امتناع پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) از اجبار مردم به جنگ
صلح امام مجتبی (ع) و تفاوتش با سیاست صدام
انعطاف پیامبر (ص) در برخورد با «طلقا» پس از فتح مکه
جایگاه معاویه در صدر اسلام و نفرین پیامبر (ص)
خطبه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در نکوهش یزید
مصلحتسنجی معصومین (ع) در برابر دشمنان
نقش نماز جمعه در پیگیری حقوق مردم
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. در ادامه مباحث جلسه قبل و جلسه قبلترِ آن، شبههای که به ذهن میآید و شبهه درستی هم هست، طبعاً باید جواب داده بشود. این است که ما اگر یک تصویر مقتدر از پیغمبر و امیرالمؤمنین داشته باشیم، گاهی دچار اشتباهی میشویم. چهره مقتدر را ممکن است در مورد آنان، تصور دیکتاتور داشته باشید. معمولاً چهرههای مقتدر چنین هستند؛ میخواهند اقتدار را داشته باشند و قدرت در دست داشته باشند و اعمال قدرت بکنند؛ با هر طریقی که بشود، انعطافپذیر نمیشوند.
ما چگونه میتوانیم پیغمبر و امیرالمؤمنین را در عین اقتداری که دارند و چهره مقتدرشان، در عین نشان دادن این تصویر مقتدر، انعطاف اهلبیت را هم نشان دهیم و یک چهره منعطف و سازگار نشان دهیم که قدرتطلب نیستند؟ مقتدر هستند، در عین حال زور نمیگویند، دیکته نمیکنند.
من دیروز عرض کردم، امیرالمؤمنین کسی را به زور به میدان جنگ نمیبرد. امام مجتبی (ع) هم همین کار را نکرد. ما بین اهلبیت (ع)، سه معصوم را داریم که اینها حاکم بودند: پیغمبر اکرم (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، امام مجتبی (ع). امام مجتبی (ع) خیلی دوران حکومتشان کم بود؛ شش ماه. در بین این سه بزرگوار [و] همچنین امام زمان (عج) که ایشان حاکم هستند. در مورد حکومت امام زمان (عج) نکاتی است که امروز عرض میکنم؛ اینکه حکومت حضرت متفاوت است.
ائمه معصومین؛ در مورد پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) شما یک بار هم نمیبینید ایشان به زور کسی را به جبهه فرستاده باشند. صدام به راحتی به جبهه میفرستاد؛ اگر به جبهه نمیرفتی اعدامت میکرد. من برخی از شیعیان را در همین پیادهروی اربعین، برخی موکبدارانی که پذیرایی میکردند، برای شما شاید عجیب باشد و جالب هم باشد؛ ما مستند اینها را هم گرفتیم و دادیم صدا و سیما. آن تیکه نریشن بنده را که نوشته بودم و خوانده بودم، سانسور کردند و نگذاشتند پخش بشود.
در یک بخش، ما تصویری داریم؛ آن کسی که دارد از ما پذیرایی میکند، کسی است که پنج شش سال اسیر بوده و چند تا ایرانی را کشته بوده؛ اینجا سفره انداخته، دارد از زائران اربعین پذیرایی میکند؛ با التماس و کف پاهایشان را میشوید و التماس میکند. خلاصه، به قول امروزیها، از آنها اقرار بگیرید!
بالاخره، این جمعیت عراق که با ما میجنگیدند، از نظر درصد تشیع و تسننشان، بسیاری از آنها که در مقابل ما ایستاده بودند، شیعه بودند. خیلیهایشان هم فرار کردند، البته آمدند و به ایرانیها پناه بردند. همین بهشت [زهرا]، خیلی شهید عراقی داریم. ببینید، مظلوم هستند؛ کسی برای خانوادههای اینها معمولاً نیست و سراغ قبور مطهر اینها نمیرود؛ شهدای مظلومین، شهدای عراقی که آمدند کنار ایرانیها [دفن شدند]. همین جلال طالبانی که اخیراً از دنیا رفت، رئیسجمهور عراق، کسی بود که آمد کمک ایرانیها علیه صدام. از این قبیل [افراد] زیاد داریم. همین هادی عامری، سردار هادی عامری که الان سردار سپاه عراق [و به نوعی] حاج قاسمِ عراقیهاست، در واقع ایشان کسی است که [زمانی] در جنگ با ما بود و [سپس] نیروی اطلاعاتی ما [علیه صدام] شد. [از این دست افراد] زیاد داریم؛ ولی خیلیهایشان هم رفتند برای صدام جنگیدند. چرا؟ چون اگر نمیجنگیدی اعدامت میکرد.
«هدف وسیله را اینجاها توجیه نمیکند» که «از هر راهی شد من میخواهم به جبهه بفرستم و حکومتم را پیش ببرم». اینگونه نیست. پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) اینطور نبودند. [آیا آنها] بلد نیستند مثل معاویه شما را به جبهه بفرستند؟ کاری دارد؟ ببندم به درخت، تیرباران کنم، رگبار ببندم؛ تمام است دیگر. کسی جرئت نمیکند به جنگ نیاید! «اِصلاحُکُمْ بِاِفسادِ نَفْسی»؛ قرار نیست من، به قیمت جهنمی شدن خودم، شما را بهشتی کنم.
خیلی فوقالعاده است. [یکی از دوستان] در مشهد به من میگفت: «حاج آقا، من با یک خانمی دوست شدم و آشنا شدم و اینها؛ شوهر دارد. چه کار کنم؟» و در ادامه خود پاسخ میدهد: «چه کار کنم؟ ندارد، دیگر مشخص است. دل بستهام، دلبستهاش شدم.» [و ادامه میداد که اگر رهایش کنم] «خیابانی میشود، هرزه میشود.» من عبارت امیرالمؤمنین (ع) را برای او خواندم: «من میدانم شما را با شمشیر میتوانم به جنگ بفرستم؛ ولی من حاضر نیستم شما را بهشتی کنم به قیمت جهنمی شدن خودم.» [آن دوست گفت:] «جهنم خیلی سخت بود، ولی هر وقت وسوسه میشدم بروم سمتش، شاید این جمله امیرالمؤمنین (ع) [به یادم] میافتاد؛ دیگر رهایش کردم.» خیلی استراتژی محکم و مستدل است؛ «بهشت [شما و] جهنم [من]!» دیکتاتوری مدل این نیست.
از طرفی، [اهلبیت] قطعاً مصلحتسنجی دارند. خیلی وقتها خیلیها حکمشان اعدام بود، پیغمبر (ص) [آنها] را اعدام نکرد. اینها بعداً به مقامات بالا هم رسیدند. بعضاً جنبههای تاریخی نمک خاصی دارد.
پیغمبر اکرم (ص) ایستاده بود در مسجد، برای مردم سخنرانی میکرد. این را اول بدانید: پیغمبر (ص) جنگ بدر و احد و اینها را که انجام دادند، طرف مقابل پیغمبر (ص) چه کسانی بودند؟ [جواب:] قریش. سردار سپاه قریش چه کسی بود؟ [جواب:] معاویه. لجستیک (نظام پشتیبانی) دست ابوسفیان بود و معاویه [از سران سپاه قریش] بود. بعد ماجرای فتح مکه و اینها، اینها مسلمان شدند. یکی از جاهایی که پیغمبر (ص) انعطاف نشان داد، همینجا بود؛ حکم اینها همه اعدام بود. پیغمبر (ص) [آنها را] «طلقا» (آزادشدگان) نامید.
[مثلاً در واقعه کربلا و اسارت اهلبیت،] حضرت زینب (س) [خطاب به یزید فرمود:] «امن العدل، ای پسر آزادشدگان؟! [آیا این عدل است؟]» [به این مضمون که:] «تو کسی هستی که اجدادت را [به دست] پدر من، [و] جد من، رسولالله (ص) آزاد کرد؛ بعد تو آمدی ما را اسیر کردی؟!»
این معاویه میآمد و دور پیغمبر (ص) بسیار میپلکید؛ شد کاتب آیات که نازل میشد، مینوشت. [زمانی که پیغمبر (ص)] سخنرانی میکردند و شمشیر در دست مبارکشان بود... یعنی این روایت، از این روایت قشنگتر نداریم برای اینکه اقتدار را به جایی برساند؛ یک چهره مقتدر و منعطف از پیغمبر اکرم (ص).
پیغمبر (ص) داشتند سخنرانی میکردند، فرمودند: «فردی میآید بعد از من، یک آدم شکمگندهای که هرچه میخورد سیر نمیشود.» این ویژگی، ویژگی معاویه است. دلیل هم داشت؛ چون پیغمبر (ص) نفرینش کردند. یک بار آمدند پشت حجرهاش، سه بار صدایش کردند [و فرمودند]: «اَلَّلهُمَّ لا تُشبِع بَطنَه» (خداوندا شکمش را سیر نکند!).
[راوی میگوید:] خسته میشد. زمانی که نَسائی (صاحب سنن نسائی) به مصر رفت، [مردم] دور او را گرفتند و گفتند: «فضایل صحابه را برای ما بگو!» از هر کدام چیزی گفت. گفتند: «حالا از معاویه برای ما بگو.» گفت: «از معاویه من فضیلتی سراغ ندارم که پیغمبر (ص) چیزی فرموده باشند. یک جمله فقط سراغ دارم [که] پیغمبر (ص) فرمود: «لَا أَشْبَعَ اللَّهُ بَطْنَهُ» (خدا شکمش را سیر نکند!).»
پیغمبر اکرم (ص) بالای منبر سخنرانی میکرد. فرمود: «این شکمگندهای که سیر نمیشود را، "اِذَا رَأَیْتُمُوهُ" (هنگامی که او را دیدید)، وقتی دیدید روی منبر من نشسته...» [در این لحظه،] معاویه کنار پیغمبر (ص) بود. [ایشان در حالی که] سخنرانی میکردند، شمشیر درآوردند [و فرمودند:] «شکم معاویه، شکمش را بشکافید؛ "فَبْغُرُوا بَطْنَهُ"، شکمش را سفره کنید!» این اوج اقتدار و اوج انعطاف و مصلحتسنجی [پیامبر] است. [مثلاً میفرماید:] «سفره کن!»
خیلیها که حکمشان اعدام بود، پیغمبر (ص) اعدام نکرد. عبدالله بن ابی، یکی از آنها بود. خیلیها بودند جاسوسی میکردند، راپورت میدادند، در ماجراهای مختلف اختلال ایجاد میکردند. یک دلیلش این بود که اینها بدنه مردمی داشتند. بدنه مردمی چیست؟ [اینکه] الکی به شورش [علیه آنها] بیاوریم، [در حالی که طرف مقابل] زبان دارد و حرف میزند؟ چرا باید شمشیر دستش بدهیم [که] تحریک بشود، بیاید [و شما را] بزند؟ [خیر؛ باید صبر کرد تا] متنفر [از او] شدند، رهایش کردند، بدنه مردم و پایگاه مردمی [خودش را] از دست داد؛ آن موقع نوبت اجرای حد بر او میشود. اعدام بشود، اعدام میشود. هرچه باید بشود، آن موقع اجرا میشود. اینها مصلحتسنجیهای پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بود.
یک عده از این مسئولین خیلی خوششان میآید، اینها را الگو میگیرند. [میگویند:] «این را از پیغمبر (ص) یاد بگیر! ببین رحمت را! اینها را بخشید، آنجا مصالحه کرد، آنجا مذاکره کرد.» اینها نمیدانند مسئولی که چنین حرفی میزند، دارد به خودش توهین میکند. چرا؟ چون پیغمبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) آنجایی که کوتاه آمدند، به چه دلیل کوتاه آمدند؟ به خاطر فساد خواص کوتاه آمدند.
من [به عنوان] مسئول... البته گفته میشود [که این را هم بگویم که] در دلم مانده است: بعضی از این مسئولین ما [که ادعای مصلحتسنجی دارند] هستند. فساد در مملکت ما فراجناحی شده است. تنها چیزی که فساد است، [اینکه] همه پرونده دارند به اسم دفتر رهبری و دفتر نمایندگی ولی فقیه! زمینخواری و نمیدانم [چه و چه]! ما قاطعیت لازم داریم. یک بخشی از قاطعیت هم به عهده شماهاست؛ شما دانشجویان [باید] مطالبه ایجاد کنید، حتی اگر امام جمعه باشد!
ما اینجا چندین جلسه در مورد ائمه جمعه بحث کردیم. با هم تعارف نداریم. پایگاه مردمی [که برخی از ائمه جمعه] دارد، [گاهی] سست کرد؛ چگونه با دریوری [حرف بیهوده] و داد و دعوا [مردم را از خود] دور کرد؟ کارکرد رسانه، کارکرد جنبشهای دانشجویی این است که [اگر کسی] شنید، بیاید بگوید: «[مثلاً] ۱۲۳ [مورد داریم]!» اسنادی [که] دارد را درست بکند. البته [این مطالبهگری] از [حد] شورش و اختلال نشود. مجاری قانونی [وجود دارد و باید از آنها] استفاده کرد. بعد دید [اگر] نه، اینها ترتیب اثر نمیدهند.
الان در ماجرای کهریزک سال ۸۸، حکم دادگاهش درآمده. این قاضی بوده، بعداً مسئولیتهای کلان در جمهوری اسلامی پیدا کرده است؛ در سطح مثلاً وزارتخانه و سرپرستی وزارت و اینها. در دانشگاه پزشکی که معاون قوه قضاییه تشریف آورده بودند [و حرفهایشان] خیلی مثل بمب صدا کرد، حکمش آمده [اما] کجاست؟ گفتند: «پیدایش نمیکنی!» این شد حرف؟! «پیدایش نمیکنیم!»
خدایا! همان جمله طلاییای [که] اگر خدا را [مد نظر] آدم باید اینجا به کار ببرد، [و] جمله شیرین مازندرانی [هم که میگوید]: «مصلحتی ایجاب میکند که پیدا میشود!» یعنی چه؟ این آدم مثلاً چیست؟ [نه] خاک آدم [که نیست]! مسئولیت دارد، محافظ دارد! آقا! خیلی از مسائل دین مردم به اینها برمیگردد، به خدا!
نماز جمعهها را اینجور کنیم. هر نماز جمعه بیاییم [و] یک دست [به معنای مطالبهگری] ببریم جلوی درِ نماز جمعه، [مثلاً بگوییم:] «مصلی نماز جمعه، این هفته محصول بیمه فلان جا، محصول برق فلان جا، این محصولِ چیچی است؟» [اگر اینگونه شود،] نماز جمعه میشود مثل [اینکه] مردم در مورد آلومینیوم هرمزگان مشکل داشتند. دیدند بیپناه [ماندند، تا اینکه در] نماز جمعه بندرعباس [و] نماز جمعه اصفهان [موضوع مطرح شد].
[یا مثلاً] نماز جمعه بندرعباس [یادم هست]. من بندرعباس بودم. انتخابات شد. همین آقای امام جمعه را [در] انتخابات خبرگان بود، آوردند در معرض آرا قرار دادند [که] رقابت کند. یک طلبه سی و چند ساله را از یزد فرستادند، گفتند که: «شما امتحان [خبرگان] قبول شدی، اینجا هم رقیب ندارد، شما برو [نامزد شو].» هفتاد درصد رأی آورد این آقا! [اینهمه صحبت از] نماز جمعه [شد،] بگویم که اینجا جای این حرفها نیست. «نماز جمعه را آلوده نکنید!» [اینطور حرف میزنند:] «به من چه که حق با تو است یا همه پا شدند و رفتند! خوش آمدید، خوش آمدید!»
[در حالی که] امام جمعه اصفهان، البته بزرگوارند و ما ارادت هم داریم، [چه] محشر [بیانی] دارند! میگویند: «کشاورز سیبزمینیاش را کسی نمیخرد. یک سال زحمت کشیده، پیاز کاشته، سیبزمینی کاشته، گوجه کاشته! بیچاره شدهاند مردم!» [اینها] اقتدار میخواهد.
یکی از دوستان، نام نمیبرم. ایشان مطلبی را گفت. در ماجرای یمن، علی عبدالله صالح [علیه] یمنیهای غیور [قیام کرد]. همان روز [او را] گرفتند و کشتند. روزی که توطئه کرد [که] فرار کند، همان روز زدندش. کاریکاتور درست کردند، انیمیشن درست کردند، ترند توییتر شد.
آمریکا حمله موشکی میکند به کشور دیگری. [شما میگویید:] «ترامپ دیوانه است؟!» دانشگاه [آزادی]، شما [اما] دو تا ترقه نمیتوانی در کنی. [این] کار رئیسجمهور مملکت است. کار آمریکا ربطی به [این] خِلبازیها ندارد. [شما میگویید:] «مجلس سنا [پس] چه کاره است؟ جنس خوب بهش نرسیده، [چرا] تصمیم میگیرد پانصد تا موشک [پرتاب کند]؟ خراب نمیشود اینها؟ چرا [فقط] ترامپ خراب میشود؟»
دولت ترامپ را خودِ آمریکا خراب کرده است؛ محصول رأی مردم آمریکاست. یعنی مردم آمریکا میخواهند [او باشد]. من این را قبولش دارم. درصد بالایی از مردم آمریکا واقعاً همفکرند با او. این منش کابویی [که میگویند] حاکمیت ندارد؛ مجلس سنا، کنگره و اینها [که] بازی را [به گردن] ترامپ [میاندازند]. آمریکا آمده عراق حمله کرده، افغانستان حمله کرده. [با این کارها] چهره آمریکا [را] خیلی قشنگ [نمایش میدهند و فقط] چهره بوش را خراب میکند.
من حالا خیلی به افراد کاری ندارم. حالا نمیدانم منظور شما چیست و [آن را] به کجا میخواهید ربط بدهید و اینها. بله، بعضی از مسئولین ما دنبال همینند که چهره ترامپ فقط خراب بشود. توی تلویزیونشان هم میخوانیم: «به آمریکا کاری ندارم.» [میگویند:] «آمریکا یک چهره قدسی و ملکوتی [نیست]. مردم خودمان، برنامههای تلویزیونی خودمان، در مورد آمریکا بد نمیگویند؛ [فقط] طریقه آمریکا را نشان میدهند.»
در دوران امام زمان (عج) این مصلحتسنجیها دیگر نخواهد بود. امام زمان، مهدی شما، قیام بکند؛ او هم مثل جدش امیرالمؤمنین (ع) برخورد میکند؟ حضرت [مهدی (عج)] فرمودند: «نه، جدّ ما [پیغمبر (ص)] خیلی ارفاق کرد. خیلیها را [با بخشش] منت گذاشت. رسولالله (ص) همین مثالی که گفتم، بخشید به خاطر جو عمومی [که] تنگ نگیرند.» ولی چون [امام] مهدی (عج) [بعد از ظهور] در محاصره و تنگنا قرار نمیگیرد، مهدی ما به کسی رحم نمیکند. در میدان جنگ، [اگر کسی] مجروح شده [باشد، حضرت] میکُشندش.
آوردم اینجا میخواستم برایتان بخوانم که وقت گذشت، در مورد سختگیریهایی که امام زمان (عج) [میکند]. امام صادق (ع) [فرموده است: «اینقدر] "فرج فرج" نکنیم!» فکر نکنید فرج که بیاید، حلوا خیرات میکند! حلوا خیرات میکند، وقتی بیاید [اما با مشقت]! [بلکه] «طَعَامُ الْجَشَبِ وَ لِبَاسُ الْخَشِنِ» (غذای خشن و لباس خشن). [یعنی] فشار کار، زحمت، [و] فساد برطرف [میشود و باید] کار کنی. درگیری دارد، کشتوکشتار دارد، جنگ دارد. [اما در نهایت] امنیت و رفاه را برای مردم میآورد. این است که پیغمبر (ص) فرمود: «رفاه و امنیت زیر سایه شمشیر است.»
اگر قدرت در دستِ [حکومت] در جامعهای برای [برخورد] علیه مجرمین [باشد]، نه هر کسی که [در فساد] سهم کوچکی برده است، [بلکه کسانی که] سرعت دارند در فساد، اینهاست دیگر! این بدبخت ضعیف ننه مرده را میزنند [و با] گردنکلفتهایی که پشتشان گرم است، [کاری ندارند]. امام زمان (عج) که میآید، برعکس میشود. با ضعیفها کار ندارد؛ با کلهگندهها کار دارد! جانتان حال بیاید!
[امام] فرمود: «چرا این روایت را [به شما] نمیگویند؟ روز اولی که امام عصر (عج) ظهور میکنند، از کنار کعبه، اول کاری که میکند، دستهای متولیان کعبه را قطع میکند و بر بالای کعبه آویزان میکند!» اینها دزدان کعبه بودند. کعبه را دزدیده بودند! [حکومت امام زمان (عج) یعنی] اقتدارش، [یک] جامعه مقتدر باشد و فساد را از درون خودش به بیرون پرتاب بکند؛ با اقتداری که در جامعه [حاکم میشود].
فرج امام عصر (عج) را تعجیل بفرما و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.