برخی نکات مطرح شده در این جلسه
ادیان گذشته؛ فقط برای رفع اختلاف
اسلام؛ دین ایجادکننده مقتضی اجتماعی
ایثار؛ فضیلتی اختصاصی برای امت پیامبر
فضای مجازی و ضرورت بیشتر دین در عصر مدرن
کتاب علی؛ مجموعه قوانین جامع تا قیامت
تسخیر باد و ابر در خدمت مؤمن
امام زمان؛ تحقق کامل تمدن عبودیت
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه قبل در مورد ادیان قبل از نسخهی آزمایشی اسلام صحبت کردیم؛ و نسخهای که قبل از رونمایی از نسخهی اصلی، خدای متعال به بشر داده بود؛ کلاسهای ابتدایی برای اینکه سیر کند و برسد به کلاس اصلی. و خودش هم میفرماید که: «من در روز غدیر دین را کامل کردم و تازه از اسلام راضی شدم.» بالاخره [اسلام] آمد؛ تا قبلش آنی نبود که من میخواستم. پلهپله داشتم بشر را رشد میدادم؛ آرامآرام بیاید برسد به آن حدی که من از دین اصلی، از نسخهی اصلی [دین] رونمایی کنم.
حالا این نسخههای آزمایشی چه سلول بنیادینی داشتند و اسلام چه سلول بنیادینی دارد؟ تفاوت اینها هویتاً و ماهواً با همدیگر چیست؟ چه تفاوتی دارد اسلام با نسخههای آزمایشی [قبلی]؟
مرحوم علامهطباطبایی میفرماید که نسخههای قبل از اسلام که نسخههای آزمایشی و تدریجی بود برای رونمایی از اسلام، کارکردش در سطح اجتماع چیزی بیش از رفع اختلاف نبود. ما دو تا واژهی فلسفی داریم: یکی واژهی "مقتضی"، یکی واژهی "مانع". یک مقتضی داریم، یک مانع.
الان شما میخواهید یک کاغذی را آتش بزنید؛ مقتضی آتش گرفتن این کاغذ چیست؟ سوختن این کاغذ چه مقتضی میخواهد؟ آتش و تماس با آتش. تماس آتش داریم، کاغذ هم داریم، ولی کاغذ آتش نمیگیرد. چرا؟ چون مقتضی این است که تماس [کامل] پیدا [کند]. حالا گاهی تماس هم با آتش پیدا میکند ولی باز آتش نمیگیرد. چرا؟ چون مانع دارد. مانعش چیست؟ رطوبت، خیس بودن. شما یک وقتی حرکت میکنی در مسیر رفع مانع، یک وقتی حرکت میکنی در مسیر ایجاد مقتضی.
همهی انبیا قبلی حرکتشان در بستر اجتماعی، حرکت در مسیر رفع مانع بود؛ اختلافات و درگیریها را میخواستند برطرف کنند. عرض کردیم: بشر از اول هم دچار اختلاف نبود. خوردخورد زندگیها پیشرفت کرد و [به] اختلاف افتاد. حالا عرض میکنم: امروز پیشرفت، عامل اختلاف است. وقتی [بشر] به اختلاف افتاد، تا یک جایی میتوانستند اختلافها را با ریشسفیدی و کدخدا منشی و اینها حل کنند. از یک جایی به بعد دیگر نمیشد. بالاخره پنج تا کشورند، دور یک دریاچه دارند زندگی میکنند، سهم میخواهند از این؛ نمیتوانند با هم کنار بیایند. اینجا دیگر کتاب میآید، حقوق تعیین میکند، ارث معین میکند. یک پدری از دنیا رفته، پنج تا بچه داشته؛ چه کسی چقدر از این اموال پدر را ببرد؟ میآید سهمالارث معین میکند.
اختصاص به اسلام هم ندارد؛ از همان اول خوردخورد [این قوانین وجود داشته]. حالا بله، خود همینها هم در اسلام رشد کرد. قانون ارث در اسلام پیشرفتهترین قانون ارثی است که [در] این سیر تدریجی دین [وجود دارد]. گفتیم "ادیان" واژهی غلطی [است]؛ [باید گفت] "سیر تدریجی دین". خود قانون ارث به تدریج پیشرفت کرد تا رسید به این ورژن که دیگر پیشرفتهترین ورژن است. یا مثلاً حدود، دیات، قصاص قبلاً هم بوده؛ زمان حضرت نوح علیه السلام [اینها] به اینجا میرسد.
حالا اسلام کار ویژهاش چیست؟ اسلام کار ویژه ایجاد مقتضی است. [یعنی] رفع مانع نمیخواهد بکند. نمیخواهد بیاید وسط این دعواها و اختلافها و نزاعها اینها را از هم سوا کند. میگوید: «اصلاً من خودم به شما نقش میدهم. شما یک نقش اجتماعی داری، شما یک نقش اجتماعی داری. من برات جا تعریف کردهام. من برات طراحی دارم. بر اساس طراحی من دور هم جمع شوید؛ [بسازید] تمدن را.»
خود این [مسئله] حالا [در] اسلام هم رفع اختلاف دارد قطعاً، رفع نزاع دارد قطعاً. [اما] رفع اختلاف [تنها کارکرد] نیست. ادیان قبلی نتیجهی اجتماعی در آن معنا نداشته. این روایاتی که ما میگوییم، اینها برای ادیان قبل معنا نداشته. حضرت موسی علیه السلام رسماً از خدای متعال پرسید: «خدایا، چرا امت آخرالزمان را به امت من ترجیح دادی؟» خدای متعال ۱۰ تا ویژگی را فرمود. (از خواهرانی هم که بحث را گوش میدهند، تشکر میکنیم؛ ۱۰ تا ویژگی [را] بفرمایید.)
یکی از اینها این بود: فرمود: «امت آخرالزمان ایثار دارند.» اصلاً در امت تو ایثار معنا ندارد. [به] بنیاسرائیل بگو عیسی [این حرفها را]، انگار به زبان بلغاری داری باهاش حرف میزنی. گوسالهی سامری این حرفها حالیاش نمیشود. ایثار دیگر چیست؟ ولی پیغمبر اکرم به محض اینکه حرکت را راه میاندازد، در بدو حرکت ایشان، [قرآن میفرماید]: «یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ.» همین که میآید مدینه، یک تعدادی از مهاجرین با پیغمبر از مکه حرکت میکنند، میآیند مدینه. مردم [مدینه]، یک تعدادی از – بله – از مهاجرین میآیند. انصار که در مدینه بودند، اینها به اینها جا میدهند، خانه میدهند. خانهی خودشان را در اختیار [آنها قرار میدهند]. اصلاً خانهها را نصف میکردند با این مهاجرین. از داراییشان به اینها میدادند. غذایی که سر سفره میگذاشتند، به اینها میدادند. غذای بهتر را به آنها میدادند. اصلاً تعبیر قرآن این است در سورهی مبارکهی حشر: «خَصَاصَةٌ». خودش گرسنه بود، نیاز داشت. این [غذا] را به آن مهاجری میداد که از مکه بلند شده بود، آمده بود با پیغمبر. خودش [نیاز داشت]. امتهای قبل فرض نداشتند همچین فضیلتی را. پیغمبر آورد. اینها ویژگیهای امت پیغمبر است؛ فضائل انحصاری در امت پیغمبر است. بشر به یک جایی رسید؛ حالا توانست بفهمد فضیلت ایثار را، توانست بفهمد نقش داشتن در اجتماع با یک نقشی زندگی کند.
البته هر چقدر که پیشرفت میکند بشر از جهت رفع اختلاف هم به دین بیشتر نیاز دارد. من دو سه تا مثال براتون بزنم. شما ببینید الان این فضای مجازی یا به قول جدیدیها "فَجازی"؛ این فضای مجازی، [فضای] مجازی اقتضائاتی دارد. اصلاً شما بدانید – حالا من نمیخواهم کتاب به شما معرفی کنم، [ولی اگر] دنبال این موضوعات و مسائل [بگردید، میبینید که] هست – یک طیفی هستند، دارند کتاب مینویسند، کار میکنند ضد مدرنیته. به قول خودشان میگویند که: «ما طرفدار تجدد نیستیم، طرفدار سنتی هستیم.» حالا از خود همین واژه هم که گفتم، اسم کتابهایشان معلوم میشود چیست. میگویند: «ببین بشر بخواهد پیشرفت کند، دایره اختلافات بشری گسترش پیدا میکند. اصلاً به خاطر همین نباید پیشرفت کند.» خیلی جالب است.
شما تمدن و تکنولوژی را که میآوری، حقوقی از بشر ضایع میشود [که] کسی نمیتواند اینها را تأمین کند. بعد مثال میزند – خیلی جالب است – حرفمان از اینها عوض میشود – [مثلاً میگوید] طباط[بایی میگوید]: «فضای مجازی آوردی، توییتر آوردی، اینستاگرام آوردی. قبلاً یک کسی میخواست به یک کسی فحش بدهد، باید ۲۰ کیلومتر پیادهروی میکرد، میرفت زنگ خانهاش را میزد. حالا این بابا باشد یا نباشد، بیاید. بعد جرأت بکنی بهش فحش بدهی، جرأت نکنی. بعد تازه میریختند سرت، یک فصل میزدندت. الان یک کامنت با یک پروفایل فیک، اصلاً کسی نمیفهمد کی بودی، کل عالم کجا هستی.» [نتیجه میگیرد:] «تکنولوژی نباشد بهتر است. مجبور میشود بخواهد فحش بدهد، پیاده برود در خانهی طرف در بزند. بعد میگیرند خفتش میکنند. این مشکلات پیش نمیآید.» [میگوید:] «این فضای مجازی پدر همه را درآورده. پس این نباشد.»
تحجر پنهانی در وجود اینها هست، [که] قالب روشنفکری پیدا میکند. برعکس، اصلاً به خاطر همین نیاز به دین بیشتر میشود. یعنی چون بشر لامحاله، ضرورتاً پیشرفت میکند، هرچه بیشتر پیشرفت میکند، نیاز بشر به دین بیشتر میشود. [دین] ضوابط تعیین میکند، حدود تعیین میکند.
براتون جالب باید باشد، قاعدتاً. اهل بیت چند تا کتاب دارند [که] از این کتابها رونمایی نکردند. یعنی بعد از ماجرای سقیفه و اینها، اتفاقاتی که افتاد، امیرالمومنین علیه السلام چهار پنج تا کتاب ویژه [که از سوی ایشان بود] را مخفی کردند. [فرمودند:] «من دیگر صلاحیت در این امت ندیدم، اینها را مخفی میکنم تا حجت آخرین ظهور بکند و او بیاید.» کتاب علی، صحیفهی جامعه، جفر؛ چندین کتاب. هر کدام هم یک کارکرد [خاص دارند].
خود حضرت زهرا سلام الله علیها در این ایام بعد از پیغمبر اکرم، مَلَک بر ایشان نازل میشد. برای همین به ایشان میگویند «محدِّثه». (محدَّثه غلط است؛ محدِّثه.) سلمان هم محدث بود. حضرت زهرا سلام الله علیها در اعلی درجه محدثه بودند. ملائکه میآمدند از وقایع آینده به ایشان خبر میدادند. ایشان املا میکرد، امیرالمومنین مینوشت. مجموعهی این کتابی که جمع شده، گفتند اینها را اگر کنار هم بگذارید، ۷۵ ذرع میشود. مجموعهای که نوشته شده. هر ذرعی نیم متر است. ۷۵ [ذرع] چقدر میشود؟ تقریباً ۳۶ متر، سی و هفت و نیم متر حجم این کتاب اگر کنار هم بگذارید. اینها از وقایع آینده است.
باز خود امیرالمومنین کتاب ویژه داشت به اسم «کتاب علی». ظاهراً زراره است یا ابوبصیر [که] به امام صادق علیه السلام عرض کرد – ابوبصیر از امام صادق علیه السلام سوال کرد – گفت: «آقا، در کتاب علی چی آمده؟» [امام فرمودند:] «هر آنچه که بشر بهش نیاز دارد تا قیامت، آمده.» بعضی از اساتید ما در قم بحث میکردند که این کتاب علی به چه سنخی است. بعد آخر به این نتیجه رسیدند که این کلیاتی دارد که باز از این کلیات یک سری فروع جزئی استخراج میشود.
حالا من فقط این تکه از روایت را براتون بخوانم. [روایت این بود:] «تا چه حد قوانین اجازه میدهی من دستت را بگیرم؟» گفت: «بفرما.» دست مرا گرفتند، با انگشت مبارک لمس کردند انگشت مرا. کمترین حد فشاری که میشد وارد [کرد]. [سؤال کرد:] «فشار به دست خودت را دیدی؟» گفتم: «بله.» فرمود: «جریمهی این مقدار را در کتاب علی نوشته است. اگر کسی این مقدار به دست یکی فشار آورد، چقدر [جریمه دارد]؟ حتی عَرْشُ الخط. تا این مقدار فشار جریمه دارد.»
امام صادق فرمودند: منظورشان این بود که من و شما این را بفهمیم که اگر یک وقت یک کسی یک کامنتی گذاشته، توهین کرده، شما رفتهای لایک کردهای، این لایکش یک جریمه دارد، کامنتش یک جریمه دارد، ریتوییتش یک جریمه دارد. هر کدامش را جریمه جداگانه دارد. [پس نباید بگوییم] پیشرفت نکنیم، راحت با هم زندگی کنیم. ماشین را بردار. چه کاری است؟ ماشین را بردار. دیگر نه جریمه میخواهد، نه قانون میخواهد. نه دوران اسب و اینها را که میدانیم قوانینش چی بوده. این قوانین هستند. حالا اینها همه در قرآن هم هست.
[مثل اینکه به] داروخانه بگویی: آقا، بالاخره من هر مرضی که دارم، دارویش در این داروخانه هست. خودم میروم همه را میخورم، خوب میشوم. [نه!] متخصصی میخواهد بیاید بهت بگوید که این را ادامه بده. همهی اینها با همدیگر مداوا [است]. این ترکیب این قوانین از قرآن است ولی ترکیب میشود تا یک جزء درمیآید. ما اتفاقاً در دوران امام زمان هم به اوج پیشرفت میرسیم. پیشرفت [خواهیم کرد]، هم به اوج پیشرفت با اوج قوانین و ضوابط منطقی و مبتنی بر عبودیت. الان هم قوانین داریم، خیلی پیشرفته است، ولی مبنای این قوانین عبودیت نیست. «۲۰۰ هزار تومان جریمت میکنم.» این الان مبنای حقوقی ۲۰۰ هزار تومان چیست؟ «دلم خواسته.» برو یا ماشین نداشته باش.
بیش از استحقاق من در جریمه باشد – [یعنی] دستت را فشار بدهم – جریمهاش آمده. یعنی شما اگر آمدهای با این صنایع، وسایلی اختراع کردهای که توانستهای رفتوآمد کنی، قطعاً برای اینها اولاً [خداوند] لحاظ کرده است. خدای متعال این پیشرفت بشر را میدانسته، عقلش به اینجا میرسد این قدر پیشرفت کند و برای او قوانین وضع کرده. [پس کسی نباید] بگوید: «چرا امام صادق نفرمودند؟» واقعاً متحجرین آدم نمیتواند باهاشان چه کار کند؟ از شاه و رضاشاه از همهی اینها بدترند. «ماشین که خلق کردید، اختراع کردید، این قوانین دارد.» [اما] امام صادق مال دوران امام رضا را نفرمود [که] چه کار کنیم؟ تجدد و پستمدرنیسم و اینها مثلاً حرف بزنم؟ خندهدار! مزخرفاتی است گاهی آدم میشنود، آدم میماند چه کار باید بکند. قطعاً قانونش هست.
حالا تازه اینها در رفع اختلاف است. کارکرد دین همین هم نیست. کارکرد دین ایجاد مقتضی است. یعنی از اول میآید میگوید: «من برات تعریف دارم.» میبرد توی سطح بالاتر. میگوید: «من روابط تو را با عالم یک جور دیگر تعریف میکنم. تو خودِ مستقیمی بشوی. از این وسایل امکانات ظاهری نمیشود [مثلاً] فهمید که امثال سلمان و اینها با چی رفتوآمد میکردند.» طی الارض! «دربوداغون جمهوری اسلامی داشته باشیم، بس است؟» نه، نخواست! [اینها] نفهمیده [اند] نسبتش را به عالم. نفهمیده [اند] آن تراز اولیه رفتوآمدی که خدا برای او در نظر گرفته، طی الارض است. نه آن که حالا: «فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ.» تسخیر، نظام تسخیر.
ما برای سلیمان باد را تسخیر کردیم. کارکرد باد این است، کارکرد ابر چیز دیگری است، کارکرد خورشید چیز دیگری است. این ستارهها هر کدام یک کارکرد ویژهای برای شما دارد. نمیشود [اینها را نادیده گرفت]. واقعاً بشر به آن سمت میرود. پس پیغمبر اکرم آمد مبنا را گذاشت بر عبودیت جمعی، نه فقط رفع اختلاف و نزاع، بلکه همه با هم با عوالم عبودیت کنید. همه عوالم که مشغول تسبیح است.
در مورد حضرت داوود علیه السلام تعبیر فوقالعادهای دارد در سورهی مبارکهی سبأ. تعبیر ویژهای در مورد این به کار میبردند: «ما [به] کوهها گفتیم: 'یا جِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُ'. به کوهها گفتیم: این داوود که آمده بین شما، شما هم با داوود آب داشته باشید، ابواب با داوود عبادت کنیم.» آیتالله جوادی آملی تعبیر ویژهی حکیمانهای به کار بردند؛ میفرمودند که: «یعنی داوود رفت وسط کوهستان، خدای متعال به کوهستان گفت که یک نماز جماعت با داوود بخوانید ببینم.» یعنی داوود همهی این عوالم را دارد رشد میدهد با ولایت تکوینی خودش.
یک طرف بودند جبال، یک طرف بودند. مثل آقایان و خانمها که جدا میکند در نماز جماعت. یک طرف کوهها، یک طرف پرندهها. همهی عوالم با او دارند رشد میکنند؛ هم در تسخیر، هم در مسیر تکامل. اصلاً تکامل باد به این است که در تسخیر شما باشد. تکامل ابر هم به این معنا است که شما را [در حالی که هنوز به] تکامل خودش نرسیده[اید]، حرکت [دهد و] جابجا کند. باد برای این آفریده شده که شما را جابجا کند. چرا این کار را نمیکند؟ نقشهی خودت. جامعه اگر در نقش خودش بیفتد، عوالم هم با او میآید در نقش خودش.
یک چیز دیگر اینکه این قدر تعجب میکنیم از دوران آرمانی امام زمان به خاطر همین مسیر و لاین اصلی خودش که از اول برایش آفریده شده. ببخشید، یک خورده مطلب [پراکنده شد].
خدایا در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما. قلب نازنینش را از ما راضی و خشنود بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله.
جلسات مرتبط

جلسه سه : خانواده کوچکترین واحد نظام تسخیر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار : نظام تسخیر؛ محور تعریف دین در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج : چرا دین با حضرت نوح آغاز شد نه آدم؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش : شکل گیری فضایل انسانی تنها در بستر اجتماع
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت : غایت جامعه بشری؛ عدالت و ولایت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه : رشد عقل اجتماعی در امت پیامبر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده : امر به معروف؛ ولایت متقابل مردم بر یکدیگر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده : «واعتصموا بحبل الله»؛ نخستین قانون اجتماع الهی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دوازده : امام؛ روح جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سیزده : جامعه؛ انسانی بزرگ با روح واحد
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت