دنیا زندانِ مومن و بهشتِ کافر است. [1:45]
دستور خداوند متعال به دنیا چه بود؟ [2:14]
نتیجه خدمتگزاری به دنیا [3:02]
خاصیت کلیدی دنیا برای مومن [4:55]
دنیا در نزد خداوند به مقدار بال مگس هم ارزش ندارد… [6:53]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
جعفر بن محمد عن آبائه علیهم السلام فی وصیت النبی صلی الله علیه و آله علی علیه السلام: "قال یا علی! الدنیا سجن المومن وجدت الکافر. یا علی! إن الله أوحی إلی الدنیا: أخدمی من خدمنی و أتعبی من خدمک. یا علی! إن الدنیا لو عدلت عند الله جناح بعوضة، ما سقی کافره منها شربة ماء. یا علی! ما عهد من الأولین و الآخرین إلا و هو یتمنا یوم القیامة أنه لم یطع من الدنیا إلا قوتاً."
امام صادق علیه السلام فرمودند: از آباء مطهرشون نقل کردند که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سفارشاتی به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: "علی جان! دنیا زندان مومن و بهشت کافر است."
مؤمن در دنیا احساس محدودیت میکند، بسته بودن میکند؛ ولی کافر احساس رهایی میکند، هرچه بخواهد میکند، هرچه بخواهد میتواند به سمتش برود.
"یا علی! خدا به دنیا وحی کرد." به حقیقت، دنیا اینطور خدای متعال را فهماند. دستور داد که به کسی که به من خدمت میکند، خدمت کن و کسی که به تو خدمت میکند را به رنج بینداز. یعنی ساختار دنیا اینطور آفریده شده، این مبنای دنیا آفریده شده است؛ در خدمت کسی است که خدمتگزار خداست. ولی وقتی انسان خودش را خدمتگزار دنیا کرد، دنیا با او سر ناسازگاری برمیدارد.
عجب روایت زیبایی و روایت عجیبی است. قواعد عجیبی در این روایت نهفته است. اول فرمود دنیا برای مؤمن زندان است، برای کافر بهشت است. خب طبیعتاً مؤمن سر سازگاری با خدا دارد، کافر است که نوکری دنیا را میکند، مؤمن نوکری خدا را میکند. مؤمنی که نوکری خدا را میکند دنیا برایش زندان است، کافری که نوکری دنیا را میکند دنیا برایش بهشت است. خب چطور میشود؟ از آنور فرمود که "دنیا بهشت کافر است"؛ از اینور فرمود "اونی که نوکری دنیا را میکند، دنیا مأمور این است که او را به رنج بیندازد." خب طبیعتاً باید هرکی مؤمنتر باشه دنیا برایش بهتر باشه، ولی از آنور فرمود که "هرکی مؤمنه دنیا برایش زندانه، هرکی کافره دنیا برایش بهشت."
مگر نه اینه که مؤمن خدمتگزار خداست و خدا به دنیا فرمود: "هرکی به من خدمت میکند، تو هم نوکرش باش، ولی هرکی نوکر توئه اذیتش کن و به رنجش بینداز." خب این معنا دارد، دیگر. یکی از معانیاش این است که دنیا آفریده شده برای تربیت مؤمن، برای رساندن مؤمن به کمالات حقیقی، برای رساندن مؤمن به کمالات ابدی. اونی که خدمت به خدا میکند، دنیا در خدمتش است. دنیا به پایش میافتد برای اینکه او را به کمال برساند. دنیا در چنگ اوست و البته وقتی قرار است که او به کمال برسد، از این طرف هم سختی و فشار و گرفتاری است که او را به کمال میرساند، واقعیت دنیا را میفهمد. دل نمیبندد. دنیا را نمیخواهد. دنیا برایش استقلالی ندارد. مطلوب و هدف او نیست. پس دنیا برایش زندان است.
هم دنیا در خدمت اوست، همانطور که یک آدم خوبی که در شرایطی مجبور بوده شرایط زندان را تحمل بکند، ولی آدمی است که آدم خوبی است، زندان و اهل زندان در خدمتش هستند. ولی به هر حال در زندان است. ولی یک کسی در این زندان خودش را بیقید و آزاد میبیند، با زندان و اهل زندان سازگاری میکند.
"یا علی! إن الدنیا" فرمود اگر دنیا پیش خدا به اندازه بال مگسی ارزش داشت، اگر ارزش میداشت، نمیگذاشت به کافر یک جرعه آب برسد.
"یا علی! کسی از اولین و آخرین نبوده، مگر اینکه روز قیامت تمنا میکند که ای کاش در دنیا جز به اندازه قوت (خوراک) مختصری بهره نمیداشت." منظور اینه که همه برمیگردند و با خودشان آنجا میگویند: ای کاش دنیا برایمان کمترین خاصیت دنیاییاش را میداشت و ما در دنیا تربیت میشدیم.
انشاءالله که خدای متعال توفیق عمل ولایت را بفرماید. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...