برخی نکات مطرح شده در این جلسه
عصمت؛ فطرتی که از دست شیطان محفوظ مانده است
«الفطره مع الحق»؛ هر جا فطرت سالم باشد، حق همانجاست
مدرسه؛ بازگرداندن کودک به اصل فطرت، نه لایههای سطحی
تمدن غرب و اصالتبخشی به سرعت؛ فریب یا حقیقت؟
تفاوت صدق گفتاری، رفتاری و وجودی در قرآن
نقد نگاه ابزاری به دین و حکومت
روایت پیامبر (ص) از کاشت نهال حتی در لحظه قیامت
آبادانی دنیا محصول نگاه آخرتمحور مدیران الهی
حاج قاسم سلیمانی؛ نماد مدیری که آخرت را باور داشت
مدیریت در عصر ظهور؛ سختی بیشتر برای مسئولان، نه مردم
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. ادامه عبارات حضرت امام رضوان الله علیه درباره فطرت. و اگر این فطرت تا آخر کار محفوظ ماند و دست تصرف ابلیس به آن نرسد، هیچ امری را بر خلاف حق نپذیرد. انسان بر فطرت خودش پایدار باشد، معصوم میشود؛ به عصمت میرسد. عصمت چیز خاصی نیست؛ عصمت یعنی فطرت دستنخورده مانده. انسان، حقیقتی که از ازل به او دادهاند – «نفخت فیه من روحی» – آنچه را که از خدا گرفته، سالم نگهش داشته؛ این لوح را آلوده نکرد، و از هیچ حقی رویگردان نشود. آدمی که بر فطرت خودش باقی مانده، همیشه «علی مع الحق و الحق مع علی» [است].
به خاطر چی؟ همه اهل بیت این ویژگی مخصوص اهل بیت [است] یا ربط به یک عنوانی دارد؟ ربط به یک عنوانی دارد. آن عنوان چیست؟ حضرت امام میفرماید: «آن عنوان فطرت است.» در واقع باید بگوییم: «الفطره مع الحق و الحق [مع الفطرة]». هر جا که فطرت باشد – فطرت دستنخورده و آلوده نشده و فریبنخورده – همان جا حق است. و هر جایی است که فطرت سالم آنجاست. و تعلیمات، بعضی رویگردان نشود. و تعلیمات قرآن شریف و انبیا عظام و اولیای، همانطور که از معدن وحی الهی و معادن علوم حق نازل شده، در آن جلوه کند.
تصرفات نفس و دعاویهای متخیله، که از آنها به حجابهای ظلمانی بین ابر و حق میتوان تعبیر نمود، فطرت را دستنخورده [میکند]. فطرت را دست میزنید، خرابش میکنید. مدرسه باید چهکار کرد؟ باید بچهها را برگرداند به فطرتشان؛ اصل فطرت، نه لایههای پایین فطرت، به اصل فطرت.
اتفاقی که میافتد این است که ما در لایههای رویین نگه میداریم. من مثالی برایتان بزنم. الان تمدن غرب، یکی از مفاهیم کلیدی تمدن غرب، یکی از جذابیتهای زندگی در غرب چیست؟ بفرمایید: آنی که کلیدواژه است در تمدن غرب، «اسپید» (Speed) است؛ سرعت.
صحبت کنیم. ما نیاز به سرعت داریم یا نداریم؟ فطرت سرعت را دوست دارد یا دوست ندارد؟ دوست داریم. کدام لایه از فطرت ماست؟ خیلی عمیق دوستش داریم؟ یعنی اصالت دارد برایمان یا نه؟ سرعت را میخواهیم برای چیزهایی... شما بفرمایید، با فطرتتان جواب بدهید: خود سرعت را میخواهیم یا سرعت، به قول طلبهها، اصالیه است یا آلیه؟ اصالت دارد یا ابزار است؟
به نظرتان الان در فرهنگ غرب و تمدن غرب، سرعت به عنوان یک امر اصیل به آن پرداخته میشود یا یک امر آلی و ابزاری؟ ابزار؟ در غرب هم، به نظرتان، اختلاف شد؟ اصالت دارد سرعت در غرب؟ چه کسانی میگویند ابزار [است]؟ یک امر مرددی بین این دو تاست. البته به نسبت مفاهیم و مصادیقش خیلی بحث میشود روی آن کرد. جا دارد تا جا [باز کند]. ولی سرعت یک امری است که خودش هم یک جاهایی موضوعیت دارد.
توی ژاپن مترو اگر سی ثانیه تأخیر کند، آن رئیس مترو خودکشی میکند. بارها و بارها این کار را کرده است. سرعت اصالت دارد. وقتی میگویم دوازده و سی دقیقه، یعنی دوازده و سی دقیقه. یک دقیقه دیر کردی. اصالت داشته؟ نداشت؟ خیلی مثال پرتی بود یا ربط داشت؟ بالاخره خود سرعت اصالت پیدا کرده. خاصیت کاری که دارد صورت میگیرد این است: فطرت دارد گول میخورد.
متعهدند. متعهد به چیست؟ همه را بزنم! بله، خیلی ویژگیهای مثبتی در اینها پیدا میشود. خیلی، واقعاً واقعاً، درس بگیریم. در ژاپنیها خیلی مرسوم است؛ راحت عذرخواهی میکنند. مسئولین، دست به عذرخواهیشان خوب است. عذرخواهی میکنند. «دولت قبل و دولت بعد و این، آنها ندارند.» «آنها اشتباه خریدند، اینها اینجوری کردند، آنها آنجوری کردند» – این حرفها نیست. «من اشتباه کردم؛ الان کار دست من است؛ من مسئولم.» فطرت آدمی میفهمد و خوشش میآید. متعهد به چیست؟ بازی که شیطان دارد سر فطرت در میآورد، باید دقیق نگاه کرد؛ حواسم به آن باشد.
خیلی چیز جالبی [است]: نقاط را هدفگذاری میکند؛ از اصالت درمیآورد، ابزار میکند؛ بعضی چیزها را از ابزار در. یک بالانس اینجوری درست میکند. متعهد باش! چیزی که ابزار است، ابزار بدان. چیزی که ابزار است، اگر احساس میکنی با آن آرامش پیدا میکنی، داشته باش؛ یک همچین حسی نداری، ولش کن.
سرعت چی؟ نه، سرعت اصیل است. سرعت اصالت دارد. احساس نمیکنی داری جابهجا میکنی؟ جابهجا میگویی دین اصالت ندارد؟ نه، دین ابزار است. بعد گاهی بین ما اینها را فرهنگ میکنند. خیلی بامزه است.
بعد یک آدم روایت میخواند برایش: «حکومت که اصالت ندارد که! هدف وسیله را توجیه نمیکند. ما حکومت برای چی میخواهیم؟ حکومت اصالت دارد؟ چرا؟ چرا یک عده نمیفهمند این حرفها را؟» اصالت با اصالت فرق میکند. یک اصالتی داریم که اصالت اولی است، یک اصالتی اصالت وسطی است، یک اصالتی اصالت غایی است. یک هدفی، هدف اولی است؛ عدالت، هدف، هدف غایی است.
نه خیر، ما عدالت را برای خود عدالت که نمیخواهیم! عدالت را برای یک چیز دیگر میخواهد. ولی عدالت، هدفِ اصالت دارد. نظم چطور؟ اصالت اولیه هم ندارد؟ راستگویی چطور؟ راستگویی اصالت اولیه ندارد؟ ریختن به هم! قربان شکلت بشوم، روایت بخوانم که آقا، راستگویی خیلی مهم است. ما هم مصلحت مهم است؟ مصلحت مهم است؟ آقا، مصلحت اقتضا نمیکند دروغ بگوییم؟
من دارم بهت میگویم، من نمیگویم. پیغمبر فرموده: «واجب است دروغ بگویی. یک جاهایی دروغ نگویی، میروی جهنم!» ما در جهنم یک ویآیپی (VIP) داریم؛ ویآیپی مخصوص راستگویان فلانفلانشدهها! راست میگفتند، همهاش جهنم! «یسئل الصادقین عن صدقهم» میگوید: روز قیامت از کسانی که راست میگفتند، سوال برای [صداقتشان میشود]. خدایا! صدق من؟ من صادق بودم. صداقت دوست دارد. ما صداقت دوست نداریم؛ ما مصلحت [را دوست داریم].
بله، ولی به فطرت شما بگویید: «راستگویی را کلاً بزنیم؟» اولاً، قرآن در مورد راستگویان [این حرف را] ندارد. در مورد صادق بودن با راستگو بودن فرق میکند. «کُونوا مع الصادقین». صدق چندین مرتبه دارد: یک صدق گفتاری داریم، یک صدق رفتاری داریم، یک صدق وجودی داریم، یک صدق شاکلهای داریم. شاکلهای است، یعنی شما منطبق باشی با حقایق عالم. اصل صدق این است: «کَذِبَ العادِلُونَ بالله» میگوید: اصل دروغگویی این است که برای خدا شریک قائل باشید.
شما وقتی مشرک بودی، هر چقدر راست بگویی، من تو را کاذب میدانم؛ چون تو افکار دروغگویی [داری]. افکار [دروغگویی]، آخرش تمدن غرب از تویش درمیآید. بله، «من اسلام را کجا دیدم، مسلمین را کجا دیدم؟» چقدر علامه طباطبایی به این جمله میتوپد در المیزان! میگوید: «این کسی که این حرف را زده، اصلاً اسلام را نفهمیده است.» جانم به علامه طباطبایی که چقدر فهمیده است! آیا آخر آل عمران، که محل بحثمان است و به آن میرسیم، آنجا بحث را مطرح میکنیم؟ «اسلام دیدی در غرب؟» یکییکی گفتند. خیلی جالب است. الان به ما بگویند: «آقا، تضاد دارد اینها با هم؟»
به نظرتان، عزیز من، در نگاه قرآن آباد کردن آخرت بدون آباد کردن دنیا اصلاً معنا ندارد. قرآن رسماً حرفش [این است]: «ربنا آتنا...» بخوانید: «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرت حسنه». آیه بعدش چی میگوید؟ «ما لهم فی الاخرت من خلاق»؛ نه دنیا دارد نه آخرت. آدمها دو دستهاند: یا جفتش را دارند یا هیچکدامش را. خیلی روایت فوقالعادهای [است]. خدا لعنت کند کسانی را که این روایت را به ما یاد نمیدهند.
حضرت استاد آیتالله جوادی آملی سر درسی را برایتان میخواندم. بعداً من در «مفاتیح الحیات» ایشان هم این روایت را دیدم. روایت دارد. خیلی روایت عجیبی است! من میدانم [اگر] بخوانم، شماها هم باورتان نمیشود. اصلاً اول برای شما سوال پیش میآید، بعد سوالی که پیش آمد، در چشمانتان ببینم.
روایت دارد: «پیغمبر اکرم فرمود: اگر قیامت شد...» قیامت یعنی چی؟ «قیامت کن فیکون است دیگر! «تبدل الارض کلاً» [است]؛ جمعش میکند. قیامت شده، زلزله شده، ماه و خورشید به هم ریخته، طوفان و اینها.» یک نهال در دستت داری، نهال درخت. بفرمایید. میگوید: «اول این نهال را میکاری.» سمت مشهد؟ عجب! این کجای تعلیمات دینی ماست؟ کجای درس معارف شما؟ حال کردید یا نه؟
نگاه آدمی که دنیاگراست با نگاه آدمی که فقط دنیا را میخواهد آباد کند... این درخت را میکارد یا نمیکارد؟ الان وقتی قیامت شده، شما بفرمایید، زلزله میآید. چه نگاهی است که به این [فرد] میگوید: «آن لحظه آخر بکار.» برای چی بهش میگوید؟ صحبت کنیم. خیلی سنگین بود، نه؟ احساس میکنم خیلی [بحث] شنبه! آفرین!
اصلاً قیامت یک گذرگاهی است برای رفتن از یک لایه از زندگی به یک لایه بالاتر از زندگی، که شرط بهرهمند شدن در آن لایه بالاتر از زندگی، ساختن لایه پایینتر است. میگوید: «درخت، تو چهکار داری؟ الان خراب میشود.» آدمهای بهدردبخور آدمهاییاند که عاشق آخرتند. اینها دنیا را آباد میکنند. الان امنیت شما محصول چه کسانی است؟ امنیت، از اینها امنیت داریم. چی پیدا کنیم؟ پشت میز بنشیند، دنبال موقعیت خودش نیست، دنبال ریاست خودش نیست.
یکی از [حرفهای] حاج قاسم، حرفش چیست؟ حرف حسابش چیست؟ جبههای بود؛ جبهه مدافعان حرم بود و اینها. «حاج قاسم کجاست؟» گفت: «نمیدانم بحرین، سوریه، از یمن...» خیلی حرف است این جمله! خیلی حرف [است]. من تا خود [زمانی که] برگشتم به ایران، فکر میکردم یعنی چی. دانشگاه فردوسی گفته: «دنیا را اینجور آدمها آباد میکنند.» مشکل ما مدیرانی است که آخرت را اصلاً باور ندارند. مدیری که آخرت را باور داشته باشد، اول خودش مثل آدم، [مثل] فرشتهها، مثل ملائکه کار میکند. بعد هم آن مجموعه زیردستش را پاک نگه میدارد. همه با هم کار درست را کار میکنند.
پیغمبر اکرم... این را بگویم، تمام [این ماجرا] عجیب است. یکی از اصحاب را پیغمبر دفن کردند. بله، معاصر به [زمان] دفن کردند. بعد قبر را دیدید دیگر؟ یک لایه زیر است؛ لای لحد هم سنگها، بتن و اینها. پیغمبر آن داخل ایستاده، با انگشت دارد بند میاندازد زیر [لحد]. پیغمبر فرمود: «رحم الله عبداً اذا عمل شیئاً أتقنه.» خدا دوست دارد آدم کاری که انجام میدهد، درست انجام بدهد. به چشم مردم من چهکار دارم؟ خدا دارد میبیند. اینجوری خوشش میآید. گزارش که رد نمیکنند که! خیلی اینها حرف است. دنیا را این آدمها آباد میکنند.
الان دنیا آباد نیست. در دوران امام زمان، دنیا آباد خواهد شد؛ چون ما مدیر پروازی نخواهیم داشت؛ مدیر مفتخور نخواهیم داشت. مدیریتی نیست که بگویی: «من آمدم بالاتر؛ رنج مدیریتی آمده بالا؛ بخور و بخواب کار من است؛ الله نگهدار من است.» [اینها] مراحل پایین بود. الان مدیریت در حرم امام زمان برعکس است. میخواهیم برویم به درختمان برسیم. آقا، چرا ظهور جلو نمیافتد؟ حضرت فرمودند: «ببین، ظهور جلو بیفتد، برای عموم مردم، امام زمان به عامه مردم راحت میگیرد؛ [ولی به] مسئولین سخت میگیرد. [حتی اگر] خوراک و زندگی نداری، این هرم برعکس است. فکر نکن مثل الان است [که] کارگر و عملگی مال تودهها باشد، [و] مدیریت مال بالادستیها. [کسی که] کار کنی، بیشتر زحمت دارد، بیشتر سختی [دارد].»
خدا انشاءالله دنیا را آباد کند، [این] قبول است. دعای اصلیاش چیست؟ خدایا، فرج امام زمان را برسان! ما را از کارگزاران و یاوران امام زمان قرار [ده]! و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
جلسات مرتبط

جلسه شصت : چرا فطرت هیچگاه کهنه نمیشود؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و یک : قلب انسان؛ آینهای میان عالم غیب و شهادت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و دو : نیاز حقیقی انسان و سقوط تمدنهای جعلی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و سه : فطرت انسانی؛ آینهای صیقلی از عالم قدس
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و چهار : مهندسی شیطان؛ جلوهگری دروغین به نام زیبایی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و شش : زیبایی حقیقی؛ از چهره ظاهری تا جمال الهی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و هفت : چرا جمال و مال کمال حقیقی نیستند؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و هشت : نگاه امام به فطرت در «شرح چهل حدیث»
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و نه : عجله؛ باگ پنهان در مهندسی فطرت بشر
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفتاد : چرا ایمان زیباست و کفر نفرتانگیز؟
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت