پیامبر اکرم (صلیصلاللهعلیهوآله) نسبت خود را با دنیا چگونه تعریف کردند؟ [00:59]
تقابل بین دنیا و آخرت [3:07]
طلبگی = رها کردن بسیاری از خوشیهای دنیا [4:20]
در بین دنیا و آخرت، کدام را باید انتخاب کرد؟ [6:43]
از مصادیق جهاد بودن فرزند آوری [7:00]
حفظ طراوت زنانگی یا تحمل مصائب پرورش نسل؟! [7:36]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم**
**باب شصتوسوم: استحباب ترک آن مقداری از دنیا که بیشتر از اندازه ضرورت است.**
عَن ابی عبدالله علیه السلام قَالَ: قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَالی وَلِلدُّنیا؟» امام صادق (علیه السلام) از پیغمبر اکرم روایت کردند که پیغمبر فرمودند: «مرا با دنیا چه کار؟» «اَنَّمَا مَثَلِی کَرَاکِبٍ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فِی یَوْمٍ صائِفٍ وَ قَامَ تَحْتَهَا فَوَمِّهِ رَاءَ وَ تَرَکَهَا.» فرمود: «مثال من مَثَل سوارکاری است که برای او در یک روز گرم، در یک روز تابستانی، درختی را برپا کردند، بالا بردند، درخت گذاشتند، درخت کاشتند، یک درختی گذاشتند که سایهاش به او بتابد. این هم زیر آن درخت قرار گرفته؛ یک استراحتی میکند، میخوابد، استراحتی میکند. در طول روز یک بادی میخورد، یک سایه استفاده میکند و پامیشود و میرود.»
رابطه من با دنیا همین است. بیشتر از این دنیا را میخواهم چه کار؟ به همان حد ضرورت اکتفا کردن و اینکه من نسبت خودم را با دنیا اینطور تعریف کردهام. همینقدر که یک بادی، سایهای، یک ساعتی استراحتی و پاشویم و برویم. دیگر بیشترش را با دنیا من چه کار دارم؟ در حد ضرورت و ابتداییات تأمین بکند من را و نگاهم این است که تمام میشود، فاصله میافتد بین من و آن، کاری هم با آن ندارم. نمیخواهمش، بیشتر از این نمیخواهمش. نمیشود نسبت من با دنیا بیشتر از آن باشد. دیگر چه کار دارم؟
باز در روایت بعدی، امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم نقل میکند: عَن ابی عبدالله علیه السلام قَالَ: قَالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: «فِی طَلَبِ الدُّنیا اِضرارٌ بِالآخِرَةِ وَ فِی طَلَبِ الآخِرَةِ اِضرارٌ بِالدُّنیا.» پیامبر اکرم فرمودند: «در طلب دنیا اضرار به آخرت و در طلب آخرت اضرار به دنیاست.» یعنی شما بین دنیا و آخرت هر کدام را انتخاب کنی، آن طرف دیگر آسیب میخورد. حج و آخرت میخواهی؟ به دنیایت آسیب وارد میشود. صدقه بدهی، انفاق کنی، گذشت کنی، نادیده بگیری از رقابت و مسابقه و اینها چشمپوشی کنی.
اونی که آخرت میخواهد، طاعتِ او طوری است که این جاذبهها و این امور جذاب دنیایی قاعدتاً از او گرفته میشود. خیلی چیزها را باید چشمپوشی کند. اونی که مثلاً طلبه میشود، قید خیلی خوشیها را میزند. زندگی مرفّه داشتن، پول داشتن، درآمد آنچنانی داشتن را باید رها کند؛ ولی خب عوضش آخرت دارد.
اونی هم که دنبال دنیا میرود، خب همهاش درگیر چک، باز کردن کاسبی، مشتری راه انداختن و اینهاست. نه به مسجد میرسد، نه به نماز اول وقت میرسد، نه به دو تا کتاب مطالعه کردن میرسد، نه به دو تا جلسه معنوی رفتن میرسد، نه به زیارت میرسد. خیلی از این فعالیتهای اُخروی دیگر جمع نمیشود. آن کسی که میخواهد یک کاسبی درستوحسابی و آنچنانی داشته باشد، خیلی باید بدود، وقت بگذارد، خیلی باید مایه بگذارد، از خیلی از فعالیتهای اُخروی محروم میشود. تازه من دارم حلالش را عرض میکنم؛ اگر حرام باشد که کلاً از آخرت محروم میشود.
پس در طلب دنیا اضرار به آخرت، در طلب آخرت اضرار به دنیاست. کربلا میخواهی بروی، چقدر باید پول خرج بکنی؟ خب دیگر با اینها پسانداز آنجوری نمیشود کرد. اونی که همهاش میخواهد به زیارت باشد و اینها، خب طبعاً هزینههای اینجوریاش زیاد میشود، خیلی به پول جمع کردن و بهای مسائل نمیرسد. همهاش به سفر باشد، خیلی از و از خیلی کار و کسبی میافتد، فعالیتهای اقتصادی توی برهههایی تعطیل میشود، کم میشود. خب، نمیشود اضرار به دنیا.
بعد فرمود: «اَضرارٌ بِالدُّنیا، فَإِنَّهَا اَحْقَرُ.» به همین دنیایتان هم آسیب وارد کنید که دنیاست که شایستهتر است برای آسیب وارد کردن. هر طرفی بخواهی بروی، به آن یکی طرف اضرار وارد میشود. آنهایی که اهل آخرتند، دنیاشان آسیب میبیند. آنهایی که اهل دنیان، آخرتشان آسیب میبیند. شما هم طوری باشید که به دنیایتان آسیب وارد بشود، چه!؟ آنی که بهتر است همین است که آدم به دنیایش آسیب وارد بشود.
بعضی سرزنش میکنند، مثلاً یک خانوادهای که دنبال این است که آقا تکثیر نسل و فرزندآوری و جهاد فرزندآوری و اینها به جای اینکه تشویق بکنند، حمایت بکنند، باریکلا بگویند، از بیعرضگی و بدبختی و تنبلی و نادانی خودشان متلک به اینها میاندازند و سرکوفت هم میزنند: «چه خبرته؟ چه کار داری میکنی؟ یکی دو تا بسه! پیر میشوی، نمیدانم چروک میشوی، فلان میشوی، این طور میشوی، آن طور میشوی.»
فرزند، باقیات صالحات است. اگر شما خوب تربیت بکنی، عمل و اثر جاویدان برای آدم سرمایه اُخروی است. فرزند صالح گلی از گلهای بهشت است. بله، آدم پیر هم میشود، البته فرزندآوری کلی خاصیت دارد؛ حتی منافع فراوانی برای جسم یک زن دارد، آن شیری که میدهد از چه سرطانهایی جلوگیری میکند، خود بارداری از چه سرطانهایی جلوگیری میکند؛ ولی خب، بله، به حسب ظاهر این شکم این خانمی که چند بار زایمان کرده، طور دیگری میشود، پوستش طور دیگری میشود، آن خوشگلی و طراوت را به حسب ظاهر که یک زنی که بارداری نداشته، این ندارد. این اگر بخواهد بارداری داشته باشد، بچه بیاورد، به این خوشگلیها و اینهایش آسیب وارد میشود. اونی هم که نمیآورد، به آخرتش آسیب وارد میشود، یک سرمایه اُخروی، گلی از گلهای بهشت را از دست میدهد.
شماها عاقل باشید، به مردم دنیا نگاه نکنید. اینها دیوانهاند، اینها مجنونند، عقلشان کم است، نمیفهمند. به خاطر اینکه چهار روز دنیا خوشهیکل باشد، استیلش آسیب نبیند، دارد خودش را از سرمایههای عظیم اُخروی محروم میکند. شما یک بچه بیاوری، بسم الله یاد بگیرد نماز. همین در حد نماز نمازخوان بشود، سرمایه ابدالدهر توست. همین نمازی که این بچه میخواند، همین قرآنی که این بچه میخواند، همین ذکر حسین حسینی که این بچه میگوید، ابراز محبتی که به اهل بیت میکند، ذکر لا اله الا الله که میگوید. اینها را نمیآورد که مثلاً چروک نیفتد، مثلاً شکمش این طور نشود، نمیدانم صورتش آن نشود، استیلش فلان نشود، خب نه، نادانی است دیگر. واقعاً جسدی که میخواهی تحویل خاک بدهی، این قدر شق و رق داری نگهش میداری و خودت را داری محروم میکنی!
فرمود: «به آخرت نگذارید آسیب وارد بشود، به دنیایتان آسیب وارد بشود.» اونی که شایسته است که آسیب ببیند، همین دنیاست. انشاءالله که خدای متعال عقلانیت این چنینی را نصیب ما بکند که بین دنیا و آخرت دائماً آخرت را انتخاب بکنیم و اُخروی بیندیشیم و اُخروی زندگی بکنیم. انشاءالله.
والحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...