نظریه فاعلیت و انفعال در تفسیر علامه طباطبایی
نقد فمینیسم و همسانسازی زن با مرد
تمایز تفاوت و تبعیض در نظام خلقت
نقد دیدگاه زیباکلام درباره نقش آب و جغرافیا
داستان قارون و حضرت موسی (علیهالسلام)
رفاه فرعون در برابر ابزار ساده حضرت موسی (علیهالسلام)
تأکید قرآن بر معیار تقوا بهجای امکانات مادی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ».
خدای متعال مهندسی عالم و هندسهی عالم را به نحوی آفریده که این موجودات تفاوتهایی با هم دارند؛ و در اثر این تفاوتها، چالش، اصطکاک، استهلاک، حرکت و رشد (رخ میدهد). همانجور که یک مهندس وقتی قطعاتی را کنار هم میچیند، اگر همهی این قطعات مثل هم باشند، با کارکردی مشابه و یک جبر حاکم باشند، و هیچ تفاوتی همین میان نباشد، طبعاً این ابزار و این سیستم هیچ کارایی نخواهد داشت. پنجاه تا قطعهی شبیه هم، با کارایی مشابه، و هیچ تضاد و چالشی بین اینها نباشد! حالا، مخصوصاً در رشتهی مهندسی مکانیک، خیلی اصطکاک و این درگیری معنا پیدا میکند. دوستان هم هستند، از رشتهی مکانیک زیاد اینجا. این تضادها و این درگیریها باعث میشود که این سیستم و این کل به حرکت بیفتد. در اثر حرکت کل، هر جزئی هم پیشرفت داشته، رشد خودش را داشته باشد.
نظام عالم، نظام فاعلیت و انفعال است. به تعبیر مرحوم علامهی طباطبایی در تفسیر شریف «المیزان»، در مورد این، با هم انشاءالله مفصلتر صحبت خواهیم کرد. خدای متعال همه چیز را، همهی موجودات عالم زوجاند؛ یعنی یک فاعلی با یک منفعلی در ارتباط است. (مثل) مکانیک خودتان؛ یک ماشین وقتی کار میکند که سوخت داشته باشد. سوخت نسبتش با ماشین چه نسبتی است؟ نسبت فاعلیت و انفعال. یعنی یکی فاعل است، یکی منفعل است. هر چیزی یک زوجی دارد. هر چیزی نسبت به یک چیزی منفعل است. فاعلیت او وابسته به یک چیزهایی است. این میشود نظام مهندسی عالم.
توی جامعه هم این شکلی است، توی خانواده هم این شکلی است، توی روابط هم این شکلی است. تفاوتهاست که حرف اول را میزند. این تفاوتها اگر نباشد، رشدی نیست. خدای متعال خودش این تفرقه را ایجاد کرده، این تفاوتها را ایجاد کرده. پذیرش این تفاوتها نکتهی بسیار مهمی است. حالا، کمکم، انشاءالله، میرسیم به یک سری مباحث جدیتر و چالشیتر. خصوصاً در مورد مباحث فمینیستی، بحثهای مفصلی داریم، اگر خدای متعال توفیق بدهد. یک کاری که دارند میکنند، زن را دارند از هویت خودش ساقط میکنند که اتفاقاً مردها هم دارند این کار را میکنند! یعنی پشت فمینیسم، مردها و مردهای قدرتمند و ثروتمند هستند. میرسیم، بعد انشاءالله صحبت میکنیم. کاری که کردند اینکه زن را دارند از آن تفاوتهای بسیار جذاب و شکوفاکننده تهی میکنند. زن در قیاس با مرد تفاوتهایی دارد که اتفاقاً همان تفاوتهاست که هم مرد را رشد میدهد، هم زن را. (شبیه کردن زن به) جزئی، عضوی مثل مرد، کلاهبرداری خیلی بزرگی است. چون زن هیچوقت شبیه مرد نمیشود. به اسم اینکه زن را شبیه مرد کنند، زن را دارند یک ابزار رایگانی برای مرد میکنند. جام جهانی تمام بشود، به استادیوم میرسیم انشاءالله. الان حرف بزنم، درگیری سیاسی پیدا میشود. خیلی شارلاتانه، خیلی شارلاتانه استفاده میکنند؛ به اسم دفاع از زن، در چه حدی، در چه سطحی زن را تعریف میکنند؟ این تفاوت را وقتی شما برمیداری، انگار حق او را به او برگرداندهای! حالا کاری ندارم به اینکه تو استادیوم بیایند یا نیایند؛ بحث سر این است که زن با مرد تفاوت دارد یا ندارد؟ این تفاوت در چه حدی است؟ تا کجاست؟ ماهیتش کجاست؟ (خداوند) تعریف کرده: زن با مرد متفاوت است.
مفصلتر صحبت بکنیم. خدای متعال توانمندیها، امکانات و داراییهای مختلفی به افراد متفاوت داده است، با وظایف تعریفشده. (اما) اگر وظایف را از آن (تواناییها) بگیری، صرف این تواناییها و امکانات را وقتی نگاه بکنی، احساس میکنی که تبعیض در عالم (وجود دارد). ما تبعیض اصلاً هم نداریم، تفاوت در عالم داریم. برعکس است؛ قرآن میگوید که «تفاوت» در عالم نداریم، «تبعیض» داریم؛ ولی فارسیاش چون برعکس است، من فارسی با هم حرف بزنیم. ما توی نظام خلقت، تفاوت داریم، تبعیض نداریم. تفاوت داریم یعنی چه؟ یعنی آدمها با موجودات با هم فرق میکنند. تبعیض نداریم یعنی چه؟ یعنی اینجوری نیست که خدای متعال صرف امکاناتی که به یک نفر داده و بیشتر داده، آن را یک معیار ارزشی برای او قرار داده باشد. تفاوت اصلی ندارد! یکی پول دارد، یکی ندارد. یکی سلامتی دارد، یکی ندارد. زیبایی دارد، یکی ندارد. تفاوت هست. تبعیض هم باشد یعنی چه؟ یعنی آن خوشگل را صرف خوشگلی (که) دیگر خیلی شورش را درمیآورند؟ خیلی جالب در (بحث) امام جماعت گفتند که: «اگر دو تا امام جماعت مساوی بودند، علمشان برابر بود، قرائتشان برابر بود، هر دو سید بودند، هر دو فلان بودند، اینجا ببین کدام «أصبح وجهاً»؟ کی خوشگلتر است؟ آنی که خوشگلتر است را بفرست امام جماعت بشود!» بابا! «أصبح وجهاً» که معنای خوشگلتر نیست! پدر آمرزیده! کدام نورانیتر است؟ «أجمل» نگفته، «أصبح» گفته! (یعنی) چه نورانیتر! خدا خوشگلها را تحویل گرفته! مرحوم شریعتی میگفت: «تو دم و دستگاه خدا پول کار میکند!» «نمازهایت را اگر خودت خواندی که خواندی، (اگر) نخواندی، اگر پول داشتی، بعداً برایت میخوانند؛ نداشتی هم هیچکس نمیخواند.» خدای متعال یک فرصتی داده در عالم برزخ به آن کسانی که حالا کم و کسری داشتند، نه آنی که اصلاً بنای نماز خواندن (نداشته) و پول هم برایش مانده. معمولاً اینجور آدمها با پولشان بعداً کسی برایشان کار انجام نمیدهد. بیل که به کمرت نخورده! (کسی که) خودش رو به راه بوده و بچهها را هم رو به راه بار آورده، یکخرده کم و کسری دارد؛ خدای متعال از سر رحمت گفته که این هم در عالم صاف بشود. بحث نماز و نماز استیجاری و اینها، آن بحثش این است؛ وگرنه این نیست که حالا خدای متعال امکانات و توانمندیهایی داده، با وظایف تعریفشدهای. (اما) وظایف را که میگیریم، (مثلاً) مردها را بهشان قدرت مضاعف داده؛ ارث را ببین، دیه را ببین! تفاوتها را نگاه میکنی، احساست این است که انگار تبعیض هم برایشان قائل شده. (ولی) خود تفاوتها میشود معیار ارزش؟ مگر صرف قدرت بیشتر داشتن، ارزش بیشتر است؟ مگر صرف ثروت بیشتر داشتن، ارزش بیشتر است؟
(من رسماً به کفار امکانات بیشتر دادم). این کتابی که از جناب آقای دکتر زیباکلام اینجا نقل کردیم، اول هم تعریف کردیم. دفعهی سوم است که داریم از این کتاب فکت میآوریم، برای رفرنس میدهیم. کتاب «ما چگونه ما شدیم؟» (نوشتهی) صادق زیباکلام. دفعهی اول خیلی تعریف کردیم، دفعهی دوم یککم کمتر تعریف کردیم، این سری میخواهیم (به) سیاست گام به گام (بپردازیم). کتاب کتاب خوبی است؛ در علتشناسی ایشان خوب وارد شده. عرض کردم پدیدههای اجتماعی را بخشیاش را آورده، به منابع طبیعی برگردانده. گفته که «آب تعیینکنندهی قدرت و ثروت در یک مملکت» (است). خیلی حرف درست گرفته میشود که آدم میبیند اگر کسی سر سوزنی با قرآن آشنا باشد، یک همچین نتیجهگیریای نمیکند! اروپاییها باران زیاد دارند، سرسبز (و) پولدارند. ما بدبختیم، همهاش کویریم! خب، چهکار کنیم؟ تقصیر خداست؟! (یکبار) جایی بودیم، این را بگویم وسطش بخندید. یک آقایی آمده بود امتحان بدهد برای مداحی و اینها، ببینند اگر مثلاً مداحیاش خوب (باشد و) عقیدهی سیاسی (اش خوب باشد،) جذب میکنند مداحها را. مسئول گفت که: «خب، بخوان ببینم پسر! یک روضهای بخوان ببینم!» گفت این یک تیکه روضه خواند و اینها... یک کاری میکند، یک بلایی سر این در میآورد، هایهای گریه کرد و اینها. (بعد گفت:) «روضه خواندی، من تازه فهمیدم امام حسین مقصر بوده، خدا مقصر بوده! سلسله جبال البرز در شمال، سلسله جبال زاگرس در غرب ایران، مملکت را بدبخت کرده! نمیگذارد آب به مرکز برسد، ابر رد نمیشود، باران نمیرسد. فلات عظیم و یک کویر بزرگ وسط ایران شکل گرفته، اطراف (آن) یککم برخوردار؛ در حد شمال و غرب، بقیهی مملکت تعطیل (است)!» «غرب چگونه غرب شد؟»، «ما چگونه ما شدیم؟»؛ دو تا کتاب از ایشان. مبانی سیاسی ختم به آنجا میشود دیگر. آخرش همه چیز با مذاکره و «بدهبستان»! (اگر) چیزی نداری، عملگی کن، بهت آب میدهند، مثل عربستان! خیلی جالب است. از روی اینها (نتیجه میگیریم که) این امکانات، صرف این امکانات، اولاً، اولاً، صرف این امکانات معیار برای ارزش نیست. حالا یک جایی خیلی طولانی است؛ یعنی ده، پانزده جلسه در این رنج میخواهم بحث بکنم. امروز باید خیلی جمعوجور (باشم). نمیدانم از کدام زاویهی بحث یک روزنه پیدا بکنم برای اینکه کمکم وارد بحث بشویم؛ چون بحث، بحث بسیار مهم و چالشی و جدی است.
یک دفعه میآید به قارون ثروت میدهد. حالا در مورد این بحث میکنیم انشاءالله. بعد، طرفدارهای موسی، همه آدمهای پاپتی، بدبخت، بیچاره، گرسنه، تشنه (هستند). (اما) بیشتر (آنهایی که) به موسی پشت میکنند، بیشتر پولدارتر میشوند، وضعشان بهتر است. غذای آنوریا خوب (است). فرعون را نگاه میکنی، دم و دستگاهش را نگاه میکنی، ویلا را نگاه میکنی! ویلای بیستهزار متری لواسان هم نیست آخه! سواحل (است)، مثل (بهشت)! همهچیز اوکی، همهچیز روبهراه. اینور که حضرت موسی، ته خلاقیتش این است که یک عصا با ده دوازده تا آپشن همه کارها را دارد! همین عصا (کافی) است! آقا، هیچی دیگر نداری؛ آب میبندی، آب باز میکنی! چه سیستمی است! تفاوت خیلی مهم است. خدا اتفاقاً قدرت را اول داده به آنها، ثروت را اول داده به آنها. (که) خورد بشوی، له بشوی، آرامآرام ببینم چند مرد حلاجی! اگر خیلی دیگر روبهراه بودی و قدرت (و) گول امکانات را میخوری یا نمیخوری؟ (که با لب و دهنت بازی کند)؛ (اینها) ماکت خیالی است، توهمی است. واقعیاش را میدهم به تو.
«ما چگونه ما شدیم؟»، «ما چگونه ما میشویم؟» وقتی اینجوری شدیم، ما میشویم! به ما فهم قرآنی و فهم دینی و بینش صحیح و منطقی و واقعی عنایت بفرماید. خدایا، در فرج امام عصر تعجیل بفرما، قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما. و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.