تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و دو : پنج رکن اصلی مدینه فاضله فارابی

00:14:18
79

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

فارابی: مدینه فاضله بدون رسانه به جایی نمی‌رسد

حکیم باید حاکم باشد؛ نه هر کس دیگر

اقتصاد و مقدّران؛ رکن سوم جامعه مطلوب

مجاهدان؛ ضامن امنیت مدینه فاضله

بازار و تجار؛ ستون پنجم جامعه سالم

نوابت؛ از معرّضه تا معارقه، دشمنان درونی مدینه

چهار شیوه برخورد با علف‌های هرزه جامعه

رئیس اول باید تام‌الاعضا، خوش‌فهم و خوش‌بیان باشد

ولایت؛ ستون خیمه تمدن اسلامی

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
نظریه مدینه فاضله جناب فارابی را بررسی می‌کردیم. خوب، جناب فارابی! علامه طباطبایی خیلی به ایشان ارادت داشتند و تجلیل می‌کردند از جناب فارابی. و این نظریه ایشان هم نظریه‌ای فوق‌العاده است. امام فلسفه سیاسی اسلام، سیاست فلسفی اسلام و تمدن را از حیث فلسفه بررسی می‌کند؛ چون زیرساخت تمدن، فلسفه آن تمدن است. تمدن یک فلسفه‌ای را به‌عنوان مبنای خودش دارد. اینجا، نظریه جناب فارابی خیلی می‌تواند کمک کند برای کشف فلسفه‌ای که مبنای تمدن اسلامی است.
من چند تا از نکات ایشان را بخوانم. نکات بسیار قابل استفاده است. خواهش می‌کنم دوستان با دقت این بحث را پیگیری کنند. سعیم بر این است که امروز این بحث تمام شود و برگردیم به همان روند بحث خودمان، ان‌شاءالله که بتوانیم [در] این مهلت کممان.
مرحوم فارابی در کتاب «فصوص المدنی» [می‌فرماید که] مدینه فاضله پنج تا رکن دارد. خوب دقت بفرمایید. این یک نمودار است. اگر دوستان بتوانند نمودارش را تهیه بکنند، حالا توی کانال بگذارند، توی خود همین نمازخانه روی تخته‌دیواری چیزی بزنند، نمودار خیلی قشنگی است.
پنج تا رکن دارد مدینه فاضله:
رکن اول، «اهل فضائل و حکمت». این‌ها طبقه رئیسه این ساختارند در مدینه فاضله. رؤسا کیان‌اند؟ حکما. حکما حاکم‌اند. حاکم همان حکیم است دیگر؛ باید حکیم باشد که حاکم باشد. غیرحکیم را نباید حاکم کرد. حکیم باشد، به معنای اَدقّ کلمه حکیم باشد، واقعاً سرش به تنش بیارزد، واقعاً حکیم باشد.
دومین رکن: «ذوالسّنَه». این‌ها [به ادبیات] قرن سوم مرحوم فارابی دارد می‌گوید: ذوالسّنَه؛ یعنی زبان‌دارها، به زبانِ صاحبان رسانه. دومین رکن مدینه فاضله، رسانه‌دارها. چه ساختاری طراحی کرده فارابی، آن دوره قرن سوم! چقدر دقیق! رسانه‌دارها، صاحبان خطابه و شعر و کتابت. این‌ها مروّجان اصول رئیس اوّل‌اند. این‌ها رسانه دارند برای اینکه حرف رئیس اوّل را برسانند. رئیس اوّل هم گفتیم در نظر ایشان پیغمبر است. خدا اول رئیس خلق می‌کند، بعد عالم را خلق می‌کند. چقدر آدم فهمیده‌ای است که آدم [واقعاً] عاشق فارابی می‌شود! خدا اول رئیس خلق کرده، بعد عالم را آفریده. خیلی قشنگ است حرفش! بعد این‌هایی که می‌آیند، باید تریبون آن رئیس باشند. رکن دوم مدینه فاضله [یعنی] مدینه فاضله‌ای که رئیس داشته باشد [و] رئیسش تریبون نداشته باشد. علی داشته باشد، علی عمّار نداشته باشد. مدینه فاضله به جایی نمی‌رسد. علی عمّار می‌خواهد، ذوالسّنَه می‌خواهد، خطیب می‌خواهد، کسی می‌خواهد به طبقات دیگر بتواند ارتباط بگیرد، حرف علی را برساند. [این‌ها] رسانه‌اند.
رکن سوم: «مُقدّران». نظام اقتصادی دستشان است. حسابداران، هندسه‌دانان و منجمان. حالا بالاخره علم نجوم هم در قدیم از علوم بسیار مهم بوده و خیلی مباحث را بر اساس علم نجوم حساب می‌کردند. این‌هایی که تقدیرات کشور دستشان است، برنامه‌ریزی دارند، خزانه دستشان است، نظام اقتصادی دستشان است؛ این‌ها رکن سوم مدینه فاضله‌اند.
رکن چهارم: «مجاهدان». که حریم مدینه را – مدینه کدام مدینه؟ مدینه پیغمبر، مدینه فاضله – حریم مدینه را از تجاوز [مدینه‌های] غیرفاضله حفظ می‌کنند. مدینه فاضله با مدینه غیرفاضله درگیر [است]. من هی دوست دارم یک قربان‌صدقه‌ای بروم برای فارابی. چقدر فهمیده است واقعاً! فیلسوف این‌قدر فهمیده! فیلسوف این‌قدر تو [متن] کار [است]! فیلسوف چه به جنگ و تیغ؟ من هیچ فیلسوفی [را] نمی‌شناسم [که] شجاع [باشد] – این‌جور در ذهنم از عبارت بوعلی [می‌آید، که] می‌گوید: «من هیچ فیلسوف شجاعی را نمی‌شناسم الّا علی بن ابی‌طالب». فیلسوف که شجاع نیست، کف خیابان [و] میدان نمی‌آید. فیلسوف که شمشیر دستش نمی‌گیرد. حالا این فارابی چقدر قشنگ [می‌گوید] رکن چهارم مدینه فاضله کیا بودند؟ مجاهدان! این‌ها رکن‌اند: اقتدار نظامی.
و پنجم: «مالیان». که تهیه ارزاق طبقات دیگر مدینه به عهده آن‌هاست و به معاملات و صناعات اشتغال دارند. بازار، بازار رکن مدینه فاضله است. کاسب‌ها، تجّار. غیر از برنامه‌ریزی و مُقدّران بودند، [که] آن‌ها بیت‌المال دستشان بود، تقسیم بیت‌المال دستشان بود. این‌ها کسانی‌اند که دارند تجارت [می‌کنند]. بازار مدینه فاضله. از بحث لذت می‌برید یا نه؟ چقدر؟ کم یا زیاد؟ هرکه زیاد لذت می‌برد صلوات بفرستد. صَلِّ [علی محمد و آل محمد].
می‌گوید یک گروه دیگر هم داریم؛ اسم این‌ها را می‌گذاریم: «نَوابِت». نَوابِت؛ یعنی علف‌هرزه‌ها. مدینه فاضله یک سری هم علف‌هرزه دارد. وسیله نیستند، فارابی نوشته: «علف‌هَرزه‌اند». شش دسته‌اند:
۱. «شکارگر». اعمالشان موجب سعادت حقیقی [است] ولی غرض و هدفشان چیز دیگر است. کارش خوب است، هدفش مشکل دارد. علف‌هرزه‌های مدینه فاضله خیلی جالب [اند].
۲. «مُعرّضه». این‌ها آرای قانون‌گذار مدینه فاضله را زیر سؤال می‌برند. [فارابی] سرمقاله روزنامه نوشته، امروز صبح چاپش کرده! چقدر فهمیده است! مُعرّضه کسانی [هستند] که آرای قانون‌گذار مدینه فاضله، حرف پیغمبر را می‌گیرند، به علت دلبستگی به مدینه جاهله – چون دلش به آن‌ور آب بسته است – حرف این [قانون‌گذار] را تحریف می‌کنند. مُعرّضه.
۳. «معارِقه». کسانی [هستند] که در شناخت هدف قانون‌گذار قصور ورزیده، به اعمال ناشایست می‌پردازند. کی [اند]؟ مارقین و این‌ها. خود امیرالمؤمنین هم مواجه بودند دیگر؛ قاسطین و ناکثین و معارقه.
۴. «کسانی که شبهه می‌پراکنند و خود و دیگران را در تردید قرار می‌دهند». ژست اپوزیسیون می‌گیرند. این‌ها نوابت‌اند، علف‌هرزه‌های مدینه فاضله‌اند.
۵. «آنانی که برای نیل به اهداف جاهلیت در طرد و انکار حقیقت می‌کوشند». هیچی با حقیقت هیچ نسبتی ندارد و انکار [می‌کنند].
۶. کنترل نوابت وظیفه رئیس مدینه فاضله است. چهار تا راهکار دارد کنترل این‌ها. فلسفی است مباحث فقهی. با این نوابت که شش دسته بودند، باید چه‌کار کرد؟ چهار تا کار می‌شود کرد:
۱. اخراج از مدینه. از مدینه فاضله بندازش بیرون.
۲. عقاب و کیفر.
۳. گماردن به کار و بیگاری. بیگاری بکش از [او].
۴. حبس و زندان، حصر.
با نوابت باید یک همچین برخوردی [کرد].
کسی باید رئیس باشد که فطرتاً رئیس باشد. این از اصطلاحات زیبای ایشان است. من که عرض کردم قبل از اینکه خدا عالم را آفریده باشد، او را رئیس کرده باشد. اول از همه این رئیس اوّل یک سری ویژگی را باید داشته باشد. ده تا ویژگی برای رئیس اوّل مطرح می‌کند. خیلی جذاب است! به نظر من این‌ها حرف‌های خوبی است. ما ولایت فقیه را نتوانستیم آن جنبه‌های فلسفی‌اش را خوب تبیین بکنیم. از ضعف‌های بزرگ ماست. من مخصوصاً مقصر می‌دانم. بهترین مسئله [است]. خیلی ضعف داریم ما در تبیین ولایت فقیه. باشد، اصل مبحث یک بحث فلسفی و عقلی [است].
رئیس اوّل می‌گوید مرتبه مرتبه می‌آید پایین: رئیس مماسه، توابع رئیس، سنت رئیس، افاضل. می‌آید همین‌جور پایین. رئیس نمی‌شود گذاشت کسی [که] کمترین صلاحیت هم داشته باشد، وقتی هیچ‌کس دیگر نیست، او باید رئیس باشد. اولش را بگویم ویژگی‌هایی که برای رئیس اوّل [بیان می‌کند]:
۱. «تامُ‌الاعضا» باشد. قوه‌های او در انجام کارها توانمند باشد.
۲. خوش‌فهم و سریع‌الانتقال باشد.
۳. خوش‌حافظه باشد. آنی را که می‌فهمد و می‌بیند و می‌شنود و درک می‌کند، به حافظه بسپارد.
۴. هوشمند و باذکاوت باشد. به ربط [و] مطابقت و درک روابط علت توانا باشد. اصلاً حکیم را به کسی می‌گویند که بتواند کشف علل کند. تعریف فلسفی و حِکمی حکمت [این است]. می‌گویند: حکمت، حکمت را بهش می‌گویند حکمت چون کشف علت می‌کند. حکیم این‌جور می‌شود.
۵. خوش‌بیان بوده، زبانش از گویایی لازم برخوردار باشد.
۶. دوستدار تعلیم و تعلّم باشد.
۷. در خوردن و نوشیدن [و] وسایل جنسی حریص و آزمند نباشد. کریمُ‌النَّفس و دوستدار کرامت باشد.
۸. دوستِ راستی و راستگویان و دشمن دروغ و دروغگویان باشد.
۹. به درهم و دینار و مطامع دنیا بی‌اعتنا باشد.
واقعاً مقایسه کنید، خداوکیلی بدون هیچ پیش‌داوری! کدامش قوی‌تر است؟ مدینه فاضله فارابی قوی‌تر [است] یا منشور کوروش؟ اصلاً کار ندارم کوروش کدام وری بوده، کی بوده، چی بوده. مرحوم علامه [حسن‌زاده آملی] در آثارشان احتمال می‌دهند کوروش همان ذوالقرنین بوده باشد و این سر این قول هم جدی جدی بحث می‌کنند. به نظر شریفشان متمایل به همین است که کوروش همان ذوالقرنین است. محتوایی که از این دو نفر رسیده، کدامش قوی‌تر است؟
ریاست تابعه، مماثله. این را هم بگویم عرض ما تمام [است]. ایشان می‌گوید اگر رئیس اوّل نبود چه‌کار کنیم؟ می‌گوید: «رئیس تابع مماسه». تابع پیغمبر باشد، مماثل با پیغمبر. تلقی وحی نمی‌کند ولی ویژگی‌های پیغمبر را دارد، عصمت پیغمبر را دارد، توانمندی‌های پیغمبر را دارد، علم پیغمبر را دارد. در نگاه ما، امام معصوم. نوبت بعدی در ولایت و حکومت با امام است. باز امام اگر نبود، فقیه را باید رئیس [کرد]. فقیه را به کار می‌برد. [این بحث] در مکاسب محرّمه شیخ انصاری بحث شده و [فارابی] مطرح نمی‌کند که [بعضی] می‌گویند اگر فقیه نبود ولایت مؤمنین [داریم]. ما مؤمن صالح که داریم، او ولایت دارد، ولایت دارد. خیلی حرف است این‌ها! خیلی حرف جدی است!
ساختار سیاسی را این‌جوری طراحی می‌کنند، این‌جوری تنظیم می‌کنند. سادگی و شفافیت! این‌قدر روشن، این‌قدر واضح! با وظایفمان آشنا بشویم. ستون خیمه اسلام که ولایت [است]: ولایت خدای متعال، نبی اکرم، اهل‌بیت و فقها. این را ان‌شاءالله برای ما از همه بلایا و گزندها مصون و محفوظ بدارد. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00