لباس یکپارچه بلند؛ عامل خیالبافی متکبرانه
شبیه فرعون لباس نپوش!
تاثیر لباس در ملکات اخلاقی انسان
تاثیرگذاری عجیب نوع لباس در جذب شیاطین
امام صادق (علیه السلام)؛ لباس یکپارچه بلند در آتش است
سه چیز که جهنمی بودن یک نفر را به صورت قطعی اثبات میکند: بددهنی، تکبر، فخرفروشی
بدترین خیال بافی: اینکه انسان خودش را دارای کمالات بداند
طبق روایات حجاب حضرت زهرا (سلام الله علیها) از چند تکه تشکیل میشد
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«عن ابی جعفر علیه السلام قال: ان النبی صلی الله علیه و آله و سلم اوصی رجلاً من بنی تمیم، فقال له: ایاک و اسبال العذاره و القمیص، فان ذالک من المخیله، و الله لا یحب المخیل.»
در ادامه روایات کتاب شریف «جهاد با نفس» در «وسائل الشیعه» به این روایت میرسیم از امام باقر علیه السلام که فرمودند: «پیغمبر اکرم یک مردی از بنیتمیم را توصیه کردند و فرمودند که مبادا اجازه دهی لباست آنقدر بلند باشد که روی زمین بیاید.»
«اسباله و ازاره و قمیص» یعنی لباسهای بلند و این شکلی نپوشید؛ لباسهای یکپارچه بلندی که تا روی پا میپوشانند و مثلاً روی زمین کشیده میشود، چون این اثر دارد در خیالبافی انسان. اینجا خیالبافی و مخیله به معنای همان تکبر است. ایالات آدم را برمیدارد، فکر میکند کیست و چیست.
خب، این چیز عجیبی است که لباس و فرم لباس اینقدر اثر دارد روی حالات روحی انسان. بلند بودن و یکپارچه بودن لباس به این شکل، البته دَشداشه عربی، به هر حال لباسی که بوده، نهی ازش نشده. چادرهای خانمها اینها ظاهراً به معنای همان بلند بودن بیش از اندازهاش است، معمولاً کمی کوتاهتر؛ یعنی از شلوار بالاتر است و آنقدر نیست که کامل روی پا بیاید، مثلاً. حالا چرا اینطوری است؟ اثرش چیست که اینجور میشود، انسان مثلاً به توهم میافتد، به تکبر میافتد؟ آن یک بحثی است و نیاز به بررسی و کار دیگری دارد.
ولی آنچه اینجا مد نظر است، از مجموعه این روایات و روایت بعدی هم خصوصاً بیشتر فهمیده میشود، همین است که لباس بیاید، موازی با قوزک پا بشود؛ لباس بلندی که یکپارچه باشد و تا قوزک پا برسد. و این اثر دارد در اینکه انسان یک توهماتی نسبت به خودش پیدا میکند. «لباسهای بلند اینجوری، یکدست بلند، لباسهای فرعونی است.» فرعونها اینجور لباس پوشیدند. فراعنه اینجور پوشیدند، باید در جهت روانشناسی بحث شود. حالا عزیزانی که در این حوزهها تخصص دارند، مطالعه دارند، میتوانند کار بکنند، بررسی بکنند، ببینند چرا اینجوری است.
معمولاً این باعث میشود که خیالات برمیداری و خدا هم مخیله را دوست ندارد: «لایحب المختال الفخور». قرآن هم همین را میگوید. آدمی که فکر میکند چه خبر است، فکر میکند کیست، فکر میکند لباست اثر دارد. لباس روی دیگران اثر دارد، هیچ! در مواجهه با دیگران باید یکجوری لباس بپوشی که آسیب به ذهن و روح و شخصیت و دلبستگیها و غرایزشان نزنیم. آن که هیچ، کسانی هستند که همین را هم نمیفهمند. حرف بیشتر از اینهاست.
لباس خودت اثر دارد. در خلوت چه بپوشی، روی خودت اثر دارد. لباس اگر اینجور باشد، اثر دارد در اینکه تخیلات و توهمات و اینها پیدا میکنی و شیاطین نفوذ میکنند، ملکات بدی در تو شکل میگیرد. به واسطه پوشیدن این لباس رذایلی در تو شکل میگیرد. به واسطه پیدا شدن آن رذایل، محروم میشوی که خدا دوستت داشته باشد، دیگر نمیآید. اصلاً کاری ندارد به اینکه کی ببیند، کجا محرم است یا نامحرم. اصلاً به اینها کار ندارد. خودت هستی و خودت. در خانهات داری میگذری، لباس را اینقدر بلند نپوش.
یکی از مصادیقش، به نظر بنده میرسد، همین لباس عروسی است. لباسهای بلندی که روی زمین کشیده میشود، چین هم میدهند و اینجور دامن و چیز میکنند و اینها. اینها همینطور بهش میخورد که یک لباس اشرافی است. دیگر، اینجور لباسهای اشرافی، توهمات و تخیلاتی میآورد برای عروس. اصلاً در این لباس که میآید، دیگر احساس میکند که کی شده است و... . برای همین، لباس که کمی کوتاهتر باشد و روی پا نرسد، البته در برابر نامحرم پوشیده باشد، ولی اینجور یکپارچه بلند و یکدستی که سر تا پا را پوشیده، این خوب نیست. «سر تا پا پوشیده خوب نیست.» بلندتر، لباسها گرفته بشود، مثلاً تا زانو. من دیدم اساتید ما معمولاً پیراهنهای علمایی که میپوشند، همین تا حد زانو است. پیراهن بلندتر از آن نمیپوشند و البته دیدم که دشداشه هم میپوشند، آن هم تا قوزک پا میرسد.
بلندتر بود اگر، این دیار – به هر حال – اثر دارد. آدم در حالات انسان اثر میگذارد. معلوم میشود که روح انسان چقدر عجیب و غریب است. عالم چقدر عجیب و غریب است و این نظام اثرگذاری چقدر عجیب و غریب است که این بلندی و کوتاهی لباس روی شخصیت انسان، حالات درونی انسان اثر میگذارد و در رابطه انسان با خدا اثر میگذارد.
خب، روایت بعدی هم این است: «قال اباعبدالله علیه السلام: ما هذا الکعبین من الصوب نار.»
«آن لباسی که میآید موازی کعبین میشود، یعنی میرسد به دو تا قوزک پا، لباسی که این شکلی باشد، دیگر در آتش است. خود لباس در آتش است.» لباسی که یکپارچه و یکسره، سر تا به قوزک پا میرسد، یعنی از گردن مثلاً شروع میکند یا بالاتر میآید و میرسد به قوزک پا؛ لباس یکپارچه این شکلی، این دیگر در آتش است. خود لباس در آتش. لباس جهنمی است. لباس جهنمیهاست.
روایت بعدی: «ثلاث اذا کن فی الرجل فلا تتحرج ان تقول ان ها فی جهنم.»
سه تا چیز در کسی بود، دیگر حرجی نداشته باش نسبت به اینکه بخواهی جهنمی تشخیص بدهی آن را. اینکه کسی این سه تا را دارد، دشوار است. منظور این است که این سه تا دیگر، با این سه تا نمیشود کسی جهنمی نباشد. وقتی این سه تا در کسی جمع شد یعنی:
۱. «الفحشاء»: اولیش بددهنی. بعضیها بددهناند، بیادباند. در هر امری واکنش بد و گستاخانه، با عبارات زشت واکنش نشان میدهند، بیحیایی دیگر.
۲. «والخیلاء»: یکی دیگرش تکبر. خیلی خیال کرده کسی و چیزی است و کار خاصی کرده. خبری برای خودش، خیلی نوشابه باز میکند.
۳. «والفخر»: و سومیش فخر. افتخار میکند به خودش. افتخار میکند. یک همچین کسی. حالا این عواملی میتواند داشته باشد، حسبش است، نسبش است، زیباییاش است، علمش است، شعورش است. خیلی کیف میکند از اینکه مثلاً فلانی است، مثلاً اگر آقای مثلاً اکبر قلیزاده است، خیلی کیف میکند از اینکه اکبر قلیزاده است. فخر دارد، میگوید اکبر و اینکه بچهاش، بچه اکبر قلیزاده است، باباش، بابای اکبر قلیزاده است، «چقدر این بابای من خوشبخت است که بابای من است.» «همسر من خوشبخت باشد که همسر من است.»
اگر این سه تا با هم جمع شد، هم این فخر را داشت، هم آن توهمات را داشت، که این فخر و توهم نزدیک است. کلاً مختال و فخور نزدیکاند. مختال و فخر با هم گفته شده. قرآن به آن بدزبانی و بیادبی و بیحیایی هم درش هست، «جهنمی». واضح است که جهنمی است و حرجی نداشته باشیم جهنمی خواندنش را.
خب، این باب ۵۹ را تمام کردیم. حالا سؤالی که پرسیدند این است که این لباسهای خانمهای عرب که سر تا پاست، آیا شامل آن حکم قبلی میشود یا لباس مخصوص آقایانشان میشود؟ عرض کردیم دیگر که حالا در برابر نامحرم که باید پوشیده باشد، البته همانها هم لباسهای چندتکهای میشود داشته باشد. انسان بررسی کند، حجاب حضرت زهرا سلام الله علیها اینطور برداشت میشود که حجابشان چندتکه بوده است. در مورد آقایان هم همینطور عرض کردیم که لباس بلندی که میپوشند، یکجوری باشد که تا قوزک پا نرسد.
همین شلوارهایی که ما میخریم و اینها، لفظ «رجل» در روایت خصوصیت دارد یا نه؟ اینکه مال حدیث آخر بود: پیامبر به مردی توصیه کردند که لباس بلند نپوش. دومی که امروز خواندیم، فرمود که لباسی که به قوزک پا برسد جهنمی است. دیگر هر لباسی که یکسره باشد به قوزک پا برسد، این دیگر لباس جهنمی است. اگر بخواهی فتوا بدهی، کسی بخواهد فتوا بدهد، برود یکی بگوید آقا این فلان و... . مسائل مربوط به حوزه سبک زندگی و دقتها و ملاحظاتی است دیگر. واسه اینکه مثلاً یک نفر به شما توصیه میکند: «آقا قند نخور»، مثلاً «با چایی توت بخور». توصیه چیست؟ آیا حرام است یعنی من قند بخورم؟ نه، توصیه پزشکی است که میدانی که آقا مثلاً توت بهتر است برایت تا قند، بر اساس آن شناختی که دارد نسبت به قند. «قندت خوب نیست برایت.» «برای چی خوب نیست؟» «برای چی خوب نیست؟» «لباس این شکلی نپوش.» این اثر سوء دارد، توهمات میآورد برای آدم و خیالبافی میآورد. خیالبافی به این معنا، یعنی فکر و خیال میکند. بدترین خیالبافی همین است که آدم خیال میکند کسی است. خیال میکند چیزی است. خیال میکند بلد است، باسواد است، خودش کمال میبیند. خدا نجات بدهد ما را از این عیوب، از این بدیها، از این زشتیها و تربیت و اصلاح بکند.
باب ۵۹ هم تمام شد تا انشاءالله باب ۶۰ را آغاز کنیم.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...