تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و دو : نیاز حقیقی انسان و سقوط تمدن‌های جعلی

00:16:39
76

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

راز بقا و سقوط تمدن‌ها در پاسخگویی به نیازها

تفاوت نیازهای حقیقی و نیازهای جعلی انسان

فطرت؛ قطب‌نمای تشخیص مسیر الهی

پول و نان؛ نمادهایی برای کشف اسماءالله

گریه نوزاد؛ فریاد «لا اله الا الله» و طلب رزق الهی

جامعه توحیدی؛ ظهور اسماءالله در زندگی روزمره

دوران امام زمان (عج) و روشنایی زمین با نور رب

نگاه عمیق علامه طباطبایی به نور حقیقی هستی

ماجرای تولد حضرت موسی (علیه‌السلام) و شکست طاغوت با فطرت الهی

خطر نیازسازی‌های جعلی در فرهنگ و سیاست

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
نکته بسیار مهمی درباره فطرت و جایگاه آن در ساخت یک تمدن وجود دارد. نکته اساسی این است که هر تمدنی، خاصیت و بقا و ماندگاری‌اش به این است که چقدر نیازهای انسانی را تأمین کند. هر چقدر بتواند جوابگوی نیاز مردم باشد، این راز باقی ماندن و ماندگاری تمدن‌ها و راز سقوط آنهاست. تمدن‌های مختلفی که آمدند، تا آنجا که توانستند نیاز مردم را جواب دادند؛ اما هر وقت که دیگر پاسخگوی نیاز نبودند، از بین رفتند. پس بحث نیاز، بحث بسیار مهمی در رابطه با تمدن است.
کاری که انبیا می‌کنند، این است که اول نیازهای حقیقی انسان را به او متذکر می‌شوند، سپس او را جهت می‌دهند که بیاید و نیازها را شکوفا کند. کاری که شیاطین و ابلیس می‌کنند، این است که می‌آیند و نیازسازی می‌کنند. در مسیر این نیازهای جعلی به او می‌گویند که این چیزها را نیاز داری و ما این نیازها را برای تو برآورده می‌کنیم. این کامل‌ترین حرفی است که درباره تمدن‌ها می‌توان زد.
حالا جایگاه فطرت چیست؟ فطرت، آن قطب‌نمایی است که دائماً نیازهای حقیقی انسان را به او متذکر می‌شود. این نکات را من عرض می‌کنم، چون باز می‌خواهیم از عبارات حضرت امام (ره) بخوانیم. مباحث مهمی داریم؛ ان‌شاءالله در این چند جلسه این نکات امروزمان خیلی مهم هستند، گل بحث فطرت ماست.
ببینید، مشکل این است که ما در عالم طبیعت، فطرت ما به حجاب می‌رود، فریب می‌خورد. در چه چیزی گول می‌خورد؟ در نیازها! یکی اینکه در خود اصل نیاز فریب می‌خورد، یکی اینکه در تأمین نیاز فریب می‌خورد.
مثال. مثال: ما نیاز به پول داریم. واقعاً نیاز به پول داریم یا نداریم؟ سؤال سختی است: ما نیاز به پول داریم؟ نیاز به چه چیزی داریم؟ نیاز به این اسکناس داریم؟ بعد، اسکناس که خاصیت اسکناس نیست؛ پشتوانه‌ای دارد، ارزش ریالی که در بانک مرکزی دارد، درست است؟ پس شما در واقع به آن ارزش ریالی در بانک مرکزی نیاز دارید. بله یا خیر؟ بفرمایید، نیاز دارید؟ برای چه چیزی به آن نیاز دارید؟ می‌خواهید آن را به عنوان پشتوانه معامله‌تان داشته باشید؟ غیر از این است؟
وقتی می‌خواهید معامله‌ای انجام دهید، اسکناس را که می‌دهید، این اسکناس یک پشتوانه‌ای می‌خواهد، همان‌جور که چک پشتوانه می‌خواهد، سفته هم همین‌طور. این پشتوانه چک و سفته و پول چیست؟ همان ارزش ریالی بانک مرکزی.
حالا خود آن ارزش ریالی بانک مرکزی، پاسخگوی نیاز شماست؟ شما تازه وقتی آن پشتوانه باشد، پول را می‌خواهید برای اینکه با پول یک چیزی بخرید. پس نیاز شما به این معامله هست. حالا باز به خود این معامله نیاز دارید؟ مرحله‌به‌مرحله می‌رویم جلو. شما به این معامله نیاز دارید؟ یعنی فقط نیاز شما از راه معامله تأمین می‌شود؟ معامله کارگشاست؟ نه، معامله را برای چه می‌خواهی؟ برای اینکه آن کالایی را که ندارید و به واسطه کالایی که دارید حاصل کنید؟ غیر از این است؟ آقا جان، بفرمایید، همین است دیگر. آن کالایی را که ندارید، برای چه می‌خواهی؟ مثلاً چه کالایی را ندارید؟ مثلاً نان ندارید، درست است؟
پول را می‌دهید که نان بخرید. نان را برای چه می‌خواهید؟ شما به خود نان نیاز دارید؟ برای رفع گرسنگی یا تولید انرژی در بدن؟ جفتش درست است، آقا جان؟ پس شما در واقع نه به پول نیاز داشتی، نه به بانک نیاز داشتی، نه به معامله نیاز داشتی، نه به نان. نیاز شما به چه چیزی بود؟ به انرژی!
حالا واقعاً به انرژی نیاز دارید یا به «قوت»؟ شما به انرژی نیاز ندارید، به قوت نیاز دارید. در واقع به چه چیزی نیاز دارید؟ در واقع شما به «اسم قوی» نیاز دارید. شما می‌خواهید مظهر اسم «قوی» باشید. اسم «قوی» مال کیست؟ خدای متعال.
معارف دانشگاه باید همین چهار جمله باشد. کلاً همه آموزش دینی‌مان، از ابتدایی تا دانشگاه، [باید بر این اساس باشد]. ما به هیچ‌چیز نیاز نداریم، ما به خدا نیاز داریم. شما روی فطرت، آواتار فطرتتان را اگر بزنید، آواتار آن را اگر بزنید، می‌بینید فقط می‌گوید: «خدا». می‌گوید: «من یک موجودم، فقط به خدا نیاز دارم، به اسماءالله نیاز دارم». فطرت به شما می‌گوید: «من قوی می‌خواهم باشم». «قوی می‌خواهم باشم» یعنی می‌خواهم مظهر «اسم قوی» باشم، یعنی دستم جلوی «اسم قوی» دراز باشد، از آن قوت بگیرم. البته یک مسیری دارد در عالم طبیعت، ولی وقتی با فطرت آمدی جلو، دائماً مظاهر الهی را می‌بینی و هیچ‌چیزی فریبت نمی‌دهد.
آن وقتی که داری آب می‌خوری، می‌دانی تشنگی را چه چیزی برطرف می‌کند؟ آب دارد برطرف می‌کند یا «اسم ساقی»؟ «ساقی» که اسم خداست، مظهر بروز «اسم ساقی» است. آن وقت دیگر آب که می‌خوری، می‌شود حضرت ابراهیم (ع) که می‌گفت: «هُوَ الَّذی یُطْعِمُنی و یَسْقینی» (همان کسی که به من غذا می‌دهد و سیرابم می‌کند). می‌گوید: «من غذا نمی‌خورم، من آب نمی‌خورم. او به من غذا می‌دهد، او به من آب می‌دهد، او مریضی را برطرف می‌کند». دارو می‌خورم، ولی دارو که شفا نیست. دارو اگر کار کند و مریضی من را خوب کند، به خاطر این است که مظهر «اسم شافی» است. طعام که نیاز برطرف نمی‌کند، «اسم رازق» است که نیاز را برطرف می‌کند.
حالا وقتی ما به دنیا می‌آییم، این فطرت این‌جوری است. من عبارتی از امام (ره) برایتان می‌خوانم: جلسه بعد. اولین گریه (خیلی جالب است، فقط هم گریه اولمان این شکلی است، بقیه‌اش این‌جوری نیست) اولین گریه‌ای که هر انسانی می‌کند، اصلاً دارد می‌گوید. می‌گوید گریه بچه، اسم ذکر «لا اله الا الله» است. برای همین می‌گوید که چهار ماه اول، گریه بچه «لا اله الا الله» است. گریه بچه «لا اله الا الله» یعنی چه؟ «لا اله الا الله» یعنی این بچه دارد گریه می‌کند، به مادر کاری ندارد، دارد «اسم رازق» را صدا می‌زند. با گریه دارد «رازق» را صدا می‌زند.
در دعای عرفه چه می‌خوانید؟ «یا رازق الطفل الصغیر». «تو داری روزی می‌دهی به این بچه کوچک». من پدر فکر می‌کنم که من رفتم، نان درآوردم، دادم مادر خورده، شیر شده. مادر فکر می‌کند او دارد شیر می‌دهد. گول خورده‌ایم دیگر، فطرتاً گول خورده است. فطرت وقتی شکوفا باشد، می‌داند که نه، الان من آن را درآوردم، من شدم مظهر «مُطعِم» (غذا دهنده). مادر شده مظهر «ساقی». جفتمان شدیم مظهر «اسم رازق». «رازق» نه این است و نه آن؛ اینها همه بروز است، بروز یک جلوه است از اسماءالله. جامعه‌ای که این شکلی شکل بگیرد، می‌شود جامعه توحید. جامعه توحیدی همان جامعه امام زمان است.
دو نکته:
۱. قرآن فرمود: «زمین با نور ربش روشن می‌شود». امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»؛ یعنی نور امام‌ها. و یا: «امام الارض ربها» (یا برعکس: «رب الارض امامها»). به نور ربش زمین روشن می‌شود، یعنی چه؟ یعنی به نور امام روشن می‌شود. خیلی روایت زیبایی است، با دقت گوش بدهید.
فرمود: «در دوران امام زمان (عج)، مردم از خورشید بی‌نیاز می‌شوند». یعنی چه؟ دقیقاً بفهمید! مردم از خورشید بی‌نیاز می‌شوند یعنی این‌قدر فطرت‌ها شکوفا می‌شود که می‌فهمند آن‌که عالم را روشن کرده، چه چیزی است؟ خداست، نه خورشید! زندگی در آن دوران [چنین است] که اگر قرار است کره زمین، کره زمین باشد، سیاره‌ای ارزشمند باشد، دنیا، دنیا باشد، این چهارچوب حفظ می‌شود. در قیامت، خورشید «شمس والقمر» تاریک می‌شود. خورشیدی باشد که تاریک شود. اگر خورشید دوران امام زمان (عج) رفته، که برای قیامت خورشید تاریک شود، معلوم می‌شود که بی‌نیاز می‌شوید از خورشید. یعنی چه؟ بی‌نیاز می‌شوید؟ «اَشْرَقَتِ الْاَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا»؛ با نور امام زمان (عج) از نور خورشید بی‌نیاز می‌شوید. یعنی با نور امام زمان (عج) فطرت شما روشن می‌شود، می‌بینید الان که اینجا روشن است، خورشید را خدا روشن کرده. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ». کی این‌جور بود؟
علامه طباطبایی چه جور دل می‌برد از *معیت* سید بزرگوار؟ ایشان از منزل آمد بیرون، شب بود. اگر در دستگاه فلسفی، یک دانه علامه طباطبایی تولید شده بود، عالم را با او برده بودند. ما هزاران مثل علامه طباطبایی داریم؛ اصلاً نتوانستیم اینها را به خودمان معرفی کنیم. شب از منزل آمده بیرون. شاگرد ایشان به ایشان برمی‌گردد، می‌گوید: «آقا جان، هوا تاریک است، مراقب باشید زمین نخورید!» ببینید، این مرد محصول قرآن است. می‌گویند: «آقا مراقب باش، زمین نخوری! شب تاریک است، نور نیست، خورشید نیست». ایشان فرمود: «مگر ما روز که بیرون می‌آییم، با نور خورشید بیرون می‌آییم؟ مگر روز که می‌بینیم، با نور خورشید می‌بینیم؟» چقدر این حرف عمیق است! چقدر این مرد بلندهمت است! «یَرْفَعُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ»؛ یعنی بلند، وصل به توحید است، اسباب را نمی‌بیند. [می‌داند که] خدا روشن کرده، خورشید سبب است. اراده کند، از یک راه دیگری روشن کند. این همه در قرآن داستان‌های مختلف و داستان‌های جذاب [هست]. حضرت موسی را روی آب نگه داشته، فکر کنید اینها فطرت است.
فرعون همه را کشته، چند هزار تا بچه کشته. بچه‌هایی که در رحم بودند، درآوردند، با چاقو شکافتند، درآوردند، سرها را بریدند. چرا؟ چون منجمین به او گفتند که موسی امسال به دنیا می‌آید. همه بچه‌ها مردند، یک نفر فقط به دنیا آمده؛ او هم کیست؟ حضرت موسی (علیه السلام). بعد این یک نفر را خدا می‌خواهد بزرگ کند. در دامن چه کسی بزرگ می‌کند؟ فرعون! فرعون! فرعون می‌گفت: «من رب شما هستم، من خدای شما هستم»؛ به خاطر اینکه «الاَنهارُ تَجری مِن تَحتِی» (این رودخانه‌ها از زیر پای من جاری است). این آب نیل از زیر تخت من جاری است. من اراده بکنم، این آب به خانه‌های شما نمی‌رسد، کشاورزی‌تان تعطیل می‌شود، زندگی‌تان فلج می‌شود. مُدبر این آب منم. با همین آب، موسایی را که همه را به خاطرش کشته، می‌فرستد در بغل فرعون! بعد می‌اندازد به دل آسیه.
به دردمان بخورد! اصلاً ما که بچه نداریم، به عنوان بچه خودمان بزرگ شدیم. [مثل] موسیِ بن فرعون [که در دامن او بزرگ شد]. این خداست! ما به چه کسی نیاز داریم؟ به خدا! عزت و این شهرت و این اعتبار و این مدرک و دکترا و ... چی و چی و چی است؟ ما به اینها نیاز داریم؟ این فطرت گول خورده است، فطرت فریب‌خورده است. فطرت شکوفا، فطرتی است که جز خدا را نمی‌بیند. او مسبب حقیقی همه عالم است.
کاری که باید بشود در تربیت ما این است: این فطرت شکوفا شود. در رسانه ما این است: فطرت شکوفا شود. در جامعه ما این است: (آقا!) نیازهای حقیقی ما [این است]. بعد، یک نفر که خواست رأی بیاورد، در شعارهای انتخاباتی خودش شعارهایی بدهد که به فطرت مردم برگردد، نه به غرایز مردم. [اینکه بگوییم] دیوار بینمان نباشد، کنسرت تعطیل نشود... (سیاسی نیست‌ها، حرف است، حرف به هر کسی و هر جایی هم می‌تواند بخورد). این [یعنی] خیانت به فرهنگ مردم، [این] سطح نیاز مردم را داریم پایین می‌آوریم. این خیانت می‌کند با هر لباسی، با هر ادبیاتی. [باید] اصل نیاز مردم، نیاز حقیقی‌اش، جلو چشم مردم باشد، نه نیاز جعلی، نه تأمین جعلی.
آقای ترامپ دیگر عرق‌خوری نکند، کثافت‌کاری بگذارد و نماز بخواند! شیخ ترامپ، مثلاً حجت‌الاسلام والمسلمین ترامپ؟! مشکل داریم! بابا، ذات اینها مشکل داریم، وجود اصل حقیقت طاغوت مشکل داریم. چرا سر فطرت کلاه می‌گذارند؟ نیاز جعلی من و نماز باشد؟ نمازی هم که او بگوید، نماز جعلی است. روزه و مسجد و قرآنی هم که او بگوید، روزه و مسجد و قرآن تقلبی است. ما جنس اصل لازم داریم.
خدا ان‌شاءالله که فطرت ما را شکوفا کند. امروز می‌خواستم از متن حضرت امام (ره) برایتان بخوانم. [مطالب] بسیار خوبی داریم که به حول و قوه الهی ان‌شاءالله مطرح خواهیم کرد.
خدایا، در فرج امام زمان (عج) تعجیل بفرما. فطرت ما را [شکوفا کن]!

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00