المیزان و تحلیل فطری اختلافات اجتماعی
قریحه «استخدام»؛ ریشه سلطهگری انسان
مستی شهودی در نماز؛ بیخودی در مسیر حق
آه مظلوم؛ بلندترین فاصله تا آسمان
«إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً»؛ فلسفه آسانی در روزه
مهندسی فطرت؛ میدان نبرد انبیا و شیطان
مهندسی شهوت؛ از راههای سریع تا ویرانی اجتماعی
مقایسه طب اسلامی و مدرن؛ درمان تدریجی یا فوری
مدل استکبار؛ از فشار هستهای تا تغییر قانون اساسی
حجتالاسلام تربیتشده غرب؛ ابزار جدید استعمار
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
برخی دوستان فرمودند که – یعنی انتقادی کردند و گفتند – دُزّ علمی جلسه کمی پایین آمده است؛ و با تعبیر خوبی، یکی از دوستان فرمود و گفت: «آقا! المیزانخوانیمان کم شده.» خلاصه، المیزان چند وقت است که کم خواندهایم و بحثمان از آن مباحث کمی فاصله گرفته است. البته ما المیزان کم میخوانیم، چون طاقت نداریم. دیدهاید در این مجالس روضه میگویند: «آقا! من روضه را باز نمیکنم؛ طاقت نداری، نمیکشیم [تاب و تحمل نداریم] که گریبان چاک بدهم و اینها.» خلاصه از این جهت، [خیلی] حالا قرار شد وارد این بحث شویم؛ از امروز جدیتر وارد میشویم. مخاطبمان هم الحمدلله مخاطب خاص است، دیگر؛ حالا خیلی این ترس از دست دادن مخاطب را نباید داشته باشیم؛ چون اکثر عزیزانی که حضور دارند، پیگیر بحث هستند.
علامه طباطبایی، جلد دوم تفسیر المیزان، صفحات ۱۲۴ و ۱۲۵، ذیل آیهی ۲۱۳ سورهی بقره، بحثی دارد. ولایت و امامت را از این قشنگتر نمیشود معرفی کرد؛ خدا وکیلی، نحوهی بیان جایگاه امامت و ولایت فوقالعاده است! حالا من میخوانم برایتان، خردهخرده. اگر انشاءالله خدا کمک کند، بتوانم خودم را کنترل کنم؛ خط به خط که میخوانم، حاشیه نروم، سر و صدا نکنم و بحث آرامآرام پیش برود. حالا اگر کمی هم حاشیه زدم، [یا] پاورقی زدم، دیگر [امیدوارم] دوستان بپذیرند.
[متن میگوید:] «انسان به دلیل دارا بودن قریحهی «استخدام»، برای رفع برخی حوایج خویش به سوی سلطهگری و سلطهپذیری کشیده میشود.»
بهبه! بین جامعهشناسان، [دربارهی] اینکه اختلافات اجتماعی برای چه اتفاق میافتد [بحث است]. تنها جامعهشناسی که اختلافات اجتماعی را فطری دانسته، علامه طباطبایی است. ایشان میگوید: «فطرت انسان جوری است که به سمت اختلاف و درگیری و فاصلهی طبقاتی و [باز هم] اختلاف میرود.» بحثی سابق با هم داشتیم؛ شاید عزیزان یادشان باشد، شاید هم یادشان نباشد، نمیدانم؛ بهمن بود یا اسفند بود. ۱۲ جلسه بحث کردیم: «مهندسی فطرت». نمیدانم عزیزان خاطرشان هست یا نه. گفتیم که همهی مسائل، همهی چیزهایی که آدمها علاقه دارند، فطری است؛ حتی رقص و عرقخوری و اینها فطری است. آدم دوست دارد یک وقتهایی خودش، خودش نباشد؛ از خود بیخود شود. میل به بیخودی، بیخودی از خود فاصله گرفتن، این فطرت است. مهندسی [اش چیست؟] اینکه از خود بیخود بشوی؛ یا در کاباره، یا با عرق، یا با شراب از خود بیخود میشوی؛ یا با شهود.
این دو تا [مسیر] در دسترس است: راحت، مفت، رایگان! [میگویند:] «بفرمایید شراب!» مهندسی فطرت [چیست؟] آن مستی و بیخودی که آقای بهجت در نماز داشت؛ بزرگِ آقای بهجت، امیرالمؤمنین، در نماز داشت، که تیر از پایش میکشیدند. این هم همان مسیر بیخودی است دیگر. [آنها فقط] سر و کارشان با مستی و بیخودی [بود].
دیدهاید بعضی از این شبهاتی که میگویند، آدم خندهاش میگیرد؟ [شبهه این است که] نماز [امیرالمؤمنین] که تیر از پایش میکشند، باخبر نمیشود؛ [اما] فقیر میآید، باخبر میشود! خب بنده خدا! مسلمان! این مستی، شهودی است؛ نه مستی بیخودی. مثل این [کسی که] فکر [میکند] و میگوید: «خب آقا! آدم مست است دیگر؛ هیچی حالیش نیست!» [در حالی که] این مستیای است که همه چیز حالیش میشود! مستی؛ یک مستی داریم، هیچی حالیش نمیشود. [آیتالله] جوادی آملی اینمدلی نیست. از عطار میخواندند. حالا من آنی را که ایشان میخوانده، میخوانم:
مست به راهی قَی کند،
مستی مسیری طَی کند.
این را مجو، آن را بجو.
کاین راه... بله، کاین راه چی؟ آن راه جم، راه جم، راه جم؛ یعنی دل جام جم، کامران جم!
«مستی به راهی قَی کند، مستی مسیری طَی کند.» یک مستی آنقدر خورده که بالا میآورد؛ یک مستی هم آنقدر بالا رفته که طیالارض میکند. «مستی مسیری طَی کند»؛ جفت اینها فطری است. مستی، مستیِ مالِ همه است. یک مسیر از خود بیخود میشوی، میآیی پایین؛ یک مسیر از خود بیخود میشوی، میروی بالا. رفتی، همه چیز را میبینی؛ همه چیز را میشنوی. تازه داد همهی دردمندان را آنجا میشنوی. به تعبیر استاد آیتالله جوادی [آملی]: «چون آه مظلوم در عرش است.»
چقدر این تعابیر حکمتآمیز است! خدا حفظ کند استاد عزیز [را]. مظلوم وقتی ناله میزند، نالهی او در عرش است. از امیرالمؤمنین پرسیدند: «فاصلهی زمین تا عرش چقدر است؟ فاصلهی زمین تا آسمان چقدر است؟» حضرت فرمودند: «اگر آسمان دنیا را میگویی: «مَدّالبَصَر»؛ چشم باز کنی، تا آنجا که چشم میبیند، آسمان دنیاست. اگر آسمان معنوی را میگویی: «دعوت المظلوم»؛ فاصلهی زمین تا آسمان، یک آه مظلوم است.» [نتیجه اینکه:] فاصلهی زمین تا آسمان دنیوی، جایی که چشم کار میکند؛ [اما] فاصلهی زمین تا آسمان معنوی، «دعوت مظلوم» است.
حالا مظلوم وقتی آه کشید، این در عرش است دیگر. امیرالمؤمنین هم کجاست؟ دعوت مظلوم را در عرش میشنود؛ نه اینجا که تو بگویی دارد تیر از پایش میکشد! توضیحاتی کردند که آدم بیشتر خندهاش میگیرد از این توضیح [بظاهر] قشنگ. تازه این هم کف ماجراست؛ وگرنه خیلی از این بالاتر حرفهایی هست که بشود زد. پس آه مظلوم را در عرش میشنود. چقدر زحمت دارد؟ خیلی [این] کار شیطان [است].
خدا برای ما سادگی میخواهد. کدام سادگی؟ «إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، إِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً.» [خدا] یُسرَک [را] او میخواهد. عُسر با آن چسبیده است. کجا آمده [این آیه]؟ خیلی جالب است، این آیه کجا نازل شده؟ در ماجرای روزه، سورهی مبارکهی بقره میگوید: «روزه بگیر.» [و ما میگوییم:] «خدایا! پدرم در میآید!» [او] میگوید: «میخواهم آسان بشوی، راحت بشوی!» [و ما میپرسیم:] «خدایا! با خودت چه فکر کردهای؟ حساب کردهای [که] جانم راحت میشوم؟» شما هر وقت از طبیعت فاصله گرفتی، راحت میشوی. از ماده فاصله گرفتی، راحت میشوی. سبک میشوی. هر چه کدورت، هر چه تیرگی، هر چه غم، هر چه مصیبت است، مال عالم دنیاست. [اما] اگر از این [دنیا] فاصله گرفتی، [میرسی] به عالم معنا، در عالم قُدس، در بارگاه قُدس که جای ملال نیست. [برخلاف آن شعر که میگوید:] «سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»؛ در بارگاه قدس که جای ملال نیست. اگر قُدسی شدی، دیگر ملالتی نیست. آن جایگاه، جایگاه آسانی است. چه جور میخواهد به آنجا برساند؟ با مهندسی فطرت.
پس یک فطرت [است که] دو گروه سرش درگیرند: یکی جبههی حق و انبیا، یکی جبههی شیطان. جبههی شیطان یک سری آپشنهای ساده و راحت دارد؛ سریع میگیری، کیفور میشوی؛ ولی هزار و یک مصیبت برایت پیش میآید. همه چیز، همهی ساختارها به هم میریزد. «فَلَیُغَیِّرَنَّ خَلْقَ اللَّهِ.» کل سیستم خلقت میریزد. [مثلاً] بحث میکنیم: «مهندسی شهوت». شهوت را سریع با یک طرقی ارضا میکند؛ هی هم دارد سهلالوصولتر میشود. راههای پیشنهادیش برای ارضای شهوت [که] این مجموعه چی بود؟
رؤسای جمهور با همسرانشان آمده بودند. یعنی اصلاً شما اینها را اگر ۵۰۰ سال پیش میگفتی، [میگفتند:] «از تو تاریخ [درآمده]!» [مثلاً] رئیسجمهور لوکزامبورگ؛ همسران رؤسای جمهور وایسادهاند؛ از این [مثلاً] ملانیا ترامپ و از آن همسر رئیسجمهورِ [دیگر]. هفت هشت ده تا زناند؛ یک مرد لای اینها وایساده، همسر رئیسجمهور است. رئیسجمهور همجنسباز است، [اما به او میگویند:] «با همسرت بیا.» دست دوستپسرش را گرفته، دارند با هم میآیند؛ [این است] رئیسجمهور لوکزامبورگ! علت تامّه قبول ندارم، ولی به عنوان علت ناقصه، حرف درستی است. [فرانسه] قهرمان شد؛ چند درصد از بازیکنان آفریقایی بودند؟ دکتر علی مطهری [گفت:] «تیم منتخب آفریقا قهرمان شد؛ یکی دو تا فرانسوی لایشان بود، [که] پاسپورت فرانسوی داشته باشند!» [آنها] گفتند: «آقا! یک دلیلی که اینها به این مشکل خوردند، این است که دیگر نسلشان کاهش پیدا کرده است.» خلاصه کسی بچهدار نمیشود، سرد [و بیمیل شدهاند]. اصلاً در این نیست که بچهدار بشوی، و یک سیر نزولی نسلی پیدا کرده [است]. اروپا، متأسفانه یا خوشبختانه، آمده اینجور که دیگر از آفریقا بازیکنانش میآیند. [این روش] یک طرف را تأمین میکند برایت، خیلی سریع؛ و [اما در] ۵۰ جای دیگر به هم میریزد.
مدل انبیا چیست؟ آن هم فطرت را تأمین میکند. اولاً، یک سختیهایی دارد، یک مصائبی را باید تحمل بکنی. بعد وقتی آن [فطرت] آباد شد، همه چیز با هم آباد میشود. تفاوت این دو تا مهندسی این است. حالا غرب نظم به جامعه میدهد؛ یک نظمِ «فلفل» و حیوانی. یک سری ابزارهای تشویق و تنبیه دارد، [با آنها] منظم میکند. یک سری ابزارهای تربیتی «فلفور» دارد، [با آنها] منظم میکند.
روش انبیا چیست؟ من بخواهم مثال برایتان بزنم، مثالش هم از آن مثالهایی است که بعدش تیر و ترکش زیاد دارد. تفاوت مسیر انبیا با مسیر مهندسی شیطان، [مثل] تفاوت طب سنتی – هم حالا نگم که یک عده حساساند – [یا] طب اسلامی با طب مدرن است. [بله،] طب اسلامی و طب مدرن. طب مدرن یک قرص میدهد، حل میشود؛ یک جراحی میکند، حل میشود. نیم ساعته حل میکند برایت. عمل معده میکند. پرسیدیم که: «آقا! معده را که دیگر جراحی نمیکنند؟» [پاسخ داد:] «عصبهایش را قطع میکنم.» [و این عمل] ۴۰ روز، ۵۰ روز، ۶ ماه، یک سال وقت میبرد! من خودم برای کبدی که برایم پیش آمده بود و هنوز هم متأسفانه گاهی برمیگردد – بیماری هپاتیت گرفته بودیم چند سال پیش – رفتیم سراغ این طب مدرن و اینها، ما را تا لب مرگ فرستادند. شهادت! [وقتی] این را [دعایی را] خواندم و یکی از اساتید بالای سر ما حمد خواندند، ما زنده شدیم؛ واقعاً زنده شدیم! هیچی نمیتوانستم بخورم. یک مدت طولانی آب میخوردم، برمیگشت.
[طب] اسلامی و اینها. دو سه تا از این دستوراتی که از امام رضا (علیهالسلام) بود، به ما دادند. البته من بالکُل هم تأیید نمیکنم؛ انتقاداتی هم به آن هست. یک دستوری دادند و پدر ما میگفت که: «جراحی کنی! [مگر] یک دکتر درست و حسابی رفتهای؟! چهار تا عرق نعنا گرفتهای!» حالا تعبیر [فقط] گذشت. یک هفته، دو هفته، سه هفته، کمکم کبد پاکسازی شد؛ کیسه صفرا پاک شد، پاک میشود. یک تدریجی در آن است. بعد خودت بار کار روی دوش خودت است؛ خودت باید مراقبت کنی، خودت باید پرهیز کنی. این رگی که گرفته [بوده]، باز میشود. آن کبد، آن کیسه صفرایی که پر شده [بوده]، خالی میشود. سیستم مدرن چیست؟ [به دکتر] میزنی، یک فنر میزند؛ یک تقّه میزند، رگ را وا میکند، راحت! خلاص! تفاوت مهندسی این است.
خب، پس اصل ماجرای اختلافات به فطرت برمیگردد؛ فطرتی که مهندسی درست روی آن صورت نگرفته است. عرض من تمام. بقیهاش فردا [خواهد بود].
خیلی نکتهی قشنگ! تفاوت دارند؛ دقت، دقت! آدمها با هم تفاوت دارند. خدا به یکی دارایی بیشتر داده، به یکی دارایی کمتر؛ این [خودش] اختلاف [است]. حالا مسئله در اختلاف نیست، مسئله در مهندسی اختلاف است. چه شکلی اختلافات را مهندسی [میکند]؟ مهندسی شیطان چیست؟ میگوید: «من پول دارم. چون پول دارم، زور دارم، قدرت دارم. قانون را من میگویم، اجراش میکنم، بهت دیکته میکنم. تو هم دو تا راه داری: یا مرگ، یا تسلیم. تمام!» بعد شما راحت تسلیم میشوی، حل میشود. کره شمالی، کینگ [است]؛ آن کره جنوبی این است، کره شمالی آن است! یک دستی بده و خلاص! همه چیز حل شد، درست شد. تسلیم شدیم و دادیم رفت.
این را که دادی، دو تا چیز دیگر هم داری. تست کردیم، دیدیم فشار آوردیم، قبول کردی؛ یکم بیشتر فشار بیاوریم، آن را هم قبول میکنیم. هستهای را فشار آوردیم، قبول کردی؛ یکم فشار بیشتر بیاوریم، «متشکرم»، قبول میکنیم! فشار بیشتر بیاوریم، حقوق بشر را هم قبول میکنیم! خیلی دیگر فشار بیاوری، [حتی] ولایت فقیه و شورای نگهبان و قانون اساسی [را هم تغییر میدهی]! من پیشنهادم این است که: «رئیس جمهور شما آخوند [باشد]؛ استکبارش را چرا من بگویم؟ خودت پیاده کن!» این مدلی که الان در خاورمیانه پیادهاش کردند، دیگر خیلی هم خوب است. یعنی مدل دیتا مال آنور [است]. به جای اینکه رئیس جمهور آمریکایی بفرستند، مستشار آمریکایی بفرستند، آدم را میآورند، حجتالاسلام و المسلمینِ انگلیس تربیتشده، آمریکا تربیتشده؛ همان دیتا را هم دارد پیاده میکند. بهترین مدل مطلوب مهندسی برای آنها این است. مدل مهندسی اختلافات شد. این را فعلاً کلیتش را داشته باشید. بقیهاش انشاءالله فردا.
متن خیلی نکته دارد؛ خط به خط باید با همدیگر پیش برویم.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.