تحریف چهره پیامبر: فقط مهربان یا فقط خشن؟ هر دو غلط است
روایت «الخیر کله فی السیف»؛ همه خیر زیر سایه شمشیر
پیغمبر در مدینه: تهدید به آتشزدن خانه همسایگان مسجد
امیرالمؤمنین: قطع بیتالمال و روابط اجتماعی با تارکان جماعت
«لا اکراه فی الدین»؛ ایمان با شمشیر نمیشود، حکومت چرا
امیرالمؤمنین: حفظ خلخال دختر یهودی واجبتر از جان مسلم است
حکومت از جسم امام حسین و امام زمان بالاتر است
خط قرمز: تضعیف حکومت بزرگترین گناه و تقویت آن بزرگترین واجب
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در جلسات قبل نکتهای را مطرح کردیم. قرار شد در این جلسه بحث بیشتری دربارهاش بکنیم. البته ما سخنرانی که در شب مبعث در مسجد امام رضا (علیه السلام) داشتیم، در تکمیل همین بحث، در واقع بود و بحث مفصلتری داشتیم. تشریف داشتند؛ خدمتشان بودیم، نکاتی عرض شد و باز آنجا وعده دادیم اینجا یک سری نکات دیگر را مطرح بکنیم.
من روایتی را در مسجد خواندم و میدانستم که این روایت، روایت بسیار خطرناکی است. بعد هم دیدم که خب، واقعاً خطرناک بود و آثارش را دیدم. بعضی دوستان آمدند، گفتند: «این اصلاً روایت هست؟ نیست؟ سند دارد؟ ندارد؟ و اینها؟» من رفتم از هشتاد جا برای این دوستان سند آوردم که این روایت را اینجا بخوانم. البته آن دوستانی که میپرسیدند، به نظرم بچههای مهندسی نبودند؛ چون ندیده بودمشان، چون تا حالا اینجا نبودند. ولی خب، مطلب، مطلب مهمی است؛ باید بگویم. میدانم که بحث، بحث خطرناکی است. کمربندتان را سفت ببندید، شمشیرهایتان را هم آماده کنید؛ گردن ما از مو باریکتر است. منتظرم که این بحث تبعات داشته باشد؛ کاملاً آمادگیاش را دارم. حتی در این حد میخواهم اعلام بکنم: آمادگی مناظره دارم؛ یعنی اگر دوستان خواستند، از اساتید دیگر حوزه علمیه، عزیزانی که بالاخره قلم میزنند، مطلبی دارند، دعوت کنند؛ همین جا من حاضرم مناظره کنیم. هم در هر کدام از این آمفیتئاترها، در هر دانشگاهی، در هر شهری؛ بفرمایید خدمتتان هستیم.
نکتهای که ما ادعا داریم؛ دیروز هم در فضای مجازی یک آقایی در مورد همین، خیلی جالب بود، انگار یک مقاله نوشته بود در مورد اینکه «چرا اصرار داری پیغمبر را خشن نشان دهی؟» قرآن فرموده این «رحمة للعالمین» است؛ رسولالله و پیغمبر صاحب «خلق عظیم» است. نکتهای که هست، دو سر افراط و تفریط دارد اینجا. یک عده پیغمبر را فقط با شمشیر نشان میدهند، غلط است. یک عده هم پیغمبر را اصلاً بدون شمشیر نشان میدهند، غلط است. پیغمبر را ما آن جور تصویری که من از پیغمبر خدمتتان میخواهم عرض بکنم، یک پیغمبر خندانی که خنجر در دستشان است، لبخند به روی لب و خنجر به روی دست، از آیات و روایات از پیغمبر اکرم به ذهن میآید. یک تحریف تاریخی دارد صورت میگیرد در فضای رسانهای ما. حجم زیادی میشود؛ میگویند که شما پیغمبرتان مذهب خشونت است. اسم پیغمبر را روی پرچم داعش میزنند؛ به اسم پیغمبر آدم میکشند. «پیغمبر مهربان، خوشاخلاق، خندان، خوشبرخورد، آزارش به مورچه نمیرسد.» اینها را میخواهیم هی برجسته بکنیم که اتهام از ما برداشته شود.
کاری که باید کرد، چیست؟ باید، ببینید، صاف و شفاف با شما صحبت کنم: در دنیا هیچکس به اندازه غربیها، اروپاییها و خصوصاً آمریکاییها قتل عام نکرده است. مردم پوزیشن محبت و اخلاق و آزادی نمیگیرند؟ خیلی فوقالعاده است. چهارشنبهها داشته باشیم. چهارشنبهها قرار شده جلسه ما باشد در دفتر نهاد. اسم جلسات «پردیس» است. این چهار-پنج ماهی کار فکری و مطالعاتی و اینها رویش شد. و به دعوت برادر عزیزمان، جناب [نام نامعلوم]، که یک طرح بلندی، در واقع، هست برای یک فعالیتهای خیلی خاصی. فعالیتهایی که نه در حوزه معمولاً انجام میشود، نه در دانشگاه. بالاخره یک جوان مؤمنی که میخواهد منشأ اثر باشد در فضای پیرامونی خودش، یک سری ادوات لازم دارد، یک سری ابزار لازم دارد. رسانه را، قوه تحلیل را باید داشته باشد؛ بتواند تحلیلگر باشد. نحوه مواجهه با موقعیتهای مختلف و فضاهای مختلف را بداند. این را حالا دوستان گفتند که به دوش ما باشد؛ چهارشنبهها ما خدمت عزیزان باشیم. خیلی از این نکاتی که اینجا مطرح نشده و ما اشارهوار از ماهیت و ذات غرب و این جور مباحث [صحبت خواهیم کرد].
این از این. نکته دیگر که میخواستم عرض بکنم، این است: شما ببینید، سه تا کشور از آن ور دنیا پا شدند، آمدند حمله موشکی کردند به یک کشور دیگر. ۱۵۰ تا موشک؛ حالا اقوال البته مختلف بود: ۱۵۰ تا، ۱۲۰ تا، ۱۱۰ تا. رهگیری شده، رهگیری نشده، ۱۵۰ تا موشک پرتاب کردند به یک کشور دیگر. رفتند، آب از آب تکان نخورده. خیلی عجیب است. ما یک قطعنامهای داشتیم؛ علیهمان تصویب میشد به خاطر اینکه یک لاشه موشک در عربستان پیدا کرده بودند. یک اسم فارسی رویش داشته؛ هنوز هم در دست بررسی است؛ میخواهند قطعنامه علیه ما تصویب کنند. چرا؟ یک موشکی که در عربستان خورده، یک اسم برند یک کارخانه ایرانی است؟ ۱۵۰ موشک؛ چیزی ننوشته. خیلی عجیب است. آدمکشی؟ [و ما] محبت و خندهایم! بابا نامرد! تو داری میزنی؛ چه پوزی ما برای خودمان میگیریم؟ نه، ما موشک داریم میزنیم؛ جرئتش را هم داریم. هر وقت، هر جا زدیم، بگوییم.
رهبر معظم انقلاب چند سال پیش ماجرای بحرین که پیش آمده بود، حاکم بحرین برگشت گفت: «ایرانیها دارند اخلال میکنند.» نمیدانم خاطرتان هست یا نه؟ ایشان در نماز جمعه آمدند، آتشین سخنرانی کردند. ایشان بود: «در بحرین دخالتی نکردیم؛ اگر دخالت میکردیم که اوضاع جور دیگری میشد.» ما هر جایی که دخالتی کردیم، بالا گرفتیم، گفتیم. ما هر جا، هر کشوری روبهروی اسرائیل وایستاده، حمایت کردیم؛ بعد از این هم حمایت خواهیم کرد. ترسی نداریم.
رفع اتهامی که میخواهیم بکنیم، با این چهره مخدوش از پیغمبر حل نمیشود. شما پیغمبر را یک آدم نشان میدهید که این گل در دستش بوده، به همه محبت [کرده]، ناز و نوازش [کرده]. «رحمة للعالمین» نیست؟ «خلق عظیم» نیست؟ پیغمبر ماجرای صلح حدیبیه و فتح مکه و وقتی مکه را فتح کرد، همه را بخشید. در ماجرای صلح حدیبیه، بخشهایی که پیغمبر کوتاه آمده، بخش خیلی ترسناکی از پیغمبر است. برایتان بخوانم. بیش از دو ساعتم برای این، یک ساعت-دو ساعتی دیروز رفتم، مخصوص مطالعه؛ در ذهنم بود، چون میدانستم بعضی دوستان اشکال میکنند. رفتم روایات متعددی را آوردم. یکی دو تایش را برایتان میخوانم؛ سندهای اینها هم عالی است. سند این روایت عالی است. سعی کردم روایتی که سندش محکم است را برایتان بیاورم. نسبت به پیغمبر دقیقاً چیست و با فضای رسانه الانمان فاصله دارد.
پیغمبر اکرم میفرمایند. خواندنش خیلی خطرناک است. ذهنیتها هم طبعاً [تغییر میکند]. این هم طبیعی است. میدانم حصار ذهنی شما را بشکنم. نسبت به «رحمة للعالمین» بودن پیغمبر دچار سوءبرداشت نشویم. بعد با هم بنشینیم گفتگو کنیم؛ اگر امروز هم نشد، فردا گفتگو. دو سه تا روایت را با دقت گوش کنید؛ خواهش میکنم. امروز شبهه احتمالاً نصفش بماند.
روایت اول: «الخیر کله فی السیف.» همه خیر در شمشیر است. رحمة للعالمین، فدایش بشوم، خلق عظیم، مهربان و تحت. همه خیر زیر سایه شمشیر است. مردم را روی پا نگه نمیدارد مگر شمشیر و سیوف. «مقالید الجنة و النار.» کلید بهشت و جهنم.
دوم در مورد امام زمان که خب، یک گفتگویی کردیم؛ آن هم از «غیبت نعمانی» برایتان. بیش از بله دقیقاً بیست و پنج روایت از کتاب «غیبت نعمانی» آوردم در مورد اینکه میفرماید: «امام زمان به کسی رحم نخواهد کرد.» معتبرترین کتب در مورد امام عصر. بیست و پنج روایت در مورد مواجهه خشونتآمیز امام زمان. روایت [آنها] را شاید یک روز دیگر با هم بحث میکنیم؛ روایتش را همه را اینجا دارم.
روایت دیگر، دوستان گفتند: «آقا، این خیلی عجیب است؛ شخصیت پیغمبر ضعیف عمل کرد.» تعارف نداریم با پیغمبر. ایام مبعث شما تلویزیون را میگیری، هر که میآید: «آقا پیغمبر مهربان، ناز و نواز، رحمة للعالمین!» بالاخره یک وقتی باید بخوانیم برای بچههایمان، برای نسل بعد لازم داریم. روایت هم از پیغمبر، هم از امیرالمؤمنین؛ من جفتش را برایتان میخوانم.
اول این ماجرا؛ این حادثه، حادثهای که هم پیغمبر در موردش موضع داشتند، هم امیرالمؤمنین. عربیش را هم میخوانم که باورتان شود. «اشتراط رسول الله...» سندها خیلی محکم است. شیخ طوسی نقل کرده، مرحوم برقی نقل کرده، بزرگان مرحوم کلینی؛ متعدد آمده روایات؛ سندش عالی است. سندش عالی است.
«رسول الله علی جیران المسجد شهود الصلاح.» پیغمبر اکرم با همسایههای مسجد، شرط کردند. حکومتداری، اولین جایی که تأسیس کرد، وقتی آمد در مدینه، مسجد بود. رکن حکومت پیغمبر مسجد بود. جایی که بیانیه صادر میشد، موضعگیری میشد، سپاه جمع میشد، مرکز حکومت پیغمبر مسجد بود. اطراف مسجد خانههایی بودند؛ پیغمبر با اطراف مسجد چه برخوردی کرد؟ اینها را جمع کرد، فرمود: «همسایههای مسجد را بیارید؛ میخواهیم با هم معاهده ببندیم.» «اشتراط رسول الله.» قرارداد بستن سر چی؟ «همهتان با من قرار میگذارید یا در نماز جماعتها شرکت میکنید، یا دستور میدهم به یکی از اهل خانوادهام – که علی (علیه السلام) است – خانههایتان را بر سرتان آتش بزند.» «به حزم الحطب لایأتون الصلاة.» کسانی که از سر عمد و تضعیف حکومت، به مسجد نمیآیند.
روایت دوم: خداوکیلی آخوند تند کلش داغ است! روایت دوم پیغمبر بود. امیرالمؤمنین... آها، این خیلی جالب است. مسجد، این خیلی عجیب است؛ برگهایم میریزد. تعابیری که اینجا آمده، خیلی عجیب و غریب است. میفرماید که یک مردمی بودند زمان رسولالله، نماز دیر میآمدند. «فقال رسول...» پیغمبر فرمود: «نزدیک است که مردمی که در مسجد نماز نمیخوانند را دستور دهم، درباره اینها هیزم بیاورند.» «أبوابهم؛ هیزمها را بر در خانه آنها بگذارند؛ آتش به هیزم بیندازم؛ فَتَحْرِقَ علیهم بیوتهم.» خانهشان آتش بگیرد.
نوبت دوم. روایت سوم و چهارم در مورد امیرالمؤمنین. امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ سیره حکومتی بوده، مربوط به پیغمبر اول ماجرا نبوده. سیره حکومتی پیغمبر. برخورد نمیکردند با متخلفین؟ کسی گناه اجتماعی انجام دهد، کارش ندارند؟ بله، مسائل بیحجابی و این مسائل این جوری در دوران پیغمبر اصلاً [نبوده]؛ پیغمبر برخوردشان چی بوده؟ ولی مفاسد برنامهریزیشده اجتماعی، موضعشان [روشن بوده].
پیغمبر و امیرالمؤمنین. ادامه روایت داشته باشید. به امیرالمؤمنین خبر دادند که قومی «من جیران المسجد لایشهدون الصلاة.» یک تعدادی از همسایههای مسجد، نماز جماعت در مسجد نمیآیند، نه نماز نمیخوانند، [بلکه] نماز جماعت مسجد نمیآیند. «فقال علیه السلام: لیحضرون معنا صلاتنا جماعة.» بهشان بگویید یا نماز جماعت در مسجد [بیایند].
به امیرالمؤمنین گفتند: «تعدادی از همسایههای مسجد نماز نمیآیند.» «فخب فقال...» سخنرانی کردند: «این اقوامی که اطراف مسجد نماز جماعت شرکت نمیکنند، فلا یعال مشورت بگیرند و لکن دیگر به اینها زن نمیدهیم، حقوق بیتالمال را قطع میکنیم؛ صلاتنا جماعة در نماز جماعت حاضر میشوم.» خیلی تعبیر تند است. «نزدیک [است] که دستور بدهم برای اینها به نار، آتش در خانههایشان شعلهور شود.» «قال فمتنع المسلمون عن معاملتهم.» مردم دیگر با اینها نه به اینها خوراک فروختند، نه معامله کردند، نه زن دادند. «حتی حضر الجماعة مع المسلمین» تا اینکه همه حاضر شدند در نماز جماعت.
نماز خواندن زوری که نداریم! پیغمبر و امیرالمؤمنین هیچ بینمازی را عقاب نکردند. هیچ کافری را با شمشیر متدین [نکردند]. سخنرانی کرد، فرمود: «مردم کوفه، من میدانم اگر شمشیر بالای سرتان باشد، همه حرف علی را گوش میدهید.» «ولی اِنِّی اِصلاحُکُم بِاِفسادِ نَفسِی.» من حاضر نیستم مملکتم را با شمشیر [اداره کنم]. پس چی شد؟ آنجا فرمود که شمشیر و آتش و اینها! اینجا میگوید: «من به زور کسی را [به جبهه] نمیبرم؛ هر کس خودش [بخواهد]!» کسی را با شمشیر نمیشود معتقد کرد. «لا اکراه فی الدین»؛ ادامه دارد آیه. راه خوب و بد را که با شمشیر و زور نمیشود [نشان داد]؛ [آیا] خوب، این [است]؛ بد، [آن است]؛ قبول کنید؟ درست است؟ در حیطه باورها، در حیطه انگیزشی، کسی را نمیشود باورمند کرد با شمشیر. ولی در مرحله اجرا، در مرحله قانون، در مرحله عمل: مسجد نمیآیی؟ تضعیف حکومت است. کافر باشی، کافر باش؛ خانهات را ببر یک جای دیگر.
امیرالمؤمنین فرمود: «اگر خلخال از پای دختر یک یهودی در مملکت اسلامی کشیدند، [و] از دختر یهودی حفاظت نکردی، باید شهید بشوی برای حفاظت از دختر یهودی.» مسلمانی، حزباللهی هستی، نماز جماعت [نمیروی]؟ [اگر] تضعیف حکومت کنی، خانهات را آتش [میزنیم]. این پیغمبر رحمت است. چرا؟ برای اینکه آن ابزاری که باعث میشود مردم همه در رحمت قرار بگیرند، در امنیت قرار بگیرند، قدرت و حکومت است. اگر نباشد، ناامنی است. اگر ناامنی باشد، همه قلع و قمع میشوند، دریده میشوند. سیستم لازم دارد، نظام لازم دارد، تشکیلات لازم دارد. حکومت میخواهد، حکومت قدرت میخواهد، قدرت اهرم دارد، ابزار دارد. اطراف مسجد خانه گرفتی؟ هر نمازی؟ حالا هر مسجدی؟ عرض کردم آن مسجد مرکز حکومت بود. شرکت نکردن در نماز یعنی بیاعتنایی، تضعیف حکومت، سست کردن پایههای مردمی حکومت. نه، هر نماز جماعتی شرکت کن. راه بیفتیم در دانشکده: «میآیی یا بیندازم دانشکده مهندسی؟» حرف روشن است، قاطعیت و حکومت.
پیغمبر یک چهره نشان میدهند انگار کیست [که] چی میگوید: «مخلصیم ما، نوکریم؛ نه، چاکریم؛ بیا با هم!» نه آقا جان من! پیغمبر رحمت است، این خلق عظیم است، این اخلاق است. تو امروز شرکت نکن، آن هم امروز نیاید، آن هم یک چیزی بگوید، این هم یک سر و صدایی بکند؛ هیچی دیگر، شورش و هرج و مرج است. پیغمبر در دوران امیرالمؤمنین قطع رابطه کردند تا [مردم] برگشتند؛ هیچ خانهای را آتش نزدند. این [تهدیدها] چون دیدم شبهات دانشجویی [است]، تهدید را میخواهم بگویم. مردم خودشان این جور تهدید [را] کردند. دشمن که دیگر هیچی! شوخی نداریم؛ سر حاکمیت حکومت شوخیبردار نیست. جان خودش را تقدیم میکند برای حفظ حکومت.
آقا، حکومت از نماز واجبتر است؛ اوجب واجبات حفظ حکومت است. این را امام فرمود. فضای مجازی. امام عصر هم که باشد، جانش را فدا میکند برای حفظ حکومت. یکی برای من پیام فرستاده بود: «مگر حکومت از ارزشش از جان امام زمان بالاتر است؟» اولاً که جانِ جسمش را فدا میکند. بله، حکومت قطعاً از جسم امام زمان، از جسم امام حسین بالاتر است. با حکومتی که حق و عدالت و قسط برپا میشود، «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ.» عدالت با حکومت جاری میشود. عدالت بالاتر است یا جسم امام معصوم؟ عدالت و قسط بالاتر است، امنیت بالاتر است، عبودیت عمومی و جمعی بالاتر است یا جسم امام معصوم؟ قطعاً عبودیت جمعی. جامعه اسلامی که میخواهد قوانین الهی را جاری کند، امر خدا را بسط دهد، امنیت ایجاد کند برای اینکه راحت [مردم] [زندگی] کنند، این حکومت به همه چیز ترجیح دارد. تضعیف این حکومت از هر گناهی بالاتر است. تقویت این حکومت از هر واجبی بالاتر است.
فرهنگ [ما] نشده خوشاخلاقی و اینها، یعنی مدارا کردن هر که هر جا میخواهد یک آسیبی بزند، با او تا کردن و اینها. شوخی ندارد؛ خط قرمز است حفظ حکومت. کدام هدف، کدام وسیله؟ گاهی خود وسیله، بخشی از هدف است. خود وسیله، حکومت، وسیله است؛ ولی وسیلهای است که بخشی از هدف است. عدالت وسیله [است]. عدالت وسیلهای است که بخشی از هدف است. هدف مراتب دارد؛ یک مرتبه پایینترش این است: این خودش وسیله است، ولی هدف است. بدون این، هدف بالاتر محقق نمیشود. حاکمیت و حکومت وسیله است، ولی بدون آن عبودیت جمعی که غرض خلقت [است]، محقق نمیشود. اینجا هدف، وسیله را توجیه میکند؛ چون وسیله خودش بخشی از هدف است.
بخیر کند عاقبت ما را با این حرفها. منتظریم ببینیم تفاوت این حرفها چی میشود در این نشریاتتان، خلاصه جاهای مختلف؛ حرفها بیاید و ببینیم که کار به کجا میرسد.
خدایا، در فرج امام عصر تعجیل بفرما؛ قلب نازنینش را از ما راضی بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.