برخی نکات مطرح شده در این جلسه
چرا قرآن تنها ابزار فهم عالم است؟
اعتباریات قراردادی یا حقایق تکوینی؟
زوم در قرآن؛ هر حجاب که برداشته شود، لایهای روشن میشود
امام رضا و ختم قرآن در سه روز با تدبر
شبانه یک ختم قرآن؛ راز معنوی حبیب بن مظاهر
حسین علیهالسلام و مهلت یکشبه برای قرآن
بیپایانی قرآن مانند اسماء الهی و نفس انسان
«لا ینال عهدی الظالمین»؛ ولایت و شرط بیظلمی
کلید استاد عرفان؛ فهم حقیقت قرآن
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
نکته خیلی مهمی که در این سلسله مباحث باید به آن توجه داشته باشیم، این است که خب اسم این سلسله مباحث را گذاشتیم: "مهندسی خلقت و آشنایی با مهندسی خلقت". خدای متعال، عالم را بر اساس چینشی، نظمی، حسابی، قاعدهای و غایتی آفریده است؛ و همه اجزای عالم، اتصال و پیوستگی با هم دارند. سیستمی دارند با یک طرح خاصی، با یک برنامه خاصی. ربط این اجزا را باید کشف کرد؛ ربط قطعات مختلف عالم را باید با هم کشف کرد. انسان را باید شناخت.
مباحثی که ما در پیش خواهیم داشت، انشاءالله، یکی از مباحثمان، بحث بسیار مهم انسانشناسی است. در مورد روح، بحث مفصلی خواهیم داشت، انشاءالله. در مورد ملکوت، بحث مفصلی خواهیم داشت. اسامیای که روی اینها گذاشتیم، نظامهایی چون: "نظام تقویم"، "نظام تقدیم"، "نظام تقدیر" و "نظام تسخیر" هستند؛ مختلفی که همه اسامی هم از قرآن است. همه این واژهها از قرآن گرفته شده است. در مورد انسان: "نظام تقویم: أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ"؛ در مورد ملکوت: "نظام تقدیم: قَدَّمَتْ یَدا"؛ در مورد عالم: "نظام تقدیر: کُلُّ شَیءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ"؛ و در مورد چینش عالم: "نظام تسخیر" (تعبیر "سَخَّرَ").
نکته بسیار مهمی که در مقدمه باید به این توجه داشت، این است که ما قبل از اینکه عالم را بشناسیم، باید [قرآن را بشناسیم]؛ زیرا شناخت عالم منوط به شناخت قرآن است و تنها ابزار ارتباطی برای درک عالم، قرآن است. ما هیچ ابزار دیگری نخواهیم داشت. حالا بحثهای معرفتشناسی نمیخواهم بکنم که خب حس چی میشود، عقل چی میشود؛ سر جای خودش است. [اما] برای کشف این فرمولها و ضوابط، حس و عقل کفاف نمیدهد. هرچند همه اینها معتبر است، همه اینها لازم است، همه اینها به درد میخورد، همه اینها حتی حجت است. ما تا شناخت از قرآن پیدا نکنیم، توسط خود قرآن... جالبش هم این است که ما قرآن را هم باید با خود قرآن بشناسیم. تعریفی که او از خودش دارد؛ اول او خودش را معرفی کند. چرا خودش را معرفی کند؟ تا ما پی ببریم اول اصلاً چگونه میتوانیم از این کتاب رمزگشایی کنیم، بعد با این کتاب رمزگشایی کنیم.
یک تفاوتی که قرآن با [اپلیکیشنهایی که] حالا ما جلسات اول "ویز" را مثال زدیم و "گوگل مپ" و چه میدانم "گوگل ارث" و اینها را مثال زدیم، یک تفاوت جدی که قرآن با اینها دارد، این است که شما [اگر] بخواهی از "ویز" یا سایر نرمافزارها، اپلیکیشنها و اینها استفاده بکنی، از شما نمیپرسد که کی هستی، چه هستی، تو چه مرتبهای هستی. تنازل طبقاتی ندارد که بگوید تو چه سطحی هستی تا من در چه سطحی خودم را در اختیار تو قرار بدهم. هیچ نرمافزاری اینجوری نمیگوید به شما. مؤمن و کافر ندارد اصلاً. خندهدار است شما بخواهی مثلاً در "گوگل ارث" دنبال چیزی بگردی [و] بگوید: "خب، اول بگو ببینم... [بعد] آدرس بده!"
ضمن اینکه اینها اعتباری است؛ یعنی شما اگر یک اسمی گذاشتی، یک کوچه فرض کردی، یک اسمی روی آن کوچه گذاشتی، اینها همه اعتباری است. میتوانی این اسم را برداری، اسم دیگر بگذاری. حقیقتی ندارد؛ حقیقتی پشتش نیست. اعتبار تابع وضع [است]؛ من و شما قرارداد کردیم این، این اسم را داشته باشد. از اینجا تا آنجا قاره اروپا باشد؛ این کشور این مقدارش در قاره اروپا باشد، آن مقدارش در قاره اروپا نباشد. امور اعتباری و قراردادی، اصلاً ورود در آن و فهمش، تابع هیچ شرطی نیست.
برعکسِ تکوینیات و حقیقیات. حقیقت از [منظر] کتاب این است که شما چقدر فهم داری، چقدر خلوص داری. حقیقت است که غور در آن معنا دارد. در قراردادیها و اعتباریات و انتزاعیات، بابایی وضعش کرده. یک کسی آمده، گفته: "آقا! اسم این را این میگذاریم، سازه. اسم این را میگذاریم ستون. اسم این را میگذاریم آجر." نه، من باید بروم در اعماق این ببینم چرا به این میگویند آجر؟! یک سری است که اول 'جیم' آمده، بعد 'ر' آمده! سری ندارد. خودمان بندهخدایی هستیم که گفته؛ نمیداند. خودمانیم که وضع کرده؛ نمیداند. خودش هم بپرسی نمیداند. تابعی نیستش که شما چه شرایطی داری. تناظر ندارد با اینکه چه مرتبهای هستی تا من چه مرتبهای از خودم را در اختیار تو قرار بدهم. هر کسی با هر درجه از فهم، با هر مدل شاکلهای، ارتباط برقرار میکند با اعتباریات و قراردادیات. ولی قرآن این شکلی نیست؛ قرآن حقیقت است. حقیقت به میزانی در اختیار شما قرار میگیرد که زمینه فهم حقیقت [را داشته باشی].
بحث سنگین میشود، یا نه؟ حالا میخواهیم باز با مثال [ادامه دهیم]. باید هر چقدر انسان لطیفتر بشود، عمیقتر بشود، حجابها از قلب او برداشته بشود. با همان مثال "گوگل ارث" یک اشارهای هم چند جلسه قبل به مسئله کردم. شما این را هی زوم میکنید روی آن. اول یک نقشه کلی دارید، کل دنیا را در قالب آبها و خشکیها در اختیار شما میگذارد. بعد هر چقدر که زوم میکنی، هی اطلاعات دقیقتر میشود. اینجا زوم کردنش به این است که شما باید زوم بکنی در حقایق قرآنی. او خودش این قابلیت را ابتداً ندارد که در چند لایه تعریف شده باشد. "گوگل" در چند لایه تعریف شده، برای همه چند لایه این را طراحی کردهاند. اصل نفوذ درون لایه آخرش هم برای همه برابر است؛ یعنی هر لایهای [برای همه] در دسترس [است]. ولی قرآن این شکلی نیست. قرآن این لایهبندیاش متناسب با لایهبندی نفس است. یعنی هر مرتبه حجاب از قلبت برداشته شد، یک مرتبه حجاب برداشته میشود از قرآن. هر چه این حجابها بیشتر برداشته شد... حجابها مختلفاند، دیگر. حتی حجابهای نورانی ما داریم؛ حجاب در مناجات شعبانیه گاهی دیگر حجاب، حجاب نورانی است. آن هم باید برداشته بشود تا به معدن عظمت برسد، [تا] حقیقت به آن اوج برسد.
قرآن چیز عجیبی است. حالا ما در مورد قرآن، یک خرده چون معمولاً تبلیغاتی صحبت کردهایم، [وقتی] یک خرده که میخواهیم واقعیتی صحبت بکنیم، بوی همان تبلیغاتی را میدهد. شعاری زیاد صحبت کردهایم: "آقا! همهچیز در قرآن است! قرآن خیلی کتاب خوبی است! سعادت دنیا و آخرت است!" یکی ادبیاتش را عوض کرده. اینجوری نیست؛ خیلی حرف عمیقتر از این حرفهاست. قرآن خیلی زوایای عجیبی دارد.
شما ببینید، امام رضا علیه السلام میفرماید که: "من هر سه روز ختم قرآن میکنم؛ روزی ده عبارت." عجیب است! این را مرحوم صدوق در "عیون اخبار الرضا" نقل کرده است از امام رضا علیه السلام. حضرت میفرمایند که: "اگر میبینی سه روز طول میکشد، به خاطر این است که من کُند قرآن میخوانم؛ وگرنه حقش این است که روزی یک دانه ختم قرآن کنم."
بعضی اصحاب، مثل حبیب بن مظاهر. وقتی که حبیب بن مظاهر شهید شد، اباعبدالله الحسین علیه السلام بالای جسد او [حاضر شد]. [او] یکی از کسانی بود که شهادت او خیلی بر اباعبدالله الحسین اثر گذاشت. تعبیر مقتل این است: "بَانَ الْاِنْکِسَارُ فِی وَجْهِ الْحُسَیْنِ". بعد از اینکه حبیب شهید شد، انکسار در چهره اباعبدالله دیده شد؛ شکست در چهره اباعبدالله دیده شد؛ شکسته شد چهره اباعبدالله و حضرت غم سنگینی پیدا کردند. کنار جسد حبیب، حضرت به او فرمودند که: "رَحِمَکَ اللهُ یَا حَبِیب!" خدا رحمتت کند. تو کسی بودی که شبی یک ختم قرآن داشتی در آن عمر طولانی نود و خوردهای ساله. شبی یک ختم قرآن! اصحاب را اینجوری پرورش دادند اهل بیت. اینجور ارتباطی با قرآن داشتند؛ شعاری نبوده که یکی مثل من بیاید حرف بزند، بعد خودش روزی ده تا آیه قرآن هم نخواند. "سعادت دنیا و آخرت!" هی دستش را اینجوری اینجوری کند. سهمی ندارد، هیچ ارتباطی ندارد، هیچ پیوندی ندارد، هیچ عطشی ندارد.
اباعبدالله الحسین [علیه السلام] یک روز اضافه وقت میگیرند. قرار بود تاسوعا جنگ بشود. دشمن تاسوعا رسیده، آرایش نظامی پیدا کرده. حضرت میفرمایند: "عباس جان! بِنَفْسِی أَنْتَ یَا أَخِی! عباس جان! برو با اینها صحبت کن. تو میدانی من چقدر به تلاوت قرآن علاقه دارم. [اگر] یک شب فرصت اضافه داشته باشم، میخواهم امشب را تا صبح ختم قرآن کنم." "سعادت دنیا!" این کلیات "سعادت دنیا" را که [کسی به آن] رسید، یک چیز دیگر است. یک چیز دیگر دارد میبیند؛ ارتباط دیگری دارد.
بعد امام رضا [علیه السلام] میفرمایند که: "من میتوانم هر روز ختم قرآن کنم. طولش میدهم ختم قرآنم را که سه روزه تمام میشود. آن هم به خاطر این است که در هر آیهای تدبر میکنم؛ عمیقاً در هر آیه تدبر میکنم." آقا! شما خودتان حقیقت قرآنی [هستید]؛ دیگر تدبر ندارد؟ [چطور] تدبر میکنید؟ دیگر چی دارد بیشتر از این؟! نقشه... آن کسی که خودش نقشه را طراحی کرده، بگوید: "من مینشینم روی نقشه تدبر میکنم!" خندهتان نمیگیرد؟ خودت همه اینها را اعتبار کردهای. تدبر کنی... یک چیز دیگری است!
همانجور که نفس لایهلایه است و اعماق ندارد و انتها ندارد؛ همانجور که اسماء و صفات الهی انتها ندارد. این را داشته باشید، این عرض بنده را داشته باشید: سه تا چیز انتها ندارد؛ یکی اسماء و صفات الهی. هر چقدر شما در این اسماء و صفات غور بکنید، بروزات و تجلیات اینها تمامشدنی نیست. رحمت خدا تمام نمیشود. "مَا یَنْفَدُ کَلِماتُ" (کلمات خدا تمام نمیشود). "برون کلمه" یعنی بروز آنچه در درون است. اینکه خدا تولید میکند، انشا میکند، بروز میدهد، این تمامشدنی نیست. تازه از یک صفت! حالا این همه اسماء و صفات دیگر چه بشود؟! لذا تا آخر ما در بهشت حوصلهمان سر نمیرود. نفهمیدهای ماجرا چیست؟ خلود داریم؛ خب، بعدش دیگر حالا تا آخر میمانیم، دیگر چکار میخواهیم بکنیم؟ این نمیداند! این اسماء و صفات، تجلیاتش تمامشدنی نیست. یکی خود نفس انسان است؛ این حقیقت نفس ما هر چه درش غور بکنیم، تمامشدنی نیست. پیغمبر اکرم چه میگوییم در تشهد؟ "وَتَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ". دیگر درجه پیغمبر ارتقا پیدا میکند به کجا؟! مهندسی خلقت خیلیهایش حل میشود، انشاءالله. حقیقت قرآن است؛ حقیقت قرآن تمامشدنی نیست.
حضرت امام رضوانالله علیه از روایات استفاده کردند: "خدا در دو چیز تجلی کامل کرده است: یکی در وجود اهل بیت و یکی در قرآن." تجلی کامل کرد. چطور اسماء و صفات بروزش تمام نمیشود، این آیات تمامشدنی نیست. هر چقدر بدهی، هر چقدر در هر زاویهای ارتباط برقرار کنیم، معارف و حقایقی است تمام[نشدنی]. برای من شعاری است. بله، چه کتاب خوبی! شهود کردن این حقایق را. آن اباعبدالله الحسین [علیه السلام] یک روز اضافه وقت میگیرد، "یک سیر دیگر من داشته باشم در این حقایق، بعد بروم." یعنی چی؟ رموزی دارد. حالا در موردش باید جلسه بعد، انشاءالله، وارد بحث بشویم.
به هر میزان که ظلم در انسان باشد، این حجاب است. ظلم هم درجات دارد؛ مقوله به تشکیک است، دیگر. اینها همه مفاهیم مشکک و مراتب درجات [است]. کی کسی به حقیقت کامل قرآن میرسد؟ وقتی که هیچ مقداری از ظلم در او [نباشد]. اگر کسی هیچ مقداری از ظلم در آن نباشد، او حقیقت ولایت [است]. اصلاً "لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ". اصلاً حقیقت ولایت آن چیزی است که ذرهای، سر سوزنی، ظلم درش نباشد؛ و همه فهم قرآن هم همانجاست. روشن است یا نه؟ این آیاتی که کنار هم میچینیم، دیگر الحمدلله! ما روپوش شما، خیلی حساب باز کردهایم؛ روپوش شما [و] اطلاعات شما. لذا بعضی دوستان بگویند: "آقا! بحث سنگین است." بالاخره اینها نخبهاند، دیگر. ما حساب اعتماد داریم که شما مطالب را میگیرید، دستتان میآید.
و اگر ولایت هم دارد، به خاطر همین ادراک قرآن است؛ یعنی او تکویناً دارد حقایق قرآنی را بسط میدهد. آن قوه عامله چیست؟ این است که عدالت، [یعنی] ذرهای ظلم در او نیست. اول این نرمافزار در او فعال میشود، بعد او اجرا میکند. این حقایق درون او میریزند. حالا بحثش مفصل است و در مورد [این] بحث مفصل [که] حضرت آدم علیه السلام یک سر سوزن رو به ظلم میآورد، محروم میشود؛ دوباره پاک میشود؛ کلمات به او القا میشود. "فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ". بعد حالا ولایت پیدا میکند، بعد حالا بسط میدهد. در بحث مفصلی مراتبی دارد.
فقط یک اشاره. دوستان خیلی میپرسیدند. حالا در مورد بحث استاد اخلاق، استاد عرفان و این سؤالهایی هم که معمولاً هست، جلسه بعد اگر بشود، یک نکتهای عرض میکنم که همهچیز را [برای] جلسه بعد خواهیم زد. استاد عرفانی، استاد عرفان است که انسان توسط فهم حقیقت قرآن به آن رسیده باشد. تدبر در قرآن یک کلید است. "تدبر" از معنای خودش را دارد. در موردش مفصل صحبت میکنیم. مراتب انگیزشی ارتباط با قرآن. قرآن میفرماید: "من خودم را در اختیار کسی میگذارم که مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ". مفصل بحث بکنیم: "یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلامِ" (سوره مبارکه [مائده، آیه ۱۶]). ما اگر قرآن قرار است به جایی برساند، کسی را میرساند که دنبال رضوان خدا باشد. چند تا بحث داریم. من فقط فولدرهایش را باز کردم که انشاءالله چند جلسه بعدی که خدمتتان هستیم، بتوانیم انشاءالله از این مقدمات دربیاییم، برویم وارد بحث نظام تسخیری بشویم؛ وارد اصل مباحث بشویم.
انشاءالله روز شهادت حضرت رقیه سلامالله علیها، انشاءالله به حق این خانم، فهم قرآن و فهم حقایق و معارف را نصیب ما بفرماید. خدایا، در فرج آقا امام زمان تعجیل! و صلی الله علی سیدنا محمد.
جلسات مرتبط

جلسه پنج : حجابهای نورانی و ظلمانی در مسیر فهم قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش : وساطت فیض؛ کشف فلسفی از متن قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت : قرآن؛ وجود کتبی امام زمان
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت : امام؛ امین حقایق و تنظیمکننده تجلیات قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه : برهان تکلم؛ خدا خدایی است که با ما حرف بزند
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده : نگاه تدبری؛ کلید فهم مهندسی قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دوازده : لذت عقلی قرآن؛ تکرارناپذیر و همیشگی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سیزده : امالکتاب؛ ضمانت هدایت در تدبر قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهارده : سهم انسان از نبوت در پرتو انس با قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پانزده : سبل سلام؛ هماهنگی با مهندسی خلقت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت