تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشتاد و هشت : تفاوت‌ها؛ راز زیبایی و معنا در زندگی

00:22:33
77

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

تفاوت به‌عنوان اساس معنا و ساختار زندگی

نقش تفاوت‌های بدنی در استعدادها و مشاغل

تفاوت‌های فرهنگی شهرها و تأثیر آن بر ازدواج

قناعت و مدیریت اقتصادی یزدی‌ها و اصفهانی‌ها

شوخ‌طبعی تهرانی‌ها و وقار مشهدی‌ها

لارج‌بودن مازندرانی‌ها و مصرف بالای گوشت در غرب کشور

همبستگی و ساده‌زیستی آذربایجانی‌ها

تفاوت‌های فیزیولوژیکی زن و مرد در کارکردها

بحث تساوی حقوق، دیه و جایگاه قضاوت

ضرورت پرهیز از تمسخر تفاوت‌های طبیعی و فرهنگی

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ بَلْ لَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَیٰ أَنْ یَکُونَ...»
جلسه قبل در مورد تفاوت‌ها صحبتی به میان آمد. قرار شد که این جلسه با هم بحث را ادامه بدهیم.
خدای متعال آدم‌ها را متفاوت آفریده است. اگر تفاوت نباشد، اصلاً زندگی معنا ندارد؛ مثل اینکه تمام اعضای بدن شما شکل هم باشد. وقتی که این جسم کاربردی ندارد. تمام قطعات بدن شما دست باشد؛ تازه دست راست و چپ [هم] بتوانند یکی باشند. اگر تفاوت نباشد، زندگی معنا ندارد.
آنچه زندگی را به آن معنا می‌دهد، تفاوت نیازهای ما با تفاوت‌هایمان است که دارد برآورده می‌شود. به‌حسب تفاوت‌ها، آدم‌ها کارهای متفاوتی را در اختیار می‌گیرند و نیازهای متفاوت آدم‌ها تأمین می‌شود. من امروز می‌خواهم مقداری در مورد تفاوت‌ها صحبت بکنم: تفاوت روحیات، تفاوت استعدادها، تفاوت دارایی‌ها، تفاوت شهرها، تفاوت فرهنگ‌ها، تفاوت زن‌ها و مردها، [و] تفاوت انسان‌ها.
ببینید مثلاً یک کسی شرایط بدنی خاصی دارد؛ دست‌های لطیف، نرم و این‌ها. این‌ها برای کارهای هنری ویژگی [مثبت] است. دست‌هایی که حالا مثلاً قدرتمندتر است، این‌ها برای کارهای فنی و اجرایی ویژگی دارد. حتی مثلاً می‌گویند اونی که می‌خواهد خیاطی کند، اونی که می‌خواهد خطاطی کند، آن استاد خوشنویس بهش می‌گوید که با این دستت کپسول گاز نباید بلند کنی! جالب است؛ کپسول گاز را با آن یکی دست بلند می‌کنی. این دست باید همین‌جور لطیف و نرم بماند. این می‌خواهد کار لطیف انجام [دهد]. خب، بعضی دست‌ها هم دست‌های ماشاءالله جاندار و قوی [هستند]. این دست‌ها بالاخره یک کار دیگری باید انجام بدهند.
دست‌های خود خانم‌ها و آقایان تفاوت [دارد]. تفاوت‌های فیزیولوژیکی واقعاً [وجود دارد] که بعضی کارها از آقایان برنمی‌آید، یعنی آقا وقتی می‌خواهد انجام بدهد، خرابش می‌کند. [شاید] طبع زنانه‌ای داشته [باشد]. بعضی خانم‌ها، کارهای مردانه را فقط با طبع مردانه، خلاصه می‌توانند انجام دهند.
تفاوت شهرها و فرهنگ‌ها بحث مهمی است برای کسانی که می‌خواهند ازدواج بکنند، [تا] با دیگران راحت بتوانند معاشرت بکنند. این است که ما با هم تفاوت داریم. یک آقا پسر وقتی که ازدواج می‌کند، نباید توقع داشته باشد که این خانم من [که] این‌قدر لطیف است، یک جنس دیگری است. آن شوخی‌های شهرستانی که با رفقایتان داشتید، حالا این بنده خدا خانم نامزدم را باهاش مثلاً دو تا از آن شوخی‌ها کنیم... [نه]! زندگی تفاوت [دارد]. آدم‌ها توقعی که از آن رفیقمان داریم...
خود همین پسرها، [به عنوان مثال،] [اگر] من شهرهای مختلف برای شما بگویم: تفاوت‌های فرهنگی و خلاصه تفاوت‌های موقعیتی...
اصلاً در روایت هم داریم: شهرهایی که دریا دارند، این ویژگی‌های آدم‌هایش فرق می‌کند. مردم یک ویژگی‌هایی دارند. شهرهایی که برخوردارند، یک ویژگی‌هایی دارند. شهرهایی که برخورداری جغرافیایی و برخورداری طبیعی‌شان کم است، ویژگی‌های دیگری دارند.
تفاوت [نباید باعث مسخره کردن شود]. جاهایی مثل یزد و اصفهان با امکانات کم سر می‌کنند، فوق‌العاده‌اند! من خیلی هم یزدی‌ها [را] علاقه دارم؛ شهر عجیبی است، منطقه عجیبی است. شهری که اصلاً آب ندارد. [در] مشترک، چقدر با چشمه‌ها فاصله دارد؟
شهر یزد. یک وقتی من رفتم توی مسجد جامع، حالا بعضی دوستان [می‌گویند] مسجد جامع را من فکر کنم صد تا پله رفتم پایین! از پا افتادیم. البته باید خلاصه دم‌دمایی [می‌رفتیم]. دیدیم که در برای ما باز کردند و رفتیم پایین. چک‌چکی [آب] دارد از آن زیر رد می‌شود؛ آب خیلی کمی! حالا شما [وضعیت] آن وقت مازندران را [ببینید]. من می‌دیدم تو قبرستان، قبر که می‌کنند، قبرها را همین روی زمین [می‌کندند]. آب روی خاک [بود]. شما نزدیک به میت می‌شوید، [می‌بینید] بی‌فاصله آب ندارد! خیلی فرق می‌کند.
توی یزد می‌گویند که طلاق خیلی پایین است. آمار طلاق در کشور [در] پایین‌ترین جاست. ظاهراً مردم به‌شدت قانع [هستند]. با کمترین امکانات سر می‌کنند. با کمترین امکانات خلاقیت دارند. اصفهان هم به نحوی همین شکل است. فضاهای دیگری که ما از این تفاوت‌ها می‌خواهیم جوک بسازیم، نمی‌دانیم این ویژگی مدیریت اقتصادی این‌هاست که از امکانات کم و منابع کم چگونه تأمین اقتصادی می‌کنند.
تفاوت‌های ما با هم، جوک‌ها [را] درمی‌آورد. این منطقه یک ویژگی‌هایی دارد، آن منطقه یک ویژگی‌های دیگری دارد. این آن را مسخره می‌کند، آن این را مسخره می‌کند. کمترین جوک معمولاً برای تهرانی‌ها ساخته می‌شود. این از عجایب است! [اگر] جوک بسازم، ده هزار مدل می‌توانم جوک بسازم برای تهرانی‌ها. جوک‌های بامزه‌ای هم [می‌شود ساخت]. آن‌قدر چیز هست [که] بخواهیم به خودمان بخندیم!
بالاخره یک الیگارشی حاکم است در این فرهنگ؛ این‌ها دارند برای بقیه جوک می‌سازند، ایستگاه همه شهرها را می‌گیرند. از اطرافش بگیرید: این‌ور، آن‌ور، لرستان و آذربایجان. [کسی که] شوخی کرد، تهران است که این هم می‌شود با آن بنا بر عیب‌گذاری باشد.
همین مساجد. شما می‌روی می‌بینی آدم‌های سی‌وپنج‌ساله روی صندلی! خجالت بکشید! سوسول‌بازی‌هایی دیده می‌شود دیگر. حالا از شهر خودمان شروع کردم. اول می‌خواهم تک‌تک [به آن‌ها] برسم.
ازدواج کرده بودیم مشهد، خلاصه بختمان اینجا باز بشود. [گفتیم] مشهد ازدواج بکنیم. تفاوت‌ها... کسی هم نبود به ما بگوید تفاوت تهرانی‌ها و مشهدی‌ها چیست.
تهرانی‌ها وقتی می‌خواهیم با کسی رفیق بشویم، باهاش زیاد شوخی می‌کنیم؛ علامت محبت‌مان است. مشهدی‌ها معمولاً چندین سال وقتی می‌خواهند به کسی احترام بگذارند، اتفاقاً با او شوخی نمی‌کنند. دست انداختن ماست؛ کسی که دوست داریم دستش می‌اندازیم. برخی اقوام نزدیک [مثل] پدرخانم و مادرخانم [این‌گونه] عوض می‌شود [که] خجالت می‌کشد.
متانت مشهدی‌ها را [می‌بینم]. خیلی ادب و متانت و وقاری که مشهدی‌ها دارند، برای خود من خیلی جذاب است. حرارت تهرانی‌ها خلاصه یک چیزی است دیگر؛ آن هم یک جذابیتی دارد. ثمراتش این است که شما با یک تهرانی که ده دقیقه رفیق بشوید، ممکن است که نیم ساعت بعد خونشان از شما پذیرایی کنند. ولی ممکن است با یک مشهدی پانزده سال رفیق باشید، [و او از شما پذیرایی نکند]! کجا؟ این بخشی از تفاوت‌هاست با شهرهای دیگر.
حالا مثلاً من چون همه ایران را رفتم. لرستان فوق‌العاده است. این منطقه، منطقه برخوردار [است]. من [می‌گویم] منطقه برخوردار. یکی از ویژگی‌هایی که دارند، سه [نکته] برخورداری فوق‌العاده است.
یکی تهران است. برخوردار [است]. می‌شود سخاوت عمومی هم در آن شهر [دید]. هزینه‌ای که در محرم و صفر می‌شود، تهران در تمام ایران بی‌نظیر است. [من زمانی که] تهران درس می‌خواندم، [در] مدرسه مروی که بودیم، می‌دیدیم این تهرانی‌های عزیز محرم که می‌شود، مردانه خرج می‌کنند و زنانه گریه می‌کنند. نه! گریه [کننده] تهرانی، [جای] دیگری است. در محرم، عجیب و غریب [خرج می‌شود]. خرج عجیب و غریبی من دیدم.
یکی از [مناطق] برخوردار [ایران]، مازندران است. حالا مازندران نسبت به گیلان و گلستان هم باز برخوردارتر است. آنجا هم فضای عجیب و غریب بریز و بپاش فوق‌العاده [ای دارد]؛ گاهی هم می‌رود به سمت اسراف. این هم باز یکی از آن لارج بودن عجیب و غریب [است].
بعد حالا ان‌شاءالله خدا نصیب کند، امام رضا بطلبد، یک چند روزی بروید شمال. بعد آنجا جلوی شما اردک [برای شما] بزنند؛ به قول خودشان سیکا. پذیرایی آنجا اگر از شما بشود، سفره فرق می‌کند. حالا ما چون معمولاً هر سال خدمتشان می‌رسیم، [مثلاً] مازندران خدمت [رسیدن در] ماه مبارک عجیب و غریب است دیگر. سفره افطار انداخته‌اند؛ این‌ور مرغ خانگی است، مرغ خودش است، این‌ور هم مرغابی و اردک و چهار پنج مدل دیگر غذا هم درست کرده‌اند. غذاها هم دیگر در حد اعلا! عجیب و غریب! این لارج بودن خلاصه چیز عجیب و غریب [و خوبی است].
لرستان، لرستان منطقه فوق‌العاده‌ای است. وقتی حجامت کرده بودم، لرستان دعوت بودیم، سخنرانی داشتیم. بعد گفتم که آقا من می‌خواهم بروم پشتم را بشورم. [گفتند:] «ساعتی پشتت را زیر آب نگه دار. چیزی که ما [آن را] زیر آب نگه [می‌داریم] طبیعی است. منطقه برخوردار است. کوه دارد، آب دارد.»
از یک طرف دیگر باز چیزی که پیش می‌آید، آن‌ور چون احشامش زیاد است – حالا در مورد تفاوت‌ها داریم صحبت می‌کنیم، خوب است به دردتان [می‌خورد] – زن بگیرید! احشام چون زیاد است، اینجا مصرف گوشت بالاست.
کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان. این چهار تا استانی که [گفتم]. مصرف گوشت چون بالاست، وعده غذایی گوشت است. هفته چهار پنج شب هم کباب. کباب که اصلاً چیز عجیب و غریبی است! وقتی خاصیتش چیست؟ مصرف زیاد گوشت چه اثری دارد؟ بفرمایید: خصومت. نه، خصومت این خیلی شدیدتر است. خصومت آدم را می‌برد بالا.
پدر و پسر نشسته‌اند، دارند با هم صحبت می‌کنند. [پدر] تفنگش را اول درمی‌آورد و اشاره می‌کند: «پسرم، [باید] آب تفنگ بخریم. مسلمانی که تفنگ نداشته باشد، مسلمان نیست.» گفت: «این ناموس آدم است. بدون تفنگ مگر می‌شود زندگی کرد؟» «جان‌ات را به من بدهی برای تفنگ؟» ارزش و اهمیت و جایگاه [تفنگ این است]. [یک دعوا] طول می‌کشد تا به عزا ختم بشود. یعنی می‌رود دیگر تا ته فامیل داماد و فامیل عروس. صحنه دعوایی بشود، همدیگر را بکشند. آنجا عروسی تمام می‌شود.
یک وقتی من لرستان سوار قطار بودم. حالا این‌ها را به عنوان شوخی و تفاوت‌ها [می‌گویم]. حالا [اگر] جوک بسازیم، ما [را] مسخره [می‌کنند]. سوار قطار بودم. یک جوانی [به من گفت]؛ [در] مشاوره‌های بی‌نظیر زندگی [خود، که] «مهر و محبت‌ها [در] زندگی من کم شده.» گفت: «آخه خانواده خانم [طرف را] دیگر باید آدم را بیندازند زندان! مرد دیگر عادی است. اصلاً زشت است چاقو نداشته باشی، چاقو نکشی!» این‌ها برخی مناطق [است که] آنالیز می‌کنم.
مشهد [را] برای شما [توضیح دهم] که چه ویژگی‌هایی دارد؛ این‌ها تفاوت‌های این مناطق است. آذربایجانی‌ها ویژگی‌هایی دارند. ویژگی‌های فوق‌العاده‌ای [و] ویژگی‌های مثبتی [است]. ویژگی‌های مثبت [را نباید] تبدیل [کرد] به این نقطه ضعفی که [با آن] تحقیر [کنیم و] مسخره [کنیم].
ویژگی‌های خوب آذربایجانی‌ها همبستگی‌هایشان است. فوق‌العاده‌اند! فوق‌العاده! آذربایجانی‌ها، اردبیلی‌ها، کلاً آذری‌ها، یکی از ویژگی‌های [بارزشان] همبستگی بین این‌ها فوق‌العاده است. همبستگی نیست؟ یک بخشی از این همبستگی‌هایشان هم به خاطر بی‌تکلفی‌ها و ساده‌گرفتن‌هایشان است. [چرا بعضی] حساسیت به خرج می‌دهند؟ این‌ها به سادگی این‌ها حمله می‌کنند. با شهرهای دیگر، موقعیت‌های دیگر.
بعضی جاها کوه است، بعضی جاها خشکی است، بعضی جاها دریا. این‌ها روی اخلاق مردم اثر دارد. یک بخشی از تفاوت [هم] این است.
این هم بگویم، آخرین بخش بحثمان، یک تفاوت‌مان، تفاوت بین زن و مرد است. الان یک حرف خنده‌دار [می‌گویند]. مغالطه اشتراک لفظی هم هست: تساوی زن و مرد. «تساوی» به چه معنا؟
ما دو تا آدم، دو تا مرد مثل هم نمی‌توانیم پیدا کنیم که این‌ها متساوی باشند. مساوی باشد؟ حقوق نوع انسان‌ها باید مساوی [باشد]. یعنی چی؟ الان شما تساوی حقوق بگویید. آقا! در دانشگاه حقوق مساوی باشد، یعنی به آن استادی که مثلاً استاد حل تمرین است، با آن استادی که هیئت علمی است، با آن کسی که رئیس دانشگاه است، همه را یک حقوق بدهند؟ آقا! تساوی، تساوی [است] دیگر. چرا شما دسته‌بندی می‌کنی؟ آدم‌ها را تقسیم می‌کنی که این همه تفاوت با هم دارند. با هم صحبت [کنید]. اگر خواستید می‌توانید مفصل بعداً صحبت بکنید. [این] کمتر نیست.
خود [شخص] مرده که می‌گیرد یا کسی که خانواده مرده است؟ بفرمایید: خانواده مرده می‌گیرد. حالا [اگر] مردی که می‌میرد، چقدر دیه می‌دهند؟ [اگر] زنی که می‌میرد، چقدر دیه می‌دهند؟ قیمت الان، فرض کنید سیصد میلیون. بیمه را یکی کرده‌اند، [اما] به همه یکسان می‌رسد: صد و پنجاه میلیون به خانواده [متوفی]. یعنی آن خانمی که شوهرش مرده، سیصد میلیون بهش می‌دهند؛ آقایی که زنش مرده، صد و پنجاه میلیون می‌دهند.
چرا این‌ها قاضی نمی‌توانند بشوند؟ آقا! یک تفاوت‌هایی هست. [آیا] منصب قضاوت مال تو [است]؟ [نه]! هر کسی چون مرد است، قاضی می‌شود؟ قضاوت با اجتهاد هم فرق می‌کند. زن می‌تواند مجتهد بشود، عالم بشود. قضاوت یک منصب اجرایی است. ویژگی‌هایی می‌خواهد، صلاحیت‌هایی می‌خواهد. [فقط] مرد بودنشان را [هم تضمین نمی‌کند]. دقیق است؛ تفاوت‌های زن و مرد [وجود دارد].
جامعه ما، من خیلی ناراحت می‌شوم. [می‌گویند:] «خیالمان هم نیست. دختر است دیگر.» [و] یک چیزی بعدش. دخترها را جوک‌های مختلفی که برای دخترها می‌سازیم. می‌گوید مثلاً رفته آموزش رانندگی. بهش می‌گوید که چیکار کن؟ روشن کن برو عقب! [او هم] عقب صندلی عقب می‌نشیند! «دختر است دیگر.» دخترها تفاوت دارند. مردها و زن‌ها با هم تفاوت دارند. بالاخره این می‌خواهد ماشین پارک کند. خانم‌ها [در] آن نیمکره راست، نیمکره چپ، این‌ها که شنیده‌اید. تجسم‌گرایی فرق می‌کند با آقایان. اندازه‌ها را یک‌جور دیگر حساب می‌کنند. [وقتی می‌خواهند ماشین] پارک کنند، تفاوت فیزیولوژیکی این است [که] با ما [فرق دارند].
یکی از ویژگی‌های خوب خانم‌ها این است که هم‌زمان می‌توانند به چند تا امر رسیدگی کنند: اخبار گوش می‌کنند، تلگرام چک می‌کنند، در گروه فامیل‌ها همه را با هم. خنده‌داری درمی‌آید! این پنج تا کار هم‌زمان با آقای [که] دفتر دیکته بچه [را هم] قاطی شده [است]، [چطور قابل قیاس است]؟
تفاوت‌های آدم‌هاست. تفاوت‌ها نباید یک ابزاری بشود برای تمسخر. ویژگی تفاوت‌ها این است که ساختار را شکل می‌دهد. در مورد جلسه بعد با هم صحبت بکنیم. اعضای بدن، هارمونی‌اش به همین تفاوت اعضا [وابسته است]. ان‌شاءالله فردا.
خدایا، در فرج امام عصر تعجیل بفرما!

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00