برخی نکات مطرح شده در این جلسه
فوتبال؛ آیینه زندگی جمعی و روحالاجتماع
وقتی جامعهای مؤمن اما نازا میشود
نقش اجتماعی هر فرد؛ دروازهبان یا مهاجم؟
چرا جابهجایی نقشها جامعه را نابود میکند؟
از سینما تا فوتبال؛ اهمیت شناخت نقشها
مستندسازی حرفهای و تعیین دقیق وظایف
کار تشکیلاتی؛ نظم در خدمت موفقیت جمعی
فهم نقش اجتماعی؛ شرط اصلی پیشرفت جامعه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
میتوان زندگی اجتماعی را به بازی فوتبال تشبیه کرد؛ تشبیهی بسیار خوب. بازی فوتبال عرصهای است که زندگی جمعی در آن بسیار معنا دارد. اینکه انسانها در کنار هم، با یک هدف مشخص و با نقش مشخص، باید وظیفهای را ادا کنند، بسیار معنا دارد. زندگی اجتماعی اینگونه است. بعد، در نهایت، عنوانی که روی تکتک این افراد گذاشته میشود، مجموع همه اینها را «تیم» مینامند. این بحثی که ما این ایام به اسم «روحالاجماع» و اینها کردیم، همین است. هر فردی برای خودش مستقل است؛ ولی در نهایت به مجموع همه اینها «تیم» میگویند. وقتی نتیجهای حاصل میشود، میگویند: «این تیم نتیجه آورد»، «این تیم برد»، «این تیم باخت». ممکن است در این تیم افراد خیلی خوبی باشند.
بازی برزیل و آلمان در جام جهانی ۲۰۱۴ یادمان نمیرود، نه؟ چند گل خوردند. ستارههایی در تیم برزیل بودند که قیمتشان نجومی بود؛ ولی در نهایت جمعبندی این شد که این تیم از آن تیم ۷ تا خورده است؛ رسوایی تاریخی به بار آمد. رئیسجمهور برزیل با صدراعظم آلمان تماس گرفته بود و گفته بود: «آقا، تو را به خدا دیگر بس است! ما نفت میخواهیم، گاز میخواهیم، هر چه بخواهیم به شما میدهیم!» خب، در نهایت این تیم است که بالا میرود یا پایین میآید. کسی با آن ستاره یا با فلان ستاره میدان کار ندارد. او ممکن است وظیفه خودش را خیلی خوب انجام داده باشد؛ ولی تیم او شکست خورده است. جامعه اینگونه است. ممکن است یک فرد برای خودش خیلی خوب باشد؛ ولی ترکیب همه اینها با همدیگر به گونهای است که در نهایت این جامعه یک جامعه منحط است؛ جامعهای نازا، جامعهای غیرمترقی است. افراد ممکن است خیلی خوب باشند، فرد فرد ممکن است خیلی خوب باشد؛ ولی بازی تیمی اینها ضعیف است. به قول اصطلاح گزارشگران – حالا اینجا خیلی اصطلاحات هست – «بازیکن خوبی است، آن بازیکنی که زوج اوست، جفت اوست، این را پیدا نمیکند در زمین. اینها با هم هنوز چفت نشدهاند، با هم جور نشدهاند، مچ نشدهاند با همدیگر.» یعنی – نمیدانم – مثلاً میگویند: «سرش پایین است.» اصطلاحاتی که در بازیها میگویند. میگوید مثلاً: «بازیش خیلی خوب است، ولی سرش پایین است؛» یعنی به کسی نگاه نمیکند، نگاه نمیکند چه کسی کجاست، پاسهایش دقیق نیست، سر وقت پاس نمیدهد. ممکن است انسانی خیلی خوب باشد؛ ولی نقش اجتماعیاش را خوب پیدا نکرده باشد. ممکن است جامعه، افرادش مؤمن باشند؛ ولی در نهایت شما وقتی جامعه را نگاه میکنید، یک جامعه عقبافتاده است؛ از همه نظر. این جامعه، جامعه پیشرفتهای نیست.
یک وقت ممکن است که افراد جامعه بد باشند، ضعیف باشند؛ ولی بازی تیمیشان قوی باشد. مثال آن را زد: بازی ایران و آرژانتین در همان جام جهانی. بازیکنان ما قیمتشان کجاست؟ بازیکنان آرژانتین قیمتشان کجا؟ ولی هارمونی خوبی داشتند و چقدر خوب بودیم ما در آن بازی! باعث شد که فضا را برای آن تیم بستیم و او واقعاً دست و پایش بسته شده بود. این ستارهها نمیتوانستند عرض اندام کنند. پس خیلی نباید به این توجه داشت که یک فرد خودش چقدر عیارش بالا است یا عیارش پایین است؛ نقش اجتماعی او را باید در نظر گرفت.
اول از همه اینکه آدمها باید سر جای خودشان باشند. در زندگی اجتماعی، نقشها جابهجا شدهاند. این خیلی بد است. دروازهبان جایش مشخص است، مدافع جایش مشخص است، مهاجم جایش مشخص است. در سریال و فیلم و اینها هم همینگونه است، ها؟ گاهی میگویند: «نقش به فلانی نمیخورد؛ این با نقش نتوانسته ارتباط برقرار کند.» شنیدهاید میگویند: «این با این نقش ارتباط برقرار نکرده.» یا بعضیها برای برخی نقشها خورند (مناسب) هستند. فلان خانم میگفت: «آقا، برای هر نقش سناریو داریم. یک خانم باید داد بزند. از این بهتر نداریم! فیلمی میخواهیم بسازیم، یک مرد دوزنه باید در آن باشد.» گاهی اینگونه است نقشها.
من چون اینها را کار کردهام، حالا دیگر نمیتوانم لو بدهم که مثلاً کدام فامیل نزدیک من کجای سینماست. مثلاً آن وقتی که اینها را کار میکردم، خب این فامیل نزدیک ما خودش استاد بازیگری است و بازیگر سینماست و اینها. وقتی که ایشان کار میکرد، این درسهایی که میخواند و میآورد، من هم میدیدم در منزل. بعد میدیدم اینها وقتی نقش میخواهند، کارگردان وقتی میخواهد نقش را بدهد، روی میمیک صورت (حالتهای چهره) چگونه کار میکند! چیز عجیب و غریبی بود. مثلاً ۸۰۰ صفحه، فقط یک کتابچه بود: مدلهای مختلفِ ابرو، مدلهای مختلفِ چشم، مدلهای مختلفِ بینی، مدلهای مختلفِ لب. اگر ابرو مثلاً تهش اینشکلی باشد، این شخصیت، فلان مدل است؛ به درد فلان نقش میخورد. عجیب و غریب! پدر باشد، این پسر... یک کار خیلی سختی است این تشخیص بازیگر و تعیین بازیگر. یک کار بسیار سختی است که این پدر و مادر و بچه و اینها را با همدیگر چفت و جور میکند، قیافهها به هم بخورد. با این سریال، روزی چقدر این کار انجام میشود؟ خیلی خبر ندارم؛ ولی قدیم خیلی از این کارها را میکردند. مرحوم علی حاتمی و اینها استاد کار بودند. یک وقت، تشخیص این مسائل خیلی چیز مهمی است. اصلاً زندگی اجتماعی بر اساس نقش شکل میگیرد.
حالا من این را عرض بکنم. عرض ما این است: وقتی تقسیم کار و تعیین کار و تعیین وظیفه نشده باشد – در یک زمین سعی کن فقط توپ را رصد کنی – ۱۱ بازیکن این تیم هیچکس نقش نداشته باشد، نقششان با همدیگر تعیین نشده باشد، مصیبت به بار میآید. یک وقت مستندی میساختیم همین اطراف، حالا بیرون کشور بود. مستندمان هم پخش نشد الحمدلله. خاطرات جالبی است، دیگر. حالا اینها به درد شاید بخورد. برخی از این مسائل جالب است. بالاترین روحیه طلبگی این است که بالاخره طلبه دوست دارد در هر چیزی دخالت بکند. در مستندسازی دخالت میکردیم. از بچههای خوب مستندساز هم بودند. کفرش درآمد. گفت: «شما طراح و ایدهپرداز، در کار فیلمبرداری، تدوین، فلان و اینها دخالت نکن.» یک بار گفت، خیلی محترمانه: «و اینها را دید که خیلی از این زاویه از بالا بیار دوربین. ما در کارمان اینگونه است: ما سر صحنه که هستیم، اگر یک نفر جلو پای من بیفتد، در حال جان دادن باشد، من وظیفهام طراحی نشده است، برایم تعیین نقش نشده که باید به این رسیدگی کنم. این کار تدارکات است.» ابداً هیچکس در کار هیچکس نباید دخالت کند. اصلاً به من ربطی ندارد. من میآیم فیلمم را میگیرم، میروم. او میآید اینجا صحنه را درست میکند، میرود. آن یکی میآید فلان کار میکند، میرود. اینگونه تعیین میشود. کارهای خیلی خوب و مستندها و فیلمها، آنهایی که خیلی خوباند – معمولاً صدا و سیما، فوتبال و اینها – اینها معمولاً کارهایی است که در آن تعیین نقش به شدت حساس و مویرگی انجام میشود. معمولاً در کارهای خیلی خوب هم در پشت صحنه و هم جلوی صحنه، وقتی تعیین وظایف به نحو احسن شکل میگیرد، بالاترین سطح کار تولید است.
به قول امروزیها: «بسیجی است، بسیجیوار میسازیم.» یک مجموعه کار فرهنگی-سیاسی میکردیم، میگفتیم: «خب آقا، بیاییم برای هر کسی تعیین وظیفه کنیم.» وضع مملکت هیئتی و بسیجی است. کار بسیجی باید کرد. به معنای اینکه بسیجی توقع مزد و پاداش و اینها ندارد، نکند بسیجی به معنای اینکه بسیجی کلاً کاری به کار و کاری به چیزی ندارد. این غلط است. کار تشکیلاتی و با تعیین نقش باید انجام داد.
حالا وقتمان امروز گذشت. میخواستم عرض بکنم: دیروز توفیقی بود که خدمت یکی از اساتید بودیم. حالا من خیلی فرصت نشد که ایشان را به شما معرفی کنم. البته در این ایام خاطرات از ایشان زیاد گفتیم، بدون ذکر نام؛ ولی حالا اگر فرصت بشود، روزهای بعد انشاءالله باز هم در مورد ایشان نکاتی عرض خواهم کرد. هرچند ایشان اصلاً رضایتی ندارند؛ یعنی اگر بدانند من چیزی در نزد دیگران بگویم، راضی نیستند. حالا انشاءالله برنامه داشته باشیم باز هم در محضر ایشان باشیم و سایر اساتید اخلاق و بزرگانی که در مشهد هستند، باخبر شویم، راضیشان کنیم، انشاءالله به جلسات میآوریم و از محضرشان بهره میبریم. بقال کل نقّالیم، نه نقّال کل بقّال؛ برعکس نقّال کل بقّالیم. میآییم اینجا مینشینیم تا از محضرشان استفاده بکنند.
و استاد عزیزمان، چند خاطره ناب اجتماعی را میخواستم برایتان بگویم که حالا دیگر وقت گذشت؛ اینکه این انسانهای نیک، انسانهای متخلق و تزکیه شده، واقعاً در فضای اجتماع با آدمهای دیگر فرق میکنند. حالا انشاءالله جلسات بعد، یک سری از این خاطرات را خواهم گفت.
خدایا، توفیق درک معارف دینی و توفیق فهم نقش اجتماعی خودمان را عنایت بفرما.
وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
جلسات مرتبط

جلسه هفده : آیا انسان محکوم به روحالاجتماع است؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هجده : فرد جسم است، جامعه روح است
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نوزده : کمال روح؛ عالم شدن فرد و جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست : شکلگیری جامعه بر اساس رضا و سخط
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و یک : وحدت در کثرت؛ جامعه در نگاه المیزان
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و سه : سوره حجرات؛ مانیفست جامعهسازی قرآنی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و چهار : ولایتمداری؛ مرز اطاعت و عقل اجتماعی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و پنج : دو جریان اصلی مخالفت با ولایت در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و شش : ولایت؛ عقلانیت یا تعبد کور؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و هفت : جدال ساختگی میان علم و دین پس از رنسانس
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت