ملاصدرا و نظریه پیوند فطرت با ماده
شکوفایی روح فقط از مسیر جسم و دنیا
دوران امام عصر (عج)؛ شکوفایی نهایی استعدادهای بشر
از بتهای سنگی تا هژمونی غرب؛ بتپرستی مدرن
دجال؛ نماد قدرت فریب در روایتهای آخرالزمانی
ارتداد و اختلاف فتاوا در دایره ضروریات دین
قلع و قمع فتنه در دولت مهدوی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در محضر عباراتی از تفسیر شریف «المظال» بودیم. اولش عرض کردم خدمتتان ۱۲۰ صفحه است و ما هنوز در طرح جزوه ماندهایم. [این تفسیر] خیلی خوب گرهها را باز میکند و نکات بسیاری مطرح میشود.
طباطبایی (در تفسیر خود میفرماید): بشر اولیه به حسب همان فطرت ساده زندگی میکرد. امکانات بیرونی ساده بود. امکانات بیرونی بر بروز فطرت بسیار اثر میگذاشت. اصلاً ابزار بروز فطرت، قوای بدن است؛ ابزارهای این ماده. اصلاً فطرت بدون ماده رشدی ندارد. این بحث، بحثی فوقالعاده و از شاهکارهای ملاصدرا است. اگر در مشهد نبودم، من هر وقت اسم [ایشان] را میبردم، ده، پانزده تا تعریف هم کنارش میآوردم. ولی خب [ایشان] جرئت [ورزیده]، نظریهای [مهمی] مطرح کردهاند.
بعضی [فلاسفه] تحت تأثیر دو [مبحث] خیلی خاص بودند که بر ملاصدرا اثر داشتند. بعد جالب است؛ حالا امام (ره) نترس و بیپروا میگویند که: «بله، یکی شیخ اکبر محیالدین [ابن عربی] و (دیگری) جناب ملاصدرا.» خود ملاصدرا از جهت عرفانی به شدت تحت تأثیر ابن عربی بود؛ فلسفی به شدت تحت تأثیر سهروردی (شیخ اشراق) و البته با فلسفه بوعلی (از فلسفه مشاء) هم مطالب خیلی خوبی [گرفته است].
ایشان میفرماید که ابزار رشد فطرت، ماده است. اگر ماده نباشد، شکوفایی در فطرت [نخواهد بود]. هر چقدر ما در ماده (ماده متصل که جسم خودمان است و ماده منفصل که این دنیاست) [بیشتر] باشیم، باعث بروز و شکوفایی فطرت میشود. هر چقدر که [انسان] پیشرفتهتر میشود، پیشرفتهتر شدن به معنای این نیست که لزوماً امکانات بیشتر [داشته باشد]؛ (بلکه) هر چقدر که استفاده از اینها عمیقتر میشود، انسان با قوای خودش آشنا میشود و این قوا را فعال میکند. نه اینکه لزوماً هر کسی که (امکانات بیشتری دارد)، فطرتش بیشتر شکوفا میشود؛ و نه (اینکه) هر کسی که دست و پنجه قویتر دارد. فطرت انسان (باید) قوای خودش را بشناسد و فعال بکند. هیچ راهی هم برای شکوفایی فطرت غیر از این نیست؛ فقط با جسم است که روح شکوفا میشود.
بعد شما یک حرف خندهداری میشنوید که میگوید: «دلت پاک باشد!» (این) [کسی است که] فلسفه را نفهمیده، نه از انسان نه از عالم (چیزی) نمیداند. تنها راه شکوفایی باطن، ظاهر است؛ با ماده است که معنا پرورش پیدا میکند. ماده یک وقتی ماده خود من است، یک وقت ماده بیرونی است. یک مادهای هم در جامعه داریم؛ (یعنی) عالم دنیا. این هم هر چقدر پیشرفت بکند و عمیقتر بشود، قوایی هست در عالم که هنوز کشف نشده است. سطح ماده را ببینید؛ چقدر استعداد بروز پیدا نکرده است! کجا کسی فکر میکرد، بشری فکر میکرد که: «آقا، یک دوره از تاریخ میآید، تصویرتان را مستقیم آنلاین با یک ابزاری به اسم ماهواره مخابره میکنیم؟» این استعداد در ماده بود یا نبود؟ از همه امکانات، از فلزات، از همین عناصر، اینها را ترکیب کردم و یک چیز جدیدی شد. با [آن] ابزاری تولید کردم (که) شما میتوانید ارتباط داشته باشید. و هنوز ما اول کاریم، خیلی کار مانده است؛ یعنی عالم ماده هنوز شکوفایی (کامل) نداشته است.
دوران امام عصر، حضرت (دنیا را) آباد میکنند؛ به چه معنا؟ هر آنچه که از قوای دنیا بیرون بریزد [یعنی] هر آنچه از استعدادهای فطرت شکوفا [شود]. حضرت میآید هر آنچه از قوای ماده است، شکوفا میکند که هر آنچه از استعدادهای فطرت است، شکوفا [شود]. به هر میزان که جامعه شما در ماده، قوا را کشف کرده و فعال کرده، فطرت جمعی شما شکوفا میشود. نهایت رشد فطرت کی [است]؟ دوران امام زمان (عج). چرا؟ چون دنیا برمیگردد به آن نقطه اصلیاش.
یکی از دوستان پرسید: «دوران امام زمان چه ویژگی دارد؟» «چی میگویی؟» گفتم: «برمیگردد به تنظیمات کارخانه!» دستکاری کردند، این غبار به هم ریخت، ابزار را خرابش کردند. برمیگردد به تنظیم کارخانه. تنظیم کارخانهاش هم همان بهشتی که آدم (ع) در آن بود: عبادت داشت، هم تکلیف داشت، ورودی داشت، خروجی داشت. شیطان هم (در آن) داشت؟ (امیدوارم که) نداشته باشد انشاءالله! ولی تکلیف هست، عبادت هست، امتحان هست. البته بهشت مثالی، عالم برزخ است. برزخ قبل از دنیاست. عالم میثاق مفصلی است. اینجا عالم میثاق، عالم عهد، عالم الست، عالم مثال متصل که [باشد]، دیگر حالا وارد [جزئیات نمیشویم].
هر چقدر عالم ماده رشد میکند، ابزار شکوفایی فطرت بیشتر فراهم میشود. هر چقدر بشر اولیه جلوتر آمد، این فطرت شکوفاتر شد. به یک حدی رسید که حالا میتواند تلقی وحی بکند، کتاب لازم دارد.
فطرتی سادهای در حد کلیاتی، در ارتباط با خدا بهش گفته میشد. زمان حضرت آدم، هابیل و قابیل بودند. قربانی داشتند. بعد خیلی جالب است؛ روایات را شما ببینید در مورد اینکه بشر وقتی رشد میکند [یک] فصل جداگانه [است]. ما در روایت اینجوری نداریم. اصول کافی را که باز میکنی، ابزاری که اصول کافی دارد، این ابواب را کی طراحی کرده؟ مرحوم کلینی. کتاب «العقل و الجهل» که (به این شکل) نداریم که (نشان دهد) یک ترتیب (یا باببندی) دیگری میخواهیم، (و آن) بهروزتر. یعنی یک کسی بیاید این ابواب را دربیاورد در مورد «باب بلوغ البشر اجتماعاً»، (یک) باب جداگانهای [کند]؛ بگوید این روایتی که دلالت دارد به «روح الاجتماع»، به بلوغ نوعی بشر در طول تاریخ.
یکی از این روایات این است: حضرت میفرمایند که بشر اولیه، علامت اینکه خدا عملش را قبول کرده، این است که خدا آن قربانی او را میسوزاند. قربانی کردن: آن (هابیل) بهترین گوسفندش را داد؛ این (قابیل) بیخودترین محصولاتش را (آورد؛ مثل گندم. در حالی که ما بهترین محصولات گندم را داریم). (قربانی قابیل) آتش نگرفت (قبول نشد)، حسودی کرد، (و عملش) قبول نشد. قاعدهاش خیلی جالب است که این قاعده را آن موقع داشتند: «إنَّما یَتَقبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ». اینجا هابیل به قابیل گفت: «خدا فقط از متقین قبول میکند.» این قاعده را داشتند آن موقع.
پیشرفت نوع بشر باعث شد که قربانی و قبولی قربانی چه شکلی بشود؟ بشر چون عقلاً رشد کرده، دیگر الان شما قربانی میکنی، قبولی (یا) غیر قبولی دیگر معلوم نمیشود. اگر تقوا داشتی، «من المتقین» بودی، قبول میشود. حالا دیگر خودت برو خودت را چک کن! آنها بشر ساده بودند؛ بعد آتش میگرفت تا بفهمد تقوا دارد یا ندارد. نکته (همین) بود: آن بشر ساده تا آتش نمیگرفت، نمیفهمید من تقوا داشتم یا نداشتم. حالا این بشر: خودت آتش گرفتی یا نگرفتی؟ آتش! اگر این (آتش) را داری، تقوا داری. قبولی عملت را هم میفهمی. تازه آنقدر قبولی عمل پیچیده است که گفتم رویش فکر نکن! زینب کبری (سلام الله علیها) در گودی قتلگاه: «(خدایا!) این قربانی را قبول کن!» تازه بعد از همه ماجراها، آن قربانی از ما قبول [شد]. پیغمبر اکرم (ص) فرمود که: «عمل به خودی خودش قبول نمیشود، حتی از من [هم].» [این نشان میدهد که] بشر در طول تاریخ (به لحاظ فهم دین) خیلی پیشرفت [کرده است]. بشر در طول تاریخ یک رشدی میکند، احکام عوض میشود.
حتی ما روایت عجیب و غریب داریم. بعضی [از آنها] من خودم درش ماندهام (که) این یعنی چه؟ مثلاً میفرماید که: «زمان بشر نخستین، اگر جایی نجس میشد، باید قیچیاش میکردند!» و این رحمتی [بود] که خدا به امت آخرالزمان کرد: آب را برای اینها باعث طهارت قرار داد. در طول تاریخ، وقتی قوم حضرت موسی از گوسالهپرستی توبه کردند، [شرط توبه این بود که] شمشیرها دستشان (بگیرند) و (در) میدان شهر، (گوسالهپرستان) روبروی (توبهکنندگان) [بایستند و کشته شوند]. بشر در طول تاریخ وقتی رشد میکند، احکام و شرایط عوض میشود. بتها هی لطیفتر شدهاند.
یک بحثی بود با چند تا از دوستان، یک وقتی داشتیم بگویم؛ عرض من تمام [میشود]. بت اولیه چی بوده؟ سنگ و چوب. هر چه بشر جلوتر آمده، بتها لطیفتر شدهاند. هر چه بشر رشد کرده، اصنامش فرق کرده است. در یک دوره چوب و سنگ بوده، در دوره حضرت موسی گوساله میشود. در دوره پیغمبر اکرم (ص)، آدم (بتها) دیگر از صنف آدمها [بودند]: طواغیت. طاغوت اول دوره پیغمبر (ص) لات و هبل هستند، (ولی) آن [دوره] سریع از آن دوره طی میشود. آدماند! افرادی هستند که اینها بتاند.
الان در دوره ما بتها کیستند؟ قدرتها، هژمونیها، مکتبها. اینها وقتی پذیرفته شد، دیگر هر چه که بهت گفته [شود]، باید قبول [کنی]. یک قدرتی (است)، هر چه بهت میگوید، باید قبول کنی. یک دولتی (است)، هر چه بهت میگوید، باید قبول (کنی). [اینها] لطیفتر از آدمهاست. یعنی الان شما نمیتوانی بگویی مثلاً رژیم هژمونی غرب کیست؟ کی نیست؟ فرد نیست، آدم نیست، یک مکتب است.
آن وقت شما روایتی که در مورد دجال است را حالا خوب میفرمایید که حضرت وقتی توضیح دجال دادند، در قالبی گفتند که بشر آن موقع بفهمد دجال که بشر نیست، آدم نیست. با این مختصات: یک خری دارد دنبالش راه میافتد، یک چشم دارد وسط پیشانی، گوشیهای آنچنانی، روی پیشانیاش نوشته «کافر». اگر بشری پیدا شود که همه ملت بشر در قرن ۲۱ و ۲۲ به او میخندند. بشر نیست! برای آن دوره، برای آدم آن زمان دارند میگویند در قالب یک همچین تمثیلی.
الان شما یک رژیمی مسلط میشود، مثلاً رژیم صهیونیستی. خود سفیانی را هم میگویند ممکن است که یک شخص نباشد، یک مدلی باشد، یک قدرتی باشد. هرچند کامل به فرد میخورد: «عثمان بن عنبسه» اسمش است، از نسل ابوسفیان و از بنیامیه است. بزرگشده غرب، صلیبی به گردن دارد که میگویند همان کراوات است. مشخصات ظاهریاش [را] گفتند: از کجا قیام میکند و از کدام شهر حتی قیام میکند. کجاست و حتی [نحوه] کشته شدن [او را] گفتند: به چه نحوی کشته [میشود]. [مثلاً] سربازان... خلاصه، اینجوری هم داریم در قالب تمثیل مطرح [میشود].
پس بشر در طول تاریخ یک سیر پیشرفتهای [داشته است]. احکام او پیشرفتهتر شده، شرایط [او] هم پیشرفتهتر شده، دشمنی با او [نیز] پیشرفتهتر شده. بتها این سیر پیشرفته را داشتهاند. جلوتر هی (حساسیت) نسبت به دین قبلی (بیشتر شده است). برای همین ارتداد آنقدر در زبان دین یک عمل بسیار منکوبی [است]. مسیحیت خیلی بدتر از [آن] است. شما قالب جسمانیات را عوض میکنی؛ این (ارتداد) قالب شخصیتیات را عوض میکند. حالا در مورد ارتداد بحث خیلی بیش از اینهاست؛ شبهات هم زیاد است که چرا. البته خدا را شکر پیاده نمیشود الان. اگر بخواهد اجرا بشود، فکر کنم کسی دیگر زنده نماند.
اگر (بر اساس) فتاوایی که امام (ره) (راجع به) ارتداد دادند (یعنی هر کسی که) به تصریح یا به دلالت التزامی، منکر یکی از ضروریات (دین) بشود، این مرتد است. اصل حجاب را حتی با دلالت التزامی (هم) زیر پا [بگذارد]، مرتد است. بعد مرتد فطری داریم، مرتد ملی داریم. احکام اینها با هم فرق میکند. مرتد فطری اگر بشود، همانجا احکام مفصل [است]. آن هم جزء دین است.
(اگر امام ظهور) عمل بکند، خیلی از مؤمنین هم وایمیایستند و گفتگو و تعامل (میکنند). (اما) حرفهایی با شمشیر میآید! قربانش بشوم! مفصل چندین جلسه با همدیگر گفتگو کردیم در مورد اینکه یعنی چه با یک اقتداری احکام را پیاده میکند. در روایت امام باقر (ع) فرمودند، این روایت را میگویم حیف (است)، آنقدر که بحث دامنهدار و خیلی قشنگ است؛ خیلی باید خواند.
امام باقر (ع) فرمودند که: «امیرالمؤمنین (ع) فرصت پیدا نکرد به همه دین عمل کند. اگر پای او سفت میشد، همه مرتدین را اعدام میکرد و فتنه را در ریشه میسوزاند. و این فرصت برای آن تعبیر «قیامکننده» ما فراهم میشود که او مرتدها را با درجات و خلاصه مراتبی که دارند، به تعبیر قشنگ «قلع و قمع» میکند. و وقتی که این قلع و قمع شد، دیگر فتنه هم در ریشه سوزانده [میشود].»
تحجر و این حرفها [مربوط به اکنون نیست]. لذا ما میگوییم اصلاً اینها جزء دین الآن (به معنای مطلق و کاملش) نیست. اسلام رحمت، محبت، گفتگو، صمیمیت، حسن [است]. حکم اعدام داریم، نه! (ولی) الانمان نیست. شمشیر امام پیاده شد. به چه دلیل؟ دایره مرتدین چقدر وسیع است؟ به حضرت چه احکامی را [اجرا میکنند؟] انشاءالله به حق امام [زمان]، به ما رحم بکند. دشمنان شیعه و اسلام روز به روز ضعیفتر، حقیرتر و مغلوب واقع بشوند، انشاءالله.
خدایا در فرج امام عصر تعجیل بفرما. قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما. و صلی الله علی سید.