برخی نکات مطرح شده در این جلسه
مظلومیت امیرالمؤمنین در برابر موجهای اجتماعی
مرجفون و نقش آنان در تاریخ صدر اسلام
اهمیت مطالعه تاریخ سقیفه و آثار آن
استدلال علامه امینی بر حقانیت شیعه
ولایت، محور قیام حضرت زهرا
روشهای جهتدهی به اکثریت با شهوت، طمع و ترس
تمایز دموکراسی اکثریتمحور با ولایت عقلمحور
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
بحثی که در ترم قبل خدمت عزیزان ارائه میشد، عنوانش «بحث نظام تسخیر و ساخت تمدن قرآنی» بود. ما بحث را آوردیم سمت سوره مبارکه حجرات و اینکه در این سوره مبارکه چه تصویری از تمدن اسلامی ساخته شده. مرور میکردیم تا به آیه هفتم سوره مبارکه رسیدیم: «رَسُولُ اللَّهِ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ...» این آیه بسیار مهمی است؛ این آیه شریفه. امروز، روز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیهاست. با توجه به اینکه [در ایام] «فاطمیه دوم» خدمت عزیزان نیستیم، عرض میکنیم درباره این بحث و ربطش با حضرت صدیقه طاهره. در این فرصت اندک نکات مهمی عرض میشود [تا] خیلی مصدع عزیزان نشود.
اگر پیغمبر بخواهد شماها را اطاعت کند، پیغمبر «حرفگوشکنِ» شما باشد، در بحث دموکراسی (اینکه نگاه قرآن به دموکراسی چیست؟) خب، تقریباً نگاه قرآن به [اکثریت] روشن است: اکثریت بهش حجیت نمیدهد. تصور خیلی از ماها این است که وقتی یک چیزی طرفدار زیاد دارد، لزوماً خوب است که طرفدار دارد؛ [چون] اگر خوب نباشد که مردم به آن کشش پیدا نمیکنند. این میشود یک مبنایی برای تصمیمگیریها و انتخابها. اینکه یک چیزی چقدر طرفدار دارد، توی این پیجهای اینستاگرام و این کانالهای تلگرام یک نکته عجیبی است. دیگر کسی وقتی میخواهد وارد شود، به اصطلاح «جوین» بشود یا «فالو» کند، اول نگاه میکند ببیند چقدر این کانال و این پیج فالوور دارد، چقدر ممبر دارد. وقتی وارد یک کانالی شد (دیدید، مثلاً «ده کا» (۱۰ هزار تا ممبر دارد، ۱۰ هزار تا عضو دارد))، این [زمینهی] ناخودآگاهش میگوید: «یک خبری اینجا هست.» اگر رفت یک جایی دید این ۱۰۰ نفر [هم] حرفی برای گفتن نداشته [باشند] که کسی عضوش نشده، ناخودآگاه این [فکر ایجاد میشود]. حالا جا دارد که تحقیق بشود و شده هم قاعدتاً. برای خود ما که وجدانیش روشن است، تحقیق میدانیش هم تقریباً روشن است. میشود کسانی هم بیایند روی این مطالعه کنند و تحقیق بکنند. ناخودآگاه کسی وقتی وارد یک کانال پرجمعیت و یک پیج پرجمعیت میشود، عضوش میشود، ناخودآگاه حرف را مهم میداند، ناخودآگاه آن آدم را مهم میداند. این کسی که سلبریتی شده در فضای تلگرام یا اینستاگرام، وقتی طرفدار زیاد دارد (زیاد فالو کردن، زیاد عضو شدن)، ناخودآگاه آدم میگوید که این آدم مهمی است. اگر جایی هم رفتید که کسی طرفدار ندارد، ناخودآگاه میگوید: «این آدم مهمی نیست، لابد به درد نمیخورد که کسی اینجا نمانده، چیزی ندارد.»
همه ماجرای مظلومیت امیرالمؤمنین بعد از شهادت پیغمبر، همه مظلومیت امیرالمؤمنین، در همین بود، در همین نکته روانشناسان. مردم نگاه میکنند ببینند فضای عمومی کدام سمت است، گفتمان غالب کدام سمت [است]. موجها خیلی اثر دارد؛ موجهای اجتماعی و سیاسی خیلی اثر دارد. کسانی که میتوانند موجآفرینی کنند، ویژگیهایی دارند که حالا فرصت نیست در این جلسات در موردشان بحث بکنیم. چه کسانی موجآفرینی میکنند؟ تعبیر قرآنی موجآفرینی، واژه «مُرْجِف» و «المرجفون فی المدینه» [است]: کسانی که میآیند موج میاندازند.
بعد از رحلت پیغمبر، [نه] شهادت پیغمبر، کسانی موج ایجاد کردند. پیغمبر از دنیا نرفته؛ انبیا که از دنیا نمیروند. ماجرا هم دارد. من نمیخواهم بحثهای تاریخی بکنم امروز، هرچند که جا دارد؛ بحثهای تاریخی خیلی خوبی هم هست. کتاب «سقیفه» مرحوم علامه مظفر را مطالعه بفرمایید. این کتاب ترجمه شده. من کتاب را وقتی شروع کردم، دیگر ول نکردم تا تمامش کردم. کتاب بسیار قشنگی است؛ جنبه داستانی هم دارد، فضای داستانی خیلی جذابی دارد. کل ماجرای سقیفه را [بازگو میکند]؛ این سه روز چه اتفاقی افتاد، از اول رحلت پیغمبر تا بیعت. ماجراهای خیلی مهمی است، خیلی کمک میکند، خیلی شفاف میکند [تاریخ را]. تاریخ خیلی انسان را بزرگ میکند. مطالعه تاریخ سن آدم را بالا میبرد، تاریخ آدم را بزرگ میکند. شما را ۳۰۰ سال بهتان عمر میدهد. وقتی آدم تاریخ ۳۰۰ سال پیش را میخواند، انگار ۳۰۰ سال عمرش اضافه شد. تاریخ صدر اسلام را وقتی بخوانید، انگار ۱۴۰۰ سالتان است. ۱۴۰۰ سال تجربه [به شما] میدهد تاریخ. خصوصاً بعد از رحلت پیغمبر اکرم و ماجرای شهادت حضرت زهرای اطهر که [نقطهی] بسیار مهمی است، اتفاق خیلی مهمی است.
حالا این سخنرانی بنده از بحثهایی است که کمتر بهش فرصت میشود که بپردازیم و بحث بسیار مهمی هم هست. یک تعبیری یک وقتی به کار بردیم، تعبیر، تعبیر یک خورده همچین حساسی است؛ یعنی یک خورده همچین تحریککننده است این تعبیر. تعبیر این است: ما اگر بخواهیم بگوییم چه کسی فاطمه زهرا را به شهادت رساند؟ قاتل حضرت زهرا که بود؟ شاید قشنگترین تعبیری که بشود به کار برد این است که حضرت زهرای اطهر شهیده دموکراسی [بودند]. فاطمه زهرا [شهیده] دموکراسی [بودند]. حرف، حرف بسیار سنگینی است. گفتگو میکردیم درباره اینکه چرا ما حضرت زهرا را مقتول دموکراسی [میدانیم]. اصلاً قیام حضرت زهرا قیام علیه دموکراسی بود. [حرف] خطرناکیه؟ قبول دارید؟ خیلی حرف و حرفهای سنگینی [است]. خب، یعنی چه؟ کدام دموکراسی؟ اکثریتی که بخواهد حجیت ببخشد. این اکثریت در قرآن مطرود است، اصلاً مورد قبول نیست. اکثریتی که بخواهد کار حق را پیش ببرد، این کاملاً این اکثریت تأیید شده است. «هُوَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ». تعابیر قرآن تعابیر خاصی نیست. اینجا [میفرماید] پیغمبر: «من تو را تأییدت کردم با مؤمنین، نصرتت کردم با مؤمنین.» مؤمنین که جریان حق را پیش میبرند، [اینها] مردماند. پس مردم نقش دارند در نصرت، نه در حجیت. در حجیتبخشی نقشی برای مردم نیست. همه مردم یک حرفی را بزنند، یک چیزی را بخواهند، این سبب حجیت آن شیء نمیشود. بحث دموکراسی مبنای اساسی این است که مردم (اکثریت) چه میخواهند. حضرت زهرا سلام الله علیها قیام علیه اکثریت کردند. این را قبول دارید؟ چقدر حرکت حضرت زهرا را با دموکراسی میشود تعریف کرد؟
چند وقت پیش یک آقایی گفته بود که امیرالمؤمنین فرمودند که: «من تابع هر کسی هستم که شما بهش رأی بدهید و من خودم بیعت میکنم و تابعش [خواهم بود].» خیلی مشخص است دیگر. از آدم سیاسی توقع حرف علمی که نباید داشت! [باید گفت:] هر حرفی که میزند. ولی این بخشش برای من جالب است که چرا نقطه مشترک همه [انکار]، کتمان فاطمه زهراست؟ کسانی که با ولایت مشکل دارند، [با] فاطمه زهرا مشکل دارند. اتفاق عجیبی است. چه کسانی که از اول ولایت امیرالمؤمنین را نپذیرفتند، چه کسانی که بعداً با ولایت مشکل پیدا کردند؛ چه [با] ولایت امیرالمؤمنین، چه با ولایت ردههای پایینتری که همان ولایت رسول الله و ولایت امیرالمؤمنین است (ولایت [پایینتر]، ولایت فقیه هم ولایت رسول الله [است]). نقطه عجیب همه اینها این است که کسی کاری خیلی با فاطمه زهرا ندارد. آن اول که کتمان میشود، لینک اصلیترین دلیل حقانیت شیعه فاطمه زهرا سلام الله علیهاست.
علامه امینی «الغدیر» را نوشت؛ [یعنی] همه «الغدیر» یک طرف، یک استدلال [هم] بیرون [آمد]. آن علمایی که آمده بودند محضر ایشان برای گفتگو و مناظره، ایشان یک سؤال پرسیده بود (حتماً محضر شریفتان هست، این سؤال). روایت اول این است که: «کسی اگر از دنیا برود و امام زمانش را نشناسد، به چه مرگی از دنیا رفته؟» روایت دوم هم این است که: «فاطمه زهرا در حالی از دنیا رفت که نتیجه بیعت سقیفه را نپذیرفته بود.» [این] هر دو [روایت را] اهل سنت نقل کردهاند. برای همه مثل روز روشن است، مسئله قابل کتمانی نیست، کاملاً روشن است که او رأیگیری سقیفه را، نتیجه آراء سقیفه را نپذیرفت. این دو تا را کنار هم بگذارید. از یک طرف هم قطع داریم به اینکه او «سیده نساء العالمین» [است]، «سیده نساء اهل جنت» [است]؛ هیچ زنی در بهشت از او بالاتر نیست. چطور میشود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته باشد؟ از این استدلال واضحتر برای اثبات تشیع خیلی شفاف است. یا به مرگ جاهلیت از دنیا رفته، یا به مرگ حق. اگر مرگ حق از دنیا رفته، چرا بیعت را نپذیرفته؟ اگر بیعت را پذیرفته، چرا خودتان میگویید که نپذیرفته؟ این چند لایه دارد؛ از هیچ جایش نمیشود ورود کرد.
حضرت زهرا [آمدند] تو مسجد، موضع گرفتند، سخنرانی کردند، خطبه خواندند. خیلی جدی به چالش کشیدند. نه تنها آراء را نپذیرفت، با کسی که رأی آورده بود در سقیفه خیلی مشکلات داریم در مورد فاطمیه. حضرت زهرا برای دفاع از قرآن قیام کرد. [خطبه ایشان] «خطبه قرآنیه» [است]؛ باید اسمش را «خطبه فدکیه» گذاشت. بحث فدک را پیش کشید تا بحث ارث را مطرح کند، تا آراء ارث را مطرح کند، تا نشان دهد طرف مقابل علمی به قرآن ندارد؛ [به] محکمات قرآن، آگاهی به متشابهات قرآن، آگاهی به عمومات و تخصیصات قرآن، آگاهی به مطلقات [ندارد]. سلیمان و داوود، آیه قرآن هست یا نیست؟ یعقوب آیه قرآن هست یا نیست؟ [شما] صلاحیت این جایگاه را ندارید. دلایل متعدد آورد. امام زمان را پذیرفت یا نپذیرفت؟ اگر نپذیرفت، پس آن امام زمان نیست در نگاه فاطمه زهرا. پس چطور میشود اکثریت [او را] پذیرفت یا نپذیرفت؟ شورش حضرت زهرا، شورش علیه اکثریت بود. اکثریت [را] آدم بخواهد به یک سمتی سوق دهد، کار سختی است. بحث اکثریت بحث بسیار مهمی است.
فاطمه زهرا نقطه جوشششان کجا بود؟ مگر در عالم اسلام در این ۲۳ سال کم اتفاق افتاده بود؟ [در طول] ۹ سال [زندگی] فاطمه زهرا (۹ سالش را هم میبخشم، بعد از دو هفته، خلاصه فراق اشکال ندارد، یک چند دقیقه حالا مزاحم عزیزان هستیم) عرض کنم که لااقل ۹ سال آخر، وقایع کم نبود، اتفاقات کم نبود. رسماً پیغمبر را ترور کردند، رسماً پیغمبر را ترور کردیم. ماجرای افک [داشتیم]، ماجراهای متعدد و متنوعی را داشتیم. وقایع مختلفی اتفاق افتاد؛ وقایع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی. در هیچ کدام موضع شفاف، سیاسی و علنی از فاطمه زهرا [نداریم]. یک بار برای همیشه فاطمه زهرا موضعگیری عمومی و علنی کرد که همان هم منجر به شهادتشان [شد]. بابت چی بود؟ ولایت. [حتی] برای حجاب، با اینکه فاطمه زهرا در رأس حجاب [است و] از بالاتر [چیزی] تصور نداریم، هیچ موقع موضعگیری علنی و شفافی نداریم. موضع سیاسی و علنی از او نداریم. در محضر پیغمبر [خطبه] خواندن بهتر بود یا در نبود پیغمبر؟ کدامش به نظر شما سیاسیتر است؟ فضایی که در اختیار پدر او [بود و] بیاید آنجا خطبه بخواند بهتر است، یا فضای متشنج بعد از پدر او؟ قاعدتاً اولی بهتر است. یک چیز حیاتی و شاهرگی دارد قطع میشود؛ مهندسی خلقت به ولایت وابسته است. همین است؛ همه چیز به هم ریخت وقتی این ولایت آسیب دید.
دردنامهها و واگوییهای رنج فاطمه زهرا چیست؟ درباره ولایت فرمود: «این شتر را [به دست دیگری سپردند]؛ شتر خلافت!» خیلی جالب است که این تعبیر «شتر خلافت» را که فاطمه زهرا به کار میبرند، امیرالمؤمنین در خطبه شقشقیه دوباره همین مثال شتر خلافت را میزند. بعد از ۲۰ سال، ۲۵ سال بعد، همین بازی شتر خلافت را در خطبه سوم نهج البلاغه [بازگو میکنند]. فاطمه زهرا فرمود: «این شتر خلافت را شما از علی ترسیدید. فکر کردید علی سختگیر است. زهد علی را دیدید، قناعت علی را دیدید، گفتید این تندرو بیاید، رابطه با دنیا قطع میشود. میخواهد روی همه شمشیر بکشد، اهل مذاکره و این حرفها نیست، باج نمیدهد، سخت میگیرد. دیگران بهترند، بهتر بلدند، بیشتر سر در میآورند.»
شتر خلافت را نصیب [کسی دیگر] بردید، [نه] به علی. علی اگر شتر خلافت دستش بود، این شتر خلافت را برای آب خوردن اگر میبرد، جوری میبرد که این پوزه شتر زخم نشود، آرام و نرم جامعه را حرکت میداد. [این] ولایت [بود]. ولی شتر را به دیگری سپردید؛ این شتر برای شما شیر که نخواهد داد، هیچ! «لَتهْلَبُنَّ مِنها دَمًا»؛ به جای شیر از سینه او خون خواهید دوشید. سپردید به دیگری؛ از سینه او خون دوشیدید، هم پوزه او زخم شد، هم شتر را تکهتکه کردید. مردم مبتلا شدند به چهار چیز: به «تَلَوُّن» و «شِماس» و «اعتراض» و... این تعابیر امیرالمؤمنین [بود]. فرمود: مردم با هم درگیر شدند. کسی کار را دست گرفت که با این شتر تندخویی میکرد. اکثریت را بردن [به سمتی] کار سختی است. تازیانه اگر دستت باشد، آن قدر قشنگ میشود! اکثریت [را] راه [انداختن]، اکثریت [را] جهت دادن کار سختی نیست. با شهوت، با طمع، با ترس یک لولو درست کنیم پشت آن دیوار. لولوی طمع اکثریت را مگر نمیشود تحریک کرد؟ هوای نفس را جهت داد. یک اقلیتی که تابع [عقلاند]؛ یک وقت هست که اکثریت عوض میشود، آن اکثریتی که تابع عقل [است]، آن هم مال دوران امام زمان [است]. آن بحثش فرق میکند. دموکراسی روشهای مدیریت این اکثریتی است که تابع هوای نفس است. دموکراسی با ولایت تناسب ندارد، مگر اینکه دموکراسی باشد برآمده از ولایت؛ یک بحث دیگری است.
با ماجرای حضرت زهرا سلام الله علیها [همه] [اینها را مرتبط میکنیم]. خدایا، در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما! قلب نازنینش را از ما خشنود بفرما! و صلی الله علی سید.
جلسات مرتبط

جلسه چهل و یک : ادب در برابر پیامبر؛ رکن ولایتپذیری
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و دو : احترام؛ نخ تسبیح روابط اجتماعی در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و سه : جایگاه رسانه و خبر در روابط اجتماعی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و چهار : آیه نبأ؛ بنیان تمدن رسانه در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و پنج : لزوم مهندسی خبر و تحلیل انگیزه فرستنده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و هفت: تفاوت نام پیامبر با عنوان «رسولالله» در قرآن
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و هشت : معیار قرآن و اهل بیت در تقدم عمل بر نسب
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و نه : دیکتاتوری اکثریت؛ نقد قرآنی بر دموکراسی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه : سه ابزار دشمنان: قدرت، ثروت و رسانه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه و یک : وقتی پیامبر مطیع مردم شود؛ آغاز انحطاط تمدنها
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت