تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهل و چهار : آیه نبأ؛ بنیان تمدن رسانه در قرآن

00:26:30
84

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

پیوند آداب با پیامبر و آیه نبأ در ساخت تمدن

جامعه به مثابه پیکر؛ ولایت قلب و رسانه چشم و گوش

نقش امام حسین در ایجاد تریبون رسانه‌ای شیعه

اهمیت حیاتی خبر همچون آب و هوا برای انسان

تعریف فسق به‌عنوان خروج از ضوابط عبودیت

وظیفه‌گرایی در برابر غریزه‌گرایی در خبررسانی

تفاوت سماع، استماع و إصغاء و پرستش در خبر

سوگیری ذاتی اخبار و خطر حب و بغض خبرنگار

کار رسانه در تغییر تدریجی هنجارها و ارتکازات جامعه

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
مبنای بحثمان در این جلسات: ترم گذشته کاوشی داشتیم درباره تمدن اسلامی؛ اینکه چه شکلی می‌شود به تمدن اسلامی [رسید]. سوره مبارکه حجرات را باید «سوره تمدنی قرآن» نامید و سوره‌ای که نشان می‌دهد تمدن اسلامی چه مختصاتی [دارد]. به آیات میانی سوره مبارکه حجرات رسیدیم و آیه معروف «نَبَأ» درباره رسانه است. این آیه یکی از ارکان تمدن رسانه است. خب، چرا خدای متعال این نظم را در سوره مبارکه حجرات پی گرفته است؟ این‌ها بحث‌هایی است که باید روی آن‌ها دقت کرد. اصل تدبر در قرآن این‌هاست دیگر؛ روی این‌ها باید تمرکز کرد.
چرا اول این بحث را مطرح کرد که «از خدا و رسول جلو نیفتید» و در مورد آداب رفتار با پیامبر صحبت کرد، بعد یک‌دفعه آمد به بحث رسانه و اینکه «اخبار و اطلاعاتتان را از چه کسانی بگیرید» منتقل شد؟ چه [چیزی] به ذهن شما می‌آید؟ ربط بین این آیات چیست؟ حالا اگر کسی بفهمد که استفاده می‌کنیم؛ وگرنه زود بگوییم و برویم. [اما نه،] باید منتظر بایستیم. انتظار تدبر بخشی از انتظار فرج است دیگر؛ ثواب دارد.
چرا اول بحث آداب با پیامبر و جایگاه پیامبر بود، حالا بحث این است که اطلاعاتتان را از چه کسانی بگیریم؟ ربط این‌ها با تمدن و جامعه اسلامی چیست؟ بیشتر فکر کنید. من فقط یک گِرایی (راهنمایی) بدهم تا همین بحث را ادامه دهید.
گفتیم جامعه تشبیه می‌شود به چه چیزی؟ به یک پیکر، یک جسم. طبق نظریه فارابی که خب، در کتاب «المله» که کتاب بسیار شریفی است، رئیس اول را پیغمبر دانست و حکم مغز و قلب را برای ایشان در نظر گرفت.
در جامعه وقتی پیکر جامعه ساخته شود، مثل یک کودک [است] دیگر. یک کودک، اولین عضوی که از او شکل می‌گیرد، کدام عضو است؟ قلب است یا مغز؟ قلب. بعدش چیست؟ بعدش مغز است. بعدش چیست؟ [اعضایی] جدای از قلب شکل می‌گیرد: چشم و گوش. درست شد؟
یک جامعه می‌خواهد جامعه شود، مرحله به مرحله. [در] مرتبه ساخت جامعه و تمدن اسلامی، اولین مرتبه ولایت است. جامعه باید اول در مرحله تثبیت ولایت اینجا قشنگ شکل گرفته باشد که حکم مغز و قلب جامعه را دارد. مرتبه بعدش چیست؟ گفتیم مغز و قلب جامعه کیست؟ پیغمبر. فارابی [این تعابیر را] به کار برد: اشراف و نمی‌دانم تعابیری که به علما [و] معصوم و پایین‌تر [از] عالم [نسبت داد]؛ و این حکم مغز و قلب جامعه را دارد.
در مرتبه دوم، جامعه چه چیزی می‌خواهد؟ تمدن چه شکلی ساخته می‌شود؟ چشم و گوش می‌خواهد. چرا بعد از آن، [این] آیات را مطرح می‌کند؟ آن آیات درباره این بود که مغز جامعه و قلب چگونه شکل بگیرد و آداب برخورد با پیغمبر و آن جایگاه مغز و قلبی که باید برای پیغمبر در نظر گرفت [چگونه است]. این آیات درباره چشم و گوش دارد بحث می‌کند. جامعه نیاز به چشم و گوش دارد. رسانه حکم چشم و گوش جامعه را دارد. درست شد؟
برای همین، بسیار مهم است، بسیار مهم! از ضعف‌های عجیب و غریب ماست که حالا ما هم که هر روز نقد می‌کنیم، دیگر کار دیگری بلد نیستیم؛ همان نقدمان هم حالا معلوم نیست چقدر درست باشد. خیلی عجیب است در طول تاریخ؛ چرا این‌قدر حوزه‌های علمیه در این مباحث ضعیف بودند؟ عملاً قوی بودند؛ [اما] از جهت تئوری ضعیف بودند. منبر دست علما بوده، رسانه دست علما بوده؛ [ولی] مباحث تئوری در مورد رسانه کم بوده. خیلی درد است واقعاً. جدیداً در مورد رسانه باید مباحثی مطرح می‌شد. رسانه خیلی مهم است. سوره مبارکه جمعه سوره رسانه‌ای است و خود ماجرای نماز جمعه یک اتفاق رسانه‌ای است. تریبون نماز جمعه یک رسانه است.
من بعد، اصلاً امام حسین، امام حسین کشته شد که به شیعه تریبون بدهد. غیر از این است؟ امام حسین اگر نبود، تریبون از کجا می‌خواستیم بیاوریم؟ کجا مردم جمع می‌شدند [که] حرف گوش بدهند؟ آمار گرفتند و [پرسیدند که] ماه رمضان مردم بیشتر پای سخنرانی دینی می‌نشینند یا محرم؟ به نظر شما کی؟ محرم. از عجایب محرم این است که وقت عزاداری مردم بیشتر پای حرف‌های مذهبی و حرف روحانیت [می‌نشینند]. در مورد رسانه باید بیشتر صحبت کنیم.
چشم و گوش جامعه است و خصوصاً مسئله خبر. حالا رسانه تعریف عامی است؛ شامل هر نوع ابلاغ پیام می‌شود. ولی [در مورد] خبر، لزوماً می‌خواهد گزارش از واقعیت‌ها بدهد. لذا شما اگر بدون تلویزیون و بدون تلگرام و بدون این‌ها بتوانید زندگی کنید – که حالا مثلاً سریال نبینید و چه می‌دانم کارتون نبینید و فیلم سینمایی نبینید و هر کدام [از آن‌ها] را [بتوانید حذف کنید]؛ اما خبر را نمی‌توانیم [حذف کنیم]. آدم واقعاً بدون خبر می‌میرد. قبول دارید این را؟ یک هفته آدم خبر نداشته باشد، [بگوید] چه خبر است کلاً بیرون، چه خبر است مملکت، چه خبر است دانشگاه، چه خبر است؟ حالا بعضی‌ها یک نقاط خاصی از دانشگاه برایشان مهم است که ببینند آنجا چه خبر است. حالا دیگر من بیشتر روضه را باز نکنم؛ اهل فن زیاد نشسته‌اند. مثلاً توی کلاس، مثلاً کدام صندلی چه خبر است، بر فرض. خلاصه این خبر داشتن خیلی مسئله مهم و نیاز حیاتی انسان است.
خبر مثل آب می‌ماند، مثل هوا می‌ماند. انسان بدون خبر نمی‌تواند زندگی کند. این خبر که این‌قدر مهم است و حیاتی، باید دست کی باشد؟ قرآن می‌فرماید: «فاسق نباید متولی خبررسانی باشد.» تعبیر «فاسق» تعبیر فوق‌العاده‌ای است؛ خیلی تعبیر قشنگی است. در سوره مبارکه حجرات سه بار در مورد فسق صحبت کرده [است]. حالا جلوتر، اگر حیاتی باشد، ما از سفر زنده برگردیم، ان‌شاءالله این سوره را با هم ادامه می‌دهیم و بحث فسق را جلوتر داریم. [آیه می‌فرماید:] «و لکن الله حَبَّبَ الیکم الایمان و کَرَّهَ الیکم الکفر و الفسوق و العصیان». سه واژه طلایی. جامعه با چه چیزی ساخته می‌شود؟ با ایمان. چه چیزهایی خطر دارد برای ایمان؟ کفر و فسوق و عصیان. [آیا] گناه [همان] فسق است؟ بهش می‌گویند گناه؛ نه، فرق می‌کند این‌ها با هم. فسوق، خروج از مقررات و ضوابط الهی است؛ از مقررات عبودیتی و تعبدی. کسی خارج شود، این می‌شود فسق. آدمی که مقید نیست به ضوابط الهی، این فاسق است. [آیا] متولی خبر باشد؟ آدمی که حب و بغض‌هایش تربیت شده نیست.
خیلی سریع بخوانم. امروز نکات خیلی خوبی دارد. فقط این را عرض بکنم: جامعه انسانی، من جامعه اسلامی را نمی‌خواهم به کار ببرم. جامعه اسلامی نه، [بلکه] جامعه انسانی. [آیا] جامعه انسانی همان جامعه اسلامی است؟ [بله.] جامعه یا انسانی است یا حیوانی. جامعه انسانی چه جور جامعه‌ای [است]؟ همان جامعه اسلامی. یک تعبیر فوق‌العاده‌ای دارد مرحوم صفایی حائری [که فرمود:] «فرق انسان و حیوان در چیست؟» خیلی این تعبیر اصلاً خیلی قیمت دارد. واقعاً [باید] اینجا معطل کنم تا بعد یک هفته بهتان بگویم که ایشان چه گفته است. ولی خب، من دلم می‌سوزد، معطلتان نمی‌کنم. سریع بهتان [می‌گویم:] تفاوت انسان و حیوان در این است که حیوان بر اساس غریزه زندگی می‌کند و انسان بر اساس وظیفه. جامعه انسانی، جامعه‌ای است که بر مبنای وظیفه زندگی کنند. آدم‌ها تا وقتی بر مبنای غریزه زندگی می‌کنند، جامعه حیوانی [تشکیل می‌دهند]. [اما وقتی بر مبنای] وظیفه زندگی می‌کنند، جامعه اسلامی و جامعه انسانی [شکل می‌گیرد]. خبررسانی هم باید انسانی باشد. کسی که خبر را می‌رساند باید بر اساس وظیفه خبر را برساند، نه بر اساس غریزه.
بر اساس غریزه خبر رساندن چگونه است؟ یک خبری لایک زیاد می‌خورد، کلیپ زیاد می‌خورد، این تیتر روزنامه شود، فروش می‌رود، گیشه دارد. درست شد؟ این می‌شود بی‌تقوایی: [مثلاً یک] جمله بی‌خاصیتی بوده، وسط حرف این بابا آمده، این از آن چه تیتری ساخته! بدبخت! حرف کاملاً خنثایی هم بوده. این‌ها بی‌تقوایی است. [این است] رسانه.
من چند نکته عرض بکنم. یک کتاب خیلی خوبی در رسانه نوشته شده است: جناب جیمز پاتر، «بازشناسی رسانه‌های جمعی با رویکرد سواد رسانه‌ای». از کتب بسیار خوبی است که در رسانه نوشته شده است و مؤلف از اندیشمندان آمریکایی است. کتاب را مرکز پژوهش‌های صدا و سیما چاپ کرده است. عمدتاً کتاب‌هایی که مرکز پژوهش‌ها چاپ می‌کند، کتاب خوبی است. این کتاب، کتاب کاملی است در بحث رسانه. بحث مفصلی در مورد خبر دارد. بسته مواد خبرش هم خیلی عالی است. چند جمله از آن را من آورده‌ام برای شما بخوانم؛ [البته] همه اش را نمی‌رسیم. نکات خیلی خوبی دارد. می‌خواهم بگویم که یک آدمی که فوق تخصص رسانه است، نکاتی دارد می‌گوید که شما در این آیه، در دو کلمه آیه «نَبَأ»، این را قشنگ می‌بینید.
جَو‌زده نیستیم ما؛ جوگیر نیستیم که بگوییم: «ببینید این‌ها چه گفتند، قرآن چه گفته! این‌ها هم که این همه زور زدند، تازه دو کلمه از قرآن فهمیدند.» [بلکه خود نویسنده] می‌گوید که «اخبار واقعیت را انعکاس نمی‌دهند.» اول بسم الله! اخبار [این‌گونه هستند]. بفرمایید: «واقعیت [این است:] اخبار، واقعیت را گزارش [نمی‌کنند؛] انعکاس [نمی‌دهند؛] گزارش اصلاً واقعیتی نیست. برعکس، آن‌ها ساخته خبرنگاران هستند.» واقعیت را می‌بینید یا واقعیت را از زاویه دید خبرنگار می‌بینید؟ بفرمایید، کفریات دستمان گرفتیم! ادامه اش واقعاً لیبرال است. اصلاً با مبنای لیبرالی است؛ ولی تکنیکال نوشته، بر اساس تکنیکی که او کسب کرده است. این ذاتش [است].
آنچه ما به عنوان خبر از رسانه‌ها دریافت می‌کنیم، خود آن رویدادها نیستند. بر خلاف آن [تصور رایج]، رسانه‌ها تنها داستان [و] تحلیل خبرنگار از واقعیت را از زاویه دید خبرنگار [به ما نشان می‌دهند]. داریم ماجرا را می‌بینیم، بستگی دارد او چطور برایت نقل کند. خیلی این حرف‌ها مهم است. تاریخ را شما چه کتاب تاریخی‌ای می‌خوانید؟ [هر کسی] می‌گوید: «تاریخ، تاریخ است» دیگر. نزد من، بستگی به آن تاریخ‌دانش دارد. امام خمینی و دو نفر رفتند بغلش نشستند، یک ماجرا از امام خمینی نقل [کردند]؛ ولی یکی می‌گوید: «امام خمینی تو چشمت می‌رود بالا»، یکی می‌گوید: «پایین». کاملاً متفاوت [است]. فاسقی یا نه؟ این را اول برای من [بگو:] چقدر این حب و بغض‌ها در درون تو تنظیم شده است؟ سرسپردگی تو به خدا و پیغمبر و این حقایق چقدر است؟
ترجمه خوبی است. سه نفر کتاب را ترجمه کرده‌اند؛ ترجمه فوق‌العاده‌ای [است]. [کتاب] می‌گوید که «این داستان‌ها ساخته خبرنگارانی هستند که خود از قید و بندهایی اثر می‌پذیرند که از کنترل آن‌ها [خارج است].» [نویسنده] می‌گوید: «ببین! خبرنگار در گزارشی که دارد می‌دهد، از آن قید و بندهایی که در وجودش است، نمی‌تواند [خود را جدا کند؛] گزارش می‌دهد. قید و بندهای وجودش را هم دارد بهت می‌دهد. اگر به کسی تعلق‌خاطر دارد، این را دارد بهت منتقل می‌کند.»
ثوابش [این است]! بفرمایید: سواد رسانه. بعد شش ماه حرف‌های من یادتان می‌رود. [اما] من در وجودتان هستم. سخنرانی نشست، فرمود: «مَن أَصغَی إِلی ناطِقٍ فقَد عَبَدَهُ. فَإِن کانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَد عَبَدَ اللهَ، وَ إِن کانَ النّاطِقُ عَنِ الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطانَ.»
ما سه چیز داریم: یک، سماع؛ دو، استماع؛ سه، إصغاء. این‌ها واژه‌های عربی و قرآنی است. اما یک حرفی به گوش شما می‌رسد، [این] سماع [است]. مرحله دوم، استماع [است]. آدم هم به گوشش دارد می‌رسد، هم دارد می‌فهمد؛ یعنی اصوات خالی نیست، گنگ نیست. می‌دانی [این] آقا چه می‌گوید؟ [این] استماع [است]. إصغاء (با صاد و غین)، یعنی هم گوش می‌سپارد هم دل می‌سپارد. درست شد؟
فرمود: «به هر کسی که إصغاء کنی، او را داری می‌پرستی.» امام جواد فرمود: «یک ناطقی، یک کسی دارد حرف می‌زند؛ حالا یا خبر دارد می‌دهد یا تحلیل دارد می‌کند یا هر چیز [دیگر]. شما که دل می‌سپاری، او را داری می‌پرستی؛ [طبق حدیث:] فقَد عَبَدَهُ. یک شعبه‌ای از عبودیت است. اگر آن آقا حرفی که دارد می‌زند، حرف خداست، تو داری خدا را می‌پرستی. اگر حرفی که او دارد می‌زند، حرف شیطان است، فقَد عَبَدَ الشیطانَ.» شما پای سخنرانی هر کسی که دارید می‌نشینید، خودتان را در کانال عبودیت او قرار داده‌اید. از کجا دارد می‌گیرد [و] به شما دارد منتقل می‌کند؟ وسواس می‌خواهم! خیلی خطرناک است.
ماجرا چیست؟ بحث تشخیص نیست. تحلیل هم می‌کنی، حرف‌هایش را هم رد می‌کنی، بعد دو سال می‌بینی بغض‌هایی که او دارد به تو منتقل شده است. خیلی از دانشجویان خوب حزب‌اللهی ما همین‌جوری چپ کرده‌اند! هر روز هم می‌رود گوش می‌دهد، می‌آید اینجا نقدش می‌کند، کم‌کم دارد هم‌افق می‌شود با این‌ها. اصلاً نمی‌داند برای چی! نه، دقت کنید! وسواس داشته باش. «فتبیّنوا». خیلی با وسواس. حالت وسواس دیدید دیگر؟ مبتلا به این بیماری‌ها هست؛ مختلف. سکه مثلاً؛ سکه پنجاه‌تومانی پلاستیکی. دستمال‌کاغذی از تو جیبش در می‌آورد، این سکه را از شما می‌گیرد، می‌شوید با ریکا و چه می‌دانم اسکاج و... بدبخت! دیگر نه این معلوم نیست [که] اونی که دستش بوده، دستش کجا بوده، [آیا] سکه خورده [است یا نه]! خیلی [از] بندگان خدا یعنی اصلاً نمی‌تواند سمت این برود. نسبت به خبر فاسق باید این شکلی بود: با وسواس محض، با نفرت، با بغض. الان حس نداری؟ چیست ماجرا؟ آرام آرام.
کتاب نکات خیلی قشنگی می‌گوید که خبر سخت و خبر نرم (سافت‌نیوز). خبر، خبر سخت، خبر نرم. مباحث مربوط به سبک زندگی، [مثل اینکه] کدام بازیگر مثلاً با کرک ازدواج کرده است، کی با کی مثلاً دعوا کرده است، کی با کی خوب است، فلان کس از چه چیزهایی خوشش می‌آید. خبر نرم. با هم بحث بکنیم. رسانه‌های آمریکایی به این نتیجه رسیده‌اند که باید خبر سخت را از کانال خبر نرم [منتشر کنند]. خیلی این‌ها مهم است. تأکید بکنم: ما دودوزه‌باز هم نیستیم که فیلتر کنیم، بعد فردایش برویم بگوییم فیلتر نکنیم. ما از روز اول مخالف فیلتر بودیم. شما دیدید دیگر. [باید] داد بزنیم که فیلتر نکن! روشن است. سواد رسانه مردم را بالا ببرید. پیغمبر نمی‌گوید که فاسقی پیدا کردی، خفه اش کن! فاسق حرفش را می‌زند؛ «فتبیّنوا». شما تحلیل داشته باشید، سواد رسانه‌تان بالا باشد.
بعد می‌گوید که رسانه‌ها در پوشش خبری دو نابهنجاری درست می‌کنند. خوب دقت کنید: یکی نابهنجاری آماری عجیب و غریبی است؛ مثلاً یک خانم چهارقلو زاییده [است]. خب، یک خانم چهار بچه داشته باشد، عجیب نیست، ولی چهار تا را یک جا بگذار [و منتشر کن]؛ عجیب است. این می‌شود مثلاً خوراک خبری، ارزش خبری پیدا [می‌کند]. [و] هنجاربنیاد، یعنی هر دیدگاه یا رویدادی که خلاف هنجارها و قوانین باشد. رسانه اصلاً کارش چیست؟ خبر کارش حرکت روی لبه هنجارهای جامعه است.
یکی از کارهای عجیب و غریبی که رسانه می‌کند، این است که آرام آرام هنجارها را عوض می‌کند، بدون اینکه کسی بفهمد. ماجرای قورباغه را شنیدی؟ در آب داغ انداختنش، آب جوش که انداختند، پرید بیرون. آب سرد، قشنگ شل کرد و راحت [بود]. آرام آرام زیر این آب را گرمش کردند. هم بنده خدا همین‌جور شل بود [تا] بالا بالا بالا بالا. یک‌دفعه ترکید. جوش می‌آید. کار رسانه این است.
حالا تعبیری که ما به کار بردیم، دوستان [تأکید کردند که] دست‌گرفتن ارتکازات جامعه را عوض می‌کند. کار رسانه این است. رسانه دقیقاً هدفش [این است که] ارتکازات مردم [را تغییر دهد]. باید هنجارها را در ذهن شما عوض کند. می‌خواهد هنجارها را جابه‌جا کند. تقدس می‌دهد یا از یک کسی تقدس می‌گیرد. به یک فعلی، به یک کاری تقدس بوده [است]؛ از یک فعلی، از تقدس می‌گیری. یک کاری را مهم می‌کند؛ از یک کاری اهمیتش را می‌گیرد. رسانه است، خبر است. ماجرای سوره حجرات در این فاصله با خبری می‌آید و این‌ها هی دارد می‌گوید. می‌گوید وقتی صد بار خبری داد در مورد اینکه «دارند جمع می‌شوند»، برآیند این خبر چیست؟ مردم، جنگ خیلی مهم است! بدبخت‌ها! می‌میرید! جدی بگیرید ماجرا را! جنگ بد است. صد تا دویست تا که می‌شود جنگ، این تلفات را دارد. فوق‌العاده از جنگ می‌ترساند. بعد هر چه که قرار است در جنگ بدهی، مفت و مجانی می‌دهی. کار فاسقین این است.
در جامعه وقتی زیاد در معرض ناهنجاری قرار بگیریم، ممکن است ناهنجاری‌ها را به اشتباه [بپذیریم]. علامه طباطبایی [و] جیمز پاتر [هم به این نکته اشاره کرده‌اند]. حرف‌هایی که [کتاب] زده [است،] واقعاً زیاد یادداشت کرده بودم [که] برایتان نکاتش را بگویم. [کتاب] می‌گوید: «رسانه نباید از ارزش‌ها خود را جدا کند.» بعد هشت ارزش آمریکایی را می‌گوید. قطعاً هر خبری سوگیری دارد؛ چون آن خبرنگار به یک سری چیزها علاقه [دارد و از چیزهایی] بدش می‌آید. قطعاً علاقه‌ها [و] طنین خبر بدون ارزش‌گرایی نداریم. قطعاً هر کس که دارد خبر می‌دهد، با مبانی ارزش خودش دارد خبر می‌دهد. نظام لیبرال آمریکایی [این‌ها را] مطرح می‌کند.
خدایا! در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما. ما را با وظایفمان آشنا بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00