غیرت و شجاعت بازیکنان تیم ملی ایران برابر ستارههای جهانی
نقد فرهنگ خودباختگی و القای ناتوانی توسط رسانهها
مقایسه شرایط فوتبال ایران با امکانات نجومی اروپا
قرآن و نشانههای منافقین؛ تحقیر ملت و دوستی با کفار
یادآوری تحصنهای مجلس و فضای تسلیمطلبی دهه ۷۰ و ۸۰
ناکارآمدی و حقارت برخی مسئولان و فاصله آنها از مردم
هشدار امیرالمومنین (علیهالسلام) به عثمان بن حنیف
نقش منافقین و گروههای سازمانیافته در آشوبها و اعتراضات
مفهوم وحدت واقعی؛ تطبیق مسئولان با مردم نه برعکس
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی ان الله علیم خبیر».
طبعاً به اقتضای اتفاق دیشب، باید اول بحثمان فوتبالی باشد. فوتبال فاصله گرفتن، فوتبال از بحث ما فاصله نگرفته. خداقوتی باید بگوییم به بچههای رشید و دلاور، با غیرت، با همت، با انگیزه تیم ملیمان که در برابر نجومیهای اروپا و دنیا ایستادند، دلاورانه. دروازهبانِ عزیز و غیورمان، ای بیرانوند، که به وعده عمل کرد. خلاصه از اول نشان داده بود که قرار است در برابر این ابرقدرتها بایستد. با آن کلیپ معروف «چطوری کریس؟» خلاصه نشان داد که اینها توهم نیست، انگیزه است و انسانهای انگیزهمند را نباید متهم به توهم کرد.
کسانی که آدمهای انگیزهمند را متهم به توهم میکنند، خودشان از هر متوهمی بدترند و از هر سرطانی برای یک مملکت بدتر و خطرناکترند، از هر ویروسی برای مملکت بدترند، از هر تحریمی برای مملکت بدترند. آدمهای خودباخته، ذلیل، حقیر، ناچیز، اینها برای هر ملتی، برای هر مملکتی از هر ضرری، از هر خطری بیشتر مسئول باشند؛ استاد دانشگاه باشند، وزیر باشند، وکیل باشند، هرجایی که باشند، از سرطان مضرترند.
بچههای ما نشان دادند که میشود که یک بچه شهرستانی که از استان لرستان پا شده، آمده، به قول خودش شبها میدان آزادی خوابیده، روبهروی بازیکنی که ۵ بار بازیکن سال دنیا شده، میایستد، دلاورانه پنالتی را از او میگیرد، واکنش عصبی وادار میکند. بازیکنانِ مردم ما ایناند؛ جوان ایرانی این است. منتشر شد. خود ماها مسخرهاش میکردیم، خود مردم مسخرهاش میکردند.
خب، حالا مثلاً یک دفعه یک متنی منتشر میشود در مورد رونالدو؛ این (حس غرور/تحسین) بین مردم ما جا میگیرد. ما در ماجرای قیچی برگردانی که کریستیانو رونالدو زده بود، که سه متر و چهل سانت پریده بود، توی آن بازیهای قهرمانی اروپا چه چیزهایی که نساختند. وقتی میخواهند به جوان اروپایی انگیزه بدهند، انیمیشن ساختند که دو تا شخصیت درونِ رونالدو داشتند با هم گفتوگو میکردند. ایشان برگشت، گفت: «تو میخواهی این را بپری؟ اگر پریدی و توپ رد شد و اینها، ضایع میشویها!» گفت: «نه، من میخواهم یک بار هم این را امتحان بکنم.» این دو شخصیت درونِ رونالدو، در رونالدو، اینها با همدیگر درگیر بودند.
برای جوان اروپایی انگیزه بدهند، اینجور برایشان روی این شخصیتها کار میکنند، در فکر و در ذهن اینها فرو میکنند، اینها را برند میکنند، الگو میکنند. یک دانه پریده؛ حالا قیچی زده، دمش هم گرم، خیلی هم خوب زده؛ حالا این (حس خودباوری و الگوپذیری) بین جوان ما دیگر جا نمیافتد. وقتی جوان ما اینها را میبیند، دیگر کسی به روی مبارک نمیآورد: علیرضا بیرانوند، آن هم وحید امیری، آن هم امید ابراهیمی.
این بازیکنهایی که از شهرستان پا شدند، آمدند، کل حقوق عمر اینها به اندازه حقوق یک ساله کریستیانو رونالدو نیست و شاید به اندازه یک ماه رونالدو هم نباشد. تو زندگی شاهانه و نجومی کریستیانو رونالدو استوری بگیرد و عکس بگیرد و منتشر کند؛ آن زندگی آنچنانی را با این بچههای ما قیاس بکنی که پدر و مادرهایشان همین وحید امیری را نشان میدادند، مادرش در خانهای شبیه مخروبه مشغول نماز و عبادت بود. این حقیقت مردم ماست؛ واقعیتی است که یک عده نمیگذارند ما اینها را ببینیم.
البته سیستم هالیوودی هم کماثر ندارد در خالی کردن دل ما. من خودم که مینشینم فیلمهای هالیوود را میبینم، یک دو سه روزی خودم کار میکنم، میگویم: «اثر نگیریها! ببین، اینها خالیبندی است.» به ما القا میکنند: «هیچی نیستیم، نمیتوانیم. چهار تا گل بیشتر نخورید، یک دستی بدهید، بروید سلام و علیکی بکنید، همین حضورتان در جام جهانی کافی است.»
دیشب بچههای ما گریه میکردند که چرا سقوط نکردند از گروه مرگ؛ گروهی که قهرمان جهان، قهرمان اروپا، قهرمان آفریقا کجا حضور داشتند؟ با یک امتیاز تفاوت. این همان ایرانی است که در سال ۱۹۷۸ روبهروی همین پرتغالِ بدون ستاره آن موقع میایستد، سه هیچ میبازد و افتخار هم میکند. آن موقع تیمی که علی پروین داشته، ناصر حجازی داشته، بهتاش فریبا داشته، حسن روشن داشته، آن تیم ۳ هیچ از آن پرتغال میبازد. بعد به اینجا میرسد که پرتغالی که تیم چهارم دنیاست، قهرمان اروپاست، دلاورانه میایستند روبهروی این بچهها. اینها افتخار برای ماست، افتخار برای ما. اینها را نباید کم بگیریم؛ این حس غرور ملی است که ما لازم داریم.
خب، الان باز در فضای سیاسیمان میبینید؛ خودکمبینیها را میبینید. انگار اگر به داد ما رسیدند، از بیرون یک چیزی به ما دادند، یک آبی جلومان گذاشتند، یک نانی جلومان گذاشتند. اگر گردشگر خارجی آمد اینجا، سرمایهگذار خارجی آمد اینجا، ما حیاتمان ادامه دارد، وگرنه بدبخت و بیچارهایم.
نه، عزیز من! تحریمش کردند، استوک ورزشی نداشت، بازی دوستانه نگذاشتند بکند. یونان و خیلی کشورهای دیگر نیامدند با این کشور، با تیم ما، بازی دوستانه کنند. ورزش که انصافاً نسبت به خیلی مسائل عقبتریم. شما فضای علمی ما را قیاس بکنید، فضای نظامی ما را قیاس بکنید. در جهت نظامی قطعاً یکی از ۱۰ کشور برتر دنیا هستیم، اگر جزو ۵ کشور دنیا نباشیم.
تو خالی! جنگ میترساند؟ بین جماعت جا هست؛ بین کشورهای دیگر هم جا هست. خب، برو شما! شما که جا زیاد داری! وقتی که جنگ بود اینجا نبودین، وقتی هم جنگ بشود نیستید. شما چرا تو دل مردم را خالی میکنید؟ نبودن! برف هم آمد، کسی نبود! شما که نیستید. از چه بابت؟ از چه بابت دلهره دارید؟ چرا دلواپسی شماها؟ ملت ایستاده، با همه مشکلات ایستاده.
لازم داریم. من از رفقای دانشجو میخواهم: اگر استادی سر کلاس دارد تحقیرتان میکند، این از هر کفر و از هر حرف فضیحتباری بدتر است! آن استادی که میآید سر کلاس، جوان دانشجوی ایرانی را تحقیر میکند، (میگوید:) «عرضه نداری! تو نمیتوانی!» تعارف نداریم.
سوره مبارکه احزاب ویژگیهای منافقین را اینگونه مطرح میکند: «و ما وعد الله و رسوله الا غرورا». دائم تو دل مردم را خالی میکنند: «ان الناس قد جمعوا لکم فَاخْشَوْهُمْ»؛ (میگویند:) «همه دنیا علیه ما جمع شدند، بترسید، عقبنشینی کنید.» «الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزة». قرآن هست یا نیست؟ میشود این آیات را خواند و ترجمه کرد. هزینه نداشت ترجمه کرد؟ میفرماید: «بشر المنافقین» (به منافقین بشارت بده).
منافقین کیاند؟ کسانی که کفار را رفیق گرفتند، به مومنین لگد میزنند، همهاش لبخند کفار را دوست دارند. آبرو داشته باشند منافقند. علیم! پدر مردم را درمیآورند. پیغمبر فرمود: «بعد از خودم از کفار نمیترسم، از مومنین هم ترسی ندارم؛ امتم از هر منافقِ دانایِ به زبان (خطیب) میترسد.» بعد از خودم نه از مؤمن میترسم، نه از منافق (میترسم)، بلکه از منافقی که خوب بلد است زبانبازی و گفتاردرمانی کند، از اینها میترسم.
کلیپهای ادبیات (این گفتارها) تو دل مردم را خالی میکند؛ هی القای بنبست، انسداد، «تموم شده!» شما که خیلی از دهههفتادیها یادتان نمیآید وقتی که آمریکا حمله کرد به افغانستان و عراق، یادتان نیست چه اوضاعی بود؟ دهه اول دهه ۸۰، اواخر دهه ۷۰. تحصنی که شد در مجلس ما. همه استعفا دادند؛ «جام زهر را قبول کنیم! ما اگر با آمریکا رابطه نداشته باشیم، نابودیم! قبل از اینکه نابودمان کنند، خودمان بیاییم حداقل...»
یادتان نمیآید این همان ایران بود؟ این همان ایران است. این ایرانِ دیشب ما همان ایران است. سال ۱۳۷ (میگفتند) «تمام شده!» (از سال) ۱۳۷۸ تا ۸۰ (میگفتند) «ایران تمام شده!» (من) میدانستم این همان ایران است. ۱۰ برابر تحریمها بیشتر شده، فشار بیشتر شده. مشکلات خیلی داریم. راهدرمانش چیست؟ دلار نه هزار تومانی، سکه سه میلیونی، این مشکلات فراوان، این اجاره مسکن این شکلی؛ راهدرمانش چیست؟ وقتی چشممان به بیرون است و یک کسی از بیرون یک کاری برایمان بکند، همین میشود.
این تیم بیستاره ما، این تیم بیستاره جمهوری اسلامی، تاکتیک دارد، تکنیک دارد. چه شکلی مهار بکند؟ تیم مقابل ما یک دانه کریستیانو رونالدو دارد، اینور هم چهار تا بازیکن با غیرت مهارش میکنند. جان نمیتواند بخورد. بازی قبلی چهار تا گل زده بود، نتوانست بزند، مهارش میکنیم. بله، برگ برنده در دست جبهه رقیب زیاد است. شما تاکتیک داشته باش، مهار کن! بیعرضگی از پیش باختن روبهرو شدیم؟ بس است دیگر!
یک مسئولی از اتحادیه اروپا میآید اینجا، مسئولان ما میبینی روی سر و کله هم میروند باهاش سلفی بگیرند؟ چه قدر کوچک! حیف این مردم نیست چنین مسئولین حقیر و کوچکی؟ کسی که در مجلس است و به این ساختار باور قلبی ندارد، حقوقی که دارد میگیرد، حرام شرعی است. نماینده مجلس داریم که حقوقش حلال است. مسئولین در شأن این مردم نیستند، تعارف نداریم.
همین الان (میگویم): من بحثهای سیاسی جناحی که ما با هم نداریم، ما همه را داریم میزنیم. همین دیروز به علمای حوزه علمیه هم انتقاد کردیم. دوستانمان یک بیانیه منتشر کردند، مطالبه کردند از مراجع معظم تقلید: «سکوت کردید! معنا ندارد! سکوت مراجع معنا ندارد!»
وضعیتِ میرزای شیرازی، برای یکدهم مشکلات امروز ما فتوای تنباکو را داد. تنباکو مال چه اوضاعی بود؟ مطالعه کنید! آن حکم سیاسی آنچنانی، یکدهم مشکلات امروز ما بود. برای مردم قابل قبول نیست سکوت علما، سکوت مراجع. روی سر ما جا دارند، بندههای خدا. نقد به پیغمبر هم میشود کرد دیگر، حالا مراجع که جای خودشان را دارند. قبول کنید این را.
مسئولین چقدر درد مردم را میدانند اینها؟ ما چند تا بیرانوند در مجلس داریم؟ چند تا بیرانوند در سیاست داریم؟ در اقتصاد داریم؟ حضرات! سوال میکنم: «اوضاع چطور است؟» میگوید: «خوب! عالی!» (ولی) ما (میگوییم:) «مثل مردم؟ به من چه!» آن بابا برگشته، میگوید: «اگر الان برگ اینجا، پاستور هم بریزد، پس ما مقصریم؟» مغزهای مغلطهگری را دارند رسماً جابهجا میکنند. (میخواهند) بچرخیم و بگردیم، (تا) مملکت یک طبقه اشرافی شکل بگیرد.
این همین آیاتی (است) که در مورد بحثی که در مورد طبقات اجتماعی داشتیم. سیره سیاسی و حکومتی امیرالمومنین را یادمان نرود. خیلیها دوست ندارند این حرف را. یاد عثمان بن حنیف، استاندار امیرالمومنین در بصره. شام دعوتش کردند، دعوتش کردند با پول بیتالمالم نرفته بود. ثروتمندهای آن منطقه ویلا داشتند، دعوتش کردند. شام بوده، حلال هم بوده، از پول خودشان بوده. جایی دعوتت کردند که «غنی هم مدعو و فقیرهم مجفو». (یعنی) فقرا وقتی دعوت نیستند، به چه حقی پا شدی؟ تو مگر نماینده حکومت اسلامی نیستی؟ به چه حقی تو در این مجلس شرکت کردی؟ خبر دادم، چون میبینم در درهای که تهاش جهنم است، پرتاب شدی، داری تا ته جهنم میروی. بابت همین کارت خواستم قعر جهنم نروی. یا امیرالمومنین، اگر میشود یک نامه هم برای الانیها بزنی!
مردم، رسانهها چرت و پرت میگویند: «تومان تقصیر شماست! تو توهمی!» «قیمت را تطبیق بده، گوجه بخرید! اوضاع که خوب است، جنس که کم نداریم!» و عرضم که، اینجوری یک شوکی به بازار دارند میدهند و جبهه رقیب، جبهه رقیب دارد سیاهنمایی میکند علیه ما. رهبر معظم انقلاب تذکر دادند. سال گذشته فرمودند که نگذارید اتفاقات دهه ۶۰ رخ بدهد، مدل بنیصدر به این کشور غالب نشود.
انسداد سیاسی وقتی حاکم شد، کسی که ایمان و تقوا نداشته باشد، موقعی که انسداد سیاسی برایش صورت میگیرد، شروع میکند درگیری جناحی درست کردن. فضایی که من و شما باید حواسمان باشد. میبینید دیگر، این آشوب دیروز تهران که التهاب آماده است. املشیهای سازمان مجاهدین که انصافاً قویاند، سالیان سال کار کردهاند. این جبهه میآید دم در مغازهها، میبینی دیگر، حرفهای هم هستند. یک پلن که میزند، شکست میخورد، بعدی را میآورد جلو. دم در مغازهها (میگویند): «بیغیرت! در مغازهات را ببند! اعتصاب سراسری! بازار بسته!»
خب، به مردم فشار میآید. الان گرانی هست ولی جنس هم هست. خب، گرانی باشد، جنس هم نباشد، سهمیهبندی کند، کوپن باشد و شما گوشت و شکر و اینها را با کوپن تهیه بکنید. فشار به مردم بیاید، دیگر کسی در خانهاش بند نشود، همه بریزند در خیابان. (میگویند:) «مذاکره کنیم، او نمیگذارد مشکلات حل بشود، او چیچی تصویب بشود!» یاد داده (بودند) اگر موتور آمد، ریشو بود، چه جور موتورش را پنچر کنیم. این منافقین در عراق به داعش آموزش میدادند. این مریم رجوی و بقیهشان، اینها در عراق به داعش آموزش میدهند.
همه حرفمان چی بود؟ از این بچههای تیم ملیمان یاد بگیر. برخی رفقای این دانشکده آمده بودند، فوتبال با هم دیدیم. خودم خداوکیلی لحظهای که پنالتی میخواست بزند، دلم خالی بود. بعد دیدیم که مردانه (بود،) نترسید. این اسم و این قیافه و این تیپ و این استایل و اینها، نگاه مردانه، روحیهای که ما لازمش داریم.
«نترس، آقا! هیچی نمیشود! نترس! «لا تحزن ان الله معنا»!» نترس! کم نیستیم ما! ملتی که ۸۰ میلیون جمعیت دارد، این همه آدم آماده، پربرکت، آبرومند! نقشهها چیست؟ برای اینکه مردم را به جان هم بیندازند، باید بدانیم این وحدت ما را. وحدت با شعار درست نمیشود که هر وقت از یک مسئولی خواستی انتقاد کنی بگوید «وحدت داشته باش!» حربهای شده برای انتقاد نکردن. میگوید: «وحدت داشته باش!»
وحدت آن وقتی است که تو بیایی در میدان کار کنی. وحدت الان، وحدتی است که مسئولین خودشان را با مردم تطبیق بدهند، نه مردم خودشان را با مسئولین. کلاهبرداری نکنند یک عده در فضای سیاسی و کلاه سر مردم نگذارند.
عاقبت ما را ختم به خیر کند. حرفهای مهمتری داریم. افقهایی که پیش رویمان است، بنشینیم با هم گفتوگو بکنیم، حرکت بکنیم به آن سمت. انشاءالله فرج امام عصر (عج) را برساند. این جوانهای مؤمن ما، این (همت) برای بچههای باانگیزه ما، همت ما، با دغدغه ما، با غیرت ما، روز به روز افزون موفقتر و سربلندتر قرار بدهد.