تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه و هفت : فاوت فطرت و غریزه در مهندسی خلقت

00:17:30
74

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

حجاب، یک مطالبه فطری یا یک اجبار اجتماعی؟

رسانه و فریب فطرت؛ از آزادی‌خواهی تا قهرمان‌سازی

تجربه ادواردو آنیلی و بیداری فطرت در غرب

وصیت‌نامه امام و مسئولیت رسانه‌ای همگان

نقش فطرت در مقابله با جنگ نرم و جنگ روانی

شهوت در برابر محبت؛ غریزه در برابر فطرت

بیداری فطرت، راه جهانی شدن اسلام

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «ولكن الله حبّب إليكم الإيمان».
به مناسبت این آیه کریمه، بحث فطرت را مطرح کردیم. بخش بسیار مهمی است در هندسه خلقت؛ لغات بسیار مهم و حیاتی درک هندسه خلقت، بحث فطرت.
بعضی عزیزان جلسه قبل، بعد از جلسه گفتند که خب حالا در مورد حضرت امام (رضوان الله علیه) گفته شد که آثار ایشان چقدر ممتاز است و باید خوانده بشود و این‌ها. عزیزان فرمودند که خب ما که فرصت نمی‌کنیم این‌ها را بخوانیم، لااقل شما مباحث لازم را از مطالب حضرت امام و افکار حضرت امام مطرح کنید. پیشنهاد خوبی است و چه بحثی هم بهتر از بحث فطرت؟ به مناسبت این آیه‌ای که الان در خدمتش هستیم، به ذهنم آمد که ما بحث فطرت را چند جلسه‌ای با هم داشته باشیم.
حضرت امام در «۴۰ حدیث»، حدیث یازدهم را مطرح می‌فرمایند و شرح می‌دهند. شرح مختصری هم می‌دهند؛ ۱۰ صفحه هم تقریباً نمی‌شود شرح ایشان. بحث فطرت، در بحث فطرت، خوب امام خیلی تحت تأثیر استادشان مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی بودند که آیت‌الله شاه‌آبادی هم کتابی مجزا در مورد فطرت دارند و بحثی خوب و مبسوط. از فردا، ان‌شاءالله بحثی را چند جلسه در مورد فطرت خواهیم داشت. امروز یک سری نکته من در مورد فطرت عرض بکنم.
خیلی وقت عزیزان را... فطرت که گفته می‌شود با غریزه متفاوت است. غریزه یک سری کارکردهای بیرونی و خیلی مبنای درونی است، ولی فطرت یک چیزی است که در همه ثابت است؛ همه دارند؛ در طول زمان هم تغییر نمی‌کند. اتفاقی که می‌افتد این است که فطرت تحت تأثیر غریزه گاهی قرار می‌گیرد و فریب می‌خورد. کار رسانه که فطرت را منحرف می‌کند، این است: فطرت را دنبال غریزه می‌برد و از مسیر خودش خارج می‌کند. حالا مثالی بزنیم در مورد حجاب.
ما در چند جلسه، مواضع شاذّی گرفتیم که شاید خیلی با جنبه طلبگی ما جور در نمی‌آمد. تا حدودی دفاع کردیم از کسانی که حالا پوشششان متفاوت است و از برخی برخوردهایی که می‌شود با مقوله بدپوششی و بدحجابی و این‌ها. خلاصه ولی این به معنای این نیست که اساس مطلب را قبول نداریم یا مثلاً حرفمان چیز دیگری است؛ نه. ما بالاخره خودمان هم فقه درس می‌دهیم؛ بالاخره این حرف‌ها را قاعدتاً باید قبول داشته باشیم. مسئله‌ای که جزء ضروریات و جزء واضحات فقه است را که نمی‌شود انکار کرد. در مورد نحوه برخورد، بله.
خب حالا حرفی که بنده دارم، این است: شما ببینید مسئله حجاب یک مسئله فطری است. ما چقدر در بحث رسانه ضعیف بودیم که به مرور آمدند این مسئله فطری را تبدیل کردند به ضد خودش! خیلی عجیب است. الان این اتفاقی که دارد می‌افتد تحت پویش —به قول خودشان— «دختران انقلاب»، این اتفاقی که در سطح کشور دارد می‌افتد که البته اتفاق فراگیری هم نیست، عمدتاً در تهران، تک و توک هم در برخی شهرها مثل مشهد دیده شده است. این اتفاق، یک پروژه‌ای است که اتفاقاً تمرکزش را گذاشته روی فطرت.
شما ببینید اصل بحث حجاب مقوله‌ای است که مال نهایتاً سه قرن است. درگیری ما با مباحث حجاب نهایتاً سه قرن است که ما درگیری جدی پیدا کرده‌ایم. شما تاریخ غرب را که ملاحظه می‌فرمایید، می‌بینید که اصلاً بی‌حجابی و این وضع پوشش و این‌ها سابقه تاریخی ندارد. این مسائل مال بعد از انقلاب صنعتی و مباحث مربوط به رنسانس و این‌هاست. به مرور هم هرچه جلوتر آمدیم، وضعیت پوشش متفاوت شد.
حالا در ایران، کاری که می‌کنند، خیلی جالب است. برای اینکه یک بحث فطری را تحت پوشش قرار دهند، از یک زاویه دیگر فطرت وارد می‌شوند. قهرمان‌سازی می‌کند. قهرمان‌سازی برای فطرت جذاب است دیگر. فطرت احتیاج به قهرمان دارد. قهرمانش کیست؟ قهرمانش کیست؟
دختری است، حالا من کاری ندارم به آن خانم که در مورد وضعیت مزاجی و عقلی او هم یک سری چیزها گفتند آن‌هایی که آشنا بودند با او. می‌آید در خیابانی، یک روسری سفیدی دست می‌گیرد، تکان می‌دهد، تبدیل می‌شود به یک قهرمان، یک اسطوره. وقتی اسطوره‌سازی کرد، یک گوشه فطرت را درگیر می‌کند با یک گوشه دیگر فطرت.
از آن طرف شما می‌بینید به کرّات این پیش آمده است، همان‌طور که از ایران وقتی می‌روند روی هوا... البته من دیدم توی فرودگاه امام خمینی؛ اینش دیگر خیلی برای من جالب بود. من همیشه فکر می‌کردم که در آسمان روسری‌ها را درمی‌آورند، دیدم نه؛ پاسپورت را که می‌دهند، مهر می‌شود؛ از این گیت که رد می‌شوند، یعنی در سفر خارجی دیگر از گیت که رد می‌شوند، دیگر جزء جمهوری اسلامی نیستند آنجا. بابا، تهران اینجا، فرودگاه امام خمینی، از ایران خارج شدیم، گیت است دیگر؛ کسی هم کاری ندارد واقعاً. چرا؟ چون فطرت درگیر شده با بحثی به اسم «آزادی»؛ آزادی‌خواهی فطری او درگیر شده با پوشش‌خواهی فطری او.
ولی از آن طرف وقتی توریست می‌آید اینجا، این هم به کرّات پیش آمده است؛ روسری را سرش کرده‌اند. وقتی خواست سوار هواپیما بشود برگردد، من به کرّات این را شنیدم. گفتند که حتی از برخی اقوام خود بنده، اقوام نزدیک ما که اصلاً خارجی هستند، حالا دیگر نمی‌گویم کیستیم ما و کجا و این‌ها، این‌ها اصلاً مسلمان هم نبودند؛ آمده بودند ایران. از آلمان —حالا اشاره کنم— از آلمان آمده بود؛ مسلمان هم نبود؛ مسیحی بود. یعنی یکی از اقوام نزدیک ما رفته بود آنجا ازدواج کرده بود و با همان هم آمده بود ایران. این وقتی که این پوشش را اینجا تنش کرده بودند، وقتی می‌خواست درآورد، اذیت شده بود. خیلی سختش بود. روسری را وقتی می‌خواست بردارد، احساس می‌کرد که الان یک چیزی از آن دارد کنده می‌شود که بخشی از هویت و وجود اوست. فطرت او نمی‌پذیرفت این را.
خب ما در بحث حجاب، در این زاویه خیلی ضعیف کار کردیم. حجاب یک بحث فطری است؛ ما در این زمینه کار نکردیم. همه چیز را سپردیم روی دوش نیروهای انتظامی و پلیس و فطرت مظلوم‌دوستی‌اش باز دوباره فعال بشود. رسانه خیلی ضعیفیم، خیلی ضعیف. رهبر معظم انقلاب (در سخنرانی) فرمودند: ما در تبلیغات خیلی ضعیفیم، در کار رسانه‌ای فوق‌العاده عقبیم؛ اصلاً بلد نیستیم با فطرت گفتگو کنیم.
حرف‌هایی که خیلی راحت فطرت می‌فهمد، خیلی شفاف است برای فطرت. بحث پوشش، فطرت‌پذیرفته است. ضعیف کار تربیتی‌مان هم ضعیف است. در مدارس ما فکر می‌کنیم در مدرسه هم برویم باید با پوشش اجباری— به این معنا که الزام کنیم بپوشند— بچه یاد می‌گیرد که بپوشاند. شما چقدر فطرت را فعال کردی در این ماجرا و چقدر مراقبی که فطرت فریب نخورد از زاویه‌های دیگر، از زاویه آزادی‌خواهی، از زاویه مظلوم‌دوستی، از زاویه قهرمان‌سازی؟ از آن زاویه‌ها فطرت آسیب نبیند.
کاری که می‌شود با فطرت... خدا حفظ کند آقای دکتر قدیری ابیانه را. ایشان برای بنده تعریف می‌کرد. دکتر قدیری ابیانه را قاعدتاً باید بشناسند دوستان دیگر. ایشان سفیر ایران بود در ایتالیا، اول انقلاب. ایشان برای بنده می‌فرمود ماجرای شهید ادواردو آنیلی را که قاعدتاً ایشان را که دیگر باید بشناسید. حالا اگر نشناسید، شهید ادواردو... خب اسمی که ایشان عوض کرد اسمش «مهدی» شد؛ مهدی آنیلی. حالا ما برایمان بیشتر همان ادواردو بیشتر کلاس دارد. یک خارجی آمده بود. بچه‌های مشهد بودند مثلاً، حالا فامیلشان را عوض کردند: آنیلی، ادواردو.
ایشان می‌فرمود که من یک مناظره داشتم؛ ببینید کارکرد فطرت را. فطرت یک وقت‌هایی با چه می‌جوشد و بیدار می‌شود. مناظره داشتم در تلویزیون ایتالیایی و این فیلمش هم موجود است. ایشان فیلمش را برای من... فیلمش را دیده بودم ولی ایش... و ایشان یک حرف فقط می‌زند. آقای قدیری ابیانه شروع می‌کند به حرف زدن. به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گوید: «به نام خدایی که قدرتش از ناوهای آمریکایی بیشتر است.» (به ایتالیایی می‌گوید: «آمریکایی بیشتر»).
فردایش سفارت ما دید که یک آقایی آمده. گفتند که این یک کسی آمده، می‌خواهد با شما گفتگو کند. خیلی شخصیت ویژه‌ای است. باید یک جایی باشد که کسی باخبر نشود. برنامه چیدیم که خلاصه برویم یک جایی که کسی باخبر نشود و این‌ها. فهمیدیم که ادواردو آنیلی است. حالا پدر او کیست؟ رئیس یوونتوس و رئیس فیات و یکی از هفت ثروتمند اول ایتالیا و یکی از مثلاً ۱۰-۱۵ تا ثروتمند اول دنیا. و او آمد به من گفت که این جمله‌ای که شما اول دیالوگت گفتی، من را ریخت به هم. من می‌خواهم به آن آیینی که شما هستید در بیایم؛ چه‌کار باید بکنم؟
بعد گفتم که خب شما از این خانواده اگر بخواهید مسلمان شوید، این برایت هزینه ندارد؟ گفت: «چرا، این‌ها با مسلم... ممکن است حتی من را بکشد.» «قدرت خدا از ناوهای آمریکایی بیشتر است؛ از بابای من هم بیشتر.» غرض اینکه ایشان مسلمان شد و آمد ایران و در عکس‌ها لابد دیدید، در صف اول نماز جمعه تهران پشت معظم انقلاب نماز خواند و آخر هم برگشت ایتالیا و ترورش کردند خود خانواده و در مقبره خانوادگی‌اش هم دفن شد در همان روستای خانوادگی. این فطرت...
خب، ما چند تا از این «ادواردو آنیلی»‌ها داریم در یک همچین خانواده‌هایی که نتوانستیم با آن‌ها دیالوگ کنیم در فضای رسانه؟
چند جمله از حضرت امام بخوانم، عرض امروزم را تمام کنم. امام در مورد فطرت، خیلی مباحث فوق‌العاده‌ای دارند. حالا ان‌شاءالله از فردا واردش می‌شویم.
بعضی: یک نکته جالب! یک خبرنگار اروپایی از امام می‌پرسد. این جمله خیلی برای من جالب است. از امام می‌پرسد که شما که انقلاب کردی، تشکیلات سیاسی که زیرساخت انقلاب شما بود، چه بود؟ حزب می‌خواهد، تشکیلات می‌خواهد، کار می‌خواهد. ۵۰ سال شما باید کار تشکیلاتی کرده باشی که بتوانی انقلاب کنی، بیایی یک مجموعه وسیع و قدرتمندی را برداری، جایش یک مجموعه. تشکیلات شما کجا بود؟ چه‌شکلی بود؟ چه‌شکلی ساخته بودید؟
جواب امام خیلی زیباست. امام فرمودند: «تشکیلات ما فطرت مردم بود.» دانشگاه‌های علوم سیاسی روی این جمله سالیان سال کار بکنند، پایان‌نامه‌ها بنویسند: «تشکیلات ما فطرت بود. ما فقط فطرت‌ها را بسیج کردیم.» خیلی حرف است، خیلی تویش حرف است. دقیقاً اتفاقی که در دوران امام زمان می‌افتد، این شکلی است. فطرت‌ها بیدار می‌شود. در بیداری اسلامی یک چیزی از این سنخ بود که حالا آن فطرت را منحرف کردند. فطرت بیدار می‌شود، یک دفعه این حالت «یقظه»ای که عرفا می‌گویند، این است: از این تعلقات ظاهری یک دفعه کنده می‌شود و به حقیقت رو می‌آورد، وجهش را سوی خدا می‌کند.
این جمله آخر ما باشد؛ به درد همه‌تان هم می‌خورد. امام در وصیت‌نامه‌شان در مورد رسانه و فطرت می‌فرمایند: «وصیت‌نامه امام، گل سرسبد عمر امام است دیگر. این ۹۰ سال چکیده شده در وصیت‌نامه امام. همه امام در وصیت‌نامه... مهم‌ترین اُمّهات نگاه امام، مُحکَمات نگاه امام، وصیت‌نامه امام است.» حالا در آن می‌فرماید: «مسئله تبلیغ تنها به عهده وزارت ارشاد نیست، بلکه وظیفه همه دانشمندان و گویندگان و نویسندگان و هنرمندان است. همه شما دانشجو، ولو رشته به ظاهر ربطی ندارد، ولی مکلف هستید.»
«باید وزارت خارجه —حالا این هم جالب است— کوشش کند تا سفارت‌خانه‌ها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهره نورانی اسلام را برای جهانیان روشن نماید که اگر... آها! حالا اینجا را داشته باشی: این تفسیر این آیاتی است که ما این چند روز بحث کردیم: آیه ۹۰ و آیه «حبّب إليكم الإيمان». که گفتیم قرآن می‌فرماید که راه بیمه کردن مردم در برابر جنگ روانی، فعال کردن فطرت است. باسواد شدن مردم نیست؛ اطلاعات به مردم دادن نیست. مردم، فطرتشان که فعال باشد، خودشان می‌فهمند کی درست می‌گوید، کی غلط می‌گوید. ایمان اگر کار بکند، حرف فاسقانه را می‌فهمد. اگر این چهره با آن جمال جمیل که قرآن و سنت در همه ابعاد به آن دعوت کرده، از زیر نقاب مخالفان اسلام و کج‌فهمی‌های دوستان خودنمایی نماید، اسلام جهانگیر خواهد شد.»
صدور انقلاب را نمی‌خواهیم برویم کشورگشایی کنیم. ما می‌خواهیم فطرت‌ها را بیدار کنیم. فطرت‌ها بیدار بشوند، انقلاب و پرچم پرافتخار آن در همه جا به اهتزاز خواهد آمد.
چه مصیبت‌بار و غم‌انگیز است؛ انگار این حرف‌ها را... چه مصیبت‌بار و غم‌انگیز است که مسلمانان متاعی دارند که از صدر عالم تا نهایت آن ندارد، نتوانستند این گوهر گران‌بها را که هر انسانی به فطرت آزاد خود طالب آن است. با غریزه دارند دنیا را اداره می‌کنند؛ با فطرت نتوانستیم مردم را بیدار کنیم. خیلی زور دارد واقعاً، خیلی عجیب است. شهوت در برابر محبت؛ کدام‌یک جذاب‌تر است؟ شما بفرمایید. بفرمایید. شهوتی شنیدم؛ لاب، محبت جذاب‌تر است برای آدم‌ها. محبت مال فطرت، شهوت مال غریزه است؛ تا حدی که محبت رفته در محاق. حالا احتیاج به توضیح و تحلیل دارد؛ بماند.
کسانی که محبت ارزش ندارد در رابطه یک زن و یک مرد، صرف جنسیتشان مطرح است و نباشد، خیلی عجیب است. با غریزه دارد دنیا را اداره می‌کند، بلکه خود نیز —حالا امام می‌فرماید— نه تنها نتوانستیم فطرت‌ها را بیدار کنیم، متاعمان را به فطرت‌ها عرضه کنیم، بلکه خود نیز از آن غافل و به آن جاهل و گاهی از آن فراری. خودمان ماندیم؛ هنوز حجاب را، آن جنبه فطری‌اش را، برای بچه‌های خودمان نتوانستیم روشن کنیم. دنیا حرف بزنیم و فطرت دنیا را بیدار کنیم؟
وظایفمان را عمل کنیم و در مسیر تحقق تمدن اسلامی باشیم، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00