شرایط آخرالزمان
نحوه استفاده از زینت آلات در آخرالزمان
معاملات در آخرالزمان
کوچک شمردن دین
چگونگی وضعیت طلاق در دوران آخرالزمان
حکومت شیطان!!
دلیل افزایش طلاق
غل و زنجیر آخرالزمان
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«ثُمَّ قَالَ: فَعِنْدَ ذٰلِکَ تَحَلَّى ذُکُورُ اُمَّتِی بِالذَّهَبِ وَ یَلْبِسُونَ الْحَرِیرَ وَ الدِّیبَاجَ وَ یَتَّخِذُونَ جُلُودَ النَّمِرِ صَفَافًا».
در ادامهٔ کلام نبی اکرم (ص) در وصف شرایط پیش از قیامت یا آخرالزمان، میفرمایند: «در این دوران مردان من، مردان امت من، خودشان را به طلا آراسته میکنند، حریر میپوشند و پوست پلنگ را در واقع به عنوان زین و جلوی زین اسب استفاده میکنند». کنایه از اینکه باز اینها وسایل زینتی و حالا آنچه که مخصوص زیورآلات زنها هم هست را استفاده میکنند و مسائل را در غیر محل مصرفی خودش به کار میبرند. همان ظاهرگرایی و واژگونی اوضاع هم در این عبارت نهفته است.
«قَالَ: فَعِنْدَهَا یَظْهَرُ الرِّباَ وَ یَتَعَامَلُونَ بِالْغِیبَةِ». فرمود که «در این دوران ربا زیاد میشود و ظاهر میشود. در غیاب همدیگر با هم معامله میکنند. معاملهها غیرحضوری و غیرفیزیکی میشود». «و الرِّشَاءُ وَ الرِّشْوَةُ». ورش و رشوه در این دوران رایج میشود. رشوه میگیرند. «وَ تُوَضَّعُ الدِّینُ وَ تُرْفَعُ الدُّنْیَا». «دین میرود پایین و دنیا میآید بالا». این بیارزش، سبک و کمبها. دنیا رفیع و پراُرزش و مهم. الان میبینیم دیگر. غیرت دینی و یقهچاکدادن برای دین، برای معارف دین، برای احکام دین، سبک و ارزشی ندارد و اصلاً آدم اینشکلی متهم میشود به: جزماندیشی، تندروی، بیعقلی، کسی که قدرت تشخیص اولویتها را ندارد. مثلاً برای یک مشکل اقتصادی داد میزنیم. یک پولی، مثلاً یک خلاصه حقی از ما ضایع شده. از حق مربوط به شکم، حق مربوط به شهوات. اما نسبت به دین (همینی که حالا این چند لحظه عرض شد) نسبت به مسجد و حرم و نماز و مراسمات مذهبی و اینها، هرچقدر تعطیل بشود و آسیب ببیند با آن مشکلی نیست. ولی حالا شما میبینید دیگر مثلاً این پروتکلها هنوز که هنوز است در حرمها رعایت میشود، در مساجد رعایت میشود و مردم غالباً هم میپذیرند و مثلاً استخرها باز است. یعنی شما استخر قشنگ راحت آنجا بدون ماسک و فاصله اجتماعی و فلان و اینها، ولی مثلاً در حرمها، در مساجد، در هیئتها، مسائل به اعلاترین شکل خودش مراعات میشود و دیگر حالا بنده خیلی در مقام نقد و اینها فعلاً نیستم که چه کسی را باید نقد کرد، ولی حکایت دارد از اوضاع و احوال زمانه ما که «وُضِعَ الدِّينُ وَ رُفِعَتْ الدُّنْيَا». بیارزش، پایین، چیزی به حساب نمیآید. حالا مگر چی شده؟ خب، حالا که چی؟ مگر چه اتفاقی افتاد؟ عقاید که آزاد و هرکی هم که بر مرام خودش و کسی هم حق ندارد به کسی چیزی بگوید و ولی امر دنیاست که بله.
«وَ عِنْدَهَا یَکْثُرُ الطَّلاقُ». چقدر تعابیر، تعابیر جالبی است در کلام پیغمبر اکرم (ص). «در این دوران طلاق زیاد میشود». «فَلَا یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا». «دیگر برای خدا حدی اقامه نمیشود». در حالی که البته ضرری هم به خدا نمیرسد. فکر نکنید از خدا چیزی کم شده. حد جاری نمیشود؛ یعنی غضبی برای خدای متعال صورت نمیگیرد. خدا عصبانی نمیشود. تهش این است که یک چیزی با آن مثلاً به صورت فان و اینها برخورد میشود. مثلاً فلانی گفته که: نقد ما هم به حضرت موسی همینه. خب، به داستان مسافران جور در نمیآید. میگوید که خب نقد ما به موسی همینه. جدیدترین موضوع فلانی در مورد انبیاء. کسی هم رگی از گردنش به جنبش نمیآید. خب، من در مورد انبیا که به من چه که بخواهم (چه ارزشی دارد دفاع از انبیاء) معاذالله چه ارزشی دارد؟ خود انبیا قیمت دلار مگر که بخواهد صدای من را در بیاورد؟ بنزین مگر گران شده؟ بنزین مگر قطع شده که بخواهم جیغ بکشم؟ به من چه؟ چه ارزشی دارد حضرت موسی؟ موضوع خودش بحث در موردش... اینها از زمانه ما. این زمانهای که شیطان حکومت میکند بر نفوس، بر قلوب، بر اذهان. این دوران (البته آن هم ظلم است و باید آن هم صورت نگیرد و آن هم باید با آن مقابله بشود) ولی حالا چه قیاسی است واقعاً بنزین و مثلاً پول و فلان و اینها با اهانت به انبیا؟ با دهنکجی به انبیا؟ دهنکجی به دین؟ دهنکجی به قرآن؟ دهنکجی به احکام الهی؟ دهنکجی به معارف الهی؟ رگی به جوش نمیآید. یک کم که رگش به جوش بیاید، مسخره. واقعاً مسخره است. یعنی هیچکس صداش در نیامد. تو یک بچه فقط فهمیدی؟ هیچکس دیگه نفهمید؟ این اقامه حد نمیشود؛ در واقع معنایش به این برمیگردد که اصلاً غضبی نسبت به خدای متعال ورزیده نمیشود. برای خدا غضبناک نمیشود.
طلاق هم که زیاد میشود، از همین باب است؛ یعنی این امیال بیضابطه و بیقاعده و در حد نگنجیدن، در ضابطه نیامدن، تحت قاعده نرفتن، راحت تعهدات را زیر پا گذاشتن و اعراض کردن. نقش سرمنشأ طلاق. این تعهد مرد نسبت به زن، تعهد زن نسبت به مرد، غیرت وقتی به معنای دقیق کلمه از بین برود، وفا به معنای دقیق کلمه از بین برود، محبت، صمیمیت، تعهد... طلاق زیاد میشود. هرجایی که شهوات من بهتر تأمین بشود، چون اصل اصیل و رکین جامعه تأمین شهوت است، هرجا که شهوات من بهتر تأمین بشود، من همانجا زندگی میکنم. الان میبینیم با آن یکی بهتر از تو، با آن یکی بیشتر از تو خوشم. چه زنه نسبت به مرد است، چه مرده نسبت به زن است. طلاق همین شکلی رایج میشود.
«وَ عِنْدَهَا تَظْهَرُ الْقَیْنَاتُ وَ الْمَعَازِفُ وَ تَتَّبِعُهَا شَرَارُّ اُمَّتِی». «در این دوران زنهای خواننده زیاد میشوند». «آلات نوازندگی هم آشکار میشوند و ظهور پیدا میکنند». «معازف و شرار امتم بر اینها ولایت پیدا میکنند»، «لِيَهْمَ»، حالا یا معنای «ولایت پیدا میکنند» یا «دنبالشان راه میافتند». جفت اینها (بیشتر حالا دنبالشان راه میافتند) شاید بهتر باشد. «كَالشَّمْسِ إِذَا طَلَاهَا الْقَمَرُ». قمر دنبال شمس میرود. «طَلَاهَا». «یَتْلَاهَا» همینجا به همین معنا باشد. یعنی این ابزار رقص و نوازندگی و اینها، زنهای فاسد و خواننده و رقاص و نوازنده و اینها میآیند. شرار امتم دنبال اینها راه میافتند. جان به قربان رسول الله که ۱۴۰۰ سال پیش، وضعیت کنونی ما، دبی و ترکیه و اینها را دیدند و فرمودند که: همچین زمانهای میشود که فلان زن خواننده و فلان رقاص وقتی میآید در این کشورهای اطراف، جمعیت میریزند، میروند برای حضور در کنسرت با شرایط کرونا و بیماری و هزینه و فلان و همه اینها را متحمل میشوند که بروند در آن کنسرت شرکت بکنند. چون عبودیت، عبودیت هواست. جزء هوا را در این زمانه نمیپرستند. دوران حاکمیت هوا. شهوات. عقلانیت به محاق میرود. لطافت و بندگی و تعبد و تقید به احکام الهی از بین میرود. امشب وضعیتی که در آخرالزمان (این حرفها حرفهای جذابی نیست، موعظه است و حرفهای قدیمی و حوصلهسربر است و اینهایی که پیغمبر دارند با یک حالت درد دل و غصه میگویند) اینها عامل جذابیت زمانه ما نیست. شیرینیهای دوران ماست. همه اینهایی که امروز خواندیم، همش چیزهای قشنگ و جالبی است. یعنی طلا دست کردن و استفاده از طلا برای آقایان، زنجیر طلا، ربا و رشوه و زن خواننده و فلان و همه اینها چیزهایی است که خیلی قشنگ و جذاب است و خوشمان میآید. چیزهای خوبش است که چرا هی دین میخواهد ما را محدود بکند؟ بله، دین میخواهد هوای تو را محدود بکند. پروبالت را باز بکند. ببردت به آسمان. زنجیری که بستی به پا باز بکند. پروازت بدهد. این باز کردن قُل و زنجیر محدودیت و آزادی ما را دارد محدود میکند. خودم اعمال کنم، به هر حال این هم از فرمایش رسول اکرم (ص) در ادامه این خطبه.
خدای متعال انشاءالله به همه ما توفیق فهم و عمل عنایت فرماید. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...