محل زندگی جبارین در جهنم
علت شکل ظاهری دره و کوههای جهنم
نفس جلوهی چه چیزی است؟
پاسخ خداوند در مقابل سوال حضرت موسی که درخواست ملاقات با خداوند را داشت
جلوهی انانیت در این دنیا
محل زندگی بینمازها در جهنم
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
عن ابی جعفر علیه السلام قال: «ان فی جهنم لجبلًا یقال له السعدا و ان فی السعدا لوادین یقال له سقر و ان فی ثغره لجب یقال له هبهب کل ما کشف حق تعالی اهل النار من حره ذالک منازل الجبارین».
تسلیت عرض میکنیم وفات بانوی دو عالم، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را محضر حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه، و تمام شیعیان و محبان. انشاءالله که توجهات خاص حضرت زینب سلام الله علیها شامل حال ما بشود در دنیا و آخرت، انشاءالله.
امام باقر علیه السلام فرمودند: «در جهنم کوهی است، بهش سعدا گفته میشود.» معنای بلندی در جهنم یعنی کوه خیلی بلندی است و در این سعدا وادیای هست، در این کوه بلند، یک دره خیلی هراسناک دارد با خودش که بهش گفته میشود «سَقَر». سَقَر آن دره کنار این کوه است، کوهی که اسمش سعدا است. در سقر چاهی است؛ یک دره خیلی عمیق، چون کوه هرچقدر بلندتر میشود درهاش عمیقتر میشود. حالا در آن دره عمیق باز یک چاهی است که بهش گفته میشود «هبهب» با «ه» دو چشم.
میفرماید که هر وقت که پرده از این چاه کنار میرود، هر وقت این چاه جلوه میکند، از شدت حرارتش اهل آتش زجه میزنند، از شدت حرارت این. به نام هبهب. آتشی که آنجا انگار کانهو آتش فرمود: «جبارین آنجا جا دارد. منزل جبارین در آن چاه هبهب». خیلی تعابیر عجیبی است واقعاً. خدا کند که امثال بنده که خلقیم در این ظلمات دنیا و در این شهوات و در این غفلتها، بیدار بشویم و باورمان بیاید این حقایق. باورم بیاید جهنمی هست. باورم بیاید عذابی هست. باورمان بیاید این صفات نفسانی و این ملکات ما آثارش این شکلی است.
جبارین، قلدرها، سرکشها، دیکتاتورها، جایشان آنجاست. به میزانی که ملکه شده باشد جباریت و هر چقدر که خدای نکرده این جباریت رسوخ کرده در قلب، عمیقتر شده. یک وقت هست جباریت در برابر بندگان خداست، یک وقت است جباریت در برابر خود خداست. جباریت در برابر خود خداست، در برابر اولیای خداست، در برابر خود خداست. سرکشی در برابر خدا، طغیان، و اظهار وجود، انکار خدا، طغیان. حالا در برابر مثلاً امیرالمؤمنین، در برابر فاطمه زهرا، سرکشیها. این جباریت، حق اینها را میخورند. به اینها ظلم میکنند. در برابر حرف اینها موتور واکنش نشان میدهند. در برابر زینب کبری سلام الله علیها چه طغیانها کردند؛ چه در کربلا، چه در شام، چه در کوفه. عبیدالله بن زیاد ملعون، چه در مدینه، بیبی را از مدینه بیرون کردند و تبعید کردند. این جباریت، این طغیان در برابر این اولیای خدا، این اولیایی که دلسوزند، خیرخواهند. هیچ طریقی ندارم از اینکه ما را به اوج تقرب و اوج رحمت برسانم. هیچ درخواستی هم ندارند. «من لا یسئلکم اجرا وهم مهتدون». هیچ پاداشی نمیخواهند. هیچ توقعی ندارند. فداکاری هم میکنند. جانشان را هم حاضرند بدهند برای اینکه بشر هدایت بشود. چه کردند با زینب کبری سلام الله علیها؟ چقدر طغیان کردند؟ چقدر جسارت کردند؟ چقدر آزار دادند؟ خدا انشاءالله تمام کسانی که آزار دادند قلب نازنین بیبی دو عالم را و این دل نورانی را شکستند و جریحهدار کردند، همهشان را در عذاب خودش با لعن خودش گرفتار کند، به واسطه لعن ما. ما را هم از آنها دور کند و به اولیای خودش نزدیک کند. ما را مقرب کند در آستانه حضرت زینب سلام الله علیها.
این هم که این جبلیه و اینها، این هم خب وجوهی دارد. چرا آن کوه بلند، دره بلندی؟ خب چون سرکشی است دیگر، طغیان. این نفس جلوهاش جبل مثل کوه میماند. اظهار وجود میکند و سرسخت است. سرکش است. میرود بالا و سرسخت. شکستنش خیلی سخت است. شکستن نفس خیلی سخت است. لذا به حضرت موسی هم فرمود که: «انظر الی الجبل فان استقر مکان فسوفه ترانه». وقتی ملاقات خدا را کرد. خدای متعال فرمود به کوه نگاه کن. اینجا بزرگان توجیهاتی کردند، فرمودند منظور همان کوه نفسش بود که هر وقت که او را شکستی، من را خواهی دید. هر وقت که از بین رفت، کنار رفت. «فان استقر مکان هو». یعنی اگر سر جای خودش استقرار پیدا کرد. اینجا سر جای خودش استقرار پیدا کرد شاید معنایش این نباشد که سر جای خودش ماند یعنی رفت سر جای خودش، رفت سر جای اصلی خودش، استقرار پیدا کرد در مکان خودش. حالا به هر حال بحثهایی است علما دارند. اینجا بحث کوه مطرح شد. عنانیت همین جلوه عنانیت در این عالم کوه است. قرآن «علی جبل در ایته خاشعا متصدا». علامت این سرکشی و استحکام و قدرتمندی و اینها جبل. انسان متکبر هم انگار این جبلش در برابر خدا خیلی بلند است. این کوه بلند یک دره بلندی هم دارد که چون نمیتواند روی این کوه مستقر بشود، از دامنه این کوه سر میخورد، سقوط میکند. آن کوه در برابر خدا استحکامی ندارد که کسی بخواهد آن نوک استقرار پیدا کند. همانجوری که فرزند نوح گفتش که: «الی جبل یعسمنی من الماء». من پناه میبرم به کوه و کوه باعث میشود که در عذاب خدا گرفتار نشوم و نرسید به اینکه اصلاً بخواهد از کوه بالا برود، در دامنه همان کوه غرق شد، در دره کنار کوه غرق شد. جبار و متکبر همین شکلی است. نمیتواند روی این عنانیت خودش بماند. بعد از مرگ که حقیقت تجلی میکند، سقوط میکند از این کوه بلندی که در برابر خدا درست کرده. این میشود همان دامنه سقر. لذا بینمازها را هم گفتند محل عذابشان سقر است: «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَر». چون بینمازی هم جلوه تکبر است. تکبر در برابر خدا. یکی از اقسام مستکبرین بینمازان. اونی که میداند نماز امر الهی، تکلیف الهی است، طغیان میکند، نماز نمیخواند. این استکبار است. این جبار و گرفتار در عذاب. حالا به میزانی که جبار بودن شدیدتر باشد، طغیان عمیقتر باشد، این وادی سقر او هم عمیقتر.
پناه ببریم به خدا. باز در همان سقر هم چاهی است. معلوم میشود که این اینجوری نیست که اینها عذابشان کنار هم باشد. نه، هرکی باز در یک چاهی. چه آدم جبار فرد با همه این طغیانش و که حالا سقوط میکند در این دره، آنجا هم اینجوری نیست که اینها همه کنار هم جمع بشوند. نه، هرکی در یک چاهی مستقر. قهراً در چاهند که این چاه باز آن عمق را میرساند و هم آن تنهایی و تاریکی و آن ظلمات و باز در حجاب بودن و محرومیت. خدا دست ما را بگیرد. ما را از این طغیانهای نفسمان نجات بدهد و این کوه عنانیت ما را در این ماه رجب به فضل و کرم بشکند. ما را خاشع و متصدع بکند. اهل خشوع، قبل از اینکه در جهنم با جلال الهی بشکنیم اینجا در همین دنیا. الا فی وقت ایغسنی لمحبتک که در «مناجات شعبانیه» چند شب دیگر خواهیم خواند. خدا اینجا با محبتش ما را بیدار کند و محبتش ما را بشکند. انشاءالله.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...