تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و پنج : لزوم مهندسی خبر و تحلیل انگیزه فرستنده

00:25:11
76

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

آیه نبأ و کارکرد پیشگیرانه در روابط اجتماعی

اثر اخبار و ذهنیت‌سازی بر زندگی‌ها و طلاق‌ها

فاسق؛ فراتر از دروغ‌گو، حتی ظاهرالصلاح وابسته

تفاوت خبر مصلحت‌آمیز و مفسده‌انگیز

نقد و اصلاح نظام در برابر سوءاستفاده دشمن

نقش سانسور در سیره پیامبر و امیرالمؤمنین

بحران رسانه غربی و مدل ترکیبی در جهان اسلام

امر به معروف و نهی از منکر به‌عنوان چشم جامعه

ولایت و نظارت مردمی به‌جای رسانه‌های وابسته

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
جلسه آخر ترممان محسوب می‌شود و بحث را باید تا جایی برسانیم و تمامش بکنیم. همین آیه شریفه «نبأ» را امروز با هم تمام کنیم. به‌سلامت برگشتیم، خدمتتان هستیم و بحث را ادامه خواهیم داد.
می‌فرماید: «اگر فاسقی خبری آورد، تبیین کنید، مستقیم قبول نکنید، بررسی کنید.» بعد آخر آیه، به قول علما، تعلیلی دارد؛ علتی را بیان می‌فرماید که چرا من می‌گویم بررسی کنید، این را کاوش کنید، سریع قبول نکنید، دربست قبول نکنید. می‌فرماید: «...أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ...» (برای اینکه مبادا از روی نادانی به گروهی آسیب برسانید.) مبنای روابط اجتماعی چیست؟
خیلی وقت‌ها، کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی شما بر مبنای اخبار، اطلاعات و گزارش‌هایی است. با کسی برخورد خوبی دارید، به خاطر اخبار، اطلاعات و گزارش‌ها؛ ذهنیت شما را درست کرد. با یکی برخورد بدی دارید، باز هم به خاطر اخبار، اطلاعات و گزارش‌ها؛ ذهنیت شما را خراب کرد.
اینجا، در این آیات، خدای متعال به آن کسی که دارد خبر را به شما می‌رساند، نظر دارد که شما خبر را از هر کسی قبول نکنید. چند آیه جلوتر، به خود شما نظر دارد که خود شما هم نسبت به کسی ذهنیت منفی نداشته باشید. آیه سوءظن را داریم، آیه غیبت را داریم. جلوتر از این‌ها، سبک زندگی است دیگر. یک دور مانیفست سبک زندگی و تمدن اسلامی را خدای متعال در چهارده آیه مطرح فرموده است. این کتاب معجزه نیست؛ چهارده آیه، هر آنچه که بشر می‌تواند عقلش به آن برسد از اینکه چه شکلی باید زندگی کند، گفته است. چه گفته؟ نمی‌شود فهمید. خیلی بلند است این معارف!
می‌فرماید که مبنای کنش‌ها و واکنش‌هایتان این اطلاعاتی که به شما می‌رسد نباشد؛ اطلاعاتی که از فاسق به شما می‌رسد، نباشد. فاسق فقط کسی نیست که گناه انجام می‌دهد؛ ممکن است آدمی باشد ظاهرالصلاح، ظاهراً وضعیت به‌راهی دارد؛ [اما] تعلقات باطنی او تعلقات خرابی است، دلبستگی‌های او دلبستگی‌های فاسدی است. فاسق وقتی خبر را به شما می‌رساند، زاویه دیدی دارد. جاهایی‌اش را چرب‌تر می‌گوید، بعضی چیزها را سیاه‌وسفید می‌گوید، بعضی چیزها را رنگی می‌گوید. اگر خوشش آمده باشد، خیلی رنگی و با آب‌وتاب تعریف می‌کند.
طبری و این‌ها معروف‌اند. تاریخ طبری معروف است که این [طبری] به فضائل برخی از صحابه که می‌رسد، مثلاً ماجرای آن بنده خدایی که با پیغمبر در غار [بود]، همین‌طور با آب‌وتاب تعریف می‌کند. اصلاً معلوم است! به فضائل امیرالمومنین که می‌رسد، با اکراه [و] معلوم است که زورکی دارد می‌گوید. آن ذهنیت او هم به شما منتقل می‌شود؛ زاویه دیدی که او دارد، در این کلمات دارد منتقل می‌شود.
خب، قرآن می‌فرماید که «تبین کنید». مبادا برخوردی غیرعاقلانه و جاهلانه داشته باشید؛ برخورد غلطی نکنید با دیگران. برخوردی انجام ندهید که بعداً پشیمان بشوید. خیلی جالب است؛ خدای متعال پیشگیری دارد می‌کند. این آیات، آیات پیشگیری‌اند. آیات جلوتر، بحث درمان است؛ بحث درمان است که حالا اگر روابط خراب شد، چه کار کنیم؟ خراب نمی‌شود آقا!
بسیاری از زندگی‌ها که به هم می‌خورد، یکی از علل اصلی طلاق چیست؟ گزارش‌هایی که می‌دهند، مثلاً چه چیزهایی را به‌عنوان علل طلاق به حساب می‌آورند؟ حالا من نمی‌خواهم اشاره کنم؛ شما بهتر می‌دانید، حتماً خودتان گزارش‌ها را دیده‌اید. [اما] آن عوامل اصلی را پیگیری نمی‌کنند! بابا، یکی از عوامل اصلی، آن آدم‌هایی‌اند که دارند ذهنیت‌سازی می‌کنند. نقش آدم‌ها را باید جدی گرفت! خیلی آدم‌ها ذهنیت‌هایی را، مقدمات ذهنیت را درست می‌کنند؛ رد پای این‌ها دیده می‌شود. بعد، یک ذهنیتی درست می‌شود؛ در زندگی دارد آسیب آن ذهنیت ایجاد می‌شود.
گاهی یک کسی حرفی می‌زند، برخوردی می‌کند؛ ذهنیت آقایی را نسبت به خانمش خراب می‌کند. ذهنیت خانم را نسبت به آقا خراب می‌کند، یا در مورد شخص این آقا و خانم، یا در مورد جنس این آقا و خانم. در مورد مردها، [اگر کسی] جنس مردانه را [نقد کند]، حرفی می‌زند، تحلیلی می‌کند، این [فرد] نمی‌داند چه غوغایی در ذهن آن خانم می‌کند. [جامعه] مجرم [او را] نمی‌شناسد، کسی نمی‌خواهد این بابا را بگیرد که «تو بودی که زندگی این‌ها را به هم زدی.» خیلی اثر دارد؛ رسانه خیلی اثر دارد؛ افرادی که حرفشان روی آدم اثرگذار است، خیلی در ذهنیت‌های آدم اثرگذارند؛ روابط مردم خیلی اثر دارد.
آقایی در محیطی کار می‌کند. چهار خانم خوش‌برخورد – نمی‌گویم خوش‌برورو، [بلکه] خوش‌برخورد – [دارد.] هر دویش هم اثرات متفاوتی دارد. من فعلاً با خوش‌برخوردش کار دارم. چهار تا خانم خوش‌برخورد دارد، [این‌ها] ذهنیت او را نسبت به خانم خودش عوض می‌کنند. این بندگان خدا نمی‌دانند دارند چه کار می‌کنند! [آیا] بزنم که این‌ها مجرم‌اند یا نیستند؟ می‌توانم آیه‌اش را بیاورم! الان مرضی است. اصلاً نمی‌خواهد خوش‌برخورد باشی! نه، روابط اجتماعی [باید] آدم گرم بگیرد، صمیمی باشد. بابا، این بنده خدا مریض است، [این] زن هم مریض است. آن زن نمی‌تواند این‌جور برخورد کند. تو نمی‌دانی داری چه کار می‌کنی؟ این دارد نسبت به همسرش سرد می‌شود. اصلاً نمی‌داند بابت چیست. [بعد می‌گویند:] «برمی‌گردد به روابط خودم با خانمم.» هفتاد درصد علت طلاق به خاطر روابط، مثلاً زناشویی است. این اصلاً ماجرا [نیست] که چرا طرف احساس سردی می‌کند. آدم‌هایی بودند که ذهنیت او را عوض کردند.
خود رسانه عجیب‌وغریب نیست. فقط باید نوشت؛ گفتنی نیست. آدم در گفتن شرم می‌کند، در نوشتنش راحت‌تر است. فاسق کارکردش این است؛ آدم فاسق ذهنیت را خراب می‌کند. یک نکته دیگر: خب آقا! قرآن می‌گوید: «فاسق اگر خبر آورد.» نمی‌گوید: «دروغ‌گو اگر خبر آورد.» چرا فاسق را می‌گوید؟ راست می‌گوید آقا! مگر خبر را نباید تقسیم کرد به خبر راست و دروغ؟ نه، این خیلی یک بازی رسانه‌ای عجیب‌وغریب است که شیطان درآورده. حالا کاری هم ندارم تاریخچه از کجاست. «خبر راست و خبر دروغ»، یک تقسیم‌بندی قلابی است. قرآن چیزی به اسم خبر راست و دروغ را به رسمیت نمی‌شناسد. می‌گوید: «خبر مصلحت‌آمیز و خبر مفسده‌انگیز.» این دو تا را ما داریم. بعد اگر این را رعایت نکردی، حواست بهش نبود، آن رقیب می‌آید می‌گوید: «ببین! این‌ها دارند بر اساس مصلحت، راست را به تو نمی‌گویند. بیا! من مصلحت‌سنجی ندارم. بیا! من راست را به تو بگویم.» بازی را ببینید!
بعد اصلاً ما رسانه‌ای بدون سانسور هم که نداریم! دیروز هم گفتیم: «رسانه معنا ندارد سانسور نداشته باشد.» مگر می‌شود؟ رسانه اولویت‌بندی دارد، صحنه خبر دارد. برای خودش می‌چیند کدام اولویت دارد، کدام اصلاً نباید گفت، کدام را این شکلی باید گفت. مهندسی است! ای کاش رشته‌ای به مهندسی اضافه بشود: «مهندسی خبر». پیچ‌ومهره فقط ندارد که کسی بخواهد سفت کند. عملیات مهندسی خبر را [فرد] مهندسی می‌کند. مهندس خبر را بشناسید. [وقتی] خبر را بگیری، فقط به راست و دروغ [آن] نگاه نکنی که این راست است یا دروغ است. بگو: «انگیزه چیست؟»
یک بازی دیگر که سر ما درآوردند و متأسفانه روایت را اشتباه فهمیدند: [اینکه می‌گویند:] «نگاه نکن کی می‌گوید، نگاه کن [که] چه می‌گوید.» [اما] آیه قرآن چه فرمود؟ «فاسق!» اول نگاه کن چه کسی دارد می‌گوید، چه می‌گوید. خیلی مهم است چه کسی دارد می‌گوید، خیلی مهم است. عرض کردم، یک جلسه دیگر شاید این را توضیح دادم. این‌که «نگاه نکنیم چه می‌گوید» وقتی که یک پیامی دارد به شما می‌رسد – آنجا حالا نگاه نکن [چه کسی می‌گوید] – پیام «حصول می‌شود» به قول طلاب. یک وقت پیام «تحصیل می‌شود»؛ فرق می‌کند این دو تا، حصول و تحصیل فرق می‌کند. یا پیام به شما می‌رسد؛ حصولی است. این را نگاه نکن چه کسی گفته، [اما اگر می‌خواهی] بگیری [و] تحصیل کنی، گزارش می‌خواهی بگیری، پیگیری می‌خواهی بکنی، [آن خبردهنده] فاسق نباشد. او که فاسق باشد، بر مبنای دلبستگی خودش چینش دارد. یک جوری می‌گوید که آخر، ماهی خودش را از این آب بگیرد.
مصلحت‌سنجید. یکی از عزیزان فرمودند، امروز هم تشریف دارند؛ نکته خیلی خوبی است. «مصلحت‌سنجی.» این‌که «مصلحت نیست» گفتنِش هم مصلحت نیست؛ گفتنِش مفسده پیش می‌آورد. اولاً شما ببینید؛ در آیات و روایات به ما فرموده‌اند که دروغ می‌شود گفت، یک جاهایی برای این‌که مصلحت هست. خیلی حرف است این‌ها! خیلی جالب است. [آیا] اعتماد کرد [که] تقیه دارم؟ سر وقتش می‌گوید: «بمب اتم هم نداریم.» دارد تقیه می‌کند؟ [این را] جدی نگیر! تقیه داریم، شارلاتان‌بازی نداریم که آن‌ها دارند؛ استاد شارلاتان‌بازی [هستند]. مصلحت‌سنجی... مصلحت‌سنجی بر اساس کدام مصلحت؟ مصلحت منِ حاکم، منِ رئیس، منِ قدرت؟ یا مصلحت عموم مردم؟ مصلحت مردم به این برمی‌گردد که من، تعمیرِ ظرافت [انجام دهم؟] شما باید کشف کنی که من عادلم یا فاسقم. اگر عادلم، مصلحت تو را دارم می‌سنجم.
مصلحت‌سنجی... خیلی خبر به مردم نمی‌رسد. این را چه کار کنیم؟ خیلی چیزها اصلاح نمی‌شود. هی می‌گوییم: «آقا! تخریب نظام، تخریب دولت نشود؛ دشمن سوءاستفاده نکند.» حالا یک بحث مفصلی است. برای من هم سؤال زیاد می‌آید که آقا! چه نقدی باید کرد که دشمن سوءاستفاده نکند؟ شما هر جور نقدی از هر جای سیستم و نظام بکنید، دشمن سوءاستفاده می‌کند. خود رهبری نقل می‌کنند: «دشمن سوءاستفاده می‌کند. برخی جملات امام را چقدر دشمن سوءاستفاده کرده!» امامی که می‌فرماید: «هر وقت این دشمن برای شما کف می‌زند، برخی جملاتش تیتر یکِ «من و تو» دائماً نشان می‌دهد. «بی‌بی‌سی»، «من و تو»... مردم از باطن ذات شما باخبر بشوند، قیام خواهند کرد و یوم‌الله دیگری رخ خواهد داد: بیست‌ودو بهمن.» نقص برای امام نیست. نقد امام را دشمن دارد استفاده می‌کند، استفاده کرد. نگو: «ما را فاسق نکنید.» خود امیرالمومنین حکومت خودش را نقد می‌کرد.
یک وقت نقد شما خاصیتی برای اصلاح در این سیستم ندارد، بلکه دست کسی را باز می‌کند که می‌خواهد این سیستم را نابود کند. نقد شما دارد این سیستم را اصلاح می‌کند. به غرض هم من کار ندارم؛ چون خیلی وقت‌ها آدم با غرض خوب نقد می‌کند، ولی دارد آسیب می‌زند. به آن غرض کار ندارم، به کارکردش کار دارم. کارکرد نقد، اصلاح است. دارد اصلاح می‌کند. دشمن هم خوشش آمده، ولی در وجود خودش دارد فحش می‌دهد؛ می‌گوید: «اگر این نقدی که این بابا [می‌کند را] عمل کنند، هیچ‌چیز از ما نمی‌ماند.»
رهبر معظم انقلاب [فرمودند]: «من نقدی کردم دولت خودمان را. دشمن هم خوشش آمد، ولی دوباره می‌گویم، خاطرتان هست یا نه؟ مشکل ما برمی‌گردد که اقتصادمان متکی به نفت است؛ اقتصاد نفتی پدر ما را درآورده است.» فرمودند: «دشمن هم خیلی از این جمله خوشش آمده، ولی من باید بگویم.» [گفتند:] «ببندیم.» و تکنوکرات‌ها گفتند که «نمی‌شود.» و تا وقتی این جوری نشود، ما [تحریم می‌شویم]. تحریم به ما دارد فشار می‌آورد. به این دلیل، عیب هم از خودمان است. ساده‌لوح. [باید] تعابیر محترمانه به کار ببریم.
فلان زندان، مثلاً، بررسی شده است که آن بابایی که مرد، گزارش [داد]. خیلی کار نداریم؛ قبلش تماس تلفنی گفته: «من دل‌درد دارم» یا «قرصی بهم دادند، دل‌درد گرفتم.» حالا به انگیزه بابا هم کار ندارم که زوج‌فردی است؛ یک روز فحش می‌دهد، فردایش توبه می‌کند، عذرخواهی می‌کند. به آن هم کار ندارم. نماینده مجلس نیستی تو؟ مگر نمی‌توانی قوه قضائیه را سؤال کنی از او؟ مگر نمی‌توانی از مسئول قوه قضائیه سؤال کنی؟ کمیته تحقیق و تفحص مگر نداری؟ [یعنی] مسئول نماینده مجلس قبل از این‌که چیزی یقینی بشود، [که بعد] ابزارهای قانونی دارد برای نظارت و بازخواست و توبیخ، می‌آید با مردم مطرح می‌کند آن یک همچین مسئله‌ای که تشنج ایجاد می‌کند؟ دلسوزی واقعاً چقدر خاصیت دارد برای نظام؟ چقدر آرامش می‌آورد برای مردم؟ سانسور اگر می‌کنی، به نفع مردم باید باشد دیگر؛ به نفع آرامش مردم باشد. خیلی چیزها نباید گفت.
خود امام هم سانسور می‌کرد. بالاتر [از او]، پیغمبر [و] امیرالمومنین سانسور می‌کردند. این‌ها بحث مفصلی است. برخی رفقا به من گفتند: «این‌ها را جمع کن، بنویس. نکات خوبی است.» حالا اگر خدا توفیق بدهد، بتوانیم. برخی از مباحث [در] سیستم سیره رسانه اهل بیت عجیب‌وغریب است. امیرالمومنین چه چیزهایی را با مردم مطرح می‌کرد؟ چرا مطرح نمی‌کرد؟ چرا سانسور می‌کرد؟ برخی روابط با برخی آدم‌ها کاملاً بد بود. خیلی مهم است. این‌ها [دشمن] استفاده می‌کند.
مصلحت‌سنجی به اسم «سنجی» نداریم. «مسلسل‌سنجی» نکن. خیلی حرف غلطی است. همه دین، مصلحت‌سنجی است. مصلحت شخصیت را در نظر نگیر. مصلحت نوع را در نظر بگیر. مصلحت مردم را در نظر بگیر. اگر فاسقی آمد، او دیگر مصلحت مردم را مد نظر ندارد.
خب، حالا ما می‌خواهیم نظارت بکنیم. این را هم بگویم؛ دیگر پایان بحثمان باشد. می‌خواهم نظارت بکنیم. رسانه هم که می‌گوید: «آقا! این را علنی نکن، تشنج ایجاد نکن.» خب، ما چه کار کنیم؟ غربی‌ها می‌گویند که: «ببینید، تمدن غرب یکی از ارکانش رسانه است.» برخلاف ما، مشکل‌مان هم چیست؟ مشکل‌مان این است که ما می‌خواهیم تمدن اسلامی داشته باشیم با مدل رسانه غربی. شترگاوپلنگ! ترکیبی از این سه: خدا، شاه، میهن. خدا، شاه، میهن... همین می‌شود وضعیت اسلام. بعد مدل رسانه: «رسانه قلب مملکت.» اداره نمی‌شود، مگر با یک دست نظارتی و یک چشم نظارتی. جامعه، چشم جامعه کیست؟ بفرمایید! رسانه می‌گوید: «من احزاب را بازی بدهم، همه را، ولی یک چیزی به اسم رسانه داشته باشم. آن نظارت کند، کنترل کند، اعلام کند، افشا کند.» جامعه این‌جوری اصلاح می‌شود. حرف درستی است؟ نه؟ بفرمایید دیگر! موافقید، مخالفید، ممتنعید؟
چرا شما بهترین امت و بهترین تمدنی؟ چرا؟ «تَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ». احسنت! شما به جای این‌که یک طبقه‌ای داشته باشید به اسم «چشم جامعه» که بشود آن طبقه را خرید و فروش کرد – رسانه! من همین کتاب جیمز پاتر [را خواندم]. خبرنگاران می‌خرند [و] می‌فروشند. می‌گوید: «اصلاً رسانه یعنی پول! خبرسازی در راستای اهداف قدرت و ثروت، یعنی کارتابل، یعنی لابی، یعنی یک خمیر دندان اگر پولش را بدهی، یک جور تبلیغ می‌کنم، همه عاشقش می‌شوند. پولش را ندهی، من کار ندارم که این خوب است یا بد است. من کار دارم به این‌که تو منافع من را تأمین می‌کنی یا نه؟» نمی‌شود رسانه! بحث‌های رسانه خیلی بحث‌های مهمی است.
قرآن می‌فرماید که من به جای این‌که چشم جامعه را رسانه قرار بدهی، به شما می‌گویم: «همه‌تان چشم‌اید برای همدیگر.» امر به معروف و نهی از منکر... این واژه‌ای که خیلی عذر می‌خواهم، واقعاً به لجن کشیده شده، به استحصال کشیده شد این واژه! [وقتی می‌گوید] «امر به معروف، نهی از منکر»، [می‌گویند:] «بروم در خیابان، روزه‌خوارها را تذکر بدهم؟» تو را به قرآن! ظرایف این آیات، این کلمات و این‌ها [را ببین]. یعنی نباید اگر در زندان ما یک مشکلی دارد، این خبر نباید به بیرون درز پیدا کند؟ مگر آنجا آدم مسلمان [نیست؟] آن کسی که خاطی بوده، خود مسئولین آنجا پدرش را در بیاورند! مگر یک شهر نماز جمعه ندارد؟ نماز جمعه، نماز جمعه، نماز جمعه باید نظارت بکند بر عیوب و ضعف‌های شهر؛ با ظرفیت مردمی، عیوب شهر را برطرف کند. تکرار کنم: خبر... اداره آب مثلاً فلان مشکل را دارد، اداره برق فلان مشکل را دارد، پست مشکل دارد، چه می‌دانم مالیات مشکل دارد، شهرداری مشکل دارد. چه کسی باید نظارت کند؟ رسانه بگذاریم نظارت کند؟ اِکو کند؟ مرد حسابی! آن شهرداری رسانه را می‌خرد؛ مثل روز روشن است. یک رسانه است، مال شهرداری است. می‌بینی تا وقتی این شهر [وجود] دارد، همه جهت‌های خبرش آن‌وری است. می‌شود این چه رسانه‌ای؟ این چه چشمی است برای جامعه؟ نقش مردم چه می‌شود؟ نظارت بکنند و اعمال ولایت بکنند. مردم ولایت دارند بر همدیگر. نه تنها چشم، دست هم هستند! نه فقط بگویی من نگاه می‌کنم. مگر من نگاه می‌کنم و غر می‌زنم و داد می‌زنم؟ هم نگاه کن، هم مچ بگیر، هم بزن! دست ولایت دارد. قطعاً اصلاح خواهد شد و پیشرفت خواهد کرد.
یک کلمه: جلسه آخرمان بود. من طلب حلالیت می‌کنم از همه دوستان. ضعف و ایراد الی ماشاءالله دارم، قبول دارم. پدیده‌ی منت می‌پذیرم. نقدی که عزیزان بکنند، روی چشم می‌گذاریم. ضعف زیاد داریم. تلخی‌هایی داشتیم، تلخ‌کلامی‌هایی داشتیم، تلخ‌کامی‌هایی داشتیم. شما بزرگوارانه تحمل فرمودید. از همه عزیزانی که این جلسات را [حتی] یک-دو دقیقه تحمل کردند، ازشان عذرخواهی می‌کنم. از اساتید محترمی که متواضعانه حضور داشتند [و] تحمل کردند [و] بزرگوارانه بخشیدند نقص‌ها را، ازشان تشکر می‌کنم. خواهرانمان، برادرانمان... [اگر] حرفی زدیم، شوخی کردیم، تذکری دادیم، تلخ بود... خلاصه، طلب حلالیت داریم. شاید ما رفتیم و برنگشتیم. [پس] حساب‌وکتابی که نداری[م]! شاید آخرین دیدار فردا [باشد]. ان‌شاءالله که همه عزیزان ما را حلال کرده باشند و این ضعف‌ها و کاستی‌ها را بخشیده باشند. و ان‌شاءالله که خدای متعال از همه ما راضی باشد و ما را با وظایفمان آشنا کند و در فرج حضرت ولی‌عصر (عج) تعجیل بفرماید، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00