این جلسات یک روایت پرکشش از تاریخ و آینده را ترسیم میکنند؛ از ورود اهلبیت(ع) به شام و فتنههای بنیامیه تا نقشههای صهیونیسم و آرماگدون . در ادامه، جایگاه شام و بیتالمقدس در روایات آخرالزمانی و پیوند آن با مقاومت امروز ملتها تحلیل میشود . نقش ایرانیان بهعنوان «قوم سلمان» و فرماندهان سپاه امام زمان(عج) به تصویر کشیده شده و فرهنگ مقاومت بهعنوان رمز بقا معرفی میگردد . پیام پایانی روشن است: تاریخ به پیچ بزرگ خود نزدیک میشود و این امت باید با ایمان، ولایت و جهاد، مسیر ظهور را هموار کند
* توجه صِرف به بُعد فردی؛ منکری که تبدیل به معروف شده! [6:42]
* اساساً ظهور امام زمان (علیهالسلام) برای تشکیل حکومت و یک فرایند تمدنی و سیاسی است [7:19]
* وقتی که هدف گم میشود! [10:23]
* اهمیت شناخت دشمنان امام زمان (علیهالسلام) در کنار شناخت دوستان ایشان [15:18]
* ابن الیهودیة؛ تعبیر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از ابنملجم ملعون [16:59]
* وقتی که فرزندان شیعه با برنامه کودک شرکت والت دیزنی یهودی بزرگ میشوند! [24:29]
* غضب و غیظ کفار؛ نشانه کار فرهنگی مطلوب [30:01]
* علامه طباطبایی (ره): مراد از مغضوبٌ علیهم یهود است [30:45]
* بررسی آیاتی از سوره مبارکه مائده [35:49]
* علامه طباطبایی (ره): منظور از ارتداد تمایل به یهود و نصاری است [40:52]
* قرآن کریم: اگر دچار ارتداد شدید شما را با قوم بهتری جایگزین میکنم [41:26]
* حزبالله یا متمایلان به یهود ونصاری؛ دوگانه حقیقی قرآنی [44:32]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله من الان الی قیام یومالدین.
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
بحثی که این شبها خدمت عزیزان گفتوگو میکردیم، در مورد نگاه آخرالزمانی یهودیها و مسیحیها به سرزمین شام و فلسطین بود و اینکه اینها اساساً این کنشهای سیاسی و این فعالیتهاشان در راستای محقق کردن ظهور منجی خودشان - یا به تعبیر خودشان ماشیح - است. با این نگاه، این کارها پشتوانه اعتقادی دارد. نمیخواهیم انکار بکنیم که به هر حال منافع مادی هم این وسط هست، ولی مسئله فراتر از آن چیزی است که تصور میشود. مثلاً اینکه آقا آمریکا از خاورمیانه فقط نفتش را میخواهد، انرژیش را میخواهد؛ مسئله از اینها عمیقتر است و این مسائل اعتقادی پشت این داستان است. البته اعتقاداتشان به معنای این نیست که مثلاً حالا یک رویکرد معنویتگرایانه و آخرتگرایانه دارند، نه. آنها دنبال همین دنیایشان هستند، ولی میخواهند آن وعده دنیاییای که به آنها داده شده را محقق کنند.
خب، به این بحث اشاره کردیم. یک سؤالی یکی از خواهران مطرح کردند که تأملبرانگیز است و میطلبد که به این سؤال امشب مفصل بپردازیم و اشاره بکنیم. حالا من متن سؤالشان را دارم. گفتهاند که یک سوال از سخنران: "این چند روز همهاش از اسرائیل و از آخرالزمان میگویید که چه میشود، مثلاً این الان به چه درد من میخورد که افکار اسرائیلیها این است؟ به چه درد منِ امروز میخورد؟ چند روایت، چند حدیث که من را هدایت بکند به کارهای خوب، تشویق کند؟ فکر میکنم کلاس درس اسرائیلشناسی دارند درس میدهند."
بعد گفتهاند که: "ببین، مثلاً به چه چیز نیاز داریم؟ مثلاً چند تا کار خوب بگویید که یاد بگیریم چطور به امام زمان خدمت کنیم، چطور گناه نکنیم، حق دیگران را ضایع نکنیم، چطور حرام نخوریم." و گفتهاند که: "با کارهای خوب، خیر رساندن به مردم و اطرافیان به ظهور امام زمان کمک کنیم."
بعد ادامه دادهاند: "توی تلویزیون همهاش هی میگویند که اسرائیل اینقدر مردم را کشت و اینها. خب، حالا به چه درد ما میخورد و چه سودی برایمان دارد؟"
خیلی سؤال خوبی است. بنده دنبال فرصتی بودم که به این نکته برسیم. فردا شب بهش برسیم، امشب بهش میپردازیم. آن بحثی که از شبهای قبل مانده را انشاءالله فردا جمعبندی میکنیم.
ببینید، نکاتی اینجا مطرح است. بنده با مثالهایی این سؤال را سعی میکنم بهش بپردازم.
نکته اولی که میخواهم عرض بکنم این است که فرض بفرمایید، مثلاً یک مسابقه فوتبال. دو تا تیم با همدیگر بازی دارند. یک وقت هست مثلاً ما میگوییم که آقا این بازیکنها بیایند در میدان، هنرنمایی کنند، با توپ نشان بدهند تسلطشان را به توپ، روپایی بزنند، سرشان بیندازند زیر پایشان، از زیر پا بیندازند روی سرشان، با نوک دماغشان مثلاً توپ را کنترل کنند؛ همه هنرنمایی، کارهای قشنگ. ولی مسئله این است که تهش با همه هنرنماییها میبرند یا میبازند؟
یعنی آن چیزی که مهم است، این هنرنماییهای فردی بازیکنان نیست. قدرت بازی و تقابل با تیم مقابل است. این چه چیزی میطلبد؟ باید بلد باشی؛ اولاً بازی تیم حریف را بشناسی، آنالیز ازش داشته باشی. چقدر پول میدهند به اینکه افرادی بیایند بنشینند تیم حریف را آنالیز بکنند، بازیهای قبلیش را ببینند، آرایش ترکیبی تیم را بشناسند، ارنج و اینها را بشناسند! اینها چه مدلی حمله میکنند؟ چه مدلی دفاع میکنند؟ بازیکن اصلیشان کیست؟ چه نقاط قوتی دارد؟ نقاط ضعف این تیم چیست؟ از کجا اگر حمله کنیم گل میزنیم؟ آنها اگر از کجا حمله کنند گل میخوریم؟ توی یک تیم، کدام بازیکن از همه مهمتر است که بگیریمش؟ وقتی که ضدحمله میشود چکار کنیم؟ وقتی حمله کردیم چکار کنیم؟ کی جلو برود؟ کی عقب بماند؟
اینهاست که تیم را پیروز میکند، نه اینکه حالا مثلاً یک نفر خیلی تکنیکش خوب است، یک نفر نمیدانم مثلاً روپایی زیاد میزند. مشکل اتفاقاً این است که ما معمولاً در ساحت آمادگی برای ظهور و نسبت به امام زمان - یعنی این منکر تبدیل به معروف شده، سِعه تبدیل به حَسَنه شده - به جای اینکه یقه بقیه را بگیریم که اینها اعمال فردی بود به چه درد میخورد، یکی که دارد در ساحت اجتماعی و سیاسی تحلیل میکند، میگوییم اینها به چه دردمان میخورد؟ روپایی من چه مدلی بزنم؟ هنرنمایی در میدان؟ اینها را به ما یاد بده! هنرنمایی و روپایی به چه دردمان میخورد؟
ظهور امام زمان یک فرایند تمدنی، اجتماعی و سیاسی است؛ یک تقابل گفتمانی است، یک درگیری سیاسی حاکمیتی است. اساساً ظهور امام زمان برای حکومت است. روزی یک بار فلان ذکر را پنج بار بگویم، هدیه کنم؟ من نمیخواهم تحقیر کنم یا اهانت بکنم. حتماً آن سؤالی که این خواهر عزیز و بزرگوار پرسیدند، قطعاً درست است. آن چیزی که مدنظرشان است، قطعاً درست است. "به چه درد ما میخورد در نسبت با امام زمان؟" خیلی حرف درستی است، ولی پاسخ این است که ما در نسبت با امام زمان یک سری نقشهای فردی داریم. بله، یک بازیکن هرچقدر بتواند مهارتهای خودش را ارتقا دهد، سرعتش را زیاد بکند، خوراکش را کنترل بکند، چربی پیدا نکند، اضافه وزن پیدا نکند، باید تمرین بکند، بازی کند. ولی آخرش این بازیکن در قالب تیم تعریف میشود. «تیم» است که برنده میشود. تیم را باید شناخت. تقابل، تقابل دو تا تیم است.
قرآن هم روی این تأکید دارد، میفرماید: این ور حزبالله، آن ور حزبالشیطان. در سوره مبارکه مجادله مختصاتی دارد، آن ور مختصاتی. در نزاع این جریان باید پیروز بشود.
اگر شما خودتان آدم خوبی بودید، این همانی است که بزرگان ازش تعبیر میکنند به «فرج شخصی» که به هر حال آنقدر از ما بر میآید که خودمان را پاک نگه داریم، کار بکنیم، تطهیر بکنیم، آمادگی فکری، سلامت اعتقادی داشته باشیم. بله، در این فضا ممکن است که انسان صاحب تشرفات خدمت امام زمان بشود، از مواهبی از جانب ناحیه قدسیه حضرت ولیعصر بهرهمند بشود. ولی این آن داستان ظهور نیست. داستان ظهور یک چیز دیگر است.
شما باید تیم حریف را بشناسی. فرض کنیم ما دعوت کنیم به یک سری کارهای خوب، مثلاً بگوییم که آقای فوتبالی، تو زمین که میروی حواست باشد کارهایی بکنی که تماشاچیها خوشحال بشوند. بعد مثلاً من نگاه کنم ببینم، من تو تیم مقابل رونالدو که هستم، هر پاسی که به رونالدو میدهم گل میشود، سکوهای استادیوم منفجر میشود، همه خوشحال میشوند. داستان رونالدو را ول کن، غضنفر را بچسب! این از باب حرکات غضنفر است که این شکلی شده. مجید جان دلبندم، این خوشحالی منظور نیست. باید طرفداران تیم خودت را خوشحال کنی. میگوید: "بالاخره خوشحال کردن دل مردم است دیگر؟ این کار خوبی است."
خیلی وقتها توصیههای اخلاقی که ما میکنیم تهش این است: طرف یک سری رفتارهای فردی از خودش نشان میدهد که ثمرش میشود برد تیم حریف، ولی خوبیش این است که حرکات اخلاقی صبر از خودمان نشان بدهیم، صبر، استراتژی، وفاق ملی. یک سری حرفها هم که الان مطرح شد، اساساً وفاق برای حفظ این تیم در برابر تیم حریف است. آن وفاقی که باعث میشود تیم حریف به تو گل بزند، آن وفاق مفت نمیارزد. وفاقی که هرچی عنصر وابسته به تیم حریف، واداده به تیم حریف است، نقشه را به تیم حریف لو میدهد، نقشه تیم حریف را تو تیم تو اجرا میکند. همه را تو تیمت نگه دار، وفاق را حفظ کن، ببریم اشکال ندارد. گل زیاد خوردیم، عوضش وفاق ملی داریم! خوبیش این است که همه با هم خوبیم، داریم گل میخوریم! گل نخوریم، بازی دارد به هم میریزد. اینها وقتی است که محاسن اخلاقی ارزش پیدا میکند. یادمان میرود که اصلاً تهش چی بود؟
مشکلات ماست. آن نگاه سیاسی و تمدنی را به مسائل نداریم. اساساً ظهور امام زمان همچین فرایندی است. منتظر امام زمان اینجوری است، اینجوری نگاه میکند، اینجوری تحلیل میکند. نمیشود که با چهار تا رفتارهای فردی، مثلاً حالا صدقه دادن برای امام زمان، بله، خیلی رفتار خوبی است. ولی تویی که تشخیص نمیدهی حق و باطل را، مثل این میماند که مثلاً به من بگویند: "آقا شما هرجا که هستی باید با وجدان کار بکنی، باید همه همتت را بگذاری." بعد مثلاً من در کربلا، مثلاً بازار پشت گودال قتلگاه در کار، مثلاً اسلحه و تیز کردن سلاح و تعمیر سلاح و اینها هستم. حرمله میآید تیر سه شعبهاش را به من میدهد، میگویم که: "از من خواستن با وجدان کار کنم. درست است تیر حرمله میخواهد بزند گلوی حضرت علی اصغر را، ولی مهم این است که من باید کارم را با وجدان انجام بدهم. خیلی باید این تیر را تیز کنم، قشنگ وجدان کاری به خرج بدهم، دقتم را..." بابا! تیرش را خراب کنی! شعور اجتماعی، سیاسی، تحلیلی لازم است. نه، بالاخره هرجایی که هستیم کارمان را باید خوب انجام بدهیم. حماقتی است که شیاطین با این حرفهای قشنگ... یکی از حملههایی که شیطان میکند، از سمت راست است -به تعبیر استاد بزرگوار، صور مقدس- با همین صحبت مقدس، با همین عناوین جذاب و قشنگ میآید تو را عمله خودش میکند. "درست است تیر را حرمله دارد میزند، ولی تو به وجدان کاری خودت عمل کن! مهم این است که تو شرافت انسانی و مسلمانی خودت را نشان بدهی!" شرافت مسلمانی در به هم ریختن بازی اینهاست. خراب کردن تیرش است.
"نرمش قهرمانانه" رهبری فرمودند، منظورمان این بود که بروید شما کلاه سر آنها بگذارید، نه اینکه به نفع آنها کلاه سر خودمان بگذاریم. نرمش قهرمانانه! اروپا، مسائل با همدیگر قاطی میشود. میشود صور مقدس. بعد آخرش میآید میگوید: "عوضش ما کاپ اخلاق را بردیم!" کاپ کدام اخلاق؟ اصلاً اخلاق چیست؟ اخلاق تضعیف این تیم در برابر آن تیم است؟ هرجا که ما خواستیم یک حملهای بکنیم، یک آرایشی بگیریم، گل بزنیم، تو دل ما را خالی کردی، ما را اتحادمان را به هم ریختی، شش تا گل خوردیم، ولی عوضش کاپ اخلاق را بردیم! کدام اخلاق است؟ این مفاهیم از آن معانی خودش خارج میشود.
"اخلاق"، منظور این است: "المعروفُ ما أَمَرتُم به." معروف آن چیزی است که شما به آن دستور بدهید. "المنکرُ ما نَهیتُم عنه." منکر آن چیزی است که شما از آن نهی بکنید. این در تناسب با ولایت اهل بیت، ولایت ولی خداست که معروف و منکر است. من اگر یک راستی گفتم که این راستِ من هزینهاش شد شهادت امام حسین علیه السلام، میگویم: "درست است امام حسین کشته شد، ولی کاپ اخلاق را بردیم! مهم این است که من تا آخرش راست گفتم!" تو سرت بخورد این راست گفتنی! چه ارزشی دارد این راست گفتن؟ این چه اخلاقیای است؟ این چه مصلحتیای است؟ آن چیزی که به این احکام اخلاقی ارزش میدهد، مصلحت و مفسده است. اینقدر این مگر ارزش دارد که تو به خاطرش جان امام را به خطر بیندازی؟ نه آقا، اینجا فریب دادن ارزش است، فریب دادن که جان امام را حفظ بکند. نه، ما باید مسائل اخلاقی را رعایت کنیم. زمانه ما باب شد.
این یک نکته در مورد اهمیت این مباحث. ما میخواهیم ببینیم تیم مقابلمان، جریان شیاطین. کذالک جعلنا لکل نبی عدوهم، شیاطین الانس والجن. ما در برابر انبیا، شیاطین را قرار دادیم، هم از انسان، هم از جن. خب، این جریان مقابل تاکتیکش چیست؟ بابا، خود قرآن آمده اینها را گفته. شیطان این کارها را میکند، کفار این کارها را میکنند، نقشههایشان این است. مفاد درسی ماست. امام صادق علیه السلام فرمود: چهار تا چیز محور علم است. بعد حضرت فرمود: بنیامیه بدیشان به این بود که ایمان به مردم یاد میدادند، ولی خروج از ایمان را دیگر یاد نمیدادند. شرک و کفر چیست؟ دایره ایمان گشاد میشد که هر چیزی را به اسم ایمان به خورد مردم میدادند. اینها بد است. بفهمید دوستدار اینها ترفندهایشان چیست؟ نقشهشان چیست؟ نگاهشان چیست؟ این جبهه که اساساً اسلام تو این عالم... باشد. گربه مسکین اگر پر داشتی، تخم گنجشک از زمین برداشتی. اینی که اصلاً به خون شما تشنه است، به خون اهل بیت تشنه است، در قتل اهل بیت شریک بوده، پیغمبر اکرم را سم داده، زن یهودی امیرالمومنین را به قتل رسانده. "ابن الیهودیه"، تعبیری که امیرالمومنین موقعی که ضربت به فرقشان وارد شد، حضرت وقتی افتادند فرمودند: "بگیرید ابن یهودیه را." شبستان مسجد کوفه وقتی بیرون دویدند، به همدیگر گفتند: "چی شده؟" گفتند: "امیرالمومنین را ضربت زدند." فرار کردن. گفت: "کی زد؟" گفت: "حضرت فرمود: ابن یهودیه." راه افتادند رفتند دیدند یک نفر راهِ روبروی ابن ملجم را بسته که داستانی دارد. خواب بود، دخترش خواب دید که ملائکه از آسمان فریاد میزنند و اینها. مسجد کوفه تا رسید جلوِ ابن ملجم در آمد. ابن ملجم ترسید، دست و پایش را گم کرد. این دستگیرش کرد. وقتی آوردنش پیش امیرالمومنین، حضرت فرمودند: "تو پسر آن زن یهودی هستی؟" اساساً داستان امیرالمومنین برد به یهودیها نسبت داد. طبق روایتی که ما داریم، در همه جنایتهایی که در تاریخ اسلام شده، رد پای یهود دیده میشود، نقش اینها دیده میشود، دسیسه و حیله اینها دیده میشود.
داستان این است: ما با این جریان درگیریم. مانع ظهور اینهایند. اینها میخواهند منجی خودشان را بیاورند. تقابلی داریم. چکار میکند؟ در قضیه آرماگدون اهدافی را دنبال میکنند. یکی از آن اهداف، پایتختسازی قدس است. قدس پایتخت بشود. ما الان در بین مسلمین، هم در اهل سنت و هم بین خودمان، کسانی را داریم که پایتخت شدن قدس برای اسرائیل را پذیرفتند. خیلی نکات عجیبی است. عملاً ما را بردند تو ولایت یهود.
من از شما سؤال میکنم –حالا تو این زمینه حرف خیلی هست– از شما سؤال میکنم: شما الان کدامتان حاضرید بچهتان را بفرستید یک مدرسهای یهودی، پیش خاخام، درس بخواند؟ کسی هست اینجا حاضر باشد همچین کاری بکند؟ داریم؟ هست؟ بفرمایید. این سکوت علامت عدم رضایت است، درست است. تربیت آن دسته خاخام باشد. خب، یهودیها زرنگند. یک جوری کار میکنند که هم رد پایی ازشان نماند، هم مستقیم درگیر کار نشوند که خرج برایشان بتراشد. همیشه چهار تا عمله و اکله پیدا میکند. مزدور پیدا میکند، حالا یا تطمیعش میکنند با پول، یا میترسانند. کشته شدن او را میاندازند جلو. یک سندی در میآید، سند آموزشی به کل دنیا که آقا همه مدارس باید این مدلی اداره بشوند. سند ۲۰۳۰، پشتش کیان؟ دستگاههای قدرتی که همه بامدار صهیونیستاند که دیشب یک اشارهای کردم، اساساً این سند، سند صهیونیستی است. رهبری تعبیر خیلی عجیبی کردند، فرمودند: "سند دنبال تربیت سرباز برای آمریکا است." عین عبارت است که آقا به کار برده. مدرسه بفرستیم که یک خاخام بهش تدریس کند؟
سند ۲۰۳۰ را مینویسد که منافع خاخامها و صهیونیستها تأمین بشود، به شما میدهد، بعد یک آخوند هم برایتان اجرا میکند. بعداً میگوید که: "من از هرچی بگذرم از این داستان سند ۲۰۳۰ نمیگذرم." بعد آخرش یک نفر دیگر دوره بعدی میخواهد رای بیاورد، میگوید: "مگر حسن روحانی مشکلش چی بود؟ اینقدر در موردش بد میگوییم؟" هنوز جامعه نفهمیده این حجم از منکر را. یک جوری آورده، نمیفهمی مشکلش چیست. فقط میخواست که بچههایتان صهیونیست بار بیایند یا نوکر صهیونیست. مشکل خاصی نداشت. خب، وقتی یک حجم این شکلی منکر صورت میگیرد و در برابرش واکنش نشان نمیدهیم: "اگه دروغ، اگه عرق بخوره، نه دیگه این را نمیشود تحمل کرد." پهلوی مردم باهاش راه میآمدند دیگر؟ وقتی دیدند که با کارتر دارد عرق میخورد و به سلامتی میگویند به هم میزنند، دیگر بزرگترهایمان برایمان تعریف کردند، آن جشنهای ۲۵۰۰ ساله، آن داستانهایی که در شیراز اسمش هم یادم رفته، ماجراهایی که پیش آمد، روی سن کارهایی که میکردند و اینها، که فرح پشتش بود، خون مردم به جوش آمد. رسماً اگر بیاید از همجنسبازی تعریف بکند و خودش کارهای بد بد بکند، آنجا دیگر بدمان میآید. "درس یاد بگیر! یک جوری درس بخوان که صهیونیستها ناراحت نشوند." این کجایش بد است؟ "تندروید!" "و نمیدانم اینها حرفای سیاسی و منبر سیاسی نکنید!" "و اینها حرفهای جناحیه!"
اگر جناحبندیتان این است که ما به صهیونیستها بگوییم بالای چشمت ابروست، به تیم شما بر میخورد. ای هزار لعن و نفرین به آن تیم شما و خودتان و صهیونیستها، همه با هم! اینجوری جناحبندی کردید که من مثلاً از شیطان بد بگویم، بگوید: "توهین نکن!" چشمش را آورده تو جبهه، بعد طرف دزد بود برگشت گفت: "دزد باباته، دزد خودتی!" صاحبش خودش را نشان میدهد. به صهیونیستها حرف میزنیم، شما چرا ناراحت میشوید؟ قول و قراری با همدیگر داریم؟ تعهدی با همدیگر داریم؟ بعد وعیدی با همدیگر داریم؟
لااقلش این است که با این مدل پیشرفتن، شما به ظهور امام زمان نمیرسی. این دیگر اقل داستان است. این دو تا مدل است: اگر میخواهی با آن داستان برسی و روبروی این داستان بایستی، این مدل حاکمیت جهانی، نظم نوین جهانی، تعابیر این شکلی خروجیاش میشود ظهور منجی آنها، نه ظهور منجی شما با نماز سهشنبه و نمیدانم دعای چهارشنبه و صبح نمیدانم پنجشنبه جمکران رفتن و اینها. امام زمان را برای اینکه ارتباطات خودت را با امام زمان حفظ کنی، اینها خوب است، لازم است، ضروری است، حتمی است. قطعاً لازم است توسل به امام زمان، یاد به امام زمان، یاد امام زمان. ولی با اینها ظهور نمیکند. تو باید شاخ این غول را بشکنی. بابا، اینها درگیر شیء.
باید دست و بال اینها را کوتاه کنی. گفتند: "آقا، یک حدیث بخوان! یک چیزی مثلاً یاد بگیریم، یک وظیفهای!" من حدیث نمیخوانم برایتان، آیه قرآن میخوانم. قبل از اینکه بروم سراغ آیه قرآن، این را فقط بهتان بگویم: این شرکت والت دیزنی را که شما به اسم چی میشناسید؟ این شرکت را بفرمایید. برنامههای کودک، کارتونها را اینها میسازند و چیزهای سرگرمکننده برای بچهها را اینها میسازند. حالا مفصل در مورد شرکت والت دیزنی... این به آقای آیزنر سال ۱۹۸۴ میلادی واگذار شده. آیزنر یهودی شفاف و یک صهیونیست واضح. از سال ۱۹۸۴ تا امروز صهیونیستها دارند برای بچههای شما کارتون میسازند. بچههای شما صبح تا شب کارتونهایی را که یهودیها ساختند، دارند میبینند. خب، امام زمان شما را معرفی میکند به بچههای شما؟ چی تربیت میکند تو این کارتونها؟
و نکته جالبش این است که اتفاقاً قبل از اینها، قبل آیزنر، دغدغه روسای والت دیزنی فقط سرگرمی بود. به آیزنر که رسید اتفاقا دقیقاً انگیزههای سیاسی آمد وسط، مضامین جنسی آمد وسط، ترویج همجنسگرایی آمد وسط. تا جایی که این شرکت والت دیزنی، حالا ببینید اینها چقدر چیزهای عجیبی است. اگر دیدید سر خیابان کسی دارد دزدی میکند، یک وقت کمکش نکنیدها! صهیونیستها دارند چاق میشوند! اشکال ندارد! "آن چه دینی است؟ چه عقلیهای است؟"
این شرکت والت دیزنی نمایشگاه هزاره را وقتی برگزار شد در ایالت فلوریدا، بیتالمقدس را همین شهر قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی کرد. این نمایشگاهی که برگزار شد ۸ میلیون دلار هزینه این نمایشگاه بود. درصد بسیار بالایش را خود اسرائیلیها شریک والت دیزنی شدند برای برگزاری نمایشگاه. این یک قلمش. مشارکت مالزی با خود اسرائیل، یعنی شما محصولات اینها را که میخری، رسماً داری اسرائیل را تقویت میکنی. "نباید به بچهها چی نشان بدهیم؟" خب، نکتهاش همین است دیگر. این تقابل. کار برای امام زمان میخواهی بکنی؟ بچهات را از دست یهودیها لااقل نجات بده. یاد بگیر کار تیمی را. ببین چه شکلی پشت هماند. کجا سرمایهگذاری کردند. ببین نگاههای بلندمدتشان را، برنامهریزیهای ۵۰ ساله، ۶۰ ساله، ۱۰۰ سالهشان را. رفته آقا گفته من باید بچههای شماها را... یک برنامهریزی بلندمدت کرده، خرج کرده، کار کرده. خب الان برنامه ماها برای بچههای خودمان چیست؟ چکار کردیم؟ اعمال مربوط به امام زمان، اینها جز توسلات... کدام روزه؟ کاری بکنیم؟ "دعای سهشنبه است؟ این نماز چهارشنبه امام زمان؟" اینها نبودها. مهدی!
حالا بحث را رفتیم توی ابعاد سیاسی. عزیزان هم بردندش توی ابعاد سیاسی. سؤالاتی است که جوابش، جواب... نکته این است: ما اینها را اصلاً به عنوان اعمال مقدمهساز ظهور و اعمال تمدنساز نگاه نمیکنیم. وظیفه خودمان نمیدانیم. از مجموعههایی که دارند خالصانه، مخلصانه کار فرهنگی میکنند، حمایت کنید. خرج کنیم، پول بدهیم. چرا مجلس باشد؟ مثلاً عید بیعت با امام زمان شرکت میکند، حمایت کرد. نگاه ما نیست. جز منطق ما نیست. اینها را دخیل نمیبینیم در ظهور امام زمان. تضعیف جبهه یهود را جز مناسک آخرالزمانی و وظایف منتظرانه خودمان تعریف نکردیم. نمیدانیم. اتفاقاً خیلی وقتها این مناسک فردی را که مراعات میکنیم، خود همین رفتارها ممکن است مورد تأیید آنها باشد. اصلاً همین را میخواهد. دیدید شما ایام محرم یک هیئتی را در یک شهری که اسم نمیآورم، پیج اسرائیل هیئت اینها را تبلیغ کرد. پیج اسرائیل، اسرائیل به زبان فارسی در اینستاگرام سینهزنی، مداحی، جلسه یک شهری در مرکز ایران، کار نداریم کجا بود، جلسهشان را تبلیغ کرد. برای امام حسین رفتیم! بابا، هیئت میروی، یهودیها خوششان میآید! "هیئت داریم اینجوری کف میزند. آفرین! هیئت به این میگویند! مداحی به این میگویند! جلسه به این میگویند! روضه به این میگویند! سخنرانی به این میگویند!"
لذا قرآن فرمود که باید کاری بکنی: "لیغیظ به الکفار." غیظ کفار در بیاید. این اگر باشد عمل صالح من، درس پس میدهم خدمت اساتیدمان، حاج آقای عبدالله، آقای دکتر آیتی و بقیه اساتید و عزیزان و بزرگواران. فرمود: "آن کاری که صدای کفار را در بیاورد، آن عمل صالح است." "یک کار خوبی بگویید، کار خیر یاد بگیریم در نسبت با امام زمان." یک کاری بکن.
آیه قرآن بخوانم برایت، در سوره مبارکه ممتحنه آیه ۱۳ میفرماید: یا ایها الذین آمنوا. آیه قرآن است، حدیث هم نیست، آیه قرآن است، دستور خدای متعال است: "لا تتولوا قومًا غضب الله علیهم." به ولایت نگیرید قومی را که خدا برشان غضب کرده. "قد یئسوا من الآخره کما یئس الکفار من اصحاب القبور." اینها از آخرت ناامیدند، همانطور که کفار از اصحاب قبور ناامیدند. قومی که خدا به آنها غضب کرده کیان؟ که خدای متعال دستور داد اینها را به ولایت نگیرید.
برایتان از المیزان بخوانم، جلد ۱۹ صفحه ۲۴۳. میدانید که ما در هر نماز دو بار واجب است این جمله را بگوییم: "اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین." روزی ده بار واجب است این را بگوییم. لااقل، لااقل روزی ده بار واجب است. "مغضوب علیهم" کیان؟ علامه طباطبایی: "المراد بهم الیهود." "المغضوب علیهم" منظور از "المغضوب علیهم" یهود است. و "قد تکرر فی کلامه تعالی فیهم." خیلی جاها خدا در قرآن در مورد اینها گفته: "اینها مغضوب علیهماند." که یکیش را میآورد، آیه ۶۱ سوره بقره است: "و باءوا بغضب من الله." و "یشهد بذالک ذیل الایه فان الظاهر إن المراد بالقوم غیر الکفار." بعد میآورد بر اینکه چرا بحث اینکه از آخرت ناامیدند و اینها که جای دیگری علامه اشاره میکند به اینکه این تورات تحریف شده است. نکته جالبی هم هست، میفرماید: "این توراتی که تحریف شده، یک کلمه درش در مورد آخرت حرفی نیست. یک کلمه." اگر هم باشد، همان جمله معروف یهودیهاست که: "لن تمسّنا النار الا ایامًا معدودات." جهنمی نیستیم. "اگر هم باشیم که ما را نمیسوزاند." "نحن ابناء الله." ما بچههای خداییم. متن تلمود خواندم برایت. دین تعریف آخرت، ترویج آخرت، اُنس با آخرت، تشویق به آخرت. این چه دینی است که یک... اینها "کالکفار من اصحاب القبور."
این یک آیه. پس ما در هر نماز داریم از خدا میخواهیم که خط ما را از خط یهودیها جدا کن. که در روایت فرمود: "مغضوب علیهم، یهودیاناند و نصارا هم ضالیناند." ببینید این آیات را تا به حال این شکلی خواندیم یا نه؟ خیلی آیات جالبی است؛ دقیقاً هم آیات آخرالزمانی است. اصلاً خیلی عجیب، یعنی هنری است واقعاً. چه شکلی میشود در مورد امام زمان و ظهور صحبت کرد که یک کلمه حرف از یهود و صهیونیست... تو جایزه داد به این آدم! خیلی هنرمندانه است. یک مهارتی است واقعاً.
من آیات قرآنش را میخواهم برایتان بخوانم، از سوره مبارکه مائده که بحثش را از تفسیر المیزان هم آوردم. ولی چون وقت نیست دیگر کامل متن المیزانش را نمیتوانم برایتان بخوانم. سوره مبارکه مائده آخرین سورهای است که بر پیغمبر نازل شد. مهمترین مفاهیم هم در این سوره است. آیات مربوط به ولایت امیرالمومنین در سوره مبارکه مائده است. آیه غدیر در سوره مبارکه مائده است. حتی در بحثهای فقهی علما میگویند هم بین اهل سنت این جمله معروف است و هم بین شیعه که اگر مثلاً در مورد یک آیهای، یک آیه، یک بحث فقهی گفته؛ خصوصاً در مورد آیه وضو این را داریم. نکاتی است که دانستنش جالب است. بدانید، قشنگ است. اینها اگر ما یک مسئله فقهی در قرآن داشتیم، شک کردیم که نکند در بعدها این حکم نسخ شده، چکار کنیم؟ شیعه و سنی متفقاند بر این جمله که اگر در سوره مبارکه مائده آمده، دیگر حرف از نسخ نمیشود. چون آخرین سوره است. این است که مثلاً بحث وضو هم در این سوره آمد که چون اینجا آمده، دیگر حرف از این نمیشود زد که شاید بعدها وضو عوض شده. چون بعضیها گفتند که شاید بعدها این وضویی که الان مسلمین، بعضیها اهل سنت اینجوری میگیرند، به دلیل دیگری که نسخ شده. آخرین سوره است. اصلیترین حرفهای قرآن، از جهتی در سوره مبارکه مائده است.
عزیزان توجه داشته باشید، در سوره مبارکه مائده بخش مهمی از آیات در مورد ولایت است. فرصت بشود میخواهم برایتان سریع بخوانم. این یادگاری باشد انشاءالله. انشاءالله ببینیم بعدها عوض بشود فضای سخنرانیهای مهدویمان، حرف از امام زمانمان. اینها، اینها معارف قرآن است. این رنگ و بو را انشاءالله ببینیم کم کم.
یک بخش عمدهای از آیات سوره مبارکه مائده، بحث از یهود و نصارا است. یک داستانی است در مورد قضیه تازیانه و سنگسار و اینها که یهودیها آمدند از پیغمبر پرسیدند. بعد گفتند که اگر پیغمبر گفت تازیانه، حرفش را گوش بدهید. اگر گفت سنگسار، گوش ندهید. داستان مفصلی دارد. پیغمبر هم گفت سنگسار. اینها گوش ندادند. بعد، بعداً ارجاع دادند به اینکه بروید در خود تورات بخوانید. اتفاقاً آن کسانی که عالم به تورات بودند، تصدیق کردند که این مسئله حکمش دقیقاً در تورات همین سنگسار است. "کتمان میکنید؟ اصلاً برای چی وقتی مسئله را خودتان اینقدر واضح میدانید، این شکلی بازی در میآورید با پیغمبر؟ چرا این همه چیز دیگر هم که بهتان رسیده لو نمیدهید؟ چرا همه چی را کتمان کردید؟" یک بحث این شکلی مطرح میکند خطاب به یهودیها و داستان تورات: "انا انزلنا التوریة فیها هدی و نور" آیه ۴۴. "یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا" تا ادامه. میآید این آیات که میفرماید که ما قرآن هم به تو دادیم. قبلاً تورات بود. انجیل هم که آمد، همان تکمیل تورات بود. "کتابی که به تو دادیم تکمیل تورات و انجیل است و مهیمن است لما بین یدیه من الکتاب و مهیمن علیه." "فاحکم بینهم بما انزل الله."
تعاریف اینجا است که خیلی جای بحث و گفتگو دارد که چون وقت کم است بهش نمیپردازم.
میآید جلوتر آیات، خدمت شما عرض کنم که ۵۱ به بعد. اینها را با دقت گوش بدهید. ای کاش فرصت بود من فقط مثلاً یک هفته هر شب متن المیزان را برایتان در این آیات میخواندم. غوغا کرده علامه طباطبایی، غوغا کرده. فرصت بشود عرض میکنم.
آیه ۵۱ به عنوان دستور دین، به عنوان دستور خدا. آقا، حرف خدا با حرف امام زمان، حرف قرآن با امام زمان یکی است. تأکید داشتند رضوان الله علیه که هر کس دستش از امام زمان کوتاه است، دستش که از قرآن کوتاه نیست. دستورات امام زمان در سوره مائده، آخرین سوره، در فضای آیاتی که وسط آخرهای این آیات میرسد به ولایت امیرالمومنین، آیات معروفی که همه بلدیم که آن کسی که در رکوع انگشتر بخشید، او ولی شماست. خب، بعد چی گفته این آیه؟ بعد کدام مطلب بوده؟ اینجا را میدانیم: "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا و الذین یؤتون الزکاه." همه بلدیم این آیه در مورد امیرالمومنین. ولی شما فقط خدا، پیغمبر و آن کسی که در رکوع زکات داد. چرا گفت؟ قبلش دارد میگوید: "ببین، یک یهود و نصارا هستند." "یا ایها الذین آمنوا" آیه ۵۱. "لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء." یک وقت نروی تو ولایت یهود و نصارا. ولی شما فقط خدا، پیغمبر و آنهاییاند که انفاق کردند. اصلاً تعریف از ولایت امیرالمومنین و اهل بیت تو این فضاست. یا تو ولایت یهود و نصارا، یا تو ولایت اهل بیت! خیلی هنرمندی میخواهد آدم ولایت اهل بیت را معرفی کند، روبرویش چی است؟ صهیونیست نباشد!
حالا بخوانید آیات را: "تو ولایت یهود و نصارا نروید." علامه طباطبایی مفصل بحث میکند این ولایت یعنی چه در جلد ۵ المیزان از صفحه ۲۳۹ به بعد. نکات بینظیر. مراجعه کنید، بخوانید این تفسیر این آیات. میفرماید که اینجا این ولایتی که مطرح است، منظور رابطه اقتصادی و تعهد به پیمانها اینها نیست. منظور شیفتگی و دلبستگی است. یک جوری با اینها رو هم بریزید که کم کم از اینها خوشتان بیاید و این زمینهای بشود که کم کم از اینها حرف گوش بدهید. اینها سوار بشوند، دیکته کنند، دستور بدهند. همانی که عرض کردم سند ۲۰۳۰. تو آن مدلی به خودش جرأت بدهد به شما دیکته کند: "وظیفهات است که اجرا کنی، اجرا نکنی، تحریمت میکنم، میاندازمت بیرون، میکشمت!"
تازه علامه میبرد. نه در آن حد شدیدش که شما عبد محض بشوی، همین حد خفی، کشش پیدا کنید. این چیزی است که قرآن نهی کرده ازش. ولایت یهود و نصارا است. این ولایت روبروی ولایت اهل بیت نه تنها روبروی ولایت اهل بیت است، در ادامه علامه بر اساس آیه ارتداد که بعد این آیات است، میفرماید: "من یرتدرتدّ منکم عن دینه." بعد اینها آمده. آقا! چقدر این معارف غریب است؟ چند بار این حرفها را شنیدیم؟ اینجا دستور میدهد ولایت یهود و نصارا نداشته باشید. بعدش میگوید: "هر کدام از شماها که مرتد شدید." این آیه معروف است که باز این هم همه بلدیم: "فسوف یاتی الله بقوم یحبهم و یحبونه." اگر مرتد شدید، من یک جماعتی را جای شما میآورم که اینها خدا را دوست دارند، خدا اینها را دوست دارد: "اذله علی الکافرین، اعزه علی المؤمنین." نسبت به کفار عزیزند، نسبت به مؤمنین ذلیلاند. "در راه خدا از ملامتی نمیترسند." من اینها را جای شما میآورم. علامه طباطبایی میفرماید: "این ارتدادی که دارد میگوید منظورش چیست؟" منظورش این نیست که از دین بیدین بشوی، کفر بگویی. منظورش این است که کم کم از محبت به اهل بیت، به خدا و پیغمبر و حرف شنیدن از اینها، بکشی به سمت محبت... ارتداد. اصلاً اینها مرتدند. "سرباز امام زمان بشوی؟ تو مرتد از امام زمانی!" این نص قرآن است. اصلاً حدیث بخوان! قرآن دارد میگوید تعریف قرآن است.
من بخوانم برایتان. "بعضهم اولیاء بعض." اینها شما را به خودشان راه نمیدهند. علامه خیلی نکات قشنگی میگوید. میفرماید که اولاً اینها شیفته همدیگرند. کسی که هم مسلک اینها باشد را دوست دارند. این یک معنی.
دوم: میفرماید شما ممکن است فکر کنید که اگر سمت اینها کشیدید، بعضی از اینها را سپر کنید در برابر بعضی دیگر. "آمریکا آمد بیرون اشکال ندارد. ما با اروپا میرویم، میزنیم تو دهن آمریکا!" بعد شرش گرم ۴+۱ میرویم. حالا دوستانم اینجا پرسیدهاند که سؤالاتی در این زمینه دارند. این معنایش چیست؟ معنایش این است که آقا من میروم تفرقه میاندازم بین اینها.
طرف انتخابات میگفتش که ما مثلاً رفتیم. آقای بایدن میخواست دوباره برگردد. "یکی اسرائیل نگذاشته، یکی قانون راهبردی مجلس." معنایش چیست؟ یعنی ما رفتیم نفوذ کردیم. آمریکا را انداختیم به جان اسرائیل. آمریکا! این دروغ شاخدار محض است. هر چقدر تو سوسه بیایی پیش اینها دم تکان بدهی، آخرش به تو چیزی نمیدهم. مگر اینکه طبق آن آیه دیگر: "حتی تتبع ملتهم. لن ترضی عنک الیهود ولا النصاری." تازه آنجا هم نگفته از خودشان میدانند. گفته چی؟ گفته راضی میشوند ازت، نوکر. راضی میشوند. راضی نمیشوند: "حتی تتبع ملتهم تا دنبال اعتقادات." بعدش هم که راضی شدند، به این معنا نیست که تو را بین خودشان راه بدهند.
بعد چی میفرماید: "و من یتوله منکم فانه منهم." هرکس از شماها تمایل قلبی و محبت پیدا کند به اینها، من دیگر در جبهه ولایت الهی این را تفسیر نمیکنم. خدا دارد میگوید، آیه ۵ سوره مائده. هر کسی که تمایل به آنها دارد، من میگویم این هم صهیونیست است. هر کسی که حفظ منافع میکند، من میگویم این هم صهیونیست است. شمشیر دست بگیریم همه اینها را قتل عام کنیم؟ مسئولیت ندهیم. تدبیر معیشت ۹۰ میلیون شیعه در جهت ظهور امام زمان. دست اینها نسپاریم. اقلش این است.
طرف توی فتنه صهیونیستی که سردمدار این فتنه اینترنشنال بوده که الان روسای اینترنشنال همین الان تو اسرائیلاند، از آنجا دارند برنامه پخش میکنند. این پسره زراعتی، آن یکیهاشان رسم، اینها نشستهاند ایام ۱۴۰۰ با نتانیاهو مصاحبه کردند در حمایت از زیرزمینیها. اینترنشنال اصلاً دیگر، نه اینکه خودش صهیونیست است، یک فتنه راه انداخته تو این مملکت سال ۱۴۰۰. بعضیها هم پشت بندش آمدند. طرف الان وزیر شده است. ۱۴۰۰ یک جنبش پاکه؟ این جنبش صهیونیستی. الان وزارتخانه دادهاند دستش. "وفاق ملی." رد نشدیم. بندگان خدا ناراحت نشوند که به هر حال مطرح کردند، گفتند که: "صهیونیستاند و فلان و اینها."
مجلس خبرگان که انقلابی است، مگر این آقایان تأیید نکرده؟ چرا یهودی و انگلیسی و غیره تأیید مجلس خبرگان رهبر انتخاب میکند، رئیس جمهور تأیید نمیکند. بعدش هم ممکن است افرادی از مجلس خبرگان... خب اگر این است واقعاً نکته بعدی. رئیس جمهور شده. حالا ما مملکت را میخواهیم حفظ بکنیم، حمایت میکنیم. مگر خود ما حمایت نمیکنیم؟ حمایت کردن معنایش این نیست که یا باید ۱۰۰ درصد مؤمن یا ۱۰۰ درصد کافر. نه، به عنوان اینکه این رئیس این مملکت است، رئیسالوزراست، حفظ کیان ملی ما در گرو حمایت از این آغاز امور مملکت دست اینهاست، امنیت ما دست اینهاست، بودجه مملکت دست اینهاست. ما حمایت میکنیم. اگر لازم هر کاری هم که لازم باشد انجام میدهیم. همانطور که امیرالمومنین در حمایت از حاکمیت خلفا، حتی بچههایش را فرستاد، حسن و حسین را فرستاد به میدان جنگ. قضیه حمایت و تأیید. هر دو هم اینور حمایتهای امیرالمومنین از خلیفه سوم را ببینید، تعابیر تندی که امیرالمومنین در مورد همهشان دارد! این بسته نگاه کردن. اگر اینطوری است چرا اصلاً...
یک نکته همین است که ما باید یک قدرت تحلیل این شکلی پیدا کنیم. سیاه و سفیدی میبینیم. همین حکایت از این دارد که آن نگاه... گلایه دارم از یک بازیکنی از تیممان که این مثلاً وقتی توپ میآید دفاع کند. یعنی اینکه میگویی منظورت این است که این مال تیم حریف است؟ نه آقا، تیم خودمان است، ولی کارهایش باعث میشود که تیم حریف هی به ما گل بزند. یک وقتهایی اینقدر این حجم اشتباهات زیاد میشود که آدم واقعاً شک میکند. گل بخوریم، یک خرابکاری میکنیم. این طبیعی باشد. بحث ما اصلاً بحث تحلیل نیست. اینها رسماً ادعاهای بعضی حضرات دارند. سوابقی دارند که اصلاً اینها را فضاهای امنیتی قضیه اصلاً نمیخواهم بشوم. سوابقی که بعضیها دارند. طرف چندین سفر به انگلیس داشته، مهر نمیخورده پاسپورتش به انگلیس. ۲۰ سال دکترایش طول کشیده که از انگلیس دکترا بگیرد. ۲۰ سال انگلیس رفت و آمد داشته. هنوز زبان انگلیسی، سطح ابتدایی بلد نیست صحبت بکند. فکر کنیم نه! معنایش این است که همهاش مشغول درس بوده. وقت پیدا نکرده حتی انگلیسی یاد بگیرد. اینقدر مشغول درس. وقت پیدا نکرده پاسپورتش را مهر کند! بنده خدا فقط درس. "پاسپورت!" میگفت "درسهایم مانده!" "پاسپورت!" نه دیگر، این حجم از حماقت هم واقعاً روا نیست که مؤمن داشته باشد در تحلیل مسائل.
میفرماید: "ان الله لا یهدی القوم الظالمین." علامه میفرماید که اینها را ملحق به آنها میکند. میگوید: "اینهایی که تمایل قلبی پیدا میکنند." بعد تازه یهود و نصارا، این نکته را هم بگویم: "نصارا را هم آوردهها!" توجه دارید که مطلب ما اصلاً وارد این نصارا نشدیم. ما تهش گفتیم یهود، صهیونیست، مسیحیان، مسیحی صهیونیسم. فضا بردیم تو صهیونیستهایش. ما میگوییم لااقل اطاعت صهیونیستها را نکنید. قرآن که اصلاً برده تو دایره وسیع یهود و نصارا. همهشان. با اینکه نصارا را هم "شستهتر از یهود" میداند، در این حال آخرش میگوید به اینها حق نداری تمایل قلبی داشته باشی، کشش داشته باشی که بخواهی منافعی از اینها را تأمین بکنیم.
بعد میفرماید: آیه بعدی میفرماید که: "فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ" یک تعبیر قرآن میآورد که این شاهکار است. کسانی که در دلشان بیماری است، آن کسانی که تمایل به جریان یهود و نصارا دارند، قرآن میفرماید: "بیماردلاناند." علامه بحث مفصلی هم جاهای دیگر دارد. هم در سوره احزاب دارد، هم اینجا دارد. در مورد اینکه این بیماردلان کیاناند؟ بعضی جاها اینها را قرآن ملحق به منافقین کرده است، ولی یک دز پایینتر از منافقین. ولی کارکردشان آخرش همین است که اینها این بیماردلان آخر باعث میشوند که آن ولایت کفار شکل میگیرد و سوار میشود. آخرش به نفع آنها حرکت. اینها کنش اینها آخرش به نفع آنها تمام میشود.
میفرماید که: "اینهایی که تمایل دارند، غش میکنند به سمت یهود و نصارا، خوششان میآید." دیگر بعضی اینوریها مثلاً مینشستند، اخمو؛ ولی مثلاً با نخستوزیر غش میکردند از اینکه با یک ابرقدرت دارند صحبت میکنند، از نزدیک دارند میبینندش. ولایت عزت و اقتدار مسلمانی خودتان. نماینده ۹۰ میلیون مسلمان، ۶۰، ۷۰، ۸۰ میلیون شیعه. میگوید که توجیه میآورند وقتی بهشان میگویی که چرا غش میکنی به سمت یهود و نصارا؟ "فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ." سرعت دارند به سمت اینها، جلب نظر اینها، جلب حمایت اینها، جلب تأیید اینها، ارتباط با اینها، گفتگو با اینها، با هم سر یک میز بنشینیم، با هم ارتباط داشته باشیم، به هم ایمیل بدهیم، با هم خوب باشیم، با هم رفیق باشیم. توجیه برای اینکه دهن جبهه مؤمنین را ببندند. "یَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ." میگویند: "ما نمیخواهیم تنشزدایی بکنیم، میخواهیم تنشزدایی بکنیم." این که اینقدر میبینی با اینها خوبیم. المیزان است، ۶۰ سال پیش، ۷۰ سال پیش نوشته علامه طباطبایی. علامه طباطبایی نه اصلاحطلب بوده، نه اصولگرا بوده، سال ۶۰ از دنیا رفت. آن یکی دو سال آخر هم بیماری داشت. در جریان ماجراها نیست که مثلاً بگوییم اینها را دید و بد نوشت. نه، متن قرآن دارد میگوید: "اینها میگویند که ما میخواهیم تنشزدایی بکنیم، دعوا را." بله. "چهار روز دیگر که جبهه مؤمنین پیروز بشود، فی انفسهم نادمین." این بابت آن چیزهایی که تو باطن پنهان کردند، پشیمان میشوند. "بالله و جدید ایمان." آن روز که جبهه مؤمنین پیروز میشود، مؤمنین برمیگردند به این بیماردلان میگویند که: "مگر نمیگفتی ما با این یهود و نصارا بستیم؟ اینها از ما حمایت؟ پس چرا تو این دوران ازت حمایت نکردند؟ چرا پشتت را خالی کردند؟" "حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ." همه آن اعمال به ظاهر مسلمانانهای هم که اینها داشتند نابود شد. "فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ." خسارتزده شدند.
"یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه" هر کدام از شما که این مدلی بشوید که من به این میگویم مرتد. میگذارمتان کنار، یک جماعت دیگری را میآورم پای کار. این ولایت اولین ویژگیشان هم این است که اینها محبتشان به خداست. اینها عظمت را در خدا میبینند، نه در کدخدا، قدرتهای جهانی. اینها خدا را همهکاره میدانند، نه آنها. پیش خدا کرنش میکنند. این ویژگی اول. به خاطر همین ویژگی: "یحبونه و یحبونهم." هم خدا دوستشان دارد، هم اینها خدا را دوست دارند. "ازلّه علی المومنین"، به مومنین که میرسند ذلیلاند. "افتادن" دارد یا ندارد؟ دیگر حالا به هر حال مومن است دیگر. "بابا!" میگوید: "اگه مرتد شدید، یکیو میآورم که ازلّه علی المومنین باشد." یعنی آن ازلّه علی المومنین. "نه، بازم انقلابیایه! خیلی خدایی داری تندروی میکنیها!" میگوید: "من مسلمان میدانم، نمیگویم از دایره اسلامی خارجش کن." بها نده تو جامعه اسلامی. به این، ارزشگذاری برای این آدم نکن. برای این منطق و مرام نکن. هرچی خندهها و لبخندها و خوش و بش و صمیمیتشون است، مال دشمنان و بیدینان و کفار و اینهاست. به اینوریها که میرسند داد و بیداد! "شما طالبانید! باید بمیرید! اعدامتون باید بکنیم!" خیلی عجیب است واقعاً. یعنی آدم شاخ در میآورد! ولی اینقدر مسائل گرفتار این فضا جناحبندیهای سیاسی شده که هرچی که میگویی، "مسخ شدیم ماها!" به قول یکی از رفقا: "این همه وسایل عیان واضح دارد مطرح میشود." "جناببندی سیاسی!" "اینها دعوای سیاسی!" "جناببندیتون این شکلیه؟" "آره، ما واقعاً دعوا داریم."
"اعزه علی الکافرین." ویژگی دومش این است که در برابر کافرین عزیزاند. اینها را در برابر کیا دارد معرفی میکند؟ آنهایی که تحت ولایت یهود و نصارایند. "یجاهدون فی سبیل الله." جهاد در راه خدا میکنند. "ولا یخافون لومه لائم." از ملامت اینها شاخصههای بودن در ولایت خدا و رسول است. اینها آدمهاییاند که میتوانند تو تیم امام زمان باشند. اینها مقدمهساز ظهورند. اینها اصلاً تو این سایدند. این طرف داستانند. اگر اینجوری نیستند، آن ور شیر کاکائو برای امام زمان پخش کن! کفار هم بعضی کارهای خوب میکنند، خدا میپذیرد ازش. "کفار" به معنای کفار هم که میگوییم، فکر میکنم مثلاً کافر حربی که قتلش واجب است، نه، دایره کفار وسیع است. "ذالک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم."
بعد میرود آیه بعدی: "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا." "ولیتون اونا نیستند، اینها ولیتونند. خدا، پیغمبر، اونایی که در رکوع زکات میدهند." "و من یتول الله و رسوله و الذین آمنوا." اونی که ولایت خدا، پیغمبر و اینهایی که در رکوع زکات میدهند را قبول کرده، "فان حزب الله هم الغالبون." اینها، این دو تا ساید را ندیدید توی این آیات؟! در آنجا حزبالله، اینها حزب الشیطان. گفت: "متمایلین به یهود و نصارا، یا در حزباللهی، یا متمایل به یهود و نصارایی." اصلاً خارج از حزباللهی، در حزب شیطانی. ارتداد تعریف کرد این را. ارتداد از ولایت خدا و رسول.
من چطور بیایم بگویم مثلاً آقا، مثلاً هفتهای یک بار برای امام زمان مثلاً گل مثلاً بگی تو خیابان پخش کن. به چشم یک مناسک مهدوی را نگاه کنم، تفسیر کنم. ولی موضع داشتن در برابر یهود و نصارا را بگویم، "حالا به هر حال این نگاه نظرش این است، نظرش این است." مثل اینکه مثلاً استاد دانشگاه به شما بگوید: "آقا، من هرچی که منفی در منفی بود، منفی حساب کردم." "آقا، منفی در منفی مثبت میشود!" "نظر من این است منفی در منفی منفی میشود. نظر من این است." نظرت برای خودت محترم است. اگر در کوزهای جایی خواستی گذاشتی آبش را بخوری. ولی من سازه به این مهندس نمیدهم برای ملت بسازد. اتوبان مثلاً با این سطح فهم. بله، فهمت این است، محترم است. ما اعدام نمیکنیم، زندان هم نمیاندازیم. ولی وزیر مملکت اسلامی. بابا، رهبری فرمود: "از بن دندان معتقد به این نظام باشند. از بن دندان."
یک لشکری از براندازان دارد هی به این دولت اضافه میشود. لازم بوده؟ یعنی اصلاً استعلام نگرفتهاند. این ۱۴۰۰ کدام ور بوده؟ "نه آقا، موضع نگرفته علیه..." خوبیش این است که وفاق ملی الحمدلله این برکت را دارد که هر اتفاقی که... همه با هم سادهلوحی است. مومن کیسه اینجور فریب نمیخورد. "فان حزب الله هم الغالبون."
بعد دیگر آیات بعدی که باز اینها هم آیاتی است که مرتبط با همین فضا هست که دیگر وقتمان اجازه نمیدهد. به آیه ۶۰ که میرسد، میفرماید: "قُل هَل أُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِن ذَلِكَ مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ مَن لَعَنَهُ..." که این همون دوباره بحث یهود است که اینها مغضوب علیهم و طاغوتاند. اینها عبد طاغوتاند. این تفسیری است که قرآن از این جناحبندی دارد.
عذرخواهی میکنم بابت طول کشیدن بحث. احیاناً عزیزان خسته شدند. حرارت بحث بالا بود و قطعاً ترکشهایی بعداً خواهیم داشت. پیامهایی که بعد از جلسه میآید حتماً خواندنی خواهد بود. ولی من فردا شب دیگر به این سؤالات جواب نخواهم داد. این را از الان بگویم که فکر نکنید عقبنشینی کردیم. فردا شب بحث شبهای گذشته را انشاءالله تکمیل و تمام خواهیم کرد.
**دعا:**
خدایا به فضل و کرمت در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما.
ما را حزب خودت که حزب در برابر یهود و نصارا و طاغوت است، مستقر بفرما.
به فضل و کرمت، حزب طاغوت و حزب یهود و نصارا را روز به روز ضعیفتر و ذلیلتر قرارشان بده.
خدایا به فضل و کرمت ما را با دشمنان خودت و راهکارها و ترفندهایشان آشنا بفرما.
ما را بر مسیر حق و حقیقت ثابتقدم قرار بده.
رهبر عزیز انقلاب، سایه شریفشان را تا روز ظهور امام زمان بر سر ما مستدام بدار.
اموات علما، شهدا، فقها، امام راحل را از سفره بابرکت اهل بیت متنعمشان بفرما.
هرچه گفتیم و صلاح ما بود، هرچه... فاتحه.
در حال بارگذاری نظرات...