روایت پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله وسلم در خصوص اوضاع قبل از قیامت
رها کردن دین
نحوه ذوب شدن قلب مومن
ظلم و منکر
درآخر الزمان دلها معکوس است!
جابهجایی معروف و منکر
تشخیص حق و باطل
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
«و تعبد تعظیم المال و بیعالدنیا بالدین. فذا (فإذا) یذاب قلبالمؤمن فی جوفه، کما یذابالملح فیالماء، مما یری منالمنکر فلا یستطیع أن یغیره.»
پیامبر اکرم، در حجةالوداع، خطبهای ایراد فرمودند و مطالبی بیان کردند؛ یکی از آنها این بود که از شرایط قیامت و اوضاع و احوال قبل از قیامت، این است که نماز ضایع میشود، مردم پیگیر شهوات و تمایلات به سمت هواها میشوند، مال را بزرگ میدانند و دنیا را به دین میفروشند. دنیا را به دین میفروشند به معنای اینکه دین را رها میکنند و به دنیا میچسبند، نه اینکه دنیا را میفروشند برای اینکه متدین و دیندار باشند؛ دین را میفروشند و در تضاد بین دنیا و دین، دنیا را انتخاب میکنند، خریدار دنیا هستند و دین را میفروشند.
به این تعبیر و ترجمه، این کلام را فرمود: «اینجاست که قلب مؤمن ذوب میشود در سینهاش، در درونش، همانگونه که آب، نمک را در خودش حل میکند (نمک در آب حل میشود و ذوب میشود) از چیزهایی که از منکر میبیند و نمیتواند اینها را تغییر دهد.» امور زشتی که میبیند، منکراتی که میبیند، دل مؤمن ذوب میشود، خودخوری میکند از درون. میبیند که هیچ کاری هم نمیشود کرد.
این فضای جامعه ماست؛ این فضای اقتصاد ماست؛ این فضای مجازی ماست؛ فضای خانوادگی ماست. منکرها و گناهانی که در خانوادههاست، در ارتباط زن و شوهر است، در ارتباط زن و مرد با نامحرم و غریبههاست. این فضای بینمازی ماست؛ این فضای دانشگاههای ماست؛ این فضای اقتصادی ماست؛ این فضای رانتی ماست؛ این فضای اختلاس و چپاول و حقکشی و حقخوری، و هر طرف که آدم نگاه میکند میبیند که مملو از ظلم و خیانت و جنایت و آلودگی و معصیت و مراعات نکردنِ حق و تکلیف و انصاف و شریعت، و همه جا را گرفته! مؤمن چه میشود اینجا؟ تو این حال و هوا، تو این وضعیت، دلش ذوب میشود، از درون پژمرده میشود، افسرده میشود، از درون فرو کاسته میشود و دستش هم به جایی بند نیست، کاری هم نمیتواند بکند. متهم حرف نزده متهم است؛ حرف بزند هم که هیچ. در واقع، موقعیت اتهام و تقابل و دشمنی و این شرایطی است که قبل قیامت پیش میآید و سختیهای قبل از قیامت. قدرت بر تغییرش هم ندارد. صرف خودخوری خوب به درد نمیخورد؛ بعد انسان تغییر بدهد، ولی اینجا مؤمن قدرت تغییر ندارد.
به حضرت فرمودند که این زمان، در این وقت، شرایط اینطور میشود: «آن (أن) یکونالمنکر معروفاً و المعروف منکراً.» اینجاست که منکر، معروف میشود و معروف، منکر میشود. بله، تازگی همسایه موسیقی خیلی بلندی گذاشته بود و یک موسیقی عجیبغریب با صدای خیلی بلند که خانه ما میلرزید. کسی مهمان ما بود از اقوام. به پسرم گفتیم که اگر دیدی این صدا ادامه پیدا کرد، برو به اینها تذکر بده. آن بنده خدایی که از اقوام نشسته بود، برگشت گفت: «حالا یک بار اول اینجوری شروع کرد، حالا یک باره.» حالا همسایه هم صدایش بلند شده. برای اینکه تذکر بدهیم، از اینجا وارد شد و جالب بود که خیلی محکم و سفت آمد، گفت که: «نه! حق نداریم بریم تذکر بدهیم. اینها شاید مهمان دارند، جشن گرفتند. خیلی کار بدی است. این را جلو مهمانهاش خرابش دارم بزن برقص میکنند و اینها، یهو شما میروی مجلس اینها را خراب میکنی، جلو مهمانهاش خراب میشود.»
این همین حالت، البته ما مؤمن نیستیم، ولی حالت ذوب قلب قشنگ به ما دست داد آنجا. و همین که قشنگ آدم میبیند که منکر، معروف است و معروف، منکر. یعنی اینجا قشنگ کار من میشود کار زشت که رفتم مهمانی اینها را به هم زدم، جلو مهمانهاش ضایعش کردم. و کار او میشود کار قشنگ که حالا یک شب است، یک جشن است، یک شادی است، مهمان دارد، یک مهمانی است. مهمانی هم که چیز خوبی است. مهمانی مگر بد است؟ خوشی و شادی مگر چیز بدی است؟ خوب است دیگر. خود اسلام اصلاً این همه در مورد شادی حرف زده.
نفوس وقتی معکوس شد، قلوب وقتی معکوس شد، فهم معکوس میشود. آخرالزمان زمانهای است که دلها معکوس است. آدم "جنی" به عنوان فحش گفته میشود، ناسزا. این خیلی ناسزا نیست. «عوضی» خیلی کلمه دقیقی است، یعنی خودش نیست، یکی دیگر است، سر جای خودش نیست. آن مراتب وجودی خودش سر جاش نیست. آنهایش که باید بالا باشد، پایین باشد، بالاست. عقلش رفته کف پایش، شهواتش رفته جای عقلش نشسته. عقلش را پا گذاشته و شهواتش را روی سر گذاشته. خلاصه این میشود آدم عوضی. اینی که معکوس است، جابهجا است، سر جای خودش نیست. و زندگیها میشود زندگیهای زمانه. میشود زمانه عوضی. معروف و منکر هم عوض بدل میشوند، جای هم مینشینند. کار بد میشود خوب، کار خوب میشود بد.
«و یؤتمنالخائن و یخانالأمین.» خائن امین شمرده میشود، امین خائن شمرده میشود. آنی که دارد امانتداری میکند، پاسبانی میکند از سلامت مردم، از اقتصاد مردم، از زندگی مردم، از آبروی مردم، این میشود خائن. چون همراهی نمیکند با آنهایی که دارند خیانت میکنند و قدرت و ثروت دستشان است. آنها چون ابزار دستشان است، رسانه دستشان است، همهچی دستشان است، آنها میشوند امین، آنها میشوند معتبر و محترم. اینها میشوند نامعتبر و نامحترم. امین و خائن... رهبر انقلاب فرمودند جای جلاد و شهید عوض شد. کسانی که بانی اعدام و بدبختی مردم بودند، مردم را به خاک سیاه مینشاندند، شدند نماد اعتلا و آزادی و مردمدوستی و خنده و شادی و این حرفها که کمر ملت را شکستند و یک قلمش فقط کاری بود که در بورس کردند، جنایتی بود که در بورس کردند و مردم را به خاک سیاه نشاندند، که این یکی از صدتایی بود که انجام دادند. ایشالا که فهمیده باشیم و انشاءالله که بفهمیم.
انشاءالله بشناسیم گرگها را در لباس میش. بتوانیم تشخیص بدهیم و میشهایی را که برایشان چهرهسازی میشود به صورت گرگ، بتوانیم بفهمیم دوست و دشمن را. بتوانیم تشخیص بدهیم نفع و ضرر را. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله حقشناس، این شعر را زیاد میخواند:
«تو که نفع و زیان خود ندانی / به وصلش کی رسی هیهات هیهات؟»
نمیتوانیم تشخیص بدهیم کی به دردمان میخورد، کی به دردمان نمیخورد، کی خوب است، کی بد است، کی صادق است، کی دروغگو است، کی حق است، کی باطل است. اینها بخشیش به خاطر این ظلمتی است که فراگیر است در زمانه ما و آخرالزمان، و بخشش به خاطر ظلمتی است که در نفس ما فراگیر است. به هر حال، اگر کسی از درون روشن بشود، خدا امثال بنده را نور بدهد، روشنمون بکند، اگر اینطور بشویم انشاءالله هرچقدر بیرون تاریک باشد و ظلمت باشد، از درون انسان منور و نورانی است و میتواند تشخیص بدهد.
«یصدّقالکاذب و یکذّبالصادق.» دروغگو و صادق میداند، صادق را دروغگو میداند. نمیتواند تشخیص بدهد کی راست میگوید، کی دروغ میگوید. و همینی که دیگر در عرصه سیاست، رسانه، فرهنگ، اجتماع خودمان، لا دنیا که هیچی، در همین فضای خودمان، به وضوح میبینیم و میبینیم که چه غوغایی است از این جابهجا شدن آدمها. کیا میشوند منبع و ملاک؟
توی این ماجراهای اخیر که پیش آمده بود، یکی از رفقا که از این رفقای اصلی مجموعه است که همه عزیزان به نحوی با آنها مرتبط بودند، ولی به اسم قاعدتاً نمیشناسند، و در واقع ادمین اصلی کانال طی این سالها ایشان بودند. بهش گفتم: «چرا ناراحتی؟» میگفت که: «میروم نگاه میکنم ببینم که آنی که به عنوان منبع باید به حساب بیارند بهش حجمه میآورند، آنی که باید به عنوان یک آدم کاذب و کذاب و دروغگو و اینها به حساب بیارند، به منبع حسابش میکنند. از این همه تناقض و به همریختگی اعصابم خورد میشود. نمیتوانم تحمل کنم.» این همین «قلبالمؤمن» و این زمانهای است که آدم میبیند کسی که کمترین درکی از معارف دین ندارد، میشود کارشناس رسانه و چند میلیون فالوور. و مثلاً خلع لباسش هم مزید بر علت میشود که ما بیشتر حرفش را گوش بدهیم. آن علما و مراجع و اینها میشوند عناصر اضافی. و بعضی از این پیج مراجع، و بنده رفتم وقتی چک میکردم، بعضی مراجع بزرگوار پیجشان فقط محل توهین بود. یعنی صد تا کامنت بود، هشتاد تاش فحش بود، شاید بیشتر.
به صورت مشخص اگر بخواهم دفاع بکنم، البته آن پیج هم، پیج رسمی ایشان شاید نبود، مثلاً حضرت آیتالله مکارم شیرازی. مدت زمانهای هستیم که مکارم شیرازیها در هجمه قرار میگیرند، آقامیریها میشوند منبع و مرجع. خب آدم در این زمانه اگر بمیرد از شدت درد و رنج، رواست. واقعاً این همه اختلال و عوضی بودن زمانه ما واقعاً خیلی عجیب است. و خدا کمک بکند که بفهمیم و تشخیص بدهیم درست و نادرست، سره و ناسره را، کی به حق است و کی ناحق است، کی درست است و کی غلط است، کی به کی است، بفهمیم چی به چی است. قبل از اینکه بمیریم که آن طرف بفهمیم، این طرف انشاءالله بفهمیم که چیکارهایم و چیکار باید بکنیم.
الحمدلله ربالعالمین.
در حال بارگذاری نظرات...