ادامه مباحث شیطان شناسی در فضای جدید
غربت امام سجاد علیه السلام و لزوم بزرگداشت حضرت
دهه آخر محرم، دهه اوج مصائب حضرت سجاد(ع)
مطالب عمیق و عجیب دعای هفدهم
بازگشت تمامی زشتی ها و بدی ها به شیطان
شیطان، نماد وهم در عالم
وسعت مفهوم شیطان
دورترین نقطه از مبدا
دقائق و معارف عمیق از زبان پیامبر اکرم
سجده بر آدمیت نه شخص حضرت آدم
تمام جنود ابلیس، سجده نکردند
عالم مجردات، همیشه زنده است
عنوان عام شیطان و فراوانی صورت باطنی
همه میکروب ها، تحت مدیریت شیطان
دسترسی شیطان به جسم مخلصین، نه روح ایشان
میکروب، یکی از مصادیق ضرر شیطان به اولیای الهی
مونس امام زمان(عج) در دوران غیبت
حضرت خضر، نماد حیات
هرچه حواس پرتی و فراموشی در عالم است، از شیطان است
ریشه ی همه خوبی ها وجذابیت ها
عنوان دشمنان انبیا
هرچه آسیب می زند، جلوه شیطان است
کنار رفتن پرده غفلت، با ذکرالهی
منبع نور در عالم
همه هستی با نور ایشان، روشن است
تربت همه اهل بیت، شفاست
جلوه اهل بیت در تربت
درگیری شیاطین، در همه ابعاد
هیچ عامل شفابخشی، معادل آن نیست
نور درمانی اهل بیت
اختلال شیطان حتی در…
عدم دسترسی شیطان به تربت حائر حسینی
چه کنیم که آسیب شیطان به تربت نرسد
حساسیت شیطان به …
برنامه شیاطین برای محرم
شب رحمت الهی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد (اللهم صل علی و آله الطیبین الطاهرین) و لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین. (رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.)
دهه گذشته بحثی را به محضر عزیزان و دوستان داشتیم با محوریت شیطان و مباحثی را عرض کردیم. یک فصل از مطالب را مرور کردیم در مورد اینکه شیطان در این هستی جایگاهش کجاست، یا تعبیری که از آن شد، لوکیشن شیطان؛ عرض شد که در درگیری با دشمن مهمترین چیز این است که آدم بداند این دشمن الان کجاست، کجا را من باید هدف بگیرم و از کجا به من تیراندازی میکند و کدام مسیرها را میخواهد مسدود بکند که من در آن مسیر قرار نگیرم. این دهه به لطف خدا محضر دوستان و عزیزانمان هستیم و انشاءالله بحث را در یک فصل جدیدی ارائه خواهیم داد. دهه بعدی هم باز جای دیگری انشاءالله بحث را در فصل دیگری ادامه خواهیم داد و شاید دهه آخر صفر هم باز اگر حیاتی باشد باز فصل دیگری از بحث را جای دیگری ادامه دهیم.
این مکان البته برای ما یادآور خاطرات بسیاری است و ما علاقه خاصی به این مکان داریم. از جهات مختلف، مدرسه تعالی از اینجا متولد شد، در اینجا متولد شد و این فعالیتهایی که شکل گرفت توسط دوستان و عزیزانی بود که اینجا حمایت کردند و آن موقع هنوز به این شکل ساخته نشده بود. دو سال قبل، تابستان، طبقه بالای اینجا فعالیتهای این مدرسه آغاز شد و قبل از آن هم خاطرات آن مباحث شهشناسی قبل از کرونا که اینجا با دوستان داشتیم و بنده خودم خاطرهانگیزترین مباحثی که برای خودم بارها به دوستان عرض کردم که حالا دوستانی میگویند مثلاً فلان بحث خیلی مثلاً خاطرهانگیز است یا فلان بحث، میگویم برای خودم خاطرهانگیزترین مباحث آن مباحث شهشناسی و امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و فرصتی بود که ما بتوانیم از این ذات مقدس دم بزنیم؛ خدای متعال اجازه نام مطهر و مقدسش بر زبان ما جاری بشود و اینجا دوباره یادآوری شد برای ما این خاطرات و آن ایام.
خدا را شکر میکنیم که روزهای سخت کرونا را پشت سر گذاشتیم. البته گویا یادمان رفته این روزها را. آن روزهای کرونا تلویزیون «اله عظمت البلا» پخش میکرد. هر شبکهای میزدی، هر ساعتی قبل خبری و هر خبری دیگر مثل اینکه پخش نمیکنند؛ دیگر «اله لا عظم البلا» تمام شد. دیگر کرونا و اینها، برگشتیم به روال طبیعی زندگیمان. دور هم جمعیم و محدودیتی و خیابان بستنی نیست، جریمه نمیکنند. مجلس روضه را همانجور که دوست داریم برگزار میکنیم و از آن فضای کرونا در آمدیم. خدا کند که یادمان نرود همیشه محتاجیم و گرفتاریم. روزهای سخت کرونا با همه تلخیهایی که داشت که یادم هست همین جلسه در اصل قضایای کرونا واقع شد. میلاد امیرالمؤمنین بود. دوستان سال ۹۸ بحث بود که جلسه را برگزار کنیم یا نه. البته ما خاطراتمان از اینجا زیاد است. روز مراسم تشییع حاج قاسم هم یادم است از مراسم باز آمدیم همینجا جلسه داشتیم. ایام فاطمیه بود و خاطرات اینجا زیاد داریم. در این جلسه البته الحمدلله فضایش عوض شده. فضای جدید باصفایی شده، بهتر از گذشته و انشاءالله آن تلخیهای روزهای کرونا دیگر برنگردد ولی آن تذکراتی که ما در روزهای کرونا داشتیم و حال و هوایی که داشتیم انشاءالله از دست نرود. آن حال و هوا حال و هوای خوبی بود. مجلس میلاد امیرالمؤمنین اینجا برگزار کردیم. دوستان مانده بودند جلسه را برگزار کنیم نکنیم. دیگر آن آخرین جلساتی بود که یا شاید آخرین جلسه حضوری بود که اینجا برگزار شد و بعدش دیگر یکی دو جلسه اینجا تنها برگزار کردیم. بعد دیگر اصلاً جای جلسه و فضای جلسه و اینها عوض شد و دیگر باب جلسات دوربینی ضبطی و اینها از همانجا باز شد که یک باب جدیدی بود در فضای سخنرانی. جلسات ما را هم بد عادت کرد. مدتها گذشت ما دوباره بتوانیم برگردیم به فضای منبر و سخنرانی. فضای تک و تنها و خلوت و پیش ... و البته هنوزم که هنوز ما دوست داریم جلسات بینابین باشد، یعنی خیلی باب فضای منبر و اینها را باز نکردیم. لذا تبلیغات جلسه و اینها انجام نمیشود فعلاً. به جهات مختلف همین فضای صمیمی و خلوت. حالا مجلس امام حسین که همیشه خوب است شلوغ باشد ولی الحمدلله مجلس شلوغ زیاد است. حالا یک جایی هم یک کمی خلوت باشد بنشینیم جدیتر گفتگو بکنیم انشاءالله مورد توجه واقع بشود.
بحثی که این دهه خواهیم داشت ادامه همان مباحث شیطان خواهد بود در یک فضای دیگری. ماشاءالله از دعای ۱۷ صحیفه سجادیه استفاده خواهیم کرد شبهای آینده و امام سجاد علیهالسلام خیلی غریب واقع شدهاند و امامیاند که هم میلادشان هم شهادتشان هر دو تحت الشعاع امام حسین علیهالسلام واقع شده. حق این امام بزرگوار ادا نمیشود. دهه سجادیه ما نداریم. من نشنیدم تا حالا در عمرم دهه سجادیه. دهه صادقیه، باقریه و اینها، کاظمیه و اینها همه چیز داریم، دهه سجادیه نداریم. و میلاد امام سجاد پنجم شعبان بعد میلاد امام حسین. شهادت امام سجاد هم یک قول ۱۲ محرم، یک قول ۲۵ محرم. هر دو در فضای محرم گم شده. اگر موافق باشید از باب احساس دین و ابراز علاقه محضر امام سجاد علیهالسلام ما البته نمیخواهیم باب دههگیری و اینها را باز... خودش دهه هست دیگر. الحمدلله محرم، صفر هر کدامش یک دهه برپا هست. نمیخواهد ما دهه بسازیم. این دهه سوم را بنا بگذاریم بهعنوان دهه سجادیه عرض ارادت بکنیم به امام سجاد علیهالسلام و متمرکز بشویم بر معارفی که از امام سجاد علیهالسلام به ما رسیده. صحیفه سجادیه دریای بیکرانی واقعاً از معارف متأسفانه خیلی جایی در فرهنگ عمومی ما و جلسات عمومی خیلی ندارد و مطالب صحیفه سجادیه و مطالبی که از امام سجاد علیهالسلام رسیده خیلی بین ماها بازار گرم متأسفانه ندارد. دعای ۱۷ صحیفه سجادیه در باب پناه بردن امام سجاد علیهالسلام از شیطان به خدا. دعای استعاذه است. مطالب عجیب و غریبی هم دارد. قطعاً در یک دهه ما نمیتوانیم بحث این دعا را مطرح بکنیم. لااقل چهار پنج دهه لازم دارد این دعای شریف. ۵۰ جلسه، ۶۰ جلسه تازه آن موقع هم مطالبش به صورت کامل بیان نمیشود ولی یک مروری لااقل بر این دعای هفدهم صورت میگیرد. امشب نکات را میخواهم عرض بکنم بهعنوان مقدمهای باز برای این فصل دوم و انشاءالله از فردا شب به عنایت الهی و به مدد قدسی امام سجاد ارواحنا فدا انشاءالله وارد بحث این دعا بشویم.
شهادت امام سجاد علیهالسلام را در این دهه داریم. ایام شهادتشان است. قبل شهادت و بعد شهادت و ایام عزا و مصیبت واقعی امام سجاد این ایام، یعنی اصلاً این دهه، دهه سجادیه هست، اصلاً لازم نیست ما اسمش را دهه سجادیه بگذاریم. برای اینکه این دهه حرکت امام سجاد علیهالسلام از کوفه به شام ده روزی است که حضرت در مسیر شام هستند و پایان این دهه ورود این ذوات مقدسه به شام است و حضرت فرمود سختترین جا بر من شام بود. سختترین مصیبت، شام.
مطلبی که میخواهم عرض بکنم یک بخشش برمیگردد به بحث دهه اول نسبت شیطان با کربلا بود و یک بخش دیگرش برمیگردد به جایگاه شیطان در زشتیها و خرابیها و پلیدیهای این عالم. اساساً تمام بدیها، زشتیها، آسیبها، کجیها، همه مشکلات بازگشتش به شیطان است. این نکته کلیدی است باید به آن توجه کرد. البته بحث یک مبانی علمی دارد که خب طرحش در این جلسه خیلی جایی ندارد. جلسات تخصصی میخواهد. باید جایگاه شیطان از جهت وجودشناسی کار بشود. مباحثی که علما مطرح کردند بحثهای بسیار دقیقی است. جناب ملاصدرا رضواناللهتعالیعلیه مطالب بینظیری دارند در مورد شیطان که واقعاً حیرتانگیز و وجدآور. اگر آن مباحث را میشد در جلسات عمومی گفت که نمیشود متأسفانه، میدیدید که چقدر معارف ما عمیق است و چقدر این معارف زلال و ناب. ولی حالا سعی میشود که در یک به قول امروزیها یک اِشل پایینتری یک مروری بر آن مطلب داشته باشیم. جناب ملاصدرا شیطان را نماد وهم در این عالم میداند و روی همین بحث میکند. مطالبی است که بحثهای تخصصی است. اول تفسیر خودش هم که شروع میکند بحث در مورد شیطان و استعاذه دارد که آن هم خودش بحث مفصلی است و کلاس درس میخواهد و گفتگو میخواهد.
چکیده بحث، خلاصه بحث این است: همه بدیها و زشتیها به شیطان برمیگردد. البته شیطان لزوماً یک جن مادی، مثلاً دنیایی نیست. شیطان مفهوم وسیعی است، فراگیر. هر موجود زشتی، هر موجود بیبهره از حقیقتی، هر موجود بیبهره از نور و بیبهره از فایدهای به این میگویند شیطان. دیگر بحث را داریم ساده میکنیم وگرنه بحث، بحث بسیار دقیق و تخصصی است. هر موجودی که از نور، فایده، خاصیت بیبهره است به این میگویند شیطان. این دلو. برو این سطل آب را وقتی میاندازند در و دور میشود از آن مبدأ به این میگویند «شتن». شیطان از ماده «شَطَنَ». سطلی که پرت شده در آخرین نقطهای که دورترین نقطهای که از آن مبدأ خودش است. خیلی تعبیر لطیفی. این سطل آب مبدأ جای اصلیش روی چاه است دیگر. شما پرتش میکنی دورترین جای ممکن. این را وقتی پرت میکنند در دورترین جا میگویند «شَطَنَ». به این میگویند شیطان. چیزی که در دورترین نقطه است از مرکز خودش. درست شد؟ این معنای این شیطان است. به همه موجوداتی که این شکلیاند شیطان گفته میشود. مفهوم بسیار فراگیر و وسیعی. یک بحثی است حالا متأسفانه بعضی وقتها آدم حرفهایی را میشنود، بعضاً هم اهل علم ولی باید گفت اهل علم کمسواد. حالا یک عزیزی مثلاً در فضای تاریخی یک تسلطی دارد بعد میآید در مباحث دیگر هم نظر میدهد، خرابکاری میشود، سوژه خنده میشود و زبانهایی را باز میکند.
یک بحثی حالا هست بعضیها مطرح کردهاند در مورد اینکه آقا این کلمه میکروب و شیطان و اینها این مثلاً چیزهای مندرآوردی. بعد مثلاً زمان پیغمبر مردم از میکروب سر در نمیآوردند. این چیزهایی که در عموم هم زیاد آدم میشنود وقتی از اهل علم میشنود تعجب میکند. مثلاً زمان پیغمبر مردم از میکروب سر در نمیآوردند. حضرت میخواستند بگویند این میکروب دارد، شیطان دارد. مثلاً میگفتند سیبیلهایتان را کوتاه کنید. سیبیل اگر بلند باشد شیطان زیر این سیبیلها جمع شده. موی زیر بغل را بزنید، محل جمع شدن شیطان. کوزهای که آب میخوری، سرش را ببندید تا شیطان تویش نرود. یک عده خیلی دیگر فضا روشنفکریشان خیلی زده بالا. گفتند که اینها مردم چون بیسواد بودند آن دوره پیغمبر این شکلی با اینها صحبت میکرد. خب این اگر بیسواد بودند و در قبل، این شکلی صحبت بکنند که در همه مسائل به این شکلی صحبت... این همه معارف عجیب و غریب، دقایق علمی در قرآن، در روایات ماست. که مردم آن زمان قطعاً نمیفهمیدند. الان یا خورده خورده دارند میفهمند. اصلاً این چه حرفی است واقعاً؟ این اصلاً توهین به پیغمبر است. این تمسخر پیغمبر. آنها نمیفهمیدند. پیغمبر که میفهمیده. شیطان میکروب، واقعاً شیطان است. کدام شیطان؟ همان شیطانی که به حضرت آدم سجده نکرد؟ نه عزیز من. آن شیطان یک مفهوم عام و وسیع با همه زیرمجموعهها. حضرت آدم هم یک مفهوم عام و وسیع. ما شخص حضرت آدم را داریم ولی دعوا بین ابلیس و آدم نبوده. این از آن مطالب فوقالعادهای است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مطرح میکند و از آیات قرآن استفاده میکند. یک آیه بسیار عجیب و غریب ما در قرآن داریم. میفرماید: «خلقناکم ثم صورناکم ثم قلنا للملائکه اسجدوا لآدم.» خیلی آیههای عجیبی است. ما از کنار این آیات ساده رد میشویم. اگر اصلاً بخوانیمش. میفرماید: «همه شما را خلق کردم، همه شما را صورت دادم. بعد به ملائکه گفتم به آدم سجده کنید.» علامه طباطبایی از این آیه استفاده میکند که سجده به شخص آدم نبوده، به آدمیت بوده. بر سر آدم نیست. و از نهج البلاغه، کلام امیرالمؤمنین استفاده میکند. آنجا حضرت میفرمایند که ابلیس و جنودش سجده... بحث ابلیس نیست. تمام سپاه شیطان و این یک گزارش از باطن عالم. مثل دنیا نیستش که زمان داشته باشد. شما بگویی کی؟ بعد بگوییم یک روزی بود گذشت. این در باطن عالم است. باطن عالم، عالم مجردات زمان ندارد. ببخشید اگر یک کم بحث دارد تخصصی میشود. عرض کردم بحث به شدت از بحث تخصصی پایین آمده وگرنه بحث تخصصیش یک بحث کاملاً مجزا. سعی شده که به عنایت الهی ولایت امام سجاد علیهالسلام انشاءالله یک بحث سادهای باشد که عمومی باشد برای همه قابل فهم باشد.
عالم مجردات زمان ندارد که شما بگویی کی خدا به ملائکه گفت سجده کنید، مثلاً دوشنبه بود یا سهشنبه بود؟ بعد بگوییم خب شیطون سجده نکرد. الان تمام شد دیگر. دوشنبه بهش گفتند سجده کن، سجده نکرد. عالم مجردات که زمان ندارد که. عالم مجردات همیشه زنده است. این فرمان سجده به ملائکه فرمان همیشگی است. زمان ندارد. همیشه ملائکه در سجده نسبت به حضرت، نسبت به آدمیت. همیشه شیطان و جنود شیطان و سپاهش در حال تمرد از سجده است. این اتفاق، اتفاق همیشگی است، همه جایی است. مال باطن عالم است. حقیقت ثابت در این عالم. هر موجودی که آسیب برای آدم و آدمیت است، آزار میدهد، فایده ندارد، ضرر میرساند، اذیت میکند، خطر ایجاد میکند، همه این موجودات تحت این عنوان عام قرار میگیرند. عنوان چی؟ بفرمایید: شیطان. این حقیقت باطنیش است. صورت ظاهریش در این دنیا چیزهای فراوانی است. یکی از مصادیقش در دنیا چیست؟ آقا، میکروب.
مطلب بسیار عمیق و فوقالعادهای است اینکه پیغمبر فرمود: «شیطان جمع میشود.» نه اینکه اینجا من دارم یک چیزی میگویم شما از شیطون میترسید، از لولو میترسید. میگویم نکن، لولو میآید که مثلاً شما که میکروب که حالیت نمیشود که من شیطان میگویم که شما از ترس شیطان در این را سفت ببندید. نه آقا، خود شیطان است. همه میکروبهای عالم تحت مدیریت شیطان است. یک بحث فوقالعادهای است. جای چندین جلسه گفتگو دارد. آیهای در قرآن داریم، یک جلسه بنده در دهه قبل عرض کردم، علامه طباطبایی قائلند که شیطان به روح اولیای خدا و مخلصین راه ندارد ولی به جسمشان راه دارد. به جسمشان میتواند آسیب بزند. آیهای در قرآن داریم به نقل از حضرت ایوب علیهالسلام در سوره صاد. امشب شب جمعه است سوره صاد وارد شده است در شب جمعه.
حضرت ایوب علیهالسلام مشکلات فراوانی پیدا کرد. خدا رحمت کند مرحوم سلحشور عزیز را. ایشان ساخته بود فیلم حضرت ایوب را. تازگی هم دیدم شبکه قرآن داشت پخش میکرد مجدد. گرفتاری سنگینی پیدا کرد. بیماریهای عجیبی پیدا کرد و همسرش هم او را رها کرد. همسرش طبق نقلهای تاریخی دختر حضرت یوسف بود، ایوب داماد حضرت یوسف میشد. گرفتاریهای سنگینی پیدا کرد. همه او را رها کردند. مردم کوچه و خیابان. بیماریهای عجیب و غریبی پیدا کرد. خودش وقتی تحلیل کرد این قضیه را، قرآن از او نقل میکند. خطاب به خدای متعال گفتش که «مسنی الشیطان بنصب». شیطان با من تماس پیدا کرده. من را به سختی و عذاب انداخته. این بیماریها و رنجها و گرفتاریهای من از شیطان است. برخی از علما اهل فن، اهل دقت بحث کردند. خود علامه طباطبایی روی این آیه بحث کرده. از همین آیات هم استفاده میکند که شیطان میتواند به جسم اولیای خدا، به انبیا حتی آسیب بزند. ولی بحث قشنگی که برخی کردهاند این است که یکی از معانی که اینجا میتواند این آیه داشته باشد همین میک، میکروبی که به تن اولیای خدا راه پیدا میکند. این مصداق آسیب شیطان به اولیای خداست. مصداق آسیب شیطان به جسم اولیای خدا. میکروب ریشهاش از شیطان است. برای اینکه یک موجود مضر، یک موجود بیخاصیت، بیفایده است، ضرر زننده است. شیطان مظهر مُضِل، مظهر مُضَر است. هرچه که در این عالم ضلالت، گمراهی، آسیب، خطا است از شیطان است.
آیات قرآن مطالب عجیبی در این زمینه دارد. میفرماید هرچی فراموشی و حواسپرتی است، «و ما انساینی الا الشیطان ان» از کره شیطان باعث میشود یک چیزهایی را فراموش کنی. حضرت یوشع با حضرت موسی که یوشع وصی حضرت موسی بود، در سوره مبارکه کهف بنا شد بروند ملاقات حضرت خضر علیهمالسلام. بنا بر این شد که محل ملاقات را آن موقع جی پی اس نبود، اینها این شکلی تشخیص میدادند. هر جا که این ماهی زنده شد. با آنیها فرق میکردند. یک ماهی در زنبیل و سبد داشتند. ماهی مرده؛ قرار شد هر جا که این ماهی زنده شد بفهمند که محل ملاقات با حضرت خضر آنجا است. خیلی هم چیز عجیبی هم هست. چون خضر نماد حیات بود. از ماءالحیات خورده بود، از آب حیات خورده بود و از هر جا که رد میشد سبز میشد. برای همین بهش میگفتند خضر. گنبد خضرا شنیدید؟ به گنبد سبز میگویند گنبد خضرا. حضرت خضر را بهش میگویند خضر. از هر جایی که رد میشد سرسبز میشد. زنده میکرد. جایی که او بود علامتش این بود که ماهی مرده که برسد زنده میشود. الان میدانی که حضرت خضر در محضر امام زمان مستقرند و دربان امام زمان و طبق روایت امام رضا علیهالسلام مونس امام زمان در دوران غیبت.
علامت این ملاقات این بود ماهی زنده میشود. رسیدند به آن نقطه که مجمع البحرین بود. ماهی زنده شد. حضرت موسی متوجه نشد. یوشع متوجه شد و یادش رفت به حضرت موسی بگوید. چون قرار بود موسی خبر بدهد هر وقت ماهی زنده شد، در آب افتاد، حرکت کرد، به موسی بگوید که آقا این اینجا زنده شد. مسافت طولانی را رد شدند. حضرت موسی علیهالسلام به یوشع فرمود (مسیر طولانی رفته بودند خسته و کوفته، شب بود برای استراحت توقف کردند) فرمود: «آتنا غذائنا لقد لقینا من سفرنا هذا نصب.» خوب غذا را بردار بیار. خیلی خسته شدیم. این یکهو رفت که غذا را از توی زنبیل بیاورد. یادش آمد که آقا ماهی، ماهی مرده زنده شد. گفت: «اوه اوه! آقا یک چیزی بگویم الان یادم افتاد. ماهی آن چند کیلومتر عقبتر که بودیم افتاد در آب زنده شد. یادم رفت بهت بگویم.» یادم رفت را با چه تعبیری به کار برد؟ نگفت یادم رفت. گفت: «و ما انسانِنی الا الشیطان ان اذکره.» شیطان باعث شد یادم برود بهت بگویم. شیطان حواسم را پرت کرد که بهت خبر بدهم. البته این امتحان حضرت موسی بود. خدای متعال ببیند چقدر تشنه است. ما که استاد اخلاق میخواهیم کتبسته بیاید پشت در دست و پایمان را ببوسد. بعد سالها بدویم. حضرت موسی شب خسته، گرسنه، تشنه. چندین کیلومتر و مسیری که رفته بود دوباره برگشت برای ملاقات حضرت خضر. ما که پیام بدهیم جواب ندهند پیام دوم فحش، حقالناس نیست این کارها؟ از موزه. نگو حقالناس نیست! تازه آن هم برخوردی که حضرت خضر باهاش کرد. همان اول گفت حرف نداریم اینجا. سؤال مال نداریم. هرچی لازم باشد خودم. سؤال اول را کرد. حضرت خضر بهش توبیخ. سؤال دوم توبیخ. سؤال سوم آقا التماس دعا، بای بای! دیگر تمام شد دیگر. هم ندیدش تا آخر عمر هم حسرت خورد حضرت موسی که این استاد را از دست داد. تعبیری که به کار برد این است. چند جا البته در قرآن این تعبیر آمده است: «و ما ینسینک الشیطان». میگوید گاهی در جمعها مینشینید، حرفهایی میشود، علما، بزرگان، معارف اینها را مسخره میکنند. در مجالس ننشینید. اگر هم یادت رفت، حواست پرت شد، هر وقت حواست جمع شد پاشو برو، «و لا تقعد بعد الذکرا». ولی با چه تعبیری میگوید؟ نمیگوید حواست پرت شد. میگوید: «اما ینسینک الشیطان» اگر شیطان حواست را پرت کرد. چون هرچی حواسپرتی است از شیطان است. هرچی حواس جمعی است از خداست. حواس جمعی نور، حواسپرتی ظلمت. مبدأ ظلمت در این عالم شیطان است، ابلیس. و همیشه با نور درگیر است. میخواهد سایه کند.
دهه اول عرض کردم منبع نور در این کره زمین کجاست؟ دوستانی که بودند یا شنیدند. کجاست منبع نور؟ بله کربلا! خب معلوم میشود که شما فراموش کردید. ظلمت افتاده. یک صلوات بفرستید. (محمد و آل محمد و عجل) منبع نور در این عالم، در این دنیا، البته در بهشت هم همین است. منبع نور در بهشت هم اهل بیتند. انوار مقدس اثرات معصومین. بهشت با نور اینها روشن است. با حقیقت اینها روشن. همه هستی با نور اینها روشن است. «کمثل نوره کمشکات فیها مصباح، المصباح فی زجاجة...» این آیه معروف سوره نور تطبیق دادهاند به اهل بیت. تک تک این ۱۴ معصوم را مصداقی از این نور در این عالم. شیطان میآید حجاب میکند، سایه میکند، فاصله میاندازد. امام حسین مصباح خداست. چراغ روشن. روشناییبخش، زنده میکند. شیطان میآید این وسط خراب کند. عرض کردم میکروب یک جلوهای از شیطان در بستر عالم ماده. مقابلش از اهل بیت عصمت هم جلوهای در این عالم است، تربت مقدس. تربت تمام اهل بیت شفاست. ولی در مورد معصومین این مطلبی که در کامل الزیارات روایتش آمده و علما حاشیه زدهاند این مطلب را. فرمودند روایتش را دارم حالا اگر فرصت بشود میخوانم برایتان. امام صادق علیهالسلام فرمودند: «تربت پیغمبر شفاست، تربت امیرالمومنین شفاست.» گفتند خب آقا! آنها که خوردنش جایز نیست. علما حاشیه زدهاند. گفتند مسح شفاست. مسح کنی به سر و صورت بمالی، به تنت بمالی. یک تربت است که میشود خورد آن فقط تربت امام حسین علیهالسلام است. بقیه تربتها را نمیشود. و این تربت شفاست. خیلی چیز عجیبی است. اگر آن طرف شیاطین در این عالم جلوه میکنند در قالب میکروب و آسیب میزنند؛ اینجا اهل بیت در بستر ماده جلوه میکنند در قالب تربت و شفا میدهند. لذا تربت امام حسین علیهالسلام شفاست. این همان نور است. آن همان ظلمت است که منتشر میشود، اختلال ایجاد میکند، آسیب میزند. این همان نور است که منتشر میشود، درمان میکند، تطهیر میکند، پاک میکند.
البته هر کدام هم شرایط خودش را دارد. اینجوری نیست که هر بیماری. البته در روایت ما میدانید گفتهاند که درمان همه بیماریهاست تربت امام حسین علیهالسلام. ولی شروطی دارد، شرایطی دارد. همین روایت که میخواهم برایتان بخوانم، حضرت فرمودهاند که شیاطین میآیند آسیب میزنند به تربت من. نمیگذارند تربت اثرگذار بشود. تربت به خودی خود شفاست. این درگیری شیاطین در همه ابعاد است. حالا یا منظور باز دوباره میکروب است که میآید به تربت آسیب میزند یا خود شیاطین. البته حضرت در روایت تصریح میکنند که خود شیاطین میآیند مسح میکنند. بگذارید من روایت را تقدیمتان بکنم و عرض امشب را تمام بکنم. در روایت آمده است که در روایت اصلش مال کامل الزیارات است. اینکه الان برایتان میخوانم در مستدرک الوسائل جلد ۱۰ صفحه ۱۳۲ از ابوحمزه ثمالی هم هست این روایت. میگوید از امام صادق علیهالسلام پرسیدم که آقا من مکه بودم، گفتگوهایی را نقل کرد. گفتم آقا دیدم آنجا در مکه این اصحاب ما، شیعیان «یَأخُذونَ طینَ الحسین علیهالسلام» تربت بینشان هست، استفاده میکنند «لیستشفوا به» از تربت استفاده میکنند برای درمان. «هل فی ذالک شیئاً» این به جای بند این مطلب اینها برای شفا تربت استفاده میکند. «و ما یقولون من الشفا» اینی که میگویند درست است؟ حضرت فرمودند: «یُستَشفی به ما بینه و بین القبر.» از قبر اباعبدالله در شعاع چهار مایلی هر خاکی که برداشته بشود شفاست. «و کذالک طینُ قبر جدی رسول الله.» خاک قبر جدم رسول الله هم شفاست. که عرض کردم علما اینجا حاشیه زدهاند. گفتند منظور مسحش است. خوردنش نیست. «و کذالک طینُ قبر الحسن و علی و محمد علیهمالسلام.» اهل بیت را فرمودهاند که یعنی امام باقر، یعنی تربت قبر امام باقر علیهالسلام هم شفاست. تربت قبر امام سجاد هم شفاست. ائمه بقیع، بقیه معصومین تربت امام رضا علیهالسلام شفاست. «فخذ منها فإنها شفاءٌ من کل سُقمٍ.» و بردار که از هر دردی، برای هر دردی شفاست. «و جُنةٌ مما تخاف.» حرزیه در برابر چیزهایی که میترسی. نکته مهمش امام رضا علیهالسلام میخواستند چیزی را بفرستند. میترسیدند که راهزن و دزد و اینها بزند. تربت، پیراهنی میخواستم به کسی هدیه بدهم. جایی ارسال بکنند. آسیب بهش وارد بشود. تربت میگذاشتند. تربت خودش حرز است. به شرط اینکه تربتش اصل باشد. این هم یک بحثی است. تازه تربت هم اگر اصل بود، یک آدابی دارد که در این روایت دارد اشاره. هیچ کدام از این چیزهایی که باهاش شفا حاصل میشود، باهاش درمان میکنند، هیچ دارویی، هیچ عامل شفابخشی معادل تربت امام حسین نیست «الاَ الدعاء.» مگر دعا. برای اینکه دعا هم مال ساحت ملکوت است. از آنجا درمان میکند. نور. این اشعه درمانی را دیدید؟ اشعه درمانی با نور ذوب میکنند آن غده را. با نور اشعه درمانی. نور ملکوتی با نور اهل بیت. دعا همین شکلی است. تربت اهل بیت همین شکلی.
بعد فرمود: «و انما یفسدها» البته یک چیزی خراب میکند این تربت را. «ما یخالطها من اَوعِیتها.» گاهی در ظرفهایی میگذارند آن ظرفه از خودش یک چیزهایی دارد. آن چیزهایی که در ظرف است به این تربت آسیب میزند. حالا یا منظور همان میکروب است یا منظور بالاخره چیزهای دیگری است. فرمود: «و قلة الیقین.» البته یک عامل درونی هم دارد که تربت باعث شفا نمیشود. این است که بدون یقین استفاده کنیم. باور مطلق نداشته باشی به اینکه این درمان. آقا معلوم نیست حالا نمیدانم حالا این را میگویند حالا اگر با این حال مصرف... «قِلةُ الیقین لمن یُعالج بها.» «فَأما مَن ایقَنَ انها له شفاءٌ.» اگر کسی یقین داشته باشد که این شفاست. «اذا تعالج بها کَفی به باذن الله.» بگوید آقا همین من را درمان میکند. به اذن خدا کفایتش میکند. همین برایش بس است. «من غیرها.» اصلاً از داروهایی که باهاش معالجه میکنند. این تعبیر امام صادق علیهالسلام داشته باشید. بحث ما متمرکز روی این کلمه است. بگویم و تمام کنم.
فرمود: «و یفسد الشیاطین.» شیاطین میآیند اختلال ایجاد میکنند در تربت. «والجن من اهل الکفر.» جنیان کافر هم میآیند اختلال ایجاد میکنند در تربت. «یتمسحون بها.» مسحش میکنند. دست میاندازند بهش. از چرکشان وارد بشود به این. «و ما تمر به شیء الا شمها.» «واما الشیاطین و کفارالجن انهم یحسدون ابن آدم علیها.» خیلی تعبیر جالبی فرمود. شیاطین و جنیان کافر حسادت میکنند به انسانها بابت اینکه همچین ابزاری معالجهای دارند. تحمل نمیکنند که اینها با این درمان بشوند. «فیتمسحون بها فیذهب عامة طیبها.» بخش اصلی از خاصیتش را اینها میگیرند با این کارهایی که میکنند. «و لایخرج الطین من الحائر.» خاکی از حائر حسینی از این محدوده تربت برداشته نمیشود، برنمیدارند «الا و قد استعد له ما لا یُحصی منهم.» میریزند سرش. «و انه لفی ید صاحبها و هم یتمسحون.» دست شماست. میریزند سرش. به قول تعبیر زشت ما است ولی خب کمک میکند برای این بحث. تعبیری که ما در فارسی عامیانه میگوییم میگوییم انگولک میکند. انگولک میکنند! خرابش کنند. خاصیتش را بگیرد. «ولا یقدرون مع الملائکه ان یدخل الحائر.» اگر میتوانستند. اینجاش خیلی دیگر عجیب است. اینها سعی میکنند که بروند اصلاً در خود حائر حسینی. از همانجا خرابش کنند. ولی ملائکه نمیگذارند. «و لو کان من التربة شیءٌ یسلم ساعته.» اگر یک تربتی از شر شیاطین سالم بماند هر مریضی که باشد همان لحظه که بخورد همان لحظه درمان میشود. این کلام امام صادق علیهالسلام. «فضا اخطها فکنها.» چه کار کنیم؟ فرمود اگر تربت برداشتی اول ببر بپوشانش و «اکثر علیها من ذکر الله.» زیاد ذکر خدا بهش بخوان. در روایت دیگر دارد آیتالکرسی بخوان. انا ان (استفاده کنی) دعا بهش بخوان. شیاطین را دفع کند. آقا تربت که تربت امام حسین. باید هی دعا کنیم ازش دفع بشود؟ «فقط بلغنی.» بعد حضرت فرمودند که به من خبر رسید «بعد از شیعیان یستخف بتربة.» و تحقیر میکنند بعضی از اینها در «مخلات ابل» در طویله شتر تربت را میاندازند. «و البغل و الحمار.» زیر پای قاطر و الاغ و «و فی باء طعام.» در ظرف غذا. و حضرت فرمودند که این کارها را اگر بکنید چه جور توقع دارید که باهاش درمان بشوید. یکی مراقبت بکنید از این، یکم با یقین انجام بدهید تا مداوا بشوید با تربت امام حسین علیهالسلام.
غرض این است که این تربت در معرض آسیب شیطان است. هر جیزی که از امام حسین علیهالسلام هست شیطان بهش حساس است. برای اینکه نور میریزند سرش. میریزند سرش. منبع نور، مبدأ نور، از آنجا درمان، از آنجا همه چیز درست میشود. به مجلس روضه امام حسین هم حمله میکند. به گریهکنان امام حسین حمله میکنم. به روضهخوان امام حسین چقدر جوک میسازند برای این دست. چقدر فیلم بیرون میآید. این دارد مثلاً زغال را فوت میکند. یکی زنجیرش میخورد. بعد این میخورد میخورد به سیبیلش. بعد سیبیل هر روکر. شما اگر دو تا فیلم طنز از ولنتاین و چهارشنبهسوری و چهارشنبهسوری که در آتشاند، اصلاً دو تا فیلم پیدا... ۴ نفر سوخته باشد. محرم که میشود اینها از قبل محرم. چطور شما از ۱۰، ۲۰ روز قبل محرم جمع میشوید برنامهریزی میکنید؟ ابلیس هم: «محرم نزدیک است. چه کار کنیم؟ برنامه امسالتان چیست؟» «به فلانی که سپردم توییت بزند پخش کنیم. آن یکی هم گفتم مستند بسازد بی بی سی پخش کند. این بچههای خودم را که جمع کردهام برگشتهاند دیگر کار خودتان. فدایتان بشوم ببینم چه کار میکنید.» هیئتها را به جان هم بیندازید. مداح به جان سخنران بیندازید. سخنران مردم و همینطور خلاصه کسی سراغ امام حسین نرود. همه چیز به هم بریزد. این میشود کاری که شیاطین میکنند. منبع نور. شیاطین به امام حسین علیهالسلام حساسند.
خستهتان نکنم، معطلتان. شب جمعه است. شب اول این دهه. شب جمعه برویم کربلا که منبع نور نور بگیریم. امشب شب جمعه. گزند نور کربلا یک نور دیگری است. یک غوغای دیگری است در کربلا. شب جمعه نور ملائکه، نور شهدا، نور انبیا، نور معصومین. فرمود همه حاضرند شب جمعه در کربلا و میداندار مجلس باشکوه در شب جمعه در کربلا کیست؟ فاطمه! بیسبب نیست شب جمعه، شب رحمت شد. مادری گفت حسین جان همه را ببخش. این شب رحمت از آنجا شب رحمت شد. از نالههای مادر در کنار گودی قتلگاه. این روضه حقش این است که دهه دوم خوانده میشد ولی حالا ما امشب این شب جمعه را با این روضه آغاز میکنیم.
میدانید خولی ملعون جزو کسانی بود که موقع شهادت امام حسین علیهالسلام جز سه چهار نفری بود که بالای سر امام حسین بوده و رقابت بود بین اینها در آن لحظه آخر. شمر و سنان و خولی رقابت داشتند در کشتن اباعبدالله. تعبیری در روایت دارد بنده حیا میکنم اینجا بگویم. اگر شب عاشورا یا ظهر عاشورا بود میگفتم که اینها چه کردند با امام حسین و سر مبارک امام حسین علیهالسلام. امام صادق فرمودهاند نمیخواهم اذیتتان کنم، خود این روضه به اندازه کافی روضه سنگین و تلخی هست. به هر حال به هر کیفیتی بود خولی ملعون این سر نازنین را در دست گرفت. شتابان غروب بود. حرکت کرد به سمت کوفه. خوب ساعاتی راه بود تا کوفه. خاص برای عبیدالله ببرد که پاداش بگیرد. وقتی رسید دید شب دارالعماره بسته است و کسی نیست و باید صبر کند صبح بشود بیاورد برای عبیدالله جایزهاش را بگیرد. گفت چه کار کنم؟ دید کاری نمیتواند بکند. جایی نمیتواند ببرد. گفت پس مجبورم ببرم خانه. تا صبح مراقبت بکنم تا صبح برای عبیدالله. برد خانه. اینجا تعابیر مقتل و روایات عجیب. مرحوم سید الحسینا عیناً نقل کرده. سخت است برایم بخواهم با جزئیات برایتان بگویم. به چه کیفیتی؟ گفتند این مقطع فقط به صورت کلی میگویم اذیت نشوید. خیلی گفتی جای امن سراغ ندارد. رفت در آشپزخانه و مطبخ خانهاش. شما شنیدید تنور خولی ولی آنی که سید، سید بن طاووس در لهوف میگوید، میگوید که یا زهرا. من عذر میخواهم از شما. ببخشید. میگوید: سر را گذاشت کف آشپزخانه. یک قابلمهای رویش گذاشت. مخفیش کرد. تحت جان. ای جان. یعنی قابلمه برق. کنار همسرش خوابید. گفتند سحر همسرش زن مؤمنه و پاکی بود که حالا اسمش را نوار بنت مالک نقل کردهاند. ایوف هم نقل کردهاند. انشاءالله هشتش با زهرا باشد. این که بعداً گزارش داد به مختار و مختار آمد این ملعون خولی را گرفت و اعدامش کرد. این زن دخالت داشت. سحر پا شد. حالا یا برای نماز شب یا برای نماز صبح. گفتند که این را مرحوم مقرم میگوید در «مقتل الحسین». میگوید که آمد دید ببیند نور، نور نوری که گفته. دید یک نوری از آشپزخانه دارد به آسمان میرود. یک چیز. گفت این همسر خولی. گفت وقتی بیدار شدم یکی دیدم یک نوری دارد از اینجا به آسمان میرود. یکی دیدم چند زن کنار این نور ایستادهاند شیون میکنند که اسم آوردهاند برخی از قول او گفتند چهار زن بودند که آسیه، مریم و اصلشان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها کنار این سر. این سر غریب که چند در بیابان رها شد. کدام شهید را دیدی در عالم در طول تاریخ در مورد کدام یک از شهدا شنیدید با سر آن جور کنند که با سر نوه رسولالله کردند. صدای ناله این زنها را شنید. آمد به خولی ملعون گفتش که اینجا چه خبر است؟ چه کار کردی؟ گفتش که سر و صدا نکن. الان میریزند اینجا. بقیه باخبر میشوند. گفت مگر چه غلطی کردی؟ گفت برایت پول آوردم. گفت پول آوردی؟ چه پولی آوردی؟ گفت یک سری آوردم هموزنش طلا بهم میدهد. گفت بهم بگو بینم این سر کیست. گفت سر حسین. گفت کدام حسین؟ حسین بن علی. این جمله نقل شده از این همسر باوفا و باصفا. امشب انشاءالله مهمان امام حسین باشی شب جمعه در کربلا. برگشت این زن باصفا و با معرفت. گفت مردهای مردم میروند کار میکنند با شرافت پول حلال میآورند. تو رفتی سر نوه پیغمبر را برای زنت آوردی. نامرد! من تا آخر عمرم سر کنار سر تو. سر حسین را آوردی در آشپزخانه خانه من. پ... اذیتتان نکنم. این زن باصفا و با معرفت. برگردیم به اول روضه این زن. حالا با آن حد از معرفت خودش، با آن حد از درک خودش این جور ناله کرد از این سر غریب. شما به من بگویید مادرش باید چطور ناله کند؟ وقتی این سر را هی به نیزهها بزنند. منزل به منزل ببرند. سنگ بهش بزنند.
در حال بارگذاری نظرات...