوم باز وهمش قویتر میشود به نفر چهارم. این فضای مجازی است و این دست به دست کردن توهمات و سیاهیهاست که هی من سیاهیام را به تو میدهم، تو سیاهیات را به من میدهی، دوتایی با هم یک نفر سوم میدهیم. نفر سوم با سیاهی افزونتری به ما برمیگرداند. این اشتراکگذاری کثافات دائمی است که واقعاً نجاست و کثافت میبارد از این فضای مجازی، خصوصاً این اینستاگرام. خب از این حرفها که اتفاقاً این هم باز به همان وهم برمیگردد. اگر عقل باشد آدم میفهمد واقعاً چه خبر است، چه کثافتی در عمق جان این فضای مجازی به معنای حالا بستن و محدود کردن اینها هم نیست. چون نه اینکه حالا مثلاً واهمه داریم از کسی که حالا مثلاً نبندیم که یک وقت به جونمون نیفته، نه. برای اینکه آن قوه وهم نمیشود با این کنترل کرد. آن قوه وهم من آنقدر تقویت شده که بستنش آن را باز دوباره جدیدتر میکند و میبرد به سمت یک فضای دیگری. نه اینکه حالا اگر بستیم مثلاً ما ترس داریم از اینکه چهار نفر چی بگویند، نه. بستنش دردی را دوا نمیکند از این جهت که با وهم طرفیم و با وهم به همین طرفیم و این آنقدر این شیرینی این توهمات مزه کرده که میرود به سمت دیگری و باز عرضه میشود بهش چیزهای دیگری و چه باید کرد؟ خدا میداند.
به هر حال حداقلی خودمان اهل عقل بشویم و اهل نور بشویم و در این ظلمات گلیممان را از آب بکشیم بیرون که خب آن کلید اصلی عاقل شدن، نورانی شدن، درآمدن از وهم و ظلمت، نماز است. نماز! و باز میبینید که چه غوغایی است و این فضای مجازی چه کرده با همین نمازهای ما! چه تعدادی را بینماز کرده! چه تعدادی را در این نمازها آنقدر این کثرات و مشغولیتها زیاد است که هیچ خبری دیگر از آن توجه و حضور در این نماز نیست. عملاً دیگر حالا نماز اگر آخر وقت شد یا یک نماز دست و پا شکسته بدون توجه، فکر و ذکر و همه چی قبل نماز فضای مجازی، بعد نماز فضای مجازی، تو نماز هنوز داریم پیجش را مرور میکند، دارد کامنت طراحی میکند، دارد جنسش را خریداری میکند. نصف خریدش را قبل نماز تکمیل کرده، نصف دیگرش را گذاشته توی نماز و بعد نماز.
این کثراتی است که همین جور ما درش غرق شدیم. ما نیاز به یک خلوت جدی داریم، این فضای مجازی بیچاره کرده ما را. یک خلوت جدی میخواهد، یک سحر آباد میخواهد، یک سحر درست و حسابی میخواهد، سحر متمرکز میخواهد. آقای بهجت در رویا به کسی فرموده بودند که: «امروز ستون دین نماز نیست، نماز شب است. اگر کسی میخواهد متدین بماند، دیگر اصل نماز نمیدانم مثلاً ظهر و عصر و اینها کفایت نمیکند. نماز شب لازم است و سحر میخواهد.»
خب، از این تاریکی فراگیر و این شب گسترده یکی از نشانههایش ضایع شدن نماز است که خب ضایع شدن نماز به همه این وجوهی بود که خدمتتان عرض کردم. چه ضایع شدن در وقت، ضایع شدن در آدابش، چه ضایع شدن در توجهاتش. همین طور انواع و اقسام ضایع شدن نماز. ضایع شدن در دست کم گرفتن نماز، مسخره کردن نماز. نماز جماعت! دیدید با این کرونا بیارزشترین چیزی که در این دنیا بود و راحتترین چیزی که تعطیل شد، صدای کسی در نیامد، نماز بود. نماز جمعه تهران بعد از گفتن بیست ماه قرار شده که این هفته دوباره تشکیل بشود. در حرم امام حسین علیهالسلام و نجف آنهایی که امسال مشرف بودند دیدند همه چیز روال بود. یعنی شما زیارت میرفتی پروتکلی نبود که بخواهی رعایت بکنی، دست به ضریح میزدی. تنها پروتکلی که مراعات میشد تو این حرمها، این بود که نماز جماعت نداشتند. خودم این درد را کجا ببرم؟ به کی بگویم؟ واقعاً این بدبختیها را چه باید کرد؟ اینکه نماز بیارزشترین چیز در این عالم و اولین چیزی که بخواهیم قیدش را بزنیم نماز است. این خب دیگر اوج مصیبت و بدبختی است. خدا انشاءالله همه ما را نجات بدهد و عاقل بکند. بفهمیم قدر و ارزش ارزشمندها را و بیارزشی بیارزشها را. بفهمیم چی ارزش دارد!
کار و کاسبی اگر یک روز دو روز تعطیل میشد کلی صدا در میآمد، ولی نماز، نماز جماعت، زیارت حرم اینها ککی برایش گزیده نمیشود. نماز جمعه و همین طور چیزهای مختلف. این را میخواهیم تعطیل شود خب چه بهتر. حتی چه خوب! اصلاً از این جاها باید شروع کرد رعایت پروتکلها را. یا فقط همین جاها باید رعایت کرد پروتکلها را؟ تو هیئتها و مراعات کرد؟ حالا دیگر حالا کیش و قشم و شمال و اینها چه خبر است خیلی مهم نیست. مهم این است که تو هیئت خدایی ناکرده یک لحظه ماسک کسی پایین نیاید! خب دیگر اینها بالاخره همش درد است.
پس اولین نشانه از نشانههای قیامت، فراگیری این دنیا و ظلمات، همین ضایع شدن نمازتان. انشاءالله ادامه روایت را با هم بخوانیم.
الحمدلله رب العالمین
در حال بارگذاری نظرات...