روایت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درمورد شکرگزاری
شکرگذاری نعمت از چه طریقی است؟!
بلا از جانب خدا نعمت است!!
مشغولیت انسان در این دنیا
عنایت خدا چیست!؟
انواع رزق
راههای افزایش رزق
محل ملاقات خدا
مهریه حورالعین
تسبیح خدا
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «و شکر المنعم یزید فی الرزق، و اجتناب الیمین الکاذبه یزید فی الرزق، و الوضوء قبل الطعام یزید فی الرزق، و اکل ما یسقط من الخوان یزید فی الرزق، و مَن سبّح الله کل یومٍ ثلاثین مرّهً دفع الله عنه سبعین نوعاً من البلاء؛ای سبّ فقر.»
در ادامه این روایت شریف آمده است: امیرالمؤمنین -صلوات الله و سلام علیه- حضرت میفرمایند که شکر منعم رزق و روزی را افزایش میدهد. توجه به اینکه هر آن چیزی که با نیاز ما سازگار است، نعمت است. (از «نعوومت» میآید. «نعوومت» به معنی سازگاری است.) انعام را هم که میگویند انعام، از همین جهت است؛ چون سازگارند. نعمت سازگاری است. خب، هر چیزی که با نیاز ما سازگار است، این نور آفتاب، این اکسیژن، این آب گوارا، این خواب شیرین، این ساختار فیزیولوژیک بدن ما، سلامت ما، بینایی ما، شنوایی ما، گفتار ما، محبت و دوستی که بین ماست (پدر و مادر با همسر، با فرزند)، همه اینها سازگار است. به آن نیاز ما، به آن چیزی که میخواهیم، نه همش، میشود نعمت.
کمترین درجه شکر نعمت همین است که انسان بداند اینها از خداست. همین! از خودم نیست، از من نیست. من نیاوردم، من این سازگاری را ایجاد نکردم، به شهادت و نشانه اینکه هزاران مورد دیگر هستش که این سازگاری نیست و من نه قدرت ایجاد سازگاری دارم و نه آنچه که ناسازگار است را میتوانم سازگار کنم، نه به چیزی سازگاری بدهم و نه از چیزی سازگاری بگیرم. الی ماشاءالله مسائلی هست در زندگی ما که ناسازگار است، که البته همان هم نعمت است. ناسازگار با هوای نفس ماست، ناسازگار با آن عجله ماست، ناسازگار با جهل ماست، با حقیقت ما سازگار است.
خب، برخی چیزها را میفهمیم که با حقیقت ما سازگار است، برخی چیزها را هم نمیفهمیم. «هر بلایی که از تو آید، نعمتی است.» هر بلایی که از جانب خدای سبحان به انسان میرسد، نعمت است؛ چون بیدار میکند انسان را، انقطاع ایجاد میکند از این خلایق و از غیر خدا. خب، اینها همه نعمت است.
کمترین درجه این است که انسان این را استناد به خدای متعال دهد در زبان خودش، بعد انشاءالله انسان آرامآرام رشد بکند و به قلب برسد. این توجه همه وجود انسان را بگیرد که خب البته نعمت و شکر نعمت فرع بر حب خدای متعال و عشق به خدای سبحان است که خدا انشاءالله نصیب همه ما بکند. در آن حالت دیگر «مشغولیتن بحمدک و فنائک» (به تعبیر زیارت امینالله)، در این دنیا مشغولیت انسان به یک چیز بیشتر نیست، آن هم حمد و ثنای خداست. یعنی میبیند که عنایت و تفضل خدای متعال او را احاطه کرده است. همه وجودش از جانب خدای سبحان است. یک قطره بیارزش بدبو، هیچ نیست. همین مادی و دنیایی، یک اسپرم و یک تخمک به هم رسیده، لقاح کرده، یک بدن ضعیف و فوق ضعیف برای من شکل گرفته. خدای متعال آرامآرام این را تقویت کرده، جلو آورده، جلو آورده، جلو آورده. امکانات به این داده، بینایی داده، شنوایی داده، این را به دنیا آورده، با نعمت مادر و محبت مادر و خوراکی که در سینه مادر قرار داده، این را رشدش داده. کم کم به جایی میرسد که خطاب میکند به آن قطره بدبو و صدا میزند: بنده من! بیا با هم دوست بشویم، آشنا بشویم، با هم رفیق بشویم. خطاب خدای متعال! خداوند بعد ناز میخرد از این بنده، از این بنده بیارزش، از این قطره بیارزش، به هوای دلش تا میکند: «ادعونی استجب لکم»: صدایم بزن، جوابت را بدهم. با من انس بگیر. «اذکرونی اذکرکم»: تو به یاد من باش، من به یاد تو باشم. اینها واقعاً از حد عقل و شعور ما دور است و نمیتوانیم درک بکنیم. اینها چه عنایتی است از جانب خدای متعال و خدای سبحان به این قطره بیارزش بدبو، به جنس ناجور، بیفایده، بیخاصیت! اینقدر عنایت، اینقدر توجه، اینقدر محبت.
خب، اگر این انسان اینطور شد و مشغول حمد و ثنا شد، آن وقت از عنایات این خدای سبحان، سراسر رحمت و محبت و کرم، این است که باز رزق او را افزایش میدهد در تمام حوزهها و زوایا که یکیاش همین رزق محبت است، یکیاش رزق ادراک معرفت است. اینها همش لطف از جانب خدای متعال است و خیلی وقتها هم ما را در تنگنای رزق قرار میدهد برای اینکه به او رو کنیم. همین شعری که برادر عزیزمان زحمت کشیدند و پیدا کردند، که البته شعر طولانی است از مرحومه پروین اعتصامی:
هر بلائی کز تو آید رحمتی است
هر که را فقری دهی آن دولتی است
تو بسی ز اندیشه برتر بودهای
هرچه فرمان است خود فرمودهای
جان به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
و ابیات بعدش که آن ابیات بسیار زیبا و تأثیرگذار است. تو تاریکیام میگذارد برای اینکه او را پیدا کند. انسان مثل مثالی که قبلاً عرض شد در همین توضیح همین ابیات که مثال سینماست. در سینما همه جا را خاموش میکنند که انسان فقط حواسش به پرده باشد و آن صحنه را نگاه کند. اینجا هم همینطور است. در تنگناهای رزق، ما چون معمولاً ادراک نسبت به رزق از همه ادراکهامان قویتر است و سریعتر بهش منتقل میشویم، خدای متعال از این اهرم استفاده میکند برای توجه ما که ما را توجه دهد. گاهی با گرفتن، گاهی با دادن. گاهی میگیرد تا توجه ایجاد کند. برخی اینجوریاند، هنگام از دست دادن رزق توجه پیدا میکنند. برخی هنگام به دست آوردن رزق توجه پیدا میکنند. مرحوم بهاری همدانی میفرمود: من وقتهایی که اوضاع مادیام خوب است، حال بندگیام بهتر است. مرحوم آقای قاضیان که ایام سالگردشان را پشت سر گذاشتیم، ایشان فرمود: وقتهایی که اوضاع مادیام بد است و خراب، حال معنویام بهتر است.
علامه طباطبایی میفرمودند که هر دو تای اینها درست است؛ چون بندهها با هم تفاوت دارند. یکی هنگام دارایی بیشتر با خدا رفیق است، یکی هنگام نداری خدا را میشناسد. بندههایش را میداند با کی چطور رفتار کند. به هر حال این اهرم رزق هم اهرم مهمی است.
عامل بعدی در ازدیاد رزق، اجتناب از قسم دروغ است. قسم دروغ اگر انسان نخورد، رزقش افزایش پیدا میکند. خب، در بازار متأسفانه چیزی که رایج است همین است دیگر. فکر میکنیم که با اینها رزق و روزی جلب میشود. قسمهای دروغ: به جون بچهام، به خدا، به جون خودت که اینطور نباشد، به جون خودم. و از این حرفهایی که از هزار تاش، دو تاش هم راست نیست، برای اینکه مشتری نپرد و برای اینکه این جنس را بفروشد. در حالی که صادقانه اگر برخورد بکند، عیب ماجرا را بگوید، حقیقت را بگوید، خدای متعال از زوایای دیگری رزق او را تأمین خواهد کرد که اصلاً نیاز به این همه، به قول امروزیها، به قول کاسبها، سگدو زدن هم نباشد که بخواهد صبح تا شب اینقدر کار بکند و آخر هم هیچی دستش را نگیرد. از یک جاهایی خدای متعال تأمینش میکند که به خواب شب نبیند.
خب، ما باور خیلی نداریم نسبت به رازقیت خدای متعال و خدا را رازق نمیدانیم. خدا به دادمان برسد و از این همه شرک و غفلت و طغیان، فاصله از خودش ما را نجات بدهد.
وضو قبل از طعام، رزق را افزایش میدهد. این هم عامل بسیار جالب و مهمی است. انسان با وضو غذا را بخورد. خب، اینجا نمیفهمیم که غذا خوردن با طهارت، امر فراتر از این است. خب، آن که مهم است و بزرگان هم به شدت بهش سفارش داشتند که حتی یک لقمه هم بدون وضو و در حال غیر طهارت انسان نخورد. خب، این خیلی مهم است. انشاءالله همه مقید بهش باشیم. لحظهای بدون وضو نباشیم. ولی اینجا، در این روایت، امر فراتر است. وضو گرفتن قبل از حتی نشستن دست، وضو قبل از به هر حال سفره هم محل لقاءالله اولیای خدا و بزرگان. بخشی از حالاتشان و عشقبازیشان با خدای متعال سر سفره است. ما هم دیدیم در برخی اساتید و بزرگان که سر سفره حالات عجیبی دارند و یک عشقبازی عجیبی با خدای متعال دارند؛ چون رازق را مییابند و میبینند و از دست خدا میگیرند طعام را. شما اگر از دست آقای بهجت یک خرما بگیرید چه حالی پیدا میکنید؟ از دست امام خمینی سیب بگیری چه حالی پیدا میکنید؟ اولیای خدا سر سفره از دست خدا هو الذی یطعمنی و یسقین و اذا مرض فهو یشفین. او طعام در دهان من میگذارد، او آب در کام من میریزد، او لقمه میگیرد برایم، خورش را روی برنج میریزد، او این را در دهان من میگذارد، او این را برای من درست کرده. او! و همینطور و همینطور و همینطور. لذا چون محل ملاقات خداست، مثل نماز، و قبلش وضو میگیرند تا به ملاقات خدا بروند. خوش به حال این اولیای خدا و خوش به حال حالاتشان. و خدا کند که ما هم رنگ بگیریم از این اولیای خدا.
خب، دو تا عامل بعدی را هم خیلی سریع بخوانم. خوردن آن چیزی که از سفره در زمین میریزد، یعنی از سفره میریزد، در واقع این خردهنان و این برنج و این خورش و سبزی و اینها که میریزد بر سفره و از سفره کنار میریزد. خوردن اینها هم رزق را افزایش میدهد؛ چون انسان ارزش قائل است برای آنچه که خدای متعال بهش داده. به خدای متعال هم وقتی کسی ارزش قائل بشود برای رزق، رزقش را افزایش میدهد. یک ذره نمیگذارد هدر برود. عرض کنم دانه برنج هدر نمیرود. که البته برای اینها ثوابهای متنوعی هم گفته شده و آثار معنوی و ملکوتی متنوع و متعددی هم گفته شده. مثلاً تو برخی روایات گفتند که اینها مهریه حورالعین است، که خود این هم البته توضیح دارد که یعنی چه؟ یا گفتند اگر کسی اینها را بخورد، یک تکهای از نور در جوف او وارد شده و جهنم برش حرام میشود. داریم که غلام امام حسن علیهالسلام این کار را کرد. روایتش مفصل است و حضرت فرمودند که آزاد هستی؛ چون تو با این لقمهای که خوردی، در واقع از جهنم آزاد شدی و من هم کسی که از جهنم آزاد شده را شرمم میآید به خدمت بگیرم. آزادش کردند حضرت در راه خدا بابت یک لقمهای که روی زمین افتاده بود و میوهای که روی زمین افتاده بود و خورد. گاهی لقمه نانی افتاده، گاهی عرض کنم میوهای افتاده، میوه نیمخوردهای افتاده. حالا تو منزل ما که بچه زیاد است، امثال ماها، این ماجرا هست دیگر، زیاد پیش میآید که میوههای نیمخورده این بچهها و اسرافهایی که فراوان صورت میگیرد، خدا همهمان را نجات بدهد. اینها خوردنش رزق را افزایش میدهد.
و عامل آخر که این دیگر اصلاً یک توضیح جامع است نسبت به همه مباحث، میفرمایند که کسی اگر هر روزی سی مرتبه تسبیح خدا را بگوید، سبحانالله بگوید، عدد سی این خاصیت و اثر را دارد که خدای متعال هفتاد نوع بلا از او دفع کند که سادهترینش فقر است. سادهترین بلا از این هفتاد نوع بلا، فقر است. تسبیح خدای متعال، خوب قطعاً هر چقدر هم توجه درش بیشتر باشد، اثرش بیشتر. ولی خود تلفظ این ذکر «سبحانالله» هم آثار فوقالعادهای دارد. خدا انشاءالله توفیقش را به همه ما عنایت بفرماید. و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...