برخی نکات مطرح شده در این جلسه
کیهان در تسخیر انسانِ با تقوا
تنها یک دین وجود دارد؛ اسلام مرضی الهی
اسلام نسخه نهایی در غدیر تکمیل شد
سوره مائده؛ سوره ولایت و قوانین پایانی
انبیا و چالش توحید، پیامبر و چالش ولایت
ماجرای موسی و بنیاسرائیل پس از نجات از نیل
امت پیامبر اکرم؛ نماز جماعت و اجتماع عبادی
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
اگر در یک جمله غایت مدّ نظر خدای متعال از جامعه بشری را بگوییم، باید بگوییم آنچه مهندسیاش بوده از این خلقت، این بوده که مجموعه بشر با یکدیگر در صحت، سلامت، عدالت و امنیت کامل زندگی کنند و مجموعه کیهانی نیز در تسخیر آنها باشد. نکته جالب و عجیب این است که خدای متعال تا یک حدّی عالم را در تسخیر بشر قرار داده؛ بیشتر از آن حد را در گرو تسخیر خود انسانها با یکدیگر قرار داده است. شما اگر در روابطتان عدالت و تقوا را رعایت کردید، بهره و انتفاع شما از این آسمانها و زمین را بیشتر میکنم. «لعلّکم من فوقه»! خیلی عجیب است! آسمان، ماه، خورشید؛ اینها در تسخیر انسان است. یعنی چه؟ یعنی یک سری منافع دارد؛ ولی این نهایت تسخیرش که نیست؛ خیلی بیش از این حرفهاست. خاصیتی که اینها میتواند داشته باشد و آن بهرهبرداری که میشود از اینها بشود، خیلی بیش از این حرفهاست.
ابر خاصیت جابهجایی دارد. در روایات ما فرمودهاند: «خب، اینها عجیب است دیگر! شبیه همان روایت بادمجان میشود.» آخرش وقتی شما بگویید یک چیزی شبیه همان روایت بادمجان میشود، دست میگیرند و میخندند! خدای متعال یکی از کارکردهای ابر را این قرار داده است که شما را جابهجا کند. در مورد حضرت سلیمان، باد این ویژگی غریب را دارد: باد در فرمان اوست؛ رفت و آمد میکند؛ «رواحها شهر و غدوّها شهر» (در سوره مبارکه سبأ)؛ توسط باد رفت و آمد میکند. باد در تسخیر شماست. چهکار کنید که این در تسخیر شما در این مرحله بیاید؟ شما با یکدیگر روابطتان را تنظیم کنید؛ تقوا داشته باشید. اگر تقوا داشته باشیم، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ» و از برکات آن بهرهمند میشویم. کارکرد دین این است: میآید این روابط را تنظیم میکند. وقتی این روابط تنظیم شود، مجموعه کیهانی و افلاکی نیز با انسان تنظیم میشود؛ آنگاه است که انسان از این عالم انتفاع دیگری میبرد که انشاءالله در دوره امام زمان (عج) محقق میشود.
پس خاصیت دین در واقع این است: دین را در قرآن —ما حالا در این جلسات زیاد گفتیم— «ادیان»؛ ما چیزی به اسم «ادیان» نداریم. این هم باز غلط مشهوری است. ما یک دین بیشتر نداریم: «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ» و «وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا» (در سوره مبارکه آل عمران). دین پیش خدا یک چیز است؛ آن هم اسلام است. چیزی غیر از اسلام را خدا به عنوان دین قبول ندارد. خوب، پس اینها چیست؟ یهودیت و مسیحیت؟ خدای متعال در سیر تدریجی، با یک حرکت جوهری -به قول ملاصدرا- بشر یک حرکت جوهری را طی میکند و قوای او فعال میشود به مرور زمان. دین هم یک پکیجی است که متناسب با او دارد رشد میکند و ارتقا پیدا میکند تا برسد به آن نسخه اصلی. دیدید بعضی نرمافزارها را نسخههای آزمایشیِ قبلش منتشر میکنند؟ [مثلاً] نسخه ۲.۳، ۲.۱.۴؛ [بعد] نسخه اصلی وارد بازار میشود. در مورد اسلام هم همینطور است. دین اصلی پیش خدای متعال اسلام است. آن هم چه اسلامی؟ کدام اسلام؟ اسلام غدیر یا اسلام سقیفه که امروز روزش است؟
اسلام غدیر میفرماید که (روز غدیر): «شما ببینید؛ شما اگر میخواهید با یک سوره در قرآن –یک سوره با مفاهیم سیاسی و اجتماعی قرآن– آشنا شوید، در قالب سوره آل عمران که خب فوقالعاده است و در جای خودش باید بحث شود.» ولی آخرین سورهای که در قرآن کریم نازل شده، کدام سوره است؟ سوره ناس؟ سوره مائده؟ آخرین سورهای که نازل شده و پیغمبر اکرم [آن را ابلاغ کردند] سوره مبارکه مائده است. حالا سوره نصر هم گفتهاند که نازل شده و اینها [هم هست]. آن سوره تقنینی خدای متعال و آخرین سوره [است]. برخی گفتهاند که یک سری بحثها با برادران اهل سنت داریم؛ مثلاً در مورد وضو و اینها میگویند: «بابا، این آیات نسخ شده!» در حالی که سوره مائده هیچ نسخ نشده است؛ چون آخرین سوره است و مهمترین قوانین و اصلیترین معارف و پیامها در این سوره است.
محتوای کلی سوره مبارکه مائده چیست؟ آنچه مطرح شده، چیست؟ ولایت! یعنی همه این بشر، همه این دین –حالا تعبیر «ادیان» به کار نبریم–، این ورژنهای مختلف که آمد و پله پله بشر را آورد جلو، قرار بود بشر را برساند به ولایت؛ ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام). اینها همه مقدمهساز بودند؛ داعی ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودند. همه انبیا، به این معنا، مقدمهساز ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بودند. آن کارکرد اصلی دین اینجا معنا پیدا میکند؛ در قالب ولایت. لذا دین پیش خدا اسلام است. ولی روز غدیر میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ». دین را اکمال کردم؛ حالا دیگر کامل شد؛ نسخه اصلی، ورژن اصلی را دادم به بازار. «وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي». حالا یک بحثی [پیش میآید]: نعمت را تمام کردم، چرا اتمام نعمت با ولایت است؟ باید بعداً بحث کنیم. «وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا». اسلام دین مرضیّ شد؛ من پذیرفتم این را به عنوان دین. این آن دینی شد که من میخواستم. حالا شد، چرا؟ چون بشر در مراتب پایینتر اصلاً درگیر مفهوم ولایت نبوده است.
نکات جالبی است. همه انبیا درگیریشان سر توحید بوده است. همه گیرودار و دعوا سر این بوده که خدا را اثبات کنند. حضرت موسی (علیهالسلام) که دیگر پیشرفتهترین پیغمبر است و خیلی توانست کار بکند، تا آخر درگیر مفهوم توحید بود. آخرین واقعهای که برای حضرت موسی (علیهالسلام) پیش آمد، آن ماجرای ارض مقدسه بود که اینها قرار شد بروند آنجا را فتح کنند. مائده است. خیلی جالب است؛ سوره مبارکه مائده را با یک نگاه دیگری مطالعه بفرمایید. ماجرای «تِيه بنیاسرائیل» (فیالأرض اربعین سنه)؛ چهل سال بعد از این ماجرا در بیابان آواره شدند که در همان آوارگی حضرت موسی (علیهالسلام) از دنیا رفت. در بیابان آواره شدند، از این در میزدند به آن در؛ سراب! بعد این ماجرا بود که اینها ارض مقدسه را فتح نکردند. حضرت موسی (علیهالسلام) گفت: «[اگر] تا دم در [که نرفتید، آیا میگویید] «قاعدون» (نشستهایم) دم درش بیایید؟ ما اینجا را فتح کردیم. آن ولایت الهیه را میتوانیم اجرا کنیم. ارض مقدسه حاصل میشود، حاکمیت ما، حاکمیت مستضعفین حاصل میشود.» «فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ». هنوز درگیر این بودند.
شبانه حضرت موسی (علیهالسلام) اینها را از توی آب رد کرده بود؛ فرعون هم آمده بود. اینها وقتی میخواستند فرار کنند، شبانه حرکت کردند. دیگر حضرت موسی (علیهالسلام) بنیاسرائیل را جمع کرد. شبانه که حرکت کردند، رسیدند به دریای نیل. فرعون باخبر شد، حرکت کرد دنبال اینها. رسیدند به اینها؛ سپاه فرعون داشت دیده میشد. اینها وایستاده بودند؛ از پشت، فرعونیها؛ از جلو، دریای نیل. اینها برگشتند گفتند: «چی شد؟ ما که باختیم!» آخر [سر] خدا راه را باز میکند که همین دریا را گشود. اینها آمدند. ظاهراً از شب تا صبح در راه دریای نیل، در عرضش، حرکتشان تمام شد. همه رد شدند. آب آمد و [فرعونیها] آمده بودند؛ فرعونیها آمده بودند توی آب. اینها آمدند توی آب، غرق شدند. اینها [هم] رد شدند. به تعبیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در نهجالبلاغه، هنوز کف پایشان خیس بود از نمناک [بودن] یک کف دریا. [که] برگشتند به موسی (علیهالسلام) گفتند: «اجْعَل لَّنَا إِلَٰهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ». بتپرستهای آنور دریای نیل را دیدیم، گفتیم: «آها! اصلاً خدا این است. بابا، الان جبرئیل شما را رد کرد. خدا شما را رد کرد. [ولی] میگوییم: نه، خدا این است. خدا خوشگلش خوب است. این شکلی، اینجوری میخواهیم!»
حضرت موسی (علیهالسلام) همه درگیریاش با اینها در تمام این سالها سر این بود که خدا را بتواند برای اینها اثبات کند؛ ولی پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) یک همچین درگیری نداشت. اولین مسئلهای که به صورت خیلی طبیعی و ساده حل شد برای امت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، مسئله توحید بود. در کلیت توحید دیگر مشکلی پیدا نکردند. همه دعوای پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) و امت پیغمبر سر ولایت بود. در ماجرای سقیفه دیگر گوساله سامری که نیاوردند بگویند: «این خدای پیغمبر شماست.» دیگر گوسالههای سامری [بحثش] فرق میکند؛ حیطه ولایت اتفاق میافتد؛ در حیطه توحید دیگر نیست.
لذا در امتهای قبلی قوانین اجتماعی داشتیم، ولی کارکرد این قوانین اجتماعی فقط در رفع تزاحم و اصطکاکات است. من خیلی برایم جالب بود؛ یعنی سؤال بود. خیلی هم روی آن فکر کردم. آخر به جواب که نرسیدم، در واقع به یک جواب اینوری رسیدم. کعبه از زمان حضرت نوح (علیهالسلام) نبوده است. حضرت ابراهیم (علیهالسلام) مگر این را احیا نکرد؟ موسی [و قومش] از حجّی که اینها به جا آورده باشند [سخنی] نمیبینیم. حج نرفتند. حج مگر ابراهیمی نیست؟ مگر این سنتها مال حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نبوده است؟ قوم موسی هیچ گزارشی از آنها نرسیده است که اینها حج رفته باشند [یا] جزیرةالعرب شده باشند. چرا این اتفاق نیفتاده؟ چرا اینها حج نرفتند؟ هنوز گیر [مسئله] بت [هستیم]. کعبه، طواف؛ این اتفاق نمیافتد. یعنی حتی حج هم وابسته به ولایت است.
صحبت این است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید که حج را ما احیا کردیم. به مالک میفرماید: «حکومت دست اینها باشد، حج را هم ابطال میکنند.» کمااینکه خود کعبه را کردند بتخانه. دیگر [این] میشود: کعبه محل درآمد باشد برای طواغیت؛ همانجوری که الان هست. حقیقت حج [از میان میرود]؛ همانطور که صلاتی هم که آنجا خوانده میشود، حقیقت صلات [نیست].
غرض اینکه انبیا این قوانین اجتماعی را داشتند. همین سوره مبارکه مائده به آن اشاره میکند: تورات؛ تورات کتاب قانون بوده دیگر. مهمترین کتاب هم بین کتب پیشین، کتاب تورات است. ما در تورات نوشتیم که «لِأَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا فِی التَّوْرَاةِ». به خاطر این نوشتیم که اگر کسی آدم بکشد، باید قصاصش کنیم. قصاص را در تورات داشتیم. «إِنَّا کَتَبْنَا فِی التَّوْرَاةِ ...» (در سوره مبارکه مائده است). ما در تورات نوشتیم: کسی آدم کشته، باید اگر نفس کشته، نفس جایگزینش [شود]؛ اگر عین را صدمه زده، عین؛ چشم در ازای چشم؛ دندان در ازای دندان. اینها همه قوانینی است که در امت حضرت موسی (علیهالسلام) بوده است، ولی تمدن نبوده [است]؛ قرار نبوده به اینجا برسد.
در سوره مبارکه فتح یکی از سورههای تمدنی ماست؛ خیلی سوره مهمی است. در سوره مبارکه فتح، آیه آخرش از آیات عجیب قرآن است؛ تمام ۲۸ حرف عربی در این آیه هست. چه میفرماید این آیه؟ «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا...» (بله، «فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا»). «ذَٰلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنجِيلِ...» [یعنی انگار] گفتیم: «شما که امت اسلامی، نمیتوانید [کاری] راه بیندازید؛ شما که تمدن نخواهید داشت.» بعداً یک پیغمبری میآید، یک عده دورش را میگیرند. اینها یک سری شاخصهای تمدنی دارند؛ بر محور عبودیت با هم زندگی میکنند؛ مثل شماها نیستند. میگوید: «چون اینها [ضامن] حفظ ولایت [هستند].» به تمدن اسلامی [هم میگوید که] رکن اصلیاش ولایت است. «(أَشِدَّاءُ عَلَى الْ) كُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ». با همند.
بقیه امتها نماز جماعت نداشتند؛ نماز جماعت مال امت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) است. با هم عبادت نمیکردند، عبادت جمعی نداشتند. [در] المیزان میخوانیم –دیگر امروز فرصت نشد– [که] الله میفرماید که اصلاً پیغمبر ما بود که آمد دعوت به اجتماع کرد. بقیه انبیا دعوت به اجتماع به این نحو نداشتند که بیایند همه با هم عبودیت داشته باشیم، حرفهایمان را بزنیم. پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) [مسائلی] باید بالاتر [میگفت]. مال قرآن است؛ هیچ کتابی این حرفها را نزده است. «تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ، تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» فقط مال قرآن است؛ هیچ پیغمبری دعوت به توصیه به حق نکرده است. «اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا» فقط مال قرآن است. هیچ تمدنی [این نیست]: «فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا». این مَثَلشان است در تورات و انجیل. ادامه آیه: «كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ». این کارکرد تمدنی این آیات است.
غرض اینکه پایه دین این است: «بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ». اسلام بر پنج چیز بنا شده است که چهار تا از آنها دقیقاً اجتماعی است: صلات، حج، زکات و [صوم]. و اصلش چیست؟ رکن اصلیاش چیست؟ «وَاَلْوَلَایَةُ». و «مَا نُودِيَ بِشَيْءٍ کَمَا نُودِيَ بِالْوَلَايَةِ». ضامن حفظ همه اینها ولایت است. بنیان اسلام روی ولایت است. به خاطر همین [است] چون اصلاً کارکرد دین ادامه دارد. مباحث بسیار مهمی است. حالا انشاءالله بتوانیم خُرد خُرد همینجوری بحث را ادامه بدهیم.
خدایا، در فرج آقا امام زمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) تعجیل بفرما. توفیق درک معارف الهی به ما عنایت بفرما.
جلسات مرتبط

جلسه دو : نظام تسخیر؛ آفرینش عالم بر محور نیاز
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه : خانواده کوچکترین واحد نظام تسخیر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار : نظام تسخیر؛ محور تعریف دین در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج : چرا دین با حضرت نوح آغاز شد نه آدم؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش : شکل گیری فضایل انسانی تنها در بستر اجتماع
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت : انصار و مهاجرین؛ نخستین تجلی ایثار اجتماعی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه : رشد عقل اجتماعی در امت پیامبر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده : امر به معروف؛ ولایت متقابل مردم بر یکدیگر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده : «واعتصموا بحبل الله»؛ نخستین قانون اجتماع الهی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دوازده : امام؛ روح جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت