برخی نکات مطرح شده در این جلسه
پاسخ به پرسش: اصالت با خداست یا انسان؟
منفعت دین؛ بازگشت همه خیرات به بشر
فضایل انسانی تنها در زندگی اجتماعی شکل میگیرند
لیلةالمبیت و ایثار بینظیر امیرالمؤمنین علیهالسلام
آغاز نزول کتاب با اختلافات قوم نوح
استکبارستیزی؛ شاخصه اصلی دین در نگاه المیزان
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
خب، ما وعده کرده بودیم میان بحث، اگر سؤالی رسید، با دوستان مطرح کنیم و پاسخ دهیم. اصراری هم نداریم مطالب تندتند گفته شود؛ بلکه مهم این است که خردخورد مطالب حل شود، روشن شود و پیش برویم.
سؤالی که پرسیده بودند این بود. سؤال خوبی هم هست. شما در آن پارت اول بحث گفتید اصالت با عبودیت است. خب، آیات قرآن، آیاتی هست؛ برخی میفرماید که: «أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ». اگر کار خوب انجام شود، خیرش به خودتان میرسد. اصالت را دارد به انسان میدهد. از طرفی، باز شما گفتید که اسلام همهاش سیاست است، از جمله حضرت امام (ره). خب، این هم باز با آن اصالت خدایی که گفتید، جور درنمیآید. خدا اصالت دارد یا انسان؟ در قیاس با نگاه اومانیستی، در عالم چه کسی پرستش میشود؟ چه کسی محور است؟ چه کسی اطاعت میشود؟ چه کسی رب (خدای متعال) است؟
اگر کسی این را پذیرفت، نفعش به چه کسی میرسد؟ به خدا یا به انسان؟ بفرمایید: پس اصالت با خداست، منفعت با انسان. روشن شد؟ اصالت با خداست. نمیدانم عزیزی که این سؤال را مطرح کردند، الان در جلسه حضور دارند یا نه. اگر هستند، انشاءالله مسئله حل شده باشد. پس نفع به انسان. محور عبودیت...
حالا نکتهای که هست اینجا، این است که عبودیت ما در گرو رابطهمان با همه است. ما در ارتباط با هم ساخته میشویم. اصلاً معنویت این است: ما در ارتباط با هم ساخته میشویم. اصل فضایل انسانی، فضایلی است که در جامعه کسب میشود. اگر کسی بخواهد تنها زندگی بکند، اگر نگوییم هیچ فضیلتی از فضایل انسانی را پیدا نخواهد کرد، عمده فضایل را کسب نخواهد کرد.
امروز چه روزی است؟ اول، چه مناسبتی دارد؟ اگر در تلگرام بخواهی بگویی که باید بگویی دیشب باید میرفتی دم در مساجد و در میزدی و از این حرفها. اصل مناسبت را میگویند که چه میدانم «ایام محسنیه» است و «چی و این حرفها». اصل مناسبت، مهمترین مناسبت امروز که روز هجرت پیغمبر اکرم (ص) است. مهمترین مناسبت دیشب چی بوده؟ «لیلة المبیت»، واقعه بینظیر تاریخ که در قیامت فهمیده میشود اثر این کار. فرمود: «تعداد نفسهای امیرالمؤمنین (ع) وقتی به جای پیغمبر (ص) خوابیده بود، با هر نفسی امتی بخشیده میشوند.» انقدر این [کار] ارزش [داشت]؛ گل افعال عالم بود.
در روایت دارد، جبرئیل به خدای متعال عرض کرد: «خدایا، چرا هی علی علی میکنی؟» نکته خیلی قشنگی در این کتاب «میزان الحکمه» در بحث ایثار [آمده]. یک چند تا روایت دارد، یکیاش این است: «خدایا، همهاش علی. 'لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار.' هی علی علی علی، همهاش علی علی میکنی، چه خبره؟ چی دارد مگر این علی؟» خدای متعال به جبرئیل گفت: «حاضری من بخواهم الان جان عزرائیل را بگیرم؟ حاضری از عمرت بدهی این [شخص] یک مدت بیشتر عمر کند؟» حاضر شد جانش را بدهد پیغمبر (ص) بیشتر عمر کند.
شما [انسانها] اینجوری [هستید]. ملائکه آپشن ایثار برایشان طراحی نشده، ندارند این را، نمیتوانند داشته باشند؛ برای اینکه مقامشان مقام ثابتی [است]، روابط اجتماعی ندارند. ملک [فرشته] رفته کار کرده، مثلاً شب آمده خسته و کوفته [به] خانه. خانمش چای نگذاشته و این عصبانی [است]. الان جلو خودش را میگیرد: «من این همه رفتم آنجا به زلزلهزدهها کمک کردم!» حالا مثلاً اگر جزو طیف حضرت عزرائیل باشد: «این همه رفتم آدم قبض روح کردم، خسته و کوفته آمدم، یک چایی برای ما نگذاشتی؟» [خانم میگوید:] «من هم کار داشتم، من هم پایگاه بسیج خواهران بودم، بخش خواهران داشتم!» ملائکه نیست [چنین چیزی برایشان]. زندگی اجتماعی برای اینها معنا ندارد. ثابت است. «مَا مِنَّا إِلَّا وَلَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ». اینکه ما بتوانیم ایثار داشته باشیم که سرآمد فضایل انسانی است، این مال زندگی جمعی است؛ سیاست است.
سیاست یعنی چی؟ یعنی مرگ بر آمریکا؟ پیادهروی اربعین یک حرکت سیاسی هست یا نیست؟ سیاسی را با اجتماعی ما یک جور دیگر ترجمه [کردهایم]. سیاسی همان اجتماعی است. تعبیر عربیاش همان «سیاست» است. «ساسَة العِباد» یعنی کسانی که جامعه دارند، کنشگران اجتماعی. «ساسة العِباد» یعنی این حرکت اربعین. بنده که از کاظمین تا کربلا آمدم، یک دانه «مرگ بر آمریکا» نشنیدم. نجف رفتند؛ احتمالاً، احتمالاً از خود عراقیها نشنیده باشید، حالا اگر دیگران گفته باشند. در مسیر هم که میرفتیم ایرانی نبود، خیلی کم، به ندرت بود؛ ولی عکس رهبر معظم انقلاب به کرات دیده میشد. حتی کاریکاتور ترامپ و اینها دیده میشد. هیچ «مرگ بر آمریکایی» اینها هم نبود؛ ولی خب آمریکاییها بدشان میآید از همان مسیر کاظمین، کربلا، بغداد، کربلا؛ برای اینکه یک مدل ساختار اجتماعی دیگری دارد تعریف میشود.
نماز شب که مشکل ندارد [؟] کارکرد اجتماعی آقا جان! فاصله بین حضرت آدم (ع) با حضرت نوح (ع) ۸۰۰ سال است. خدای متعال بعد ۸۰۰ سال کتاب فرستاد. شما هیچ قومی را قبل قوم نوح (ع) در قرآن نمیبینید؛ درگیری و اختلاف، مسئله در آن نیست. «شعرا» را ببینید، سوره «انبیا» را ببینید؛ از قوم نوح (ع) شروع میکند درگیریها را. قوم نوح (ع) جلو [ی] علی ملکوت... ساختار اجتماعی انبیای قبلی نداشتند، قبل از حضرت نوح (ع).
بعد، اولین کسی که آمد دعوت [کرد]... حالا مرحوم علامه طباطبایی (ره) اینجا بحث بسیار فوقالعادهای دارد. همه انبیا تا قبل پیغمبر اکرم (ص)، از نوح (ع) تا پیغمبر (ص)... حالا چهار تا سرآمدشان میشود حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) و موسی (ع) و عیسی (ع). عیسی (ع) پیغمبرانگی ویژهای نداشت. رسالتش در این حد بود که اصلاح امت کند، اصلاح امت موسی (ع) را کند. صاحب مکتب [نبودند]. چهار تای اساسی اینها تعبیر به «اولوالعزم» هم گاهی میشود. این انبیا کارکردشان این بود که رفع اختلاف کنند؛ یعنی مردم خردخرد در فضای اجتماعی، در بستر اجتماعی رسیدند به اصطکاک. حالا از زمان حضرت نوح (ع) تا قبلش که عالم بدوی و بربریت داشتند زندگی میکردند... دین هم بود، شریعت هم بود، احکام بود، نماز میخواندند، قربانی داشتند.
جلسه قبل عرض کردم: هابیل (ع) وقتی داشت کشته میشد، این را گفت... واژه «اثم» [گناه]؟ به تعبیر حضرت استاد آیتالله جوادی (دام عزه) وقتی نشسته بودیم، یک کسی سؤالی پرسید از محضر استاد. یادم نیست سؤال را. اولین بار من این نکته آنجا برایم جرقه زد. واژه «اُف» پس چیست؟ اینجا گفته «اثم» یعنی گناه. هابیل (ع) دارد میگوید که من میخواهم گناه تو [و] گناه من بیاید روی دوش تو. گناه فرد، بشریت [است]؛ ولی دین اجتماعی نیست. عجیب تعریف کردند کلاً و غلط. کتاب از زبان حضرت نوح (ع) میآید. دعواها هم از آنجا شروع میشود. سوره مبارکه «مؤمن» را ببینید. انبیای قبلی طمع ریاست نداشتند. این آقای نوح، دعوای ریاست تازه از آنجا شروع شد. ماجراهایی که پیش آمد... همه پیغمبران اکرم (ص) آمدند رفع اختلاف کنند. پیغمبر اکرم (ص) آمده [است].
علامه طباطبایی (ره) بسیار سنگین حرفهای [و] مطالب فوقالعادهای [دارد]. میگوید: «اولین پیغمبری که گفت اصلاً کارکرد دین بر محور عبودیت [است]، پیغمبر ما بود.» گل سرسبد ادیان است. برای همین، اصل دین [ماست]. بقیه مقدمهساز بودند، دسر بودند، پیشغذا بودند، پیشنیاز بودند. بشر را رساندند به یک جایی که حالا بیاییم بر محور عبودیت جمع بشویم.
آیه ۵۵: «فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ». اصلاً بشر غایتش [و] جامعه غایتش وقتی است که... یک جایی میرسد اولیای من استخلاف پیدا میکنند. قدرت میآید دست اولیای من. دین حاکم میشود؛ دینی که من از آن راضیام. چون دو تا دین داریم: یک دین «مرتضی» داریم و یک دین «غیر مرتضی». ما غلط تعریف کردیم؛ دین شده یک طرف. نه، کفار هم دین دارند؛ [حتی اگر] غیر ولایی در عالم زندگی کند، «الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ». همه کارکرد و ساختار اجتماعی بر مبنای ولایت، یا ولایتالله است. ولایت دین مرتضی حاکم میشود. ولایت من حاکم میشود، امنیت حاکم میشود؛ یعنی تمام نیازهای بشری تأمین میشود. امنیت یعنی اصل معنای امنیت؛ یعنی تأمین همه مایحتاج بشر. دیگر عالم بر محور عبودیت شکل میگیرد؛ فقط من پرستیده [میشوم]. دیگر من شریک نخواهم [داشت]. اجتماع، تمدن بر محور عبودیت [است]. البته منفعتش به خود بشر میرسد، منافع بشر تأمین میشود. این کاری است که پیغمبر (ص) آمد انجام داد.
اصل تعریف پیغمبر (ص) از دین چیست؟ کجا میفهمد کسی مسلمان نیست؟ «یُنَادِي الْمُسْلِمِينَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ». این حرف پیغمبر (ص) هست یا نیست؟ کسی بشنود یک مردی، نه مسلمانی، «رجلاً» [یعنی] یک آدمی... «یُنادی المسلمین»، استغاثه کند (حتی مستغیثی که من را، به قول طلباء، ذکر نکرده که از چه چیزی دارد استغاثه میکند)... آقا خب، آقا چی میگوید؟ آقا به دادم برسون! به دادم برس! نگفته دستم را بگیرم، نگفته... یک مسلمانی بشنود یک مردی بگوید «آقا!» جواب این را ندهد، مسلمان نیست. دیدِ من اصلاً این است. کارکرد دین این است. داخل کشور، هموطن است. آن بیرون کشور است. «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.» نفهمیدی تو مسلمان نیستی! چه گبری هستی! معلوم نیست یک دین دیگر است. این اسلامی نیست. تعریف دارد اسلام. شاخصه اصلی از مرحوم علامه (عرض من تمام برایتان که خیلی هویت انقلابی ندارد، راحتتر میشود باهاش ارتباط برقرار کرد) «المیزان» هم مال دهه چهل و پنجاه است.
اصل کارکرد دین: استکبارستیزی، مبارزه با ظلم، مبارزه با طاغوت. تندرو، افراطی، انقلابی، دلواپس، چی از این کوفت و زهر مار! اگر اسلام این است، ما داریم از سورس اصلی دین را کشف میکنیم. دیگر غیر از این است؟ مرحوم علامه طباطبایی (ره) را به عنوان یک مفسر وجیه، عالم و ملا قبول داریم که با خود ترکیب آیات دارد معنا را میرساند؛ تفسیر که نمیکند. سورس اصلی دین، منبع اصلی را داریم کشف میکنیم. اسامی جناحی و اینها هم که خب ما با اینها کار نداریم. ما با قرآن کار داریم. قرآن تعریفش از دین چیست؟
امروز خیلی نشد با هم «المیزان» بخوانیم. مهم نیست. ببینید عزیزان! این را هم بگویم. دیگر حالا وقت [تمام شد] که خیلی مباحث دیگر بود، جذابتر هم بود. بنده میتوانستم مباحث انسانشناسی [را] مطرح بکنم. همه «بهبه»: نظام تقدیر، نظام تقویم، نظام تقدیم... اینهایی که اسامی که گفتیم که حالا معلوم نیست امسال بهش برسیم، بتوانیم بحث بکنیم. مباحث خیلی جذاب است، دعوایی هم اصلاً، چلنج ندارد این بحثها. خدا چه شکلی ارزاق را تأمین میکند؟ خدا چه شکلی انسان را آفریده؟ نظام ملکوت چه شکلی است؟ آخرت چیست؟ خیلیهایش دعوا ندارد. من اصل دعوا، بحثهای دعوایی را آوردم جلسات اولمان، در این پارت اولی که داریم بحث میکنیم. گفتم برای اینکه نیاز جامعه این است؛ آنی که الان لازم داریم، اینهاست. بقیه را خیلی شنیدید، ولو اجمالاً. انسان را آدم میشناسد، خدا را اجمالاً میشناسد. اصل حرفها اینجاست که اینها غریب است. حالا میرسیم به یک سری حرفهای تند و تیز که من منتظر ترکشهایش هم هستم و آماده هم هستم برای بحث.
انشاءالله میرویم جلو ببینیم از علیرضا کار به کجاها میرسد.
انشاءالله خدایا، توفیق فهم قرآن به ما عنایت [فرما]. پیغمبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) را در این روز دعاگو و مستغفر ما قرار بده. در فرج آقا امام زمان (عج) تعجیل بفرما.
جلسات مرتبط

جلسه یک : تفاوت مشیت، اراده، تقدیر و قضا در نگاه شیعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو : نظام تسخیر؛ آفرینش عالم بر محور نیاز
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه : خانواده کوچکترین واحد نظام تسخیر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار : نظام تسخیر؛ محور تعریف دین در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج : چرا دین با حضرت نوح آغاز شد نه آدم؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت : غایت جامعه بشری؛ عدالت و ولایت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت : انصار و مهاجرین؛ نخستین تجلی ایثار اجتماعی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه : رشد عقل اجتماعی در امت پیامبر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده : امر به معروف؛ ولایت متقابل مردم بر یکدیگر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده : «واعتصموا بحبل الله»؛ نخستین قانون اجتماع الهی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت