تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و پنج : دو جریان اصلی مخالفت با ولایت در قرآن

00:15:41
88

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

برهماها و استدلال عجیبشان علیه نبوت

عقلانیت سکولار؛ نتیجه تفکیک وحی و عقل

سه مرحله تمدن‌سازی: تفکر، فرهنگ، تمدن

پاسخ ملاصدرا: عقل مراتبی است نه مطلق

عقل حسی؛ درک از مسیر چشم و گوش

عقل نبوی؛ بالاترین درجه عقلانیت

سلمان، شاگردی که به علم انبیا رسید

تمدن اسلامی؛ جمع عقلانیت و وحی

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عرض شد که تمدن اسلامی رکن اولیه و اساسی که دارد، ولایت خدای متعال و ولایت رسول الله است. خب، این واژه‌ها واژه‌هایی است که باید در موردش بحث کرد، گفتگو کرد. اتفاقاً خیلی از این مباحث هم جایش همین‌جاست؛ تو همین دانشگاه و فضای دانشجویی باید بحث بشود.
بحث ولایت وقتی مطرح می‌شود، معمولاً دو تا مخالف دارد. یک طیف از مخالفین، قرآن هم عمدتاً به این‌ها اشاره می‌کند، کسانی‌اند که این‌ها مطلقاً زیر بار نمی‌خواستند بروند، زیر بار ولایت نمی‌خواستند بروند؛ یعنی محدود نمی‌خواستند بشوند، آزادی‌خواه به معنای ول‌انگار. تعبیر قرآن دوست دارد [بگوید] که آزاد باشند، رها باشند، ول باشند. این این‌جوری است. این دوست ندارد کسی محدودش کند. ولایت را از این باب نمی‌پذیرد. خب، ما با این طایفه که کار نداریم.
یک طایفه دومی هم هستند. این‌ها اصطلاحاً راسیونالیست‌اند؛ عقل‌گرایند و از باب عقل‌گرایی زیر بار ولایت نمی‌روند. جالبه، توی مکاتب فکری موجود، مکتب برهمایی. برهما یکی از مذاهب هندو در هند است. هندوها چند تا مذهب دارند، یکی‌اش برهمایی است. هندوها هم سومین دین رایج در دنیا هستند؛ یعنی اول مسیحیت، بعد اسلام، بعد هندو. (اعتنا نداریم تو بحث‌های اعتقادی و این‌ها.) آسیای شرقی را این‌ها قبضه کرده‌اند. بخش اعظمی از صنعت، فیلم، کتاب، رمان، این‌ها محصول هندو است. بحث تناسخ کار می‌کنند، فیلم می‌سازند، رمان می‌سازند؛ غربی‌ها کار نمی‌کنند. خوب، بحث هندو بحث مهمی است؛ بحث برهما بحث مهمی است.
برهماها اصل اعتقادشان، مبنای فکری‌شان این جمله است برای رد نبوت. حالا جالبه که برهماها خودشان هم برمی‌گردند به حضرت ابراهیم؛ می‌گویند: «ما پیغمبرزاده‌ایم.» شرقِ هند و ژاپن، خیلی دیدنی‌اند این‌ها؛ مکاتب‌شان و افکارشان چیزهای عجیب و غریبی است. [به نام] ابراهیم، یک‌سری معابد دارند به اسم برخی انبیا، ولی زیر آب انبیا را کلاً می‌زنند. اصلاً قبول ندارند انبیا را. استدلال‌شان یک چیز است که این استدلال تو ادبیات روشنفکری ما خیلی ورود کرده. عقبه حرف‌ها را آدم بداند خیلی به دردش می‌خورد که فلان حرفی که از فلان دانشجو شما می‌شنوید، این حرف مال برهماهاست. خیلی کمک می‌کند آدم را.
حرف چیست؟ پیغمبر چی می‌خواهد بیاید به من بگوید؟ یا می‌خواهد یک چیزی را بگوید که عقل من می‌فهمد؟ یا می‌خواهد یک چیزی را بگوید (بفرمایید) که عقل من می‌فهمد؟ تحصیل حاصل؟ عقل من که می‌فهمد، عقل من نمی‌فهمد، نقض غرض است. آدم، یعنی بعضی وقت‌ها استدلال را دوست دارد روی هوا پوستش را بکند بخورد؛ آن‌قدر این استدلال بامزه است.
خب، الان جواب شما چیست؟ فضای روشنفکری بنیاد را روی عقل و عقل‌گرایی می‌گذارد. می‌گوید: «اصلاً مبنای تمدن عقل است؛ تمدن باید عقلانی باشد.» عقلانیت است که تمدن را می‌سازد. می‌دانید که تو بحث‌های تمدن‌سازی سه مرحله [داریم]: مرحله اول، تفکر؛ مرحله دوم، فرهنگ؛ مرحله سوم، تمدن است. یک تفکر، یعنی یک عقلانیت، یک ایدئولوژی، تبدیل به فرهنگ می‌شود. تو بافت اجتماع باورش می‌شود. وقتی باور شد، ساختارها را او می‌سازد؛ این می‌شود تمدن. درست شد؟ مرحله اولش چیست؟ ایدئولوژی و فلسفه است. فکر و عقلانیت را باید جدا کرد از جریان وحی و نبوت.
حالا تو اصطلاح‌های ماها می‌گویند که تقدس‌گرایی و مذهب، و بعضی‌ها پرروترند، می‌گویند: «خرافات.» بعضی‌ها کم‌روتر، می‌گویند: «شریعت، تعبد و این‌ها.» تعبد واژه تعبد را به کار می‌برند. می‌گوید: «با تعبد نمی‌شود جامعه ساخت؛ در برابر عقلانیت.» این حرف‌هایی که می‌زنم به درد می‌خورد یا نمی‌خورد؟ خیلی مهم است. به تازگی مناظره سر همین حرف‌ها داشتم، دو سه روز مناظره مفصل. پس می‌گوید که عقلانیت در برابر [وحى است] و می‌گوید: «هر جا که حالا ما دیگر دستمان از عقلانیت کوتاه بود و این‌ها، خودمان می‌فهمیم، می‌رویم حالا آنجا از انبیا کمک [می‌گیریم]» و طبیعتاً محدود می‌شوند انبیا به حریم حوزه عبادی فردی بین ما و خدا. اصلاً مبانی سکولار هم از همین‌جا درمی‌آید.
پاسخ چیست؟ اصلاً عقلانیت در برابر جریان نبوت؟ جوابی که من می‌خواهم بگویم هم پاسخ برهماهاست، هم پاسخ همه است؛ همه کسانی که اشکال می‌کنند. هم دقت خود ما را می‌خواهد. البته این چندین نکته دارد که حالا من تو این ۱۰ دقیقه امروز [نمی‌توانم بگویم]. ادامه می‌دهیم جلسات بعد.
عقل لایه‌بندی دارد، مراتب دارد. این‌هایی که عرض می‌کنم روی مبانی جناب ملاصدراست؛ مبانی شریف جناب ملاصدرا. و چقدر حیف است، چقدر حیف است که حوزه و دانشگاه از این شخصیت بی‌نظیر محرومند! پروفسور هانری کُربَن می‌گوید: «با «فیوچر استادی» که من داشتم، «آینده‌پژوهی» که من داشتم، من به شما می‌گویم آینده بشریت را تفکر ملاصدرا قبضه خواهد کرد.» و آینده بشریت، آینده ملاصدرا [است]. آینده ملاصدرا که مطهری تقریر می‌کند از عجایب [است]. می‌گوید: «فکر مطهری، مطهری وقتی زبان ملاصدرا باشد، دنیا این ادبیات را خواهد گرفت و بساط فلسفه غرب جمع خواهد شد.» رئیس کرسی شیعه‌پژوهی دانشگاه سوربُن بوده. توسط علامه طباطبایی شیعه [شده] در گفتگوهای [ایشان] (که کتاب شده چاپ شده) بسیار قابل استفاده. بسیار قابل [تأمل].
روی مبانی جناب ملاصدرا که قائل به تشکیک بودند و مبنای تشکیک ایشان را ما می‌پذیریم و بسیار مبنای قابل استفاده‌ای [است]. عقل را باید تشکیکی نگاه کرد. عقل مراتب دارد، درجات دارد. یک درجه‌ای از عقل، عقلی است که با محسوسات، از کانال محسوسات، اطلاعات می‌گیرد؛ با چشم و گوش و لمس و قوه خیال و این‌ها. این یک مرتبه‌ای از عقل [است]. ما عقل را تفکیک نمی‌کنیم‌ها. یک عده دیدم از این کسانی که اهل کلام و متکلم و این‌ها، عقل را تفکیک می‌کنند، می‌روند توی فضاهای دیگر. نه، لازم [نیست]. بنده دارم می‌گویم: «خودم ندیدم این تقریر را تا حالا که کسی این‌جوری تقریر کرده باشد.» مبنای جناب ملاصدرا: عقل را ما برایش مراتب قائل می‌شویم. یک مرتبه پایین‌تر از همه مراتب عقل، مرتبه‌ای است که از کانال محسوسات اطلاعات می‌گیرد؛ باید ببیند تا بفهمد؛ بدون دیدن اطلاع کسب نخواهد کرد. این عقلی است که از [ابتدای] «جعل لکم السمع و الابصار و الافئدة» خدا چشم و گوش داده و علم از این راه حاصل می‌شود. تو بحث‌های معرفت‌شناسی به این‌ها می‌گویند علم حسی.
بحث معرفت‌شناسی. آقا! این‌ها باید تو دانشگاه دو واحد، سه واحد، چهار واحد، ده واحد باید تدریس شود. اولی که این حرف‌ها نیست، غریبه. تقصیر ما طلبه‌ها هم هست. بحث‌های معرفت‌شناسی بحث‌های بسیار قابل استفاده‌ای است. کتاب «مسئله شناخت» شهید مطهری را بخوانید. حالا من این کتاب را چون ساده است معرفی می‌کنم؛ کتاب‌های دیگر هست که سنگین [ترند].
پس یک علم، علم حسی و عقلانیت متناظر با این می‌شود عقلانیت حس‌گرا. این می‌بیند تا می‌فهمد. این می‌فهمد که آتش گرم است. این عقل است دیگر. عقل دارد به او می‌گوید که آتش حرارت دارد، آتش سوزاننده است. خود عقل اگر بود، بدون این ابزار حسی، می‌توانست به این مطلب برسد؟ بفرمایید. این پایین‌ترین مرتبه است. مراتب بالاتری دارد عقل.
یک جاهایی می‌شود درک کلیات می‌کند بدون اینکه اصلاً ماده‌ای وجود داشته باشد برای آن کلی. اصطلاحاً درک مجردات می‌کند، انتزاع مجردات می‌کند. مثال از مرحوم علامه جعفری است؛ مثال خوبی. ببینید مثال در اینکه عقل وقتی رشد می‌کند فاصله می‌گیرد از این مسائل حس‌گراست ولی به درد این بخش ما می‌خورد. شما تصور کنید کلاس اول ابتدایی که ما بودیم، معلم وقتی می‌آمد، می‌خواست ۲ بعلاوه دو را به ما یاد بدهد، پای تخته چی می‌کشید؟ دو تا سیب می‌کشید، دو تا گلابی. درسته؟ سیب و گلابی. می‌گفت: «دو تا سیب با دو تا گلابی یا دو تا گلابی با دو تا گلابی دیگر می‌شود چهار تا گلابی.» ما اول ابتدایی نمی‌توانستیم دو را بفهمیم. وقتی می‌گفتند «۲»، گفتیم: «دو تا چی؟» درسته؟ دو را بدون معدودش نمی‌توانستیم تصور کنیم.
جوان دانشجو، جوان برنای رعنای تیزهوش نخبه مملکت، الان سر کلاس که نشستی، استاد دارد انتگرال می‌گوید. ۱۰۰ تا فرمول ریاضی برای شما دارد می‌گوید. این اعدادی که می‌گوید، یک بار تو ذهنت معدودش می‌آید؟ بفرمایید. عدد را توی فضاهایی تصور می‌کنی. اول ابتدایی می‌گفتم: «این مغز متلاشی می‌شد.» درسته؟ کشش نداشت. این هی ارتقا پیدا کرد. از عقلی که عدد را از معدود انتزاعی کرد، آمد بالا. عدد را مجرد انتزاع می‌کند. این ارتقای عقل. حالا یک مرتبه بالاتر از این می‌رسد. اصلاً خود عدد باز اعتباری است. حقیقت را می‌فهمد بدون اعتبار. این خیلی مطلب بالایی است. این درجه نبوت است. این عقل، عقلانیت نبوی است. عقل پیغمبر این است. تعبد؟ بگوییم یک سری چیزها می‌گوید، معلوم نیست به کجا [می‌رسد]؛ ولی تو دیگر قبول کن، دیگر پیغمبر است؟ نه، عزیز من! او در اعلی درجه عقلانیت [است]. ما تو مراتب پایین عقلانیتیم. عقل ما از کانال‌های حسی اطلاعات می‌گیرد. عقلانیت مجرد دارد. البته ما هم می‌توانیم به آن مراتب برسیم. یک سری مراتبش که آنجا منطقه ممنوعه است، اختصاص به خود پیغمبر دارد. توی بحث‌های قبلی که داشتیم با هم، این‌ها را صحبت کردیم، ولی خیلی از مراتبش را می‌شود رسید.
فرمود: «سلمان به جایگاهی رسید که یعلم علم الاولین و الآخرین؛ علم همه انبیا را دارد.» در اثر چی؟ در اثر شاگردی پیغمبر. یعنی این عقل حس‌گرای ما اگر شاگردی پیغمبر [را] ارتقا پیدا می‌کند، می‌رود به آن مرحله می‌رسد که عقل مجرد [است]. راه برای ما چیست؟ شاگردی پیغمبر، اطاعت پیغمبر. ولی برای او فعال است؛ برای ما بالقوه است. ما این شکلی باید فعالش کنیم. این یک مرتبه از عقل.
حالا بحث‌های دیگری داریم در مورد عقل که ببینیم اصلاً مبانی تمدن اسلامی عقلی هست یا نیست. علوم، این علوم، نسبتش با اسلام چیست و چقدر اسلامی [است] و تو تمدن اسلامی چقدر این علوم کاربرد دارد؟ ما توهماتی هم داریم دیگر. می‌گوییم: «امام زمان که می‌آیند با شمشیر اداره می‌کنند، فوت می‌کنند مثلاً مردم راه می‌روند.» این‌جوری که نیست که شمشیر دارد. این از باب مثال [است]. خب، برای مردم آن دوران می‌گفتند: «بمب اتم چی می‌فهمیدند؟» بدبخت بفهمد! شمشیر از باب مثال است؛ کما اینکه چراغ از باب مثال، نور از باب مثال است. امام زمان با شمشیر خروج می‌کند، نه با قدرت قاهره خروج می‌کند و ابزاری که تو آن زمان ابزار قدرتمندی باشد.
حالا تو برخی روایات هم تعابیر جالب‌تری دارد. می‌فرماید که حضرت وقتی تشریف می‌آورند، بله، در کتاب... حالا الان فراموش کردم؛ یکی از الزام‌الناصب. بله، در کتاب «الزام‌الناصب» می‌گوید که امام عصر وقتی تشریف می‌آورند، حضرت را سوار چهار تا پرنده می‌آیند. حضرت سوار یکی از این پرنده‌ها می‌شوند، می‌روند مرز اهواز. حرف آخر است. غرض اینکه این‌ها لزوماً منافات با دین ندارد. علوم روز و تمدن اسلامی تمدنی نیست که بخواهید این‌ها را جمع بکنید، یک چیز دیگر جایش بیاورید. با کبریت مردم خودشان [را گرم کنند]. تازه کبریت هم که باید جمع بشود دیگر، با چی باید خودشان را گرم کنند؟ سنگ به هم بزنند، چخماق و این‌ها حرارت تولید کنند. و بعضی وقت‌ها آدم می‌بیند، حالا بعضی نقد خودی هم بکنیم، بعضی وقت‌ها طب اسلامی این‌ها هم که می‌گوییم، یک خورده همچین بوی تحجر می‌دهد. تقریر می‌کند، طرف احساس می‌کند: «اگر بقیه علوم‌تان هم مثل [این است].»
بیشتر صحبت کنیم و این حیطه عقلانیت و تعبد را روشن بکنیم و برویم سمت اینکه مبانی تمدن اسلامی دقیقاً کدام عقلانیت است؟ خدا ان‌شاءالله به ما توفیق بدهد بتوانیم بحث را با همین قوت ادامه بدهیم.
خدایا! بالاترین سلام‌ها و صلوات‌ها را از جانب این جمع به محضر مبارک رسول‌الله هدیه بفرما! در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما! و صلی الله علی سیدنا محمد و آله.

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00