فساد ساختاری و بیعدالتی در برخوردها
انقلاب نیمهتمام؛ ضرورت انقلاب فرهنگی و علمی
حوزههای علمیه و بیتوجهی به امر قضاوت
تأکید رهبری بر بیانیهنویسی و موضعگیری اجتماعی
خطر سکوت در برابر مفاسد سیاسی و اقتصادی
ماجرای قتل عثمان و اتهام به امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
ساکتین فتنه؛ زمینهسازان انحراف و ظلم
پیوند سکوت و سستی تمدن اسلامی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. تقریباً هفتاد و چند جلسه – ۷۴ جلسه – از مباحثمان از اول سال میگذرد. بحث کلیمان در مورد نظام تسخیر این است که خدای متعال هندسهی خلقت را به نحوی آفریده که بین موجودات تفاوتهایی است و بهحسب همین تفاوتها، یکدیگر را به استخدام میگیرند؛ موجودات در جهت رفع نیاز. این میشود نظام تسخیر.
در بحث نظام تسخیر مقدماتی را مطرح کردیم و بیش از پنجاه جلسه هم مباحث در مورد سوره مبارکه حجرات داشتیم. وارد بحث سوره حجرات شدیم. هشت آیه را تقریباً ۵۲ جلسه تاکنون [بررسی کردهایم]؛ هشت آیه اول سوره حجرات. البته خب، بحثمان واقعاً چکیدهوار بوده و همه نکات قطعاً مطرح نشده است. از امروز وارد آیه نهم میشویم. بحث جدیدی است و بحث بسیار مورد نیاز است. نظام حقوقی و نظام قضایی، جزایی، دفاعی؛ اینها خلاصه بحثهایی است که در این بحث، چون بر اساس سیر سوره مبارکه حجرات پیش میرویم، به تناسب این آیه، امروز بحثی را مطرح خواهیم کرد.
آیه نهم میفرماید: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ...» در فضای جامعه، طبیعتاً وقتی که انسانها با هم تفاوتهایی دارند، اختلافهایی با هم پیدا میکنند، چالشهایی پیدا میشود. این اختلافات گاهی حاد میشود، به تصادم میرسد، به درگیری میرسد، به مقابله میرسد. راهحل برطرف کردن اینها چیست؟ چهشکلی باید اختلافات را مدیریت کرد؟ چهشکلی باید مهندسی کرد اختلافها و درگیریها و تنازعها را؟ راهحل مهندسی اختلافات چیست؟ بحثی بسیار مهم.
آدمها با هم تفاوتهایی دارند. بعضی هم زور بیشتری دارند. برای اینکه خواستشان را به کرسی بنشانند، از زورشان استفاده میکنند. یک سری اهرمهایی دارند، یک سری ابزارهایی دارند. بنده خدایی ضعیف و مظلوم است. اگر حقش را بخورند، دستش به جایی بند نیست. برای خود بنده پیش آمده؛ یک وقتی توی ماجرایی در فرودگاه امام خمینی تهران ماجرایی داشتیم. پروازی بود. قبلش توی کشور دیگری بودیم. از آن کشور میخواستیم بیاییم. گفتوگویی شد؛ چه خبره؟ طرف دیگر ماجرا قاضی است! بهمحض اینکه در فرودگاه امام خمینی نشستیم، همه را از دم دستگیر کردند. چیزی نمانده بود که دستگیرمان کنند و ببرند. آنجا بود که من معنای واقعی قدرت را فهمیدم. «زور» یعنی چه؟ طرف پشتش بم بود، پشتش گرم بود حسابی. یعنی آبگرمکن و اینها اصلاً لنگ میاندازد! وصل بود. دیدیم با دو تا تلفن، کل مملکت را اینور و آنور میکند. اهرم قدرت! من تازه فهمیدم این مظلومین و مستضعفین و بندگان خدایی که دستشان به جایی بند نیست، اینها چه میکشند. یعنی چه «دستم به جایی بند نیست»؟ این چیست؟ خلاصه، ماجرا، زور و قدرت و اینها را ما آنجا فهمیدیم. «دستش بند است»، «پارتی» اینها یعنی چه؟ «پارتی داشته باشد»، «دستش به جایی بند باشد»؟
اگر هندسه برود به این سمت، جامعه، جامعه فاسدی است. جامعهای که هر کسی ابزار و اهرمش برای قدرت و فشار بیشتر بود، حرفش پیش برود، حقش را بگیرد، اعمال قدرت کند، اعمال زور کند؛ این جامعه، جامعه فاسدی است. یک بدبخت بیچارهای دارد توی بزرگراه میرود، با سرعت هشتاد تا دارد میرود، سرعتش میشود هشتاد و دو تا. ولی یکی دیگر میلیاردی میخورد، زدوبند میکند، اختلاس میکند، پولشویی میکند. چون بند به این قدرت و بند به آن شخصیت است و آن یکی میگوید: «من اگر دست روی این بگذاری، اعلام جنگ میکنم»، اعلام حمایت میکنند و موضع میگیرند و فضای رسانهای ایجاد میکنند و اعتصاب غذا میکنند و بهخاطر این کوفت و زهرمارهای متعدد، عقب میاندازند. برخورد با آنها نرمتر است، چند سال طول میکشد، ولی روی هوا میزنند و میبرند. خلاصه بعد میروند دنبالش، پیدایش کنند.
این سیستم، سیستم مشکلداری است. تعارف هم نداریم با هم. بخشیاش توی این مملکت ما متأسفانه هست. نه اینکه نظام جمهوری اسلامی این را دیکته کرده. این را خوب باید دقت کرد. من به عنوان یک منتقد دارم [میگویم] نه اینکه این فساد را سیستم خودش آورده؛ با سیستم خودش اصلاً این را [حل نکرده]، به عنوان این فساد را این سیستمی که بوده، برطرف نکرده. این نکته را دوستان من دقت داشته باشند.
انقلاب ما یک انقلاب سیاسی بوده؛ فقط ساختار سیاسی را عوض کرده، آن هم در رأس قدرت. ما هنوز انقلابها در پیش داریم، خرمشهرها در پیش داریم، کارها در پیش داریم. خیلی باید کار بکنیم. به بیانیهنویسی و مطالبهگریِ آنها که باید بیایند جواب پس بدهند [بسنده نکنید]. طرف هشت سال رئیسجمهور بوده. روز آخری که دیدار داشتم با رهبری، رهبری فرمودند: «برنامهای که من برای فرهنگ دادم، پیاده نکردید.» جواب پس بده! فرهنگ که زیر پای قدرت کشور است؛ برای چی پیاده نکردی؟ حالا خدمات دیگری هم بر فرض داشته. سؤال [این است]: آقا رهبری خبر داری مشکلات را؟ بهت اطلاعات درست [نمیدهند]. بیانیهنویسی! و آدم گاهی میماند. سنگ پای قزوین واقعاً جایگاه بسیار بالایی دارد در حیا و نجابت. خیلی موجود مظلوم و باحیایی است. همه سیستم دستش بوده. بعد آخر کار هم [میگوید]: «شجاعت ندارید!» [یا میگوید:] «شهادت آمادهایم!» رشادت و شجاعت درمیآورند. چرا آن موقع اعتصاب غذا نمیکردی؟ مگر نمیبینی دارند خیانت میکنند به مردم؟ [چرا] اعتصاب غذا نمیکردی علیه سپاه؟ پروندههای فساد درآید، آمار درآید، بعد اعتصاب غذا کنی، شهید بشوی! درگاه ما اینهاست!
«من از بیگانگان هرگز ننالم / که هرچه کرد با ما آشنا کرد.»
ادعایشان هم مقدمهساز ظهور امام زمان باشد! یکی برمیگردد میگوید که این نفس زکیه است، اگر بمیرد، نفس زکیه از امام زمان، از میدان هفتاد و دو نارمک ظهور خواهند کرد. این که کنار پرده میدان هفتاد و دو آنجا اعلام میکنند: «یا اهل العالم!» زور دارند، ابزار رسانهای دارند، فشار میآورند، جوسازی میکنند. حالا علیه این مسئول، آن مسئول؛ کار پیش نرود، میآیند بالاتر، جلوتر.
این ساختار معیوب، مشکلش این است که انقلاب هنوز وارد این ساختارها نشده، نه بهخاطر اینکه انقلاب ساختاری ایجاد کرد. ساختار سیاسی را انقلابی کردیم. انقلاب ما پنج درصد انقلاب بوده، این را بدانید. پنج درصد انقلابی بوده که باید رخ میداده. ما انقلاب فرهنگی هنوز رخ نداده، انقلاب اقتصادی که اصلاً هیچچیز، انقلاب سیاسیمان هم ساختارهایش خیلیهایش باید درست بشود، ارتقاء پیدا کند. خیلی مشکلات داریم. انقلاب علمی لازم داریم، آن که دیگر اصلاً حرفش را نزن؛ تولید علم و جنبش نرمافزاری و این حرفهایی که مطرح میشود، همین انقلاب علمی است. مجموعِ همه، یک پک است. سیستم اینها را اداره میکند.
نظام قضایی و جزایی ما قطعاً مشکلاتی دارد. برخیاش برمیگردد به دانشگاه، برخی برمیگردد به حوزه. حوزه هنوز که هنوز است، خودش را متولی امر قضاوت ندانسته است. من این را دارم درد و دل میکنم با شما؛ بدانید بخشی از مشکلات کشور قطعاً گردن حوزههای علمیه است. تعارف نداریم. حوزههای علمیه، عزیزان من، دقت کنند! کمیسیونهای تخصصی که در مجلس دارند، لابی میکنند. حالا حین نماز، نمیدانم چرا سر و صدا آمد. حالا برادرانی که عذر شرعی دارند، قطعاً باید سکوت را رعایت کنند وقتی نماز خوانده میشود. بله، بخشی از مشکلات [برمیگردد] به حوزه. قاضی شدن توی حوزه ارزش ندارد. به من طلبه بگویند: «آقا درس بخوان که قاضی بشوی!» فحش بخورم؟ قضاوت؟ طلبه فاضل و درسخوان و چیزفهم، نمیرود سمت قاضی شدن. قاضیِ مشکلدار است، این را بدانید. فضای دیگری پیش میآید. دیگر قاضی، علمیتش مشکل دارد. کارم افتاده به دادگاه. برخی از مسائل قاضی [را] گفتم بلد نبوده؛ فلان مسائل ابتدایی و بدیهی قضاوت را بلد نبوده. سلامت اخلاقی ندارد. مسئول را کجا باید تربیت کرد؟ نظام اسلامی مسئول سالم میخواهد. این را چه کسی باید تربیت کند؟ تربیت؟ حوزه که متولی تربیت میداند، برای قضاوت [میگوید]: «سخت است، نرو!» صورت مسئله را پاک میکنیم. خلاص! کار کرد برای قضاوت، تربیتش کرد!
این آیه قرآن میفرماید که وقتی دو طایفه از مؤمنین – این را بگویم، عرض من تمام [شود]، خیلی معطلتان نکنم – دو طایفه از مؤمنین وقتی با هم درگیر میشوند، اینها زور رسانهایشان بیشتر است، اینها زور ساختاریشان بیشتر است. بالاخره آقا، در دعوای اینها، [حتی اگر] خیلی از مؤمنین به کتککاری و جنگ و دعوا و شورش خیابانی برسند، واقعاً دیگر هیچکدامشان مؤمن [نیستند]. هنوز کار به آنجا نرسیده؛ فعلاً در حد تنازع و اختلاف و دو قطبی. راهحل برطرف کردن دو قطبی، نه دامن زدن به دو قطبی است، نه سکوت در برابر دو قطبی. باید موضع بگیرید. در برابر هر پدیدهای که رخ میدهد، توی فضای سیاست باید موضع گرفت.
حضرت امام (رضوان الله علیه) در مباحث ولایت فقیه و جاهای دیگر هم هست، خدا علمای سوء را لعن کرده بهخاطر سکوتشان. سکوت کند در برابر مشکلات اقتصادی مردم؟ ساکت! مفاسد اقتصادی؟ ساکت! درباره مفاسد سیاسی؟ ساکت! رسماً برخی سردمدار، اعتقادی به خورد مردم میدهند؛ حوزه ساکت! بعد از آنور یک چیزی میخواهد دیکته بشود توی مجلس، یک فتوایی درمیآید که این را زودتر راه بیندازیم، برویم. شأن علما کجاست؟ جایگاه علما کجاست؟ جایگاه حوزهها کجاست؟ مسلمان و حزبالله! جایگاهتان کجاست؟
من این را برای شما بگویم؛ جالب است. رهبر معظم انقلاب میفرمودند توی سخنرانی دو سال پیش: «گوش بدهید عزیزم! شما دانشجوهای مؤمن! برای هر پدیدهای که اتفاق میافتد، بیانیه بنویسید.» ادامه جمله: «ما چه خاصیتی دارد؟» فرمودند: «بیانیه شما قطعاً به دست رئیسجمهور آمریکا میرسد. روی آن آدم تأثیر دارد، روی موضعگیری او اثر دارد.» حرف اثر دارد! آقا، من روی آنتن صداوسیما خودم دیدم. برنامه داشتیم. روی آنتن یک کلمه من گفتم. کلمهای که این حاج آقا استفاده کرد: «چرا اینجوری بود؟» مجری برنامه، کسی که مسئول کار است، [گفت:] «شما برنامه توی صداوسیما وقتی میبینید در نظر خودتان مشکل دارد، باید زنگ بزنید با روابط عمومی. یک تماس شما اثر دارد. یک پیامک، یک برنامه را تعطیل میکند. قطعاً ترتیب اثر میدهند.» با سکوت و غر زدن و به رو نیاوردن و «به ما چه» و با اینها درست نمیشود. یک موجود فعال لازم است توی جامعه. مفاسد و معایبی که میبیند، باید دخالت کند، ورود کند. توی دانشگاه خودتان چیزی میبینید؟ توی دانشکده خودتان چیزی میبینید؟ توی شهر خودتان چیزی میبینید؟ توی فضای مملکت چیزی میبینید؟ حرف بزنید، موضع بگیرید، دخالت کنید.
مسجدیها با هم درگیر شدند، کار به کتککاری رسید. حالا چهکار کنیم؟ شما بفرمایید. قرآن میفرماید: «فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی» (یعنی: با آن گروهی که تجاوز میکند، بجنگید). شمشیر بکشید؟ جنجال سیاسی است. یک طرف اینورند، یک طرف آنور. بالاخره مکانیزم خودش را دارد دیگر؛ قانون هست برای نظارت و اعمال قانون و اجرای قانون. مکانیزم خودش را دارد. حالا کار میآید بیرون. آقا، سکوت کنید! من توی این ماجرای اخیر به بعضی از این دوستان میگفتم: «آقا، موضع بگیرید! آنها بیانیه دادند، شما بیانیه بدهید.» [گفتند:] «ضریب رسانهای نباید بدهیم به حرف اینها.» کدام کره این حرفها در میآید؟ از کجا؟ از کدام شکم مبارک این حرفها خارج میشود؟ جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است. جواب سخن باطل، سخن [حق] است. باطل زده [شده]. من سکوت کنم؟ خودش میرود؟ یک حرف مزخرفی هم خیلی باب شده. میگوید: «بِمُوتُ بِذِکْرِهِ» (با سکوت از بین میرود). یک ضربالمثل مشهور غلط عربی است. میگوید: باطل وقتی سکوت کنی، خودش میمیرد. حرف باطلی وقتی آمده، باید حرف حق بزنی در برابرش. خودش برود؟ یک گرهی وقتی انداختند، یک شبههای وقتی انداختند، یک موضع [اشتباهی] گرفتند، خودش میرود؟ خوب میشوند؟
میفرماید: اول دعوتشان میکنی. اگر قبول کردند که قبول کردند. اگر پافشاری کردند بر ادامه دعوا و درگیری، امیرالمؤمنین به یک طایفهای از شیعیان فرمود: «چرا سکوت کردید؟» [درباره] عثمان، خلیفه سوم؟ برایمان اینها گفتند که: «یا علی! [تو در] قتل عثمان دخالت داشتهای!» وقتی محاصره شد عثمان، طلحه و زبیر آب را سه روز به روی خلیفه بستند. امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین را میفرستاد که برای اینها آب ببرند. کربلا وقتی آب را روی امام حسین بستند، با چه شعاری بستند؟ گفتند: «چون خلیفه ما را تشنه کشتند.» امام حسینی که آب میبرد برای عثمان! [گفتند:] «توطئه علی و مالک اشتر [بوده] که عثمان را کشته است!» امیرالمؤمنین بارها واسطه شد. ماجرایش مفصل است. چون فامیل هم بودند با عثمان، داماد پیغمبر بودند دیگر، باجناق بودند. پیغمبر آرامش میکردند. فضا رادیکال شد علیه عثمان. ماجرای فساد اقتصادی که پیش آمد، حمله کردند، آمدند و ریختند و کشتندش. یک تعدادی از شیعیان امیرالمؤمنین گفتند: «علی! تو در قتل عثمان دخالت داشتهای!» [این] تاریخی و فوقالعاده [است].
مگر نمیگویید که عثمان مظلوم واقع شده؟ چرا به نفعش قیام نکردی؟ عثمان از دو حالت خارج نبود: یا بر حق بود یا بر باطل بود. امیرالمؤمنین: «بیشترین ضربه را در فتنهها، ساکتین میزنند.» حرف آخر این است: با سکوتش... در زیارت عاشورا و جاهای دیگر، کسانی که زمینهچینی برای قتل اباعبدالله [کردند]، سکوت کردند، از شهر رفتند بیرون. یک عده سکوت کردند. [اینها] پایههای تمدن اسلامی را سست میکند.
در فرج حضرت ولی عصر تعجیل بفرماید و برکت صلوات بر محمد و آل.