امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «ای انسان! هرچیزی که بیشتر از نیاز روزانه کسب کنی، خزانه دار دیگری هستی.» [0:44]
پس انداز کردن با توکل منافات ندارد؛ درسی از جناب سلمان [5:58]
حمله شیطان از جلو، به معنای ترساندن انسان نسبت به آینده است. [7:20]
کدام تلاشِ اضافه برای مادیات، خوب و خیر است؟ [10:01]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن امیرالمؤمنین علیه السلام انه قال: «یابن آدم، ما کسبتَ فوقَ، فأنتَ فیهِ خازنٌ لغیرِکَ».
امیر مؤمنان علیه السلام فرمود: «ای آدمیزاد، ای فرزند آدم، هر آن چیزی که بیش از نیاز روزانهات کسب بکنی»؛ مقداری که در روز نیاز داری، غذا و مسکن و لباس، ضروریات یک روزه برای انسان. فرمود: «هر چیزی که بیشتر از نیاز روزانهات کسب بکنی، داری برای دیگری نگه میداری؛ خزانهدار دیگری هستی؛ چون سهم تو همانقدری است که در آن روز استفاده میشود و استفاده شد. بقیهاش دیگر مال تو نیست. زحمتی که داری میکشی، زحمت برای حفظ خزانه دیگری است. خزانهدار دیگری هستی. خازن دیگری!»
این گوشتهایی که در فریزر آدم نگه میدارد –البته اینها معنایش این نیست که آدم چیزی ذخیره نداشته باشد، نگاه بلندمدت نداشته باشد؛ ولی نگاهش این است که این نگاه را هم داشته باشد– این گوشتی که در فریزر نگه میداری، این مرغی که نگه میداری، این برنجی که چند تا کیسه داری، نخود و لوبیایی که داری –نه! خوراکیهایش!– دلار فراوانی که ذخیره کردی، این حساب بانکی پر پولی که داری، اینها همش وقتت، عمرت، انرژیت، استعدادت، سرمایهات، دارد مصروف میشود برای اینکه برای یکی دیگر نگهداری. مال تو نیست. بیشترش دیگر مال تو نیست. سهم دیگران است که داری برایشان نگه میداری.
مراقبت، مثل این میماند که بنده در یک باغی دو تا درخت داشته باشم؛ ولی هر روز برم همه درختهای باغ رو آب بدم. خیلی انرژی میگیرد از من؛ از خیلی کارهای دیگر هم میافتم. اینها برای این است که ما متوجه به این باشیم که از آن کار اصلیمان نیفتیم. با این انگیزهها و با این صرف انرژیها از آن اصلِ فعالیت خودمان نیفتیم. خیلی وقتها، خیلی کارهایی که به عهدهمان است، اصلاً احساس میکنی وقتی براش نداریم؛ شرایط و امکاناتش را نداریم. وقتی هم که بررسی میکنیم که چرا وقتش را نداریم، مجموعهای از فعالیتها که حالا اسمش را میگذاریم "ضرورت"، گاهی اسمش را بگذاریم "تکلیف"، دست و پای ما را بسته که خیلیهایش را وقتی آدم بررسی میکند، میبیند خزانهدارِ دیگران بودن. مال من نیست، کار من نیست، نیاز من نیست، ربطی به من ندارد.
البته آدم خوب است وظایف اجتماعیاش را بشناسد و انجام بدهد. آن بحث دیگری است. بله، من حالا نقش تعلیم و تربیت دارم در جامعه، حتی نقش تولید اقتصادی و ایجاد رفاه دارم در جامعه، وظیفه دارم برای جامعه رفاه بیاورم، وظیفه دارم جامعه مسلمین را، جامعهای سرشار از درآمد کنم، مثل امیرالمؤمنین علیه السلام چاه میکند، نخلستان ایجاد میکرد، در راهسازی مشارکت میکرد. برای خودش نبود. برای خودش کاری نمیکرد؛ که اگر برای خودش میکرد، واقعاً این بود که دارد باز هم برای دیگران، واقعاً برای دیگران، خیلی میرسونم. یک وقت است فکر میکنم دارم برای خودم خیلی میرسونم، درحالیکه به خودم نمیرسد چیزی ازش؛ همش مال دیگران است. بین این دو تا خیلی تفاوت است.
میخواهم به ما بگویند که حواست باشد، اگر چیزی بیش از آن نیازِ ضروریِ روزانت است، انرژیای که داری میگذاری، بدان داری صرف دیگران میکنی. نگو مال من است. نگو دارم برای امور خودم زحمت میکشم. فکر نکنی چیزیش گیر تو میآید. آن وقت هم که داری کار میکنی برای اینکه جامعه سرشار بشود، خوب آن بحث دیگری است. ایثار از خودگذشتگی میخواهد. خیلی هم خوب است آدم کاری بکند که به درد دیگران بخورد؛ ولی بین این دو تا خیلی تفاوت است، اینکه من جیبمو پر پول نگه دارم، فکر کنم دارم پسانداز میکنم. میخواهند به ما بگویند این پسانداز، پسانداز برای تو نیست؛ این خزانهداری دیگران است.
یک جورایی مفهوم پسانداز خیلی مفهوم زیبا و قشنگی نیست. البته به معنای اینکه انسان برنامهریزی نداشته باشد نیست. سلمان پولی که بهش میدادند –که حالا حقوقش بود– گفته بود که سالیانه به من بدهید و همان اول یک سری حقوق واجب را ادا میکرد و هزینه لازم را جدا میکرد. پسانداز میکرد. بهش میگفتند که تو با توکل چطور این کار را میکنی؟ فرمود: «من میخواهم که تشویش خاطرم نسبت به روزهای بد از بین برود که با فراغ بال عبادت کنم.»
پس دو تا بحث. اینها را نباید با همدیگر قاطی کرد. از یک طرف آدم وظیفه دارد کاری بکند که این تشویش خاطرش برطرف شود و استرس و نگرانی و اینها –البته یک بخشیش هم از شیطان است دیگر. شیطان همین وسط خیلی دخیل است که ما را نسبت به آینده میترساند، حملهی از جلو ترس نسبت به آینده است– این به معنای ترس از آینده نیست. این به معنای این است که خدا روزی ماههای بعد من را پیشپیش فرستاده. من باید با برنامهریزی یک کاری بکنم که آن روزی روزهای بعدم و روزی ماههای بعدم را کنترلشده مصرف کنم. این یک بحث است.
یک بحث دیگر این است که دارم از الان ذخیره میکنم؛ یعنی امروزم را، مقداری که هزینه من است، به خاطر آیندهای که معلوم نیست چی میشود، دارم امروز خودمو به زحمت اضافی میاندازم، از یک سری کارهای واجب و ضروری دیگرم دارم میافتم. نه دنبال تحصیل علم میروم، نه دنبال عبادت میروم، نه دنبال معنویت میروم که امروز بیشتر در بیاورم که بیشتر پسانداز کنم برای آیندهای که معلوم نیست.
یک وقت است یک روزی آمده، یک پول خوبی آمده، یک پول درشتی آمده. این روزی روزهای بعدت است، روزی سالهای بعدت است. باید با تدبیر و دوراندیشی خرجش کنی، آرامآرام و نگهش هم بگذاری، پسانداز کنی. این پسانداز خوب است. آن پساندازی که از الان داری زور اضافی میزنی که بیشتر جمع بکنی که برای فردایی که معلوم نیست باشد یا نباشد چیزی داشته باشی و در عین حال داری از یک سری کارهای ضروری دیگرت هم میافتی، انرژی بیشتر و اضافی داریم مصرف میکنیم، درگیری الکی برای خودت درست کردی. آنجا اتفاقاً رافع درگیریهای الکی است، آن اصلاً درگیریهای بیخودت رو برطرف میکند. این درگیریهای بیخود ایجاد میشود.
خیلی تفاوت است این حالتی که داری پسانداز میکنی، داری زور میزنی. زور زدن برای اینکه فردای خودت را تأمین بکنی نیست، داری فردای دیگران را تأمین میکنی. برای اینکه آینده خودت را و نیازهای آینده خود را تأمین بکنی نیست، داری نیازهای آینده دیگران را تأمین میکنی و بدبختیاش این است که با آن هدف و نیت هم کار نمیکنی. تولید ثروت برای دیگران میکنم. خب این خیلی خوب است؛ ولی تو با این انگیزه کار نمیکنی تا فایده اخروی هم برایت داشته باشد؛ چون حرص و طمع داری و فقط به فکر خودت هستی و برای خودت داری جمع میکنی، مورچهوار. این از این جهت هم ارزشی هم ندارد؛ یعنی دیگران میخورند و میبرند ولی کسی تو را تحسین نمیکند که برای دیگران کار کردی، به دیگران خیر رساندی، نفع به مردم رساندی. اتفاقاً ملامتت میکنند، میگویند این بدبخت چقدر به خودش فشار و سختی وارد کرد، خیرش هم به کسی هم نمیرسید. الان هم مرده، دستش کوتاه شده، وقت بهرهوریاش دیگران دارند به جایش میخورند و میبرند.
این نکتهای است که انشاءالله بهش توجه داشته باشیم. انشاءالله که بحث روشن شده باشد. حالا روایت دیگری هم البته هست که انشاءالله فردا این باب را با عنایت الهی تمام بکنیم.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...