برخی نکات مطرح شده در این جلسه
ولایت؛ موتور جامعه و شرط آن تقواست
استکبار در برابر ولیالله، مانع اتصال جامعه به ولایت
جامعه قانونمند بدون تقوا؛ همان روابط خرس و زنبوری
استخفاف قوم؛ راز اطاعتپذیری در نظام فرعونی
چرا قانون سختگیرانه در ایران جواب نمیدهد؟
نماز جمعه؛ باید زبان مردم و ناظر بر مسئولان باشد
دانشگاههای ما؛ تولیدکننده مدرک نه رفع نیاز جامعه
جامعه ایمانی یعنی جامعهای بر محور عبودیت
بدون تقوا، هیچ ساختار سیاسی و علمی آباد نمیشود
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در بحث آیات ابتدایی سوره مبارکه حجرات، نکته کلیدی و بسیار مهمی که دائماً مد نظر بود، این بود که جامعهای که بخواهد واقعاً ساخته شود – به معنای واقعی کلمه – با هندسه عالم تناسب داشته باشد، جامعهای است که حول محور ولایت حقّه شکل بگیرد؛ ولایت خدای متعال و ولایت رسول. وگرنه، این جامعه با هندسه عالم تناسبی ندارد.
ولایت در چه جامعهای سرایت دارد و منتشر است؟ جامعهای که اهل تقوا باشد. فرمود: «وَاللهُ وَلِیُّ المُتَّقین». خدا ولایتش بر کسانی است که تقوا دارند. جامعه اگر جامعه باتقوایی بود، از ولایت خدای متعال و ولایت رسول الله بهره میبرد. با این ولایت، با این موتور، دارد اداره میشود.
من میخواهم حالا از این به بعد به جای واژه «ولایت» از واژه «مهندسی» استفاده بکنم؛ ولایت موتور جامعه است. حالا یا این ولایت و این موتور ولایت حق است یا ولایت طاغوت است. حالا اگر قرار شد که ولایت حق جاری شود، اولین رکنی که میخواهد چیست؟ تقوا. تقوا. اولین رکنی که میخواهد چیست؟ تقوای در برابر ولیالله. تقوا، ادب، خضوع، کرنش در برابر ولیالله، رکن اول ساخت یک جامعه مؤمنانه و سالم است.
خب، چه چیزی موتور را پایین میآورد؟ موتور ولایت حقّه را چه چیزی پایین میآورد؟ استکبار. همه اینهایی که اکنون گفتم، از قرآن است و بسیاریاش را در جلسات قبل با همدیگر بحث کردیم. تکبر در برابر ولیعهد، استکبار در برابر ولیعهد، مانع از این میشود که اعضای این سیستم ارتباط پیدا کنند. با این موتور، رابطه قطع میشود. باید کرنش در برابر این موتور داشته باشند تا به آن متصل شوند. اولین شرط تقوا، ولایتپذیری است. اصلاً آدم باتقوا، یعنی کسی که ولایت را پذیرفته است؛ وگرنه، بازی است؛ وگرنه، دکان است.
اگر تقوا بیاید، جامعه آباد میشود. جامعه با قانون آباد میشود؟ ببینید، جامعه با قانون یک جنگل منظم میشود. به تعبیر مرحوم صفایی حائری (رحمة الله علیه)، «جنگل منظم» تعبیر خیلی قشنگی است. ایشان میگوید که روابط متقابل خرس و زنبور، روابط بسیار حسنهای است. خدمات متقابل خرس و زنبور... رابطه خرس-زنبوری چه رابطهای است؟ خرس خیلی هوای زنبور را دارد. اصلاً کسی سمت کندو نمیتواند برود. در این کارتونها که دیگر دیدهاید و میدانید دیگر! حالا اگر واقعیتش را ندیده باشید، کسی سمت کندو بخواهد بیاید، با خرس طرف است. یعنی به شدت مدافع حریم حقوق زنبور است؛ مدافع حقوق زنبور است. خیلی! اصلاً کنوانسیونهای بینالمللی دارد خرس! کشورهای مُدعی امنیت و اینها مینشینند، تصویب میکنند که خرسها با همدیگر [بیندیشند] چه شکلی حقوق زنبور را پاس بداریم، از آن مراقبت کنیم. کسی سمت زنبور حق ندارد بیاید، سمت کندو حق ندارد بیاید. برای چه؟ بفرمایید! چون قرار است که همه هزینهها برای خرس بشود، همه هزینهها برای خرس بشود، چون قرار است که همه [چیز] مال خرس باشد. هوای این را دارد، نمیگذارد کسی سمت کندو بیاید. چقدر موجودی واقعاً دلسوز، مهربان، خیرخواه! چقدر واقعاً روابط [خوبی است]! چقدر روابط حسنه [است]! آدم لذت میبرد! ای کاش بین ما هم روابط جاری باشد. [اما] عمق مسئله را نمیبیند، نمیفهمد. [فکر میکند:] «کندو مال من است، کلیاش همش مال من است، کسی حق ندارد به آن نزدیک بشود!»
نظامی که قانونمند باشد، ولی بیتقوا باشد، نظام خرس و زنبوری است. یک عده آدم قلدر، هوای رعیت را دارند. برای اینکه رعیت (زنبور) اینها را بدهد – ببخشید – کندوی اینها را بدهد، عسل اینها را بدهد. چون عسل را میخواهد بگیرد، هوای این را دارد. و بقیه اگر نزدیک شوند – شمای انسان اگر نزدیک بشوی به کندو – میشوی ناقض حقوق زنبور! «تحریمت میکنم!»، «میزننت!»، «ترور!»، «تحریم!»، «نقض کردی حریم حقوق زنبور را!»، «رعایت نمیکنی حقوق زنبور را!»، «آنچه من میگویم، این میشود حقوق!»
شما کی هستید؟ ببخشید، معرفی بفرمایید! نمیخواهم [نام] سیاستمداران را به کار ببرم [اما به یاد بیاورید] که سران آمریکا چطور صحبت میکردند؟ «موتور این جامعه باش!»، «شما تعیین حقوق کنید!» از کجا آمده [این حق]؟ کی به شما گفته است شما عقل فعال و منفصل جامعه هستید؟ این حد از کجا آمده است؟ اصل دعوای ما سر همین قلدرمآبی است.
اصلاً دین با استکبار سر سوزنی تناسبی ندارد. و کسی که استکبارستیزی را نفهمیده است، سر سوزنی از دین نفهمیده است. اصل دین اینجاست. شما باید مدافع حریم ولایت باشی. یعنی چه «ولایت»؟ [اینکه] آقا، بسیجی بشویم، کفن بپوشیم، برویم توی خیابان؟ اینها دیگر مدافعان حریم ولایت [نیستند]! نه عزیزم! حرف ما «نخبگانی» است! «نخبگانی» تحویل بگیری، شما را به خدا!
مدافع حریم ولایت بودن یعنی: آن دیتایی که او آورده است را شما مراقبت کنید، آن را بیاورید، نشرش بدهید، منتشر کنید، ساختارهای سیاسی و اجتماعی را متناسب با او بسازید، [و] الگوی پیشرفت متناسب با او باشد. این چه چیزی میخواهد؟ تقوا، قانون، قانونمداری. همین منظور ماست. قانون! قانونی که کی نوشته است؟
الان مثلاً به شما میگویند که آقا، ماشینی که دودزاست، این مثلاً فلانقدر جریمه میشود؛ معاینه فنی باید برود و [از این قبیل کارها]. یکی از مسئولین وقت راهنمایی و رانندگی – که بعداً سر از فوتبال درآورد و ماجراها شد – وقتی ایشان در راهنمایی و رانندگی بود، به ایشان گفتم: «گفتم این جریمهها را دو برابر، سه برابر کردید، چقدر خاصیت داشت؟ فایده ندارد.» شاهدش این است که این حرف من شاید مال بیش از ۱۰ سال پیش بود. با ایشان دوباره ۵-۶ سال پیش دوباره [صحبت کردم]، باز هم جریمهها را چند برابر کردند. دوباره و بعد هم چند برابر خواهند کرد. [آیا] بازدارنده است؟ نه عزیزم! او میرود، با سرعت میرود، ۵ برابر جریمه پرداخت میکند، فقط فحش میدهد! هیچ اتفاقی نمیافتد! جامعه یک چیز دیگری نیاز دارد.
ببینید، او اگر آنور دنیا فشار را بالا میبرد، قانون را سخت میکند و مردم پذیرش دارند، به خاطر اینکه در مدرسه، دبیرستان، دانشگاه یک کار دیگری هم دارد میکند. بحث مفصلی است. قرآن تعبیر میکند به «استخفاف». ولایت فرعونی، کارکردش استخفاف است. «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» (پس قومش را سبک شمرد). چرا مطیعش میشوند؟ چرا حرفش را گوش میدهند؟ چون اول استخفاف میکند. استخفاف و استضعاف دو تا کاری است که رژیم فرعونی – [بگذارید از واژه] «رژیم» هم استفاده کنم – رژیم فرعونی اول آدمها را، عقل فعال خودشان را از کار میاندازد، بعد خودش میشود عقل فعال منفصلشان. استخفاف این است: خفیف میکند اینها را، سبک میکند، تهی میکند. با فشار، زور، قدرت، شهوت... تأثیر شهوت را کم ندانید. تأثیر کازینو و کاباره و نایتکلاب و اینها را کم نکنید در اینکه آنجا چرا قانون پیاده میشود. خیلی نکته است! اینها مانده، انشاءالله بعداً مفصل بحث میکنیم.
شنبه، یکشنبه هرچه هست روی این جوان ۲۴ ساله است. این [جوان] کشیده شده مثلاً دنبال این [است]، میخواهد ماشینش را بگیرد. پلیس، اولاً پلیسها که به شدت ترسناک [هستند]. پلیس اگر لبخند داشته باشد، جریمه میکند! در آمریکا این است. قانون افبیآی (FBI) این است، قانونش این است که اگر پلیس اگر لبخندی از پلیس ببینند، جریمه است! پلیس را محروم میکنند، دادگاه نظامی میکشند! «لبخند یعنی چه؟ تو مظهر قدرت و قهر و غلبه و زور هستی!» قانون [میگوید] تخطی بکند، پدرش را درمیآورند. یک سری قوانین دارند که آن دیگر خیلی فاجعه است؛ مثل قانون بیمه. چقدر [مردم] در جریان [هستند]. در خیابان بابت سرعت خیلی سختگیری ندارد، ولی اگر شما سرعتت از حد مجاز بالاتر بود، تصادف کردی، دیگر بیمه خبری نیست و بیمه قطع شود؛ یعنی دیگر از هستی ساقط شدی. اصلاً دیگر زندگی نمیشود کرد؛ برو دیگر از کشور برو، اینجا دیگر نمیتوانی زندگی [کنی]! بازدارندگی دارد. از آنور هم خفیفت کرده، یک عضوی شدی در این جامعه.
[حال] صحبت بکنیم: آخوند تأیید بکند، شورای نگهبان تأیید بکند، [اما] مدل، مدل اسلامی نیست! قرار نیست ما مردم را به استخفاف پیش ببریم، زور بگوییم، با کمربند و شلاق مردم را به زور به بهشت ببریم! قرار نیست [اینها اتفاق بیفتد]؛ اتفاقاً آنهایی که خیلی این حرفها را میزنند [و] ادعایش را دارند، بیشتر از همه این کارها را دارند میکنند؛ [انگار که] به بهشت میبرند! فیلترینگ تلگرام در همین ایام، چهار خاصیت دارد! شرح و ضرر [این کار] چی دارد؟ من نمیفهمم واقعاً. تلگرام حالا نه، چیزهای دیگر کف خیاباناند که خیلی کاری به تلگرام شما ندارد. [آنها] تولید محتوا میکنند که اصلاً در ایران نیستند. چه کسی را میخواهی ببندی؟ یک کانال [یا] یک کانال مُرجِف؟ آفرین! تعبیر «کانال مُرجِف»! حالا میرود درخواست میکند از رئیس تلگرام که بیاید ببندد، او هم از پشت پرده یک جوری اینها را بازی میدهد، حیثیت برای جمهوری اسلامی نمیماند. حالا حرف زیاد است اینجا. فشار این بستن به چه کسی میآید؟ به آن دانشجوی بدبختی که ایام امتحانات میخواهد جزوه بگیرد؟ به آن کسی که توی گروه فامیلی ارتباط دارد؟ «بگیر، ببند!» فایده ندارد.
هر چیزی یک فرهنگی دارد. من خیلی هم نمیخواهم در این فضاهای [عامهپسند] فرهنگش را بیاوریم. نه، نه. میخواهم بگویم یک روحی دارد جامعه که ما آن را ندادهایم. برای همین، جامعه ما درست نمیشود. آن روح جامعی که ما لازم داریم، روح جامعه ما چیست؟ تقوا. مشکل ما هم اینجاست. برای همین، این جریمهها و «بگیر و ببند» در خیلی کشورها جواب میدهد، اینجا جواب نمیدهد. جامعه مؤمنانه است، جامعه ایمانی. مردم شعور دارند، مردم اینجا عقل دارند، زندگی میکنند، انساناند. [مردم] از گِل ساخته نشدهاند، آخر هفته در کاباره تخلیه نمیشوند! زن دارند، بچه دارند، خانواده دارند، عاطفه دارند، محبت دارند. اینجور جامعه فقط با تقوا اداره میشود. تقوا و ادب؛ این دو تا چیزی که نه در دانشگاه از آن خبری است، نه در مدرسه از آن خبری است، نه در صدا و سیما از آن خبری است.
قانون [این] کجای دنیا این را قانون کرده است؟ [اما] شما اگر سیر خوردی، در جمع عمومی شرکت [کن]. این قانون پیغمبر است. [این قانون] بر چه اساسی [آمده است]؟ پیغمبر بر اساس تقوا میگوید: «تقوا داری، سیر خوردی، نرو توی جمع.» «تقوا داری، فردا میخواهی بروی توی جمع، از امروز سیر نخور.»
صحبت کنیم. یک چند کلمهای اضافهتر. وقت ما هم تمام شده. این چند کلمه را گوش بدهید، خوب است، انشاءالله. یک حرفی است که الان چندین سال است مطرح است و درگیری مهمی است. میگویند: «آقا، دین حداکثری یا دین حداقلی؟» میگوید: «شما آخوندها خیلی میخواهید همه [مسائل را] بیندازیم دوش دین! نکن این کار را!» «دیگر مردم سیر هم میخواهند نخورند بیایند توی جمع، این را هم باید دین بگوید؟» دیگر عقل هم یک چیزی است دیگر. بالاخره خود ضوابط اجتماعی، مقررات مدنی اینها هم هست دیگر. با همین میشود اداره کرد. یک سری مسائل میماند، حالا تا یک حد اندکی [شاهد] دین باشد.
این حرف به خاطر این است که کسی قرآن را نفهمیده است. قرآن کارکردش این است؛ میگوید: «ببین، من در همه شئون زندگی تو میخواهم دخالت کنم، پرورشت بدهم. [من] ربم، من ربم! تو هم عبدی. با همه شئون تو من کار دارم، حتی آنجایی که خودت میفهمی یک کاری باید بکنی، به خاطر عبودیتت باید انجام بدهی.»
آن جامعه آرمانی که ما در جلسات اول «نظام تسخیر» گفتیم، چه جامعهای است؟ گفتیم یک جامعهای که همه در آن عبدند، سمت خدا میرود. این جامعه چه جور جامعهای است؟ جامعهای که بر محور عبودیت دور هم جمع شده، تنها نقشی که از خودشان میدانند، نقش عبودیت است.
ظلم، بد است. پیش آمده برایتان؟ ببینید! مورچهها دعوا کنند؟ کتککاری گزارش شده است در طول تاریخ؟ مورچه با مورچه دعوا نمیکند، کتککاری [نمیکند]، حتی همدیگر را کشته باشد! مورچهای که ظلم نکنند به هم. انسان بودنش پس چیست؟ خیلی از این تعریفهایی که از جامعه میشود، در حد حیوانات است. یک جامعه منظم؟ خب، زنبورها که از همه منظمترند! یک جامعه پربازده تولیدگر؟ گاوها و گوسفندان که از همه بیشتر تولید میکنند! جامعه انسانی یعنی جامعهای که همه در نقش خودشاناند که نقش اساسی، عبودیتش است. یعنی اگر بنده به شما ظلم نمیکنم، بر اساس اینکه من عبدم، شما هم عبدی. تمام شد!
این اگر بیاید، جامعه آباد میشود. گیر اصلی ما اینجاست. این حرفهاست که غریبه و خندهدار [به نظر میرسد]. البته غیر از این است. اینها بیشتر برای موعظههای ماه رمضان خوب است دیگر. برای نماز جمعه؟ «تقوا میکند خطبه نماز جمعه که قرار نیست کشور را آباد کند!» فداشان بشوم! [آنها] نگاه میکنند، عمدتاً اینجورند؛ نگاه میکنند در طول هفته مقام معظم رهبری چه فرمودهاند. آخر هفته اگر هم کامل متوجه بشوند، بعضاً دیگر حرفی نداریم. نه درد مردم در آن است، نه مشکلی! «همه را زدیم دیگر امروز!» دیگر، ببینید، با همه مشکل داریم! خطبه نماز جمعه یعنی جایی که یک شهر، یک منطقه به سمت خدا رهبری میشود؛ مرکز عبودیت، مرکز پمپاژ تقواست. تقوای سیاسی، تقوای اجتماعی. تقوای اجتماعی چقدر مهم است!
اگر نماز جمعه، نماز جمعه باشد، آن مسئول بیغیرت و مفتخور جرئت نمیکند برای خودش نامه بنویسد؛ بگوید: «از شما تقاضا دارم که فلان زمین را به من بدهی»، بعد خودش زیرش امضا کند! نماز جمعه و امام جمعه «مرده اجتماعی-سیاسی» نیست. شهردار هر غلطی دلش بخواهد میکند. شورای شهر چه معنایی دارد؟ «تقوا یعنی چه؟ خودم و شما را به تقوا [دعوت میکنم]. خودت و شما را... پاشید برویم!» [یعنی] بریزیم و ما را بردارید؟! این [کسی] که دستش به بیتالمال است، بخندیم، پاشیم برویم، سرحال بشویم؟! [اینها را] نوشتم؛ حالا انشاءالله بعداً چاپ بشود که فرصت هم نمیکنیم تمامش کنیم. نماز جمعه چیست؟ نماز جمعه جایی است که باید پمپاژ تقوا بشود؛ محل نظارت مردم بر مردم، بر مسئولین، بر جامعه. امام در رأس تقوا و نظارت و عدالت و زبان مردم است. [اما میبینیم که] امام جمعه [در جایی مانند] «آلومینیوم هرمزگان» نشستند پای منبرش، پای خطبه [و طرف] میگوید: «من ربطی به من ندارد این حرفها! آمدید اینجا؟» بعد [وقتی] پا میشوم بروم، میگوید: «خوش آمدی!» خودش باید برود [تا مرا] بزند! بابا، ندارم، ندارم! خیالتان راحت باشد! جامعه را اگر قرار است اداره بکنیم، این شکلی اداره میشود.
یک جمله: تمام [سیستم] دانشگاه شما چه شکلی میشود؟ فکر کنیم. نظام درسی و امتحانی شما چه شکلی میشود؟ زشت است! اصلاً مدرک، مدرک و نمره و جمعش کنیم! نه، لازم است؛ ولی وقتی بر اساس نیاز کسی نیامده، یعنی جامعه علمی شما، دانشگاه شما، تقوا ندارد. چرا؟ چون خودش را متولی رفع نیازهای مردم نمیداند. این یک جامعه علمی بیتقواست. [جامعه] اعتباریات درست کرده: «ببین، من ده هزار تا میخواهم فلان جا بگیرم، ۵۰۰۰ تا میخواهم بورسیه کنم، به اینقدر میخواهم دکترا بدهم.» آقا، چقدر اینها بهبار نیست؟ تقوا میخواهد. خدا را لحاظ کن، برطرف میشود. صد هزار تا نیاز کف جامعه است. دولت دارد هزینه میکند، این همه دانشجو را تربیت میکند [اما] ده [درصد] نیاز مردم برآورده نمیشود! در رشتهای که دارد دانشجو میگیرد، اصلاً کار ندارد که این آدم به درد این رشته میخورد یا نمیخورد. بیتقوایی است.
درست تعریف کنید، عزیزان من! وقتی به هم جزوه میدهید، خیلی به هم نگاه نکنید! «پدر آمرزیده، به چه درد میخورد این [مدرک]؟ این تقواست؟» مگر مشکل جامعه اینهاست؟ به درد بخورد، بدانی برای کجا داری میخوانی. آقا، بعضی رشتهها نیاز هست، ولی خب، خیلی شأن اجتماعی ندارد؛ همین بیتقوایی همین است دیگر. یک رشتهای که «فیگور» دارد، همه آمدهاند. [رشتهای که] جامعه خیلی اعتباری ندارد، ولی نیاز [است]. یک مثالش بماند.
دیگر حرف زیاد است. درد و دل کردیم. هوا بارانی بود، بالاخره میچسبید یک خورده گلایهگذاری کنیم. جامعه با تقوا آباد میشود. همین. همه حرف همین است.
خدایا، ما را و جامعهمان را اهل تقوا قرار بده. در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
جلسات مرتبط

جلسه سی و دو : پنج رکن اصلی مدینه فاضله فارابی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و سه : چهار مرتبه ریاست در مدینه فاضله فارابی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و چهار : تقوا؛ کلیدواژه جامعهسازی در سوره حجرات
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و پنج : ادب در برابر ولایت؛ کلید کارایی جامعه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و شش : اصل ابتلای انسان؛ رهایی از استکبار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و هشت : تعریف جدید تقوا: مراقبت از حریم عبودیت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و نه : جامعه با قانون نمیچرخد، با تقوا میچرخد
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل : فضای مجازی؛ هویت دوم و بحران ادب دینی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و یک : ادب در برابر پیامبر؛ رکن ولایتپذیری
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و دو : احترام؛ نخ تسبیح روابط اجتماعی در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت