ملاک اصلاح و فساد مهمتر از راست و دروغ
دروغ مصلحتی؛ مجاز برای ایجاد صلح
رسانهها و ترکیب راست و دروغ برای القای ذهنیت
نقد مستند بیبیسی درباره رهبری
ضعف نظام در آموزش مصرف رسانهای
مثالهای روزمره از تحریف واقعیت در رسانه
سخنچینی؛ ابزار شیطان برای ایجاد فتنه
اصلاح روابط حتی با هدیهسازی و میانجیگری
مرحله بعد از اصلاح؛ شمشیر و قوه قاهره در اسلام
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
"و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهم حتی تفیء إلی أمر الله." قرآن کریم اصل پیدایش اختلاف و درگیری را طبیعی میداند. بههرحال، انسان موجود مختاری است و منافع محدود انسانها بر سر منافع محدود، با یکدیگر اختلاف و درگیری و تزاحم پیدا میکنند. گاهی منفعتها با یکدیگر درگیر میشود؛ منفعت کسی در گرو این است که دیگری دست از منفعت خودش بردارد. لذا، اصل اینکه اختلاف پیدا شود در جامعه طبیعی است، ولی راه حلی که برای (رفع) اختلاف میدهد، راه حل بسیار واضح و شفافی است.
برای دوستان مقدمهای خواهد بود که روی مباحث تأمل بفرمایند. بههرحال، وقت ما محدود است، مطلب هم زیاد است. این نکات، زمینهای باشد برای اینکه دوستان روی اینها فکر بکنند؛ خصوصاً اینها را با تمدنهای دیگری که موجود است، تطبیق دهند و قیاس کنند.
قرآن کریم میفرماید: وقتی دو طایفه از مؤمنین – حالا با غیر مؤمنین کار نداریم – اگر یک طایفه از غیر مؤمنین با مؤمنین درگیر شد، اینجا چه کار باید کرد؟ اینجا هم راه اصلاح دارد. چون قرآن میفرماید: اگر دو طایفه از مؤمنین با یکدیگر درگیر شدند، بروید بین اینها (اصلاح کنید).
قبلاً عرض کردم، در نگاه قرآن، صدق و کذب معنا ندارد؛ یعنی راست گفتن به تنهایی خاصیت و حُسنی ندارد. دروغ گفتن هم به تنهایی ضرر و قُبحی ندارد. باید دید در پس این چه اتفاقی میخواهد بیفتد. این است که میفرماید: «بروید اصلاح کنید.» گاهی با دروغ باید اصلاح کرد. دروغگویی خیلی هم کار خوبی است! (این خلاف وجدان همه است) نسبت به دین و خدا و پیغمبر و بازی رسانهای که سر ما درآوردهاند به اسم راست...
آن وقت شما میگویی: آقا، مثلاً فلان دستگاه خبری راست را به مردم نمیگوید. تو برو بیبیسی نگاه کن، به تو راست را میگوید. بیبیسی هم راست نمیگوید. کل راست را که نمیگوید. او یک سری راستهای دیگر را به شما میگوید. قواعد رسانهای، سواد رسانهای، بحثش مطرح میشود. معروف است که اینها کارکردشان، مدل کارشان ۸۰-۲۰ است؛ ۸۰ تا راست به شما میگوید، ۲۰ تا دروغ را هم یک جوری جاساز کرده که نفهمی.
من حالا خصوصاً اسم میآورم از مستند، چون ترسی ندارم از اینکه بخواهم اینها را معرفی کنم. ما که معروف هستیم به صراحت و رکگویی، باکی از چیزی نداریم. مستند "خط و نشان رهبر" بیبیسی، بیش از هشت سال (به نظرم هفت-هشت سال پیش) مستند ساخت در مورد رهبر معظم انقلاب. البته توصیه نمیکنم بروید ببینید، توصیهام نمیکنم که نبینید. من کلاً با استفاده از اینها مشکلی ندارم؛ یعنی دیدن اینها را فینفسه مشکلدار نمیدانم، به شرط اینکه آدم با دقت ببیند. آنچه مهم است، این است که آدم در مصرف خودش دقت داشته باشد، در مصرف رسانهایاش واداده نباشد. وقتی هم دارد یک مستند میبیند – نه آن طرف، نه این طرف؛ یعنی سازمان اوج هم اگر دارد چیزی میسازد – آدم با دقت مصرف رسانهایاش را (کنترل) داشته باشد.
این مستند "خط و نشان رهبر"، مستند بسیار جالبی است. بسیاری از اطلاعات در مورد رهبری و بیت رهبری را اولین بار این مستند منتشر کرد. افرادی که شما دور رهبری بسیار ایشان را دیده بودید، ولی اسم اینها را نمیدانستید، اولین بار این مستند اسامی اینها را گفت. با خواهرزاده مقام معظم رهبری مصاحبه کرد به عنوان یک اپوزیسیون و کسی که علیه ایشان صحبت میکند. با بنیصدر مصاحبه میکند. با خیلی از (کتاب)، آن کسی که همسلولی ایشان بوده توی زندان، مصاحبه میکند. مطالب خوبی هم گفته میشود؛ نکات جالبی هم این وسط گفته میشود، مطرح میشود.
به نظرم بنیصدر هم میگوید. بنیصدر میگوید که به نظر من، آقای خامنهای خیلی از آقای خمینی قویتر است. از حرفهای عجیبی که در این مستند شما میشنوید، میگوید: «اگر آقای خمینی بود، با این مشکلات نمیتوانست مملکت را جمع کند. آقای خامنهای مدیریتش قویتر است.» (این مطالب) مطرح میشود. (این مستند) مدح میکند از رهبر معظم انقلاب، ولی آخر غرضش چیست؟ چه چیزی را میخواهد به شما برساند؟
کارکرد رسانه، قبلاً عرض کردیم، ذهنیتسازی است. یک تصویری میخواهد برای شما بسازد. آن هم همان عنوانهایی که مستند دارد میگوید: "خط و نشان رهبر"؛ (یعنی) دیکتاتور است. البته خیلی وقتها آدمها دیکتاتورند، ولی خب دوستشان هم دارند! یعنی مردم (در مورد) دیکتاتورها، یک همچین تصویری را از او (همان کسی که) – کیست؟ رهبر کره شمالی – از او هم یک همچین تصویری را دارند میسازند، رسانههای غربی. یعنی ما با شخصیتمان مشکلی نداریم. شخصیت کاریزماتیکی هم هست دیگر!
این مدل، مدل ۸۰-۲۰ است که آخر میخواهد یک کسی را خراب کند؛ میشود افساد. برای خراب کردن یک آدم، لازم نیست زیاد دروغ بگویی. یک دانه دروغ بگویی وسط، نصف راست بگویی، اصلاً ۲۰ تا نصف راست بگذار کنار هم. رسانهای، (یک) شاگردای مهمی است!
این حرفهایی که در مورد فیلتر تلگرام و اینها مطرح میشود – حالا بحث امنیتش بحث جدایی است – ولی به نظر من اصل ضعف به این برمیگردد که ما نتوانستیم سواد مصرف رسانه را (تقویت کنیم). سواد رسانهای چهار تا بخش دارد؛ یک بخشش مصرف رسانه، (یک بخش) تولید رسانه، (و) یک بخشش مصرف رسانهای است. ما در بحث توجیه مردم در مصرف رسانه ضعیف بودیم. نه صداوسیما کار کرده، نه در خود تلگرام کار کردیم. ربطی هم به تلگرام و اینها ندارد. مردم پای هرچیزی که مینشینند، حتی اگر پای کتابهای ما مینشینند، کتابهای "سوره مهر" هم که میخوانند، باید سواد رسانهای داشته باشند. (باید) بدانند مصرف رسانهایشان چه شکلی باشد. (بدانند) آب نمکش را زیاد میکند، کجا دارد تصویر رنگی میکند، اغراق میکند. در هر شعری یک اغراق و غلوئی هست. محصول رسانهای (هم) اغراق و غلوی هست. آن مخاطبی که باید بداند که اینجا اغراق است، غلو است.
من یک مثالی برای شما بزنم از یک حرف نیمراستی که چقدر میتواند ذهنیت شما را خطا بیندازد. شما تصور بفرمایید که مثلاً الان اینجا دور هم جمع هستیم، بعد از جلسه یک نفری بیاید چایی پخش کند. تعدادی از جمعیت چایی میخورند، یک تعدادی چایی نمیخورند. یک تعدادی کنار چایی، کیک هم میخورند. یک تعدادی از کسانی که کیک میخورند، این پوست کیکشان را میبرند، یک تعدادی پوست کیک را میگذارند توی آن لیوان، یک تعدادی پوست را ول میکنند روی فرش. من میآیم پوست روی فرشی که رها شده را عکس میگیرم، میگویم: «اینها دانشجوی مهندسیاند. این است سطح شعور دانشجوی مهندس.» با همین ادبیات (که) «خوردن شما همین امروز (در) جلسه فلان برگزار شد»، من مگر دروغ گفتم؟ تصویر چای خوردن شما را نشان دادم، زیرش هم گزارش رد کردم. مخاطب چه میفهمد از این چای خوردن؟
همین کاری که با ساندیس و راهپیمایی و اینها میکنند؛ خیلی حرفهای، بالاتر از سانی، ساندویچ میدهند. از مردم بپرسید: ما این همه راهپیمایی رفتیم، یک بار نه ساندیسشان را خوردیم، نه ساندویچش را خوردیم. چند نفر به خاطر او (محتوا) میآیند؛ مهم است! آن هم که میگوید: «من دروغ که نگفتم؟ من گفتم ساندیس میدهم! من دروغ؟» یعنی ساندویچ نمیدهند. کار رسانه این است؛ با یک نصف راست، یک حرف دیگری را به شما میفهماند، یا قشنگ میتواند نصف واقعیت را بگوید.
(مثلاً در) جنگ غزه، رسانههای غربی کاری که میکردند، فقط هرجا که یهودی و یک صهیونیستی تیر خورده بود، آن را نشان میدادند. وقتی آمریکاییها به عراق حمله کردند – من یادم است سال چند بود؟ ۲۰۰۰ و چند بود؟ ۲۰۰۳ بود؟ ها؟ یک اسفند ۸۱ بود؟ درسته؟ (رسانه در) اسفند ۸۱ پیشرفته نبود، ولی حالا در آن فضای محدودی که از رسانه مواجه بودم، آن موقع یادم است تصویری که نشان میدادند: یک سرباز آمریکایی آمده بود، نشسته بود، به بچههای عراقی داشت شکلات (میداد).
این دروغ است؟ الان همه راست است. حرف این است که بلد است چه شکلی با یک نصف راست، ذهنیت شما را عوض کند. با یک راست، چه شکلی راستها را کنار یکدیگر ترکیب کنید؟ یک مجموعهای از ۵۰ تا حرف راست درست کنیم. کشاورزی ضعیف است. او میگوید: دلار رفته بالا. نظارت نیست. او میگوید فلان است. همهاش هم درست است. آخر مخاطب که گوش میکند، میگوید: آقا، این نظام برآورد مهم است. پس حرف راست و حرف دروغ به ذات خاصیتی ندارد. چه چیزی ملاک است؟ اصلاح و فساد.
استفاده زیاد میشود. از چه چیزی؟ دین سوء استفاده نکرده؟ استفادههایی دارد دیگر. مردها از یک سری احکام سوء استفاده میکنند، زنها از یک سری احکام سوء استفاده میکنند. کعبه بود. کعبه؛ از کعبه خدا سوء استفاده کردند! در روایت دارد حضرت موسی برگشت (و گفت): «خدایا، در مورد من حرف زیاد میزنند. من که خدای توأم، پشت من کلی حرف است! (چرا) استفاده نمیکنند؟»
آقا، توی رابطه خانوادگی زن و شوهر، میشود دروغ گفت؟ بله! (مثلاً کلیپی از) مجتهدی پخش شده، بعد در یوتیوب اینها کلی کامنت گذاشتهاند زیر این کلیپ، کلی اهانت و کلی ماجرا برای ایشان درست کردهاند. ادبیات، ادبیات خود ایشان است دیگر. یکی باید زیر چشمشان (باشد)، یکی (هم) دستشان. چشم یادم رفت، دست دستش اتفاقی افتاده. اصل وقوع اتفاق هم حق بوده است. مثلاً این آقا خانواده بیبضاعت را کمک کرده، (یا مثلاً) بیسرپرست طوری است. یعنی حرف درست را یک جوری بگویی که طرف یک چیز دیگر بفهمد. (مثل اینکه بگویی): «شرمنده، کیف پولم را نیاوردم.»
اصلاح یعنی گاهی به غرض اصلاح، آدم دروغ میگوید. ملاک این است؛ این را بگویم، عرض من تمام: ملاک اولیه این است که اصلاح بشود بین دو طایفه از مؤمنین که با هم درگیرند. من که نمیتوانم دروغ بگویم! میدانید شما در جهنم ما یک جایگاهی داریم؛ جایگاه راستگویان! اینها را میبرند جهنم. (چون) حرف راست گفتن (باعث) زدن و دعوا و طلاق پیش آمده و طلاق به جایی رسیده (که نباید).
صرف اینکه قرار است یک کدورتی پیدا بشود، رعایت (نمیشود) که سخنچینی میکنند. سخنچینی میکنند در این گروههای تلگرامی. آقا، الان پشت سر شما فلان جا (صحبت شده)، یا اسنادش را منتشر (میکنند)، فایل صوتیاش را ضبط کرده منتشر میکند، عکسش را انداخته منتشر میکند. در روایت دارد: شیطان آدمها را وادار به زنا میکند که آدمها زنا کنند، که یک زنازاده تولید بشود، که یک سخنچین این وسط دربیاید. (این) سخنچین... (آن) جایگاه (را در) جلسه بودیم، این را گفتم، اشتباه به تو گفتم. (این) روایت ماست.
(برای اینکه) رابطه دو نفر اصلاح بشود، سند دروغ درست کن. از طرف فلانی هدیه بفرست برای او. (بگوید): «تابلو را برای ما فرستادی؟» (او) بگوید: «من نفرستادم!» (دوباره طرف) میگوید: «نه، خواهش میکنم.» (و دیگری) میگوید: «نه، خیلی شرمنده.»
یک وقتی دو طایفه درگیر شدند، اصلاح مرحله بعدش چیست؟ مرحله بعد، شمشیر است. اسلام سلمونی؟ نه! اسلام به دعوا و کتککاری و جروبحث (نیست)، (بلکه) قوه قاهرهای میخواهد. یک شمشیری میخواهد؛ قوه قاهره و شمشیر و موشک و اینها.
انشاءالله فردا با یکدیگر یک صحبتی، صحبتهای بسیار مهمی، انشاءالله خواهیم (داشت).
در فرج امام زمان تعجیل بفرما. قلب نازنینش از ما راضی و خشنود بفرما.