تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و دو : احترام؛ نخ تسبیح روابط اجتماعی در قرآن

00:24:10
81

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

احترام به‌عنوان پایه روابط اجتماعی

اکرام قرآنی و جایگاه اجتماعی افراد

تفاوت ارزش‌گذاری اسلامی با لیبرالیسم

نقد جدی فمینیسم و پیامدهای آن در غرب

اهمیت نظام فکری در تحلیل‌های اجتماعی

نقش علامه طباطبایی در تبیین نگاه قرآنی

ضرورت آموزش فلسفه کودک و پرورش پرسشگری

تفکیک جنسیتی به‌عنوان احترام به جایگاه‌ها

ولایت؛ اولین جایگاه احترام در جامعه ایمانی

بی‌احترامی به ولیّ خدا به‌عنوان سنگین‌ترین خطا اجتماعی

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
درباره اینکه خدای متعال چگونه یک جامعه را مهندسی می‌کند برای اینکه این جامعه ساخته شود و افراد در جامعه ساخته شوند، نکاتی در جلسات قبل عرض شد. فرم این هندسه و این تمدن را در سوره مبارکه حجرات پیگیری می‌کردیم.
یکی از مفاهیم فوق‌العاده کلیدی در روابط اجتماعی که کمتر هم در مورد این واژه صحبت می‌شود و جا دارد که منابر متعدد در مورد این واژه، پایان‌نامه‌های متعدد در مورد این واژه و کمیسیون‌های تخصصی، مباحث تخصصی و جدی، و حتی همایش‌ها و کنفرانس‌ها در مورد این مفهوم داشته باشیم، مفهوم «احترام» است.
از مفاهیم خیلی ساده به نظر می‌رسد که جزء بدیهیات است. این مفهوم را هر کسی که می‌شنود، معنایش را می‌داند؛ ولی خیلی این واژه، واژه عمیقی است، خیلی واژه مهمی است. آنچه که یک جامعه را جامعه می‌کند و مبنای روابط اجتماعی است و افراد با همدیگر بر این اساس ارتباط برقرار می‌کنند، واژه کلیدی «احترام» است. ما بر اساس احترام به همدیگر، روابطمان را با هم شکل می‌دهیم. یک جامعه پیشرفته، جامعه‌ای است که احترام افراد در آن حفظ می‌شود.
در روابط، اینکه با همدیگر ارتباط داشته باشی، ارتباط بر چه مبناست؟ ارتباط بر مبنای احترام. احترام چیست؟ من از عزیزان درخواست می‌کنم اگر کسی بتواند برای ما در حد یک جمله احترام را تعریف بکند، ما خیلی قدردانش خواهیم بود. (پاسخ‌ها): رعایت ادب، دیگر، حرمت نگه داشتن. باز هم استفاده می‌کنیم از عزیزان، سروران: «حفظ شأن».
الان بنده بخواهم احترام شما را نگه دارم، چه کار باید بکنم؟ چه کار باید بکنیم؟ (پاسخ‌ها): شأن شما را. خب، شأن چیست؟ شأن نباید خرد کرد. شخصیت چیست؟ حالا جایگاه، چه جایگاهی (است)؟
جایگاه (مورد بحث ما، نه) سوءاستفاده (از جایگاه، بلکه) جایگاه اجتماعی (است)، درست است؟ هر کسی یک جایگاه فردی دارد، یک جایگاه اجتماعی دارد. این را شما وقتی مراعات بکنید، می‌شود احترام، دیگر، درست است؟
پدر و مادر انسان نسبت به انسان یک جایگاهی دارند. آدم رعایت می‌کند، می‌شود احترام والدین. در شهرستان‌های ایران دیدم روی دیوار نوشته بودند که «هر کس به پدر و مادر خود احترام بگذارد، والدین خود را گرامی داشته.» جمله خیلی طلایی و فوق‌العاده‌ای است.
می‌گویم کجا دست نگیرند؟! یک وقتی کسی دست... بله. خلاصه این گرامی داشتن، احترام، واژه قرآنی‌اش چیست؟ «اکرام». واژه قرآنی‌اش «اکرام» است. «مکرمین... إن اکرمکم عند الله...»
[در سوره] حجرات، محل بحثمان، جایگاه اجتماعی را چه تعریف می‌کند؟ از اینجاست که فرهنگ‌ها جدا می‌شود؛ تفاوت با مدرنیته، با لیبرالیسم، با مکاتب دیگر. نقطه‌ای که از هم جدا می‌شویم کجاست؟ باور نکنید. می‌گوید: «ببین، لیبرالیسم می‌گوید پیشرفت کن، اسلام می‌گوید پیشرفت نکن.» (باید به این حرف) بخندیم. کجا ما از هم جدا می‌شویم؟ ارزش‌گذاری‌ها بر چه اساسی (است)؟ آدم‌ها بر اساس چه نقشی تعریف می‌شوند؟ چه نقشی را در جامعه ایفا بکنند، می‌شوند آدم‌های محترم؟
یک وقتی ماجرای روابط متقابل خرس و زنبور را عرض کردم، خاطرتان هست دیگر؟ هفته پیش، خب، خرس خیلی هوای زنبور را دارد، حمایت می‌کند؛ حمایت (از) مصرف‌کننده، (از) تولیدکننده باید اسمش را بگذاریم. احترام (نیست). اسمش چیست؟ چرا؟ (زیرا خرس) شأنی مجزا از بهره‌وری خودش برای او تعریف نکرده است. درست است؟
نکاتی که می‌گویم خیلی مهم است‌ها! این حرف‌ها خیلی مهم است. شما را اهل (درک) یافتیم برای این حرف‌ها که این حرف‌ها را اینجا بزنیم؛ حرف‌های بسیار مهمی است. وقتی کسی، کسی را در حد بهره‌وری خودش تعریف می‌کند، این که شأن نیست، جایگاه نیست، این که احترام نیست.
تعریف می‌کند (اما) مراقبت‌هایی هم نسبت به او دارد. یک سری حرف‌های خطرناک بزنم در مورد فمینیسم. کتاب‌های خیلی خوبی در آمریکا نوشته شده است. من خیلی از این‌ها را مطالعه می‌کردم. یکی از مباحثی که بسیار علاقه‌مند بودم به آن، بحث‌های فمینیسم بوده است.
یکی از کتاب‌های خیلی خوبی که نوشته شده، سه-چهار جلد (کتاب در مورد) فمینیسم در آمریکا تا سال ۲۰۰۳، مجموعه‌ای از مؤلفین و پروفسورهای مختلف در آمریکا است؛ اثر بی‌نظیری است. و حیف که این دانشگاه ما آثار خیلی (مخاطب) ندارد و مطالعه نمی‌شود اصلاً؛ کلاً حیف که مطالعه در دانشگاه خیلی پایین است. خلاصه قصه‌های (ISIC و Q1) و فلان و این‌ها فرصت مطالعه را از دانشجو و پژوهشگر ما گرفته است. این خیلی واقعاً فاجعه است؛ آدم احساس خسارت می‌کند.
در این کتاب‌هایی که در مورد فمینیسم نوشته شده و آمریکایی‌ها نوشته‌اند، یک حرفی خیلی جالب است، یک نکته خیلی خیلی چشم‌نواز. آن‌ها که می‌گویند جالب‌تر است. منِ آخوند که بگویم خیلی جذابیتی ندارد؛ آن‌ها که می‌گویند خیلی جالب است.
منتقدین اصلی فمینیسم در آمریکا، که اهل چادر و مقنعه‌پوشی هم نیستند، ولنگار هم باشند، آدم‌های (آزاد) هم باشند، ولی منتقدند به فمینیسم. یکی از انتقادات جدی‌شان به فمینیسم چیست؟ این‌ها می‌گویند فمینیسم «یک تردستی مردانه است»، «بازی که مردها سر ما درآورده‌اند.» خیلی جالب است‌ها! فکر کنید: «حمایت از حقوق زنان»، درست است؟ «حمایت از آزادی زنان»! مردها درآورده‌اند به اسم اینکه حقوق ما تأمین شود، (و) مردها از زنان بهره‌برداری کنند.
مطالعه کنید. می‌گوید مثلاً بعد از فمینیسم چه اتفاقی برای زن (افتاد)؟ زن آمد وارد بازار شد و شد یک موجودی که با نصف قیمت، کار مردها را انجام می‌دهد. خاصیت فمینیسم است. فکر کنید، عمیق باشیم، عمیق ببینیم مسائل را. توقع مردم از یک عنصر فرهیخته در جامعه همین است دیگر. یک طلبه، دانشجو باید عمیق باشد، مسائل را عمیق ببیند، از زوایای مختلف ببیند، عمق ماجرا را ببیند، تحلیل داشته باشد، نظام فکری داشته باشد، مسائل را کنار هم چینش کند، با همدیگر بسنجد.
قرآن، پارت اولی که بحث می‌کردیم با همدیگر، در مورد اینکه قرآن چقدر مهم است که به شما نظام فکری می‌دهد (گفتیم). عاشق علامه طباطبایی هستیم. بانک آثار فراوان (داریم)؛ فقط از مؤلفینی که در اسلام و شیعه قلم زده‌اند. من مطالعه کرده‌ام، چندتایشان را نصفه، چندتا (را) ۸۰ درصد. فراوان است. از مرحوم آیت‌الله شهید دستغیب که در تقریباً ۱۵ سالگی تمام آثار ایشان را – با ۶۰، ۷۰ جلد بود – مطالعه کردیم. مرحوم (آیت‌الله) صفایی حائری (که آثارش) ۶۰، ۷۰ جلد بود، همه را مطالعه کردیم، تا اساتید خودمان: آیت‌الله جوادی آملی، آیت‌الله مصباح یزدی، شهید مطهری، و علامه تهرانی و امام خمینی. برخی از متفکرین خارج از ایران، مثل دکتر تیجانی که تقریباً همه آثار ایشان را مطالعه کرده‌ام؛ بیش از ۸۰ درصد آثارشان مطالعه شده یا در محضرشان درس گرفته‌ایم.
علامه طباطبایی یک چیز دیگر است. این اثر (و نتیجه) تحقیق را از بنده بپذیرید: برای اینکه (ایشان) نشسته [و] نظام فکری را در مورد (مسائل) از قرآن [استخراج کرده است]. البته بقیه هم دارند (این ویژگی را)، (و این‌طور نیست) که بقیه نداشته باشند؛ ولی خب، ایشان چون ویژه تفسیر نوشته، کامل این ویژگی خاصی، یک موهبتی هم به خود شخص ایشان شده است. در این زمینه خیلی عمیق می‌کند. علامه طباطبایی و آثار ایشان، خصوصاً المیزان، انس با این اثر (باعث می‌شود که) آدم اصلاً نتواند تحلیل آبکی دیگر داشته باشد، نمی‌تواند الکی حرفی را بپراند.
از ویژگی‌های ممتاز علامه طباطبایی (این است که) وقتی زن را می‌بیند در غرب، فمینیسم را می‌بیند در غرب، لیبرالیسم را در غرب، ۵۰ سال پیش زوایایی را می‌بیند که همین امروز خیلی‌ها هنوز نمی‌توانند ببینند؛ عجیب است. از آنجا، از فرانسه برمی‌دارد می‌آورد اینجا، می‌شکند (و) پای علامه و شیعه‌اش می‌کند. شیعه شده. [او] استاد مبرز در فلسفه است در غرب، صاحب مکتب است. «کوربنیسم» یک مکتب فلسفی است در غرب. بنا به دستور ایشان، اعلام نمی‌کند که «من شیعه شدم.» (ولی در واقع) طباطبایی (یعنی کربن،) شیعه می‌شود. صحیفه مهدیه را دست می‌گرفته، می‌رفته ادعیه و مناجات با امام زمان را می‌خوانده، گریه می‌کرده. چه عمقی داشته علامه طباطبایی که این‌جور موج در او ایجاد کرده! از این زاویه یک کم ببینیم مسائل را.
مدرسه خواندیم. مشهد، لمان زاغ و روباه را که بچه بودیم، در مدرسه می‌خواندیم. (معلمان) طراحی کردند (که این را تدریس کنند). یک لحظه رفتم توی خاطرات قدیم که مثلاً یادش بخیر ما این را می‌خواندیم و این‌ها. بعد، یک لحظه (فکر کردم) چرا معلم عاقل نداشتیم که بیاید به ما بگوید یک خورده سؤال کنید؟
الان فلسفه کودک یکی از درس‌های رسمی در مدارس مختلف، در هلند، از هفت سالگی تدریس می‌شود. فلسفه کودک، مهم‌ترین چیزی که در فلسفه کودک تدریس می‌شود (این است که)... (در مدارس قم) راه بیندازیم بحث فلسفه کودک را؟ که نشد، فرصتش پیش نیامد، باب شود، در مدارس (این) درس بیاید. یکی از مهم‌ترین چیزهایی که در فلسفه کودک گفته می‌شود این است که وقتی یک وضعیتی برای بچه درست می‌کند، به او می‌گوید که باید سؤال بکنی چرا این‌جور شده است. حس سؤال‌گری و پرسش‌گری را باید در تو ایجاد کند و ملکه تو بشود. (وگرنه) محقق نمی‌شوی، خرفت!
مسائل بسیار ساده و ابتدایی! مدرسه ما می‌گفتند: «کی گفته بود که زاغ و روباه را بر اساس (فلان) تدریس می‌کردند؟» کدام نیاز ما را برآورده می‌کرد؟ از درس حذف بکند؟ شورش به پا می‌شود! «نه! این سرمایه علمی، معنوی، نمی‌دانم، خاطرات فلان است.» این کهنه‌اندیشی‌ها، پوسیدگی‌های فکری از اینجا شکل می‌گیرد، واقعاً.
روابط اجتماعی محترمانه چه شکلی است؟ غرض اینکه اگر ما بخواهیم به زن احترام بگذاریم، باید چه کار کنیم؟ واقعاً الان بریم در اعماق فکر خودمان، چیزهایی را به عنوان احترام به زن می‌گوییم که دقیقاً ضد احترام است. قبول دارید این را؟
من بعضی از این حرف‌ها را واقعاً می‌ترسم، یعنی این دیگر واقعاً می‌ترسم بگویم، (چون) حمله کنند. چون می‌دانم مقدمات فکری این مسئله آماده نیست. در ۱۲ سالگی که کسی در مدرسه بوده، این بیسی که باید به او می‌دادند تا این حرف را من بتوانم الان بگویم، آن بیس را نداده‌اند.
چرا؟ چون تعریف جایگاه اجتماعی در مدارس ما نمی‌شود. چون درس‌هایی که شما می‌خوانید بر اساس جنسیت شما تفکیک نشده. آقا، تفکیک جنسیتی؟ بله، آقا جان! دنیا نه تنها تفکیک جنسیتی، (بلکه) تفکیک شخصیتی می‌کنند. [مخالفان می‌گویند:] «بدیهیات را منکر می‌شوید!» و (خودشان می‌گویند): «جز بدیهیات (است که) تفکیک جنسیتی نکنید.» (من می‌پرسم:) دانشگاه‌های مختلف دنیا را برای شما رفرنس بیاورم؟
برخی قوانینی که در دانشگاه‌های مختلف هست، همین قوانین «سکسیسم» (یعنی) تفکیک جنسیتی است. چه قوانینی در کانادا، در آلمان، در دانشگاه‌ها، چه قوانینی رعایت می‌شود برای تفکیک جنسیت؟ دانشگاه‌های تک‌جنسیتی را چقدر مسخره می‌کنند! دانشگاه الزهرا، دانشگاه امام حسین و این‌ها (که) اسم هر کدام اسم یکی از اهل بیت است. نمی‌خواهد قرآن (بیاورید)، نمی‌خواهد تحلیل (کنید). سؤال کنید: «برای چی؟ برای چی من و این خانم در یک کلاس بنشینیم؟ دلیلش را برای من بیار.»
می‌گوید: «نه، تو آن وقتی جدا می‌کنی، بی‌احترامی می‌کنی.» خب، تو اثبات کن که این عین احترام است. به راندمان علمی می‌آید پایین. آزمایشگاه بررسی کرده‌ایم. آزمایشگاهشان چه شکلی است؟ یک پسری (که) پسری (است) در یک کلاسی است که دختر نیست؛ بیشتر حواسش به درس است، (نه) منتظر (اینکه) صدای عطسه (یک دختر) بیاید. و خلاصه، دیگر روضه را باز نکنم، دیگر دل‌ها آماده است.
احترام واقعاً جایگاه اجتماعی را بر اساس احترام اجتماعی باید لحاظ کرد. (و باید) جایگاه اجتماعی را تعریف بکند.
بخش رسانه در جامعه که بحث بسیار مهمی است، (آن را) تمام کنم. دو تا آیه‌ای که اینجا (در سوره) حجرات داریم؛ یکی این آیه‌ای که می‌فرماید: خب، اصل احترام، احترام به کیست؟
در نظام الهی که روابط بر اساس عبودیت شکل می‌گیرد، کسی ولایت دارد که از همه عبودیتش بالاتر است، درست است؟ به پیغمبر احترام بگذارید، چون رئیس‌تان است. پیغمبر (را) احترام بگذارید چون رسول خداست. [دوم] چون عبد است. «سبحان الذی [اسری بعبده من المسجد] الحرام...» بالاترین درجه عبودیت است. شما در نماز اسم پیغمبر را می‌آورید، به خاطر چی به او سلام می‌دهید؟ ریاست رئیس‌مان، سلام به رئیس‌مان. ریاستش اگر دارد به خاطر این است که در بالاترین درجه عبودیت است. لذا اولین جایگاه اجتماعی، جایگاه ولایت است. اولین جایگاهی که نسبت بهش باید احترام بگذاری، ولایت است.
این خیلی مهم است. نخ تسبیح (می‌ماند). این اگر نباشد... قبلاً یک وقتی مثال زدم، گفتم: شما الان پیامک که به دوستتان می‌دهید، این دوستی که بغل شما نشسته، پیامک از کجا به او منتقل می‌شود؟ بفرمایید: مخابرات دیگر. با اینکه این بغل شماست، در کسری از ثانیه دارد اتفاق می‌افتد؛ ولی یک واسطه عظیمی این وسط هست به اسم مخابرات. این یک بار رفته آنجا، از آنجا منتقل شده. او پیوند ایجاد کرده. نخ تسبیح همه روابط در جامعه، جامعه‌ای که قرار است الهی باشد، بر مبنای عبودیت باشد، نخ تسبیحش ولیّ خداست.
لذا شما اگر در یک تسبیحی یک دانه داشته باشی، این دانه از دو طرفش سایش دارد ایجاد می‌کند. خوب دقت کنید مثال من را. از یک طرف (داریم) دانه بغلی را برایش سایش ایجاد می‌کند. (و) از (طرفی، این) خطرناک‌تر است، خطرناک‌تر است. ولو این نخ سالم باشد، این‌ها هم کنار هم باشند، سایش ایجاد کند؛ باز بالاخره این ترکیب (نشان‌دهنده) اصل بی‌احترامی، بی‌ادبی، (و) طغیان است.
اصل بی‌احترامی خطرناک در جامعه کدام بی‌احترامی است؟ بی‌احترامی نسبت به ولیّ خدا، نسبت به ولیّ جامعه، خیلی بدتر است. دو نفر با هم دعوا کنند، خیلی هضمش راحت‌تر است تا اینکه یک کسی تعرض کند به حریم ولایت. این خیلی سنگین‌تر است؛ اصلاً قابل تحمل نیست.
این آیات را فقط بخوانم و عرض من تمام. می‌فرماید که: «احترام تو را نگه نمی‌دارند. پشت در حجره تو می‌آیند، بلندبلند صدایت می‌زنند، پیغمبر را با اسم کوچک (صدا می‌زنند).» پیغمبر ما چقدر باحیا و نجیب و مهربان! به رو نمی‌آوردند. خیلی پیغمبر ما واقعاً فوق‌العاده (بودند). هیچی! تازه بعضی وقت‌ها مردم ناراحت می‌شدند، می‌آمدند (که) به حساب این‌ها برسند. پیغمبر این‌ها را نگه می‌داشتند.
اعرابی آمده بود، عبای پشمی تن پیغمبر بود. آمد، (احتمالاً) عصبانی بود، و (دو لبه‌ی) عبا را گرفت، همچین به هم نزدیک کرد، به گردن پیغمبر فشار (آورد). گردن مبارک پیغمبر خراش افتاد. جلوی مردم در مسجد. مردم آمدند بگیرند، بزنندش. پیغمبر آرام کرد. شتر رم‌کرده را که حمله بهش نمی‌کنند! (این) تشبیه (است)، تعیین تشبیه!
یعنی وقتی که یک کسی (مثل) این پیغمبر (باشد)، بعد خدای متعال چگونه از او دفاع می‌کند؟ «پشت در خانه بلندبلند صدایت می‌زنند. این پروتکل‌های روابطی را رعایت نمی‌کنند.» ارتباط با پیغمبر. پیغمبر که نجیب است، باحیاست. چیزی نمی‌گوید، به رو نمی‌آورد، مؤاخذه نمی‌کند. خود طرف باید به شعور (درست) برسد که چه جور برخورد کند. این‌ها عقل ندارند!
پشت در خانه می‌آیند، بلندبلند با اسم کوچک... (یا می‌گویند) «پشت کارت (درخواستی) داریم.» پیغمبر هم بدون اینکه چیزی بگویند، خیلی مهربان، سر ظهر، موقع استراحت، پا می‌شدند، می‌آمدند دم در. [خدا می‌فرماید:] «(و اگر) از در خارج می‌شدی، این خیلی برای این‌ها بهتر بود.» و خدا هم غفور و رحیم است. آنجا می‌فرماید که «این‌ها عقل ندارند.»
یک جامعه عاقل، جامعه‌ای است که احترام‌ها را رعایت می‌کند. در رأس احترام، احترام ولیّ خدا را رعایت می‌کند. آنکه رعایت شد، همه احترام‌ها و حرمت‌ها رعایت خواهد شد. همه شئون اجتماعی متناسب با خودش معنا پیدا می‌کند و مراعات می‌شود.
خدا ان‌شاءالله به نور سوره مبارکه حجرات، ما را اهل ادب در برابر ولایت قرار بدهد.
خدایا! در فرج آقا امام زمان (تعجیل فرما).
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00