تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نود و هشت : حقیقت پنهان غیبت

00:18:51
78

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

غیبت، عین خوردن گوشت برادر مرده

دنیا و آخرت، ظاهر و باطن یک حقیقت

جهنم و بهشت، همین‌جا و همین‌اکنون

علم‌الیقین و دیدن جهنم در دنیا

غیبت؛ ویرانگر امنیت روانی و شخصیت اجتماعی

سنگینی گناه غیبت بالاتر از زنا

اثر لقمه حرام و لقمه باطنی بر سرنوشت انسان

نقض نماز با غیبت پس از عبادت

روایت‌های تکان‌دهنده از سرنوشت غیبت‌کنندگان

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«یا أَیُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ، اِثْمٌ، وَلاَ تَجَسَّسُوا وَلاَ يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً، أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ؟» در این آیه کریمه، غیبت مؤمنین را تشبیه کرده به خوردن گوشت برادر مرده. کمی در این باره با همدیگر صحبت کردیم که چرا به گوشت برادر مرده، با این «سه و» تشبیه شده؟
نکته‌ای که هست، این است که در قرآن تشبیه به‌کار نرفته؛ خصوصاً در این موارد. این‌جوری نیست که «شبیه شده این کار به آن کار». نه، حقیقت باطنیِ این دو مطلب این است: «این کارِ تو مثل این است که سیلی بزنی تو گوشِ او»، واقعاً سیلی زدن است! فقط آنی که حجاب طبیعت، حجاب ماده نمی‌گذارد، باطنِ این مسئله و این کار دیده شود.
اصلاً آخرت چیزی جدای از دنیا نیست. یک نکته: معمولاً در تعالیم آموزشی که به ما یاد می‌دهند، غلط یاد می‌دهند. اصلاً کلمه «الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةُ» را ما نداریم در روایات. دنیا مزرعه آخرت نیست؛ دنیا خود آخرت است. قرار نیست اینجا بکاری، آنجا دربیاید. اینجا که می‌کاری، همین‌جا درمی‌آید. آنجا می‌فهمی چه درآمده. باطن دنیاست.
«یَعْلَمُونَ» آیه کجاست؟ آیه قرآن: «یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ». آیه بسیار شریفی است.
«یَعْلَمُونَ»، دوباره می‌خوانم. «یَعْلَمُونَ ظَاهِراً مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»؛ اینها یک ظاهری از زندگی دنیا را می‌دانند و «هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ»، [یعنی] از آخرت غافل‌اند. شما مهندسید. این دو تا را کنار هم [بگذارید]: «ظاهر دنیا را می‌دانند»، «آخرت را نمی‌دانند». یعنی چه؟ یعنی آخرت باطن دنیاست.
همه کارهای ما ملکوت دارد. استاد بزرگوار: «عمل آبستن است. عمل آبستن است، یا از آن فرشته‌ای زاید، یا شیطانی؛ ولو پلک‌به‌هم‌زدنی باشد.» آدم هر چشمی که به هم می‌زند، حالا ان‌شاءالله اگر سال بعد خدمتتان بودیم، اگر خدمتتان بودیم، شاید ان‌شاءالله در این مباحث وارد شویم و کمی با همدیگر صحبت بکنیم در مورد هندسه نسبت دنیا و آخرت. هندسه دنیا چیست؟ هندسه آخرت چیست؟ نسبت پس با آخرت، باطن دنیاست.
همین الان اینجا، آتشی که گفته شده، همین‌جاست. فقط چشم ملکوتی می‌خواهم که این را ببیند و بفهمد.
آیت‌الله جوادی آملی در درس می‌فرمودند که اواخر فرمودند: «یک روزی من بعد نماز صبح مسجدالحرام، تعقیبات نماز صبح را می‌گفتم. یک جوانی آمد پیش من نشست. [و گفت:] «اگر علم‌الیقین داشته باشی، جهنم را می‌بینی.»» [و سؤال کردند:] «این مال دنیاست یا مال آخرت است؟» [پاسخ دادند:] «کجا؟ آخرت که همه می‌بینند. کفار هم می‌بینند. آنجا که دیگر هنر ندارد که بخواهد بگوید: «اگر علم‌الیقین داشته باشی، جهنم را می‌بینی.»» این مال دنیاست! اگر علم‌الیقین داشته باشی، جهنم را می‌بینی. معلوم می‌شود که جهنم همین‌جا هست. همه آثار اخروی هم همین‌جا با افراد هست.
خوابی دیدم. می‌خواهم برای شما تعریف کنم. «بابا، خواب که کشک است!» جناب استاد، علامه جوادی آملی، نقل می‌کنم خدمتتان، در درس تفسیر به عنوان تفسیر، این خواب را فرمودند. خواب هم شاید نبود، بیداری بود. جوان به من گفتش که: «خواب بود یا بیداری بود، خواب دیدم جعبه یخ را دارم می‌برم. این یخ‌هایی که دارم می‌برم سمت مغازه، در عین حالی که یخ است [و] آب می‌شود، آتشی پخته است.»
علمای اصفهان... اصفهان بودنش [در این ماجرا] دخالت دارد. خدمت یکی از علمای اصفهان گفتم: «آقا، من همچین خوابی دیدم.» ایشان گفتند که: «شما آبمیوه، آبمیوه‌ای که می‌فروشی، حجمش را اندازه می‌گیری؛ با یخی که توش انداختی [هم] اندازه می‌گیری.»
بعد از مرگ...
در تمام سال گذشته، اسمی از ابن عربی نیاوردیم. می‌ترسیم [اگر در] مشهد ابن عربی [را] بیاورید [چه شود]! امام [رضا علیه‌السلام] به ابن عربی خیلی ارادت و عنایت داشتند. ابن عربی گفته بود: «[کسانی که] اموال یتیم را می‌خورند، «إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا». نه بعداً، همین الان! إِنَّمَا فقط آتش دارد می‌خورد.»
اگر کسی غیبت کرد، [گوشت برادر مرده‌ای را می‌خورد.] بعداً گوشت برادر مرده‌ای را در جهنم... جهنم همین‌جاست. آنجا ترسیمش است. آنجا مشاهده [است]. پرده را فقط کنار می‌زنند. قیامت [آنطور که می‌پندارید، نیست]. بهشت همین‌جاست، جهنم همین‌جاست. آن گوشت برادر مرده همین‌جاست. همین‌جا دارد تغذیه می‌کند از این خوراک آلوده مسموم. بدتر از هر حرام‌خواری، غیبت است.
محیطی که غیبت می‌شود، از هر محیط گناه‌آلودی بدتر است. الان به شما بگویند: «آقا، مثلاً یکی از این دفترهای مثلاً پایین، در تشکل‌ها، آنجا مثلاً یک عمل خلاف عفتی صورت گرفته.» یا «فلان عمل منافی عفت...» حالا روایت می‌فرماید که غیبت از زنا بدتر است. اگر محیطی توش غیبت شد، این از محیطی که توش عمل منافی عفت صورت گرفته، بدتر است.
حالا در همین نمازخانه، در روایت پیغمبر فرمود که: «بعد از نماز، نمازتان را نقض نکنید.» گفتند: «آقا، مگر نمازم نقض می‌شود؟» [فرمودند:] «نماز [با] غیبت می‌کنی، به فحشا می‌کشی، آن نماز و آن محیط از همه‌چی بدتر است.»
چرا بدتر است؟ چند تا نکته دارد: یکی‌اش بحث شخصیت اجتماعی، یکی‌اش بحث امنیت روانی. این دو تا واژه را داشته باشید: «شخصیت اجتماعی»، «امنیت روانی». برای دین یک سری چیزها خط قرمز است؛ نسبت به اینها کوتاه نمی‌آید. یکی‌اش امنیت روانی است. یکی‌اش [بحث] خیلی مسائل مهم است.
شما وقتی که غیبت می‌کنی، داری شخصیت اجتماعی یک آدم دیگر را خراب می‌کنی. بعد خودت می‌خواهی اعتبار پیدا بکنی؛ اعتباری که به‌واسطه بی‌اعتبار کردن یک آدم دیگر است. [او] مرده است؛ نه قدرت دفاع دارد، نه تحرکی دارد که بتواند این را ترمیم کند. گوشت تفاوتش با استخوان و پوست و اینها این است دیگر؛ حفاظت دارد. استخوان هم که بدون گوشت کارایی ندارد. همه کارهای یک آدم به چیست؟ به عضلات است، به گوشت است.
گوشت این آدم را می‌کنی! مرده‌ها احترام دارند. «پشت سر مرده حرف نزن.» البته این «پشت سر مرده حرف نزن» ضرب‌المثل، از زبان بنی‌امیه باب شد؛ بعد از معاویه، برای اینکه کسی دیگر بعد از معاویه [از سیئات او] صحبت نکند. [یعنی] مساوی سیئات معاویه [نشویم]. پشت سر مرده صحبت نکن. از پیغمبر [پرسیدند] که پشت سر مرده حرف زدن بد است؟ [فرمودند:] «نه، مرده زنده [و مُرده] ندارد، غیبت بد است.» غیبت زنده را [که] می‌کنی، انگار مثل اینکه پشت سر مرده حرف زدی، مثل اینکه گوشت مرده را خوردی.
مرده را که ما این‌قدر احترامش را نگه می‌داریم، می‌گوییم: «پشت سرش حرف نزن.» شما فرض کن که گوشت او خورده [شده است]. هر آدم دیگری که صحبت کنی، همین کار را داری می‌کنی. ظلم کرده [کسی که غیبت کرده]، ظلم شده [به کسی که از او غیبت شده]. «لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ.» خدا دوست ندارد صدایی، صدایی به زشتی، بلند شود، مگر کسی که بهش ظلم شده.
این یک توضیحی دارد. یک جاهایی نه‌تنها باید غیبت کرد، بلکه غیبت نکنی، خیانت کرده‌ای به جامعه. بحث امنیت روانی است که توضیحش می‌آید ان‌شاءالله.
روایت ما یک سری احکام را بار کرده بر غیبت. این یک چیزی است در همین مهندسی، همین نظامی که غیبت داریم، خیلی عجیب و غریب [است]. مثلاً در روایت رسماً گفته که: «شما هیچ‌جایی بابت هیچ کاری این‌جوری نیست که حسناتت را بردارم، بدهم به طرف؛ سیئاتش را بدهم به شما.» عجب صیادی داشت! [این را] آمد برای شما [بگوید].
حالا این کتاب «نقطه‌های آغاز در اخلاق عملی» از مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی (۷۰۰ صفحه) را از همه‌شان نمونه غیبت، حدیث امام را بخوانید در مورد غیبت. «معراج السعاده» را بخوانیم. «گناهان کبیره» شهید دستغیب را بخوانید. «جامع السعادات» را بخوانید. غیبت عجیب است! و در روایت می‌فرماید که از این بالاتر [هم] می‌فرماید: «غیبت اگر کردی، بعدش رفتی از طرف حلالیت گرفتی، تازه رفتی حلالیت گرفتی... [اما اگر] حلالیت نگرفته بودی، اولین کسی هستی که وارد جهنم می‌شوی. اگر حلالیت گرفتی، آخرین کسی هستی که وارد بهشت می‌شوی.»
تمثیل نیست دیگر! گفتیم همه‌اش عین واقعیت [است]. روایت سوم امیرالمؤمنین به نوف بکالی، یکی از اصحاب سرّ امیرالمؤمنین. حضرت فرمودند: «یا نوف!» کَذَّبَه [کسی که بگوید این واقعیت ندارد]. الله اکبر! مو به تن آدم راست می‌شود وقتی می‌خواهد [این را] بخواند: «کَذَّبَه مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ وُلِدَ مِنْ حَلالٍ مَنِ النَّاسِ بِالْغِیبَةِ.» فرمود: «کسی که گوشت مردم را با غیبت می‌خورد، اگر گفت: «من حلال‌زاده‌ام»، بگویید: «دروغ می‌گوید!» حلال‌زاده است و غیبت می‌کند؟!» حتی اگر حلال از طریق حلال هم به دنیا آمده، به‌خاطر این گوشت‌هایی که خورده، حرام شده همه وجودش.
بعضی‌ها حرامزاده عرضی، بعضی حرامزاده ذاتی‌اند. [از] مجرای حرام آمده. بعضی‌ها حلال آمده‌اند، حرامش کرده‌اند. لقمه حرام، حلال‌زاده را هم حرامزاده می‌کند. بدتر از لقمه حرام، لقمه باطنی حرام است؛ ویژه است. در بین روایات، غیبت خیلی چیز فوق‌العاده‌ای است.
یکی اینکه راست است؛ یکی اینکه جلو خودش می‌گویم: «عزیز من، اگر راست نباشد، می‌شود تهمت!» آن که دیگر هیچی. غیبت راست است؛ دو برابر [ضرر] بده [دارد]. دلش می‌شکند. رضا گفتند: «اگر غیبت کردی، سخت است تا آخر عمرت هر وقت یادش افتادی، برایش استغفار کنی.» نه، تا آخر عمرت «کُلَّمَا ذَکَرْتَهُ اِسْتَغْفِرْ». تا آخر عمر، هر وقت یادش افتادی، برایش استغفار کن. این می‌شود استغفارِ یک غیبتی که آدم کرده.
این داستانِ خواب دوم را بگویم؛ تمام. مرحوم آیت‌الله بهلول را می‌شناختید؟ بهلول گنابادی. مشهدی‌ها که باید خوب بشناسند ایشان را. ایشان سردمدار کدام ماجرا بود؟ مسجد گوهرشاد. عمر طولانی داشتند.
ماجرای مسجد گوهرشاد: [ایشان] می‌آید به همسرش می‌گوید که: «ببین، من دائماً نمی‌توانم به زن و زندگی برسم. بیا با همدیگر توافقی طلاق بگیریم؛ راحت برو زندگی‌ات را [بکن].» تا آخر عمرش هم دائم‌السفر بود؛ [یک] روز [هم] نماند، دائم در سفر.
گفته بود که: «من ماشینم خلاصه ندارم. از خدا خواستم فقط وسیله را برساند؛ من می‌آیم لب جاده، وسیله‌اش می‌رسد.» مجانی تا آخر عمرش رسیده بود. همسرم را خواب دیدم. مجتهدِ عادلِ فوق‌العاده. [خواب] همسرم را خواب دیدم. بهش گفتم که: «آن‌ور چه خبر؟» گفت: «کلیت احوالم روبه‌راه است. یک گیر دارم. پانزده سال پیش، در یک مجلسی غیبت یک خانمی را کردم. اینجا من را نگه داشتند. گفتند: «صبر می‌کنیم بمیرد، بیا اینجا با همدیگر [صحبت کنیم].»» «که می‌دانم تازه بیاید، قبول نمی‌کند.» بدبختی [اینجاست که] می‌گوید: «جوان هم هست، شصت سال دیگر مانده تا بمیرد.»
به نحو کامل که نشان نمی‌دهند اثر اخروی عمل را. قیامت به نحو کامل نشان [می‌دهند]. نگه داشتند صدقات و خیرات و اینها بفرستند، یک چیزی دوباره گیرش بیاید. ما هندسه عالم را ساده گرفتیم. این حرف‌ها را گفتیم، یک جمله گفتیم، یک چیزی گفتیم، تمام شد و رفت. تمامی ندارد. قانون پایستگی عمل فقط انرژی نیست؛ عمل هم پایستگی دارد. این تا قیامت با خودت است.
و ما را از همه مفاسد و گناهان اجتماعی، نجات و خلاصی عنایت بفرماید، به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00