این جلسات یک روایت پرکشش از تاریخ و آینده را ترسیم میکنند؛ از ورود اهلبیت(ع) به شام و فتنههای بنیامیه تا نقشههای صهیونیسم و آرماگدون . در ادامه، جایگاه شام و بیتالمقدس در روایات آخرالزمانی و پیوند آن با مقاومت امروز ملتها تحلیل میشود . نقش ایرانیان بهعنوان «قوم سلمان» و فرماندهان سپاه امام زمان(عج) به تصویر کشیده شده و فرهنگ مقاومت بهعنوان رمز بقا معرفی میگردد . پیام پایانی روشن است: تاریخ به پیچ بزرگ خود نزدیک میشود و این امت باید با ایمان، ولایت و جهاد، مسیر ظهور را هموار کند
* کتاب تلمود: مسیح ظهور نخواهد کرد مگر پس از غلبه بر دولت اشرار [6:28]
* ضعیف شدن عملیات اطلاعاتی صهیونیستها در ماه رمضان [12:06]
* گره خوردن تاریخ و زندگی یهود با سحر و جادو [16:28]
* دستور قرآن جهت جلوگیری از موجسواری رسانهای یهود [19:02]
* کتاب تلمود: مسیحیان از نسل شیطان هستند! [25:13]
* نقشه یهود برای تخریب مسجدالاقصی و ساخت معبد سلیمان [28:45]
* نسبت یأجوج و مأجوج به روسیه و ایران توسط صهیونیست [37:42]
* امیرالمؤمنین (علیهالسلام): همه مردم فرزندان حضرت آدم (علیهالسلام) هستند به جز یأجوج و مأجوج [41:14]
📚 معرفی کتاب: هرمجدون و العصر الألفی السعید، محمود النجیری، ترجمه قبس زعفرانی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد. اللهم صل علی و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین.
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.
خوب، جلسه آخر فصلمون است و امشب بحث را، انشاءالله، به یک جایی میرسانیم. بحثی که این شبها داشتیم، خدمت دوستان، منجی را از زاویه معرفی یهود و نصارا (یهودیها و مسیحیها) بررسی کردیم. خصوصاً با قرائت صهیونیستی و ماشیحی که آنها معرفی میکنند، یککمی در موردش گفتگو کردیم. بنا داشتیم بیشتر در مورد این صحبت بکنیم. به هر حال، یک شب بحث به جای دیگری رفت که البته آنجا هم لازم بود، ضروری بود، ولی به هر حال، کمی دیشب از بحثی که داشتیم عرض میکردیم، دور شدیم. لذا امشب باید جور دیشب را هم مقداری بکشیم.
همه اینهایی که گفتیم در مورد حضرت مسیح و قدس، اورشلیم، جنگ جهانی یا به تعبیر خودشان آرماگدون و دجال، یأجوج و مأجوج؛ اینهایی که گفتیم را امشب باید به یک سرانجامی برسانیم. خصوصاً قرائت درست اسلامیاش را باید امشب عرض بکنیم که همه اینهایی که اینها گفتند ما چی میگوییم در مورد تک تک اینها.
اول من چند تا عبارت بخوانم در مورد اینکه این داستان آخرالزمان و آرماگدون در نگاه یهودیها به چه نحوی است. بعدش، انشاءالله، بحث را ببریم به سمت روایات خودمان.
یک کتابی دارد جناب آقای دکتر محمود النجیری. ایشان دکترای تربیت معلم در رشته ادبیات، شاخه ادبیات و زبان عربی است در مصر. دکتر محمود النجیری ایشان کتابی دارد به نام "هر مجدون و العصر الألفی السعید"؛ یعنی آرماگدون و هزاره خوشبختی. این ترجمه شده، دو تا مترجم دارد. یکیش همین خانم زعفرانی است، یکی نمیدانم فکر کنم آقای انصاری نامی، اگر اشتباه نکنم. ترجمه کتاب هست. آرماگدون. کتابش هم موجود است. کتاب خواندنی است، کتاب مفیدی است و مطالب قابل استفادهای دارد.
من یک بخشهایی از این کتاب را عرض بکنم در آغاز بحث. از اینجا برویم به سمت روایات خودمان در مورد آخرالزمان.
میگوید که در تلمود، دیگر ما تلمود میگوییم؛ تلمودِ بیتالمقدس، که بیتالمقدس درست است، دیگر. حالا نگویند بیتالمقدس. فکر میکنم از بیسوادی طرفه که بلد نیست درستش را. لذا غلطش را بگوییم که بدانند بیسواد. دیوانه کرد. درستش را نمیگویم.
در تلمود دارد در مورد پایان جهان، این تعابیر مال تلمود است:
"از زمین، فطیر خواهد رویید."
"لباسهایی پشمی و خوشههای گندمی که دانه هر یک از آنها به اندازه سرگین بزرگ گاوهاست." یعنی هر یک دانه گندم میشود به اندازه سرگین بزرگ گاو.
"در آن زمان حاکمیت به یهود باز خواهد گشت. تمام ملل به خدمت آن مسیح یهودی درخواهند آمد و در مقابل او سر فرود خواهند آورد."
جای دیگر تعبیر دارد که همه ملتها تسلیم یهودیها میشوند. قربانی و هدیه میکنند به یهودیها، به آیین، یا خودشان یهودی میشوند یا تسلیم آیین یهودی میشوند.
"در آن ایام" - حالا بعضی از اینها را شبهای قبل هم یک اشارهای کردیم - "هر یهودی ۲۸۰۰ بنده خواهد داشت." ببینید، هر یهودی ۲۸۰۰ بنده که به او خدمت میکنند و "۳۱۰ خانه خواهد داشت." خیلی خانه دوست دارم، بزرگواران.
"زمین، خانه، اینها، هر یه دانه، هر نفر ۳۱۰ مسکن که بر آنها حاکم خواهد بود."
"اما مسیح ظهور نخواهد کرد، مگر پس از غلبه بر دولت اشرار." یعنی کیا؟ یعنی آنهایی که خارج از دین بنیاسرائیل هستند. که این خوارج، این اشرار، مسیحیها و مسلمانان، در رأسش مسلمانها. در رأس مسلمانها، شیعه دیگر. الان هم بخواهیم تطبیق بدهیم، در رأس همه، همه کلا، ایرانیها. "بزرگترین دشمنان ماشیحاند."
"باید قبل از ظهور ماشیح ما اینها را نابود کنیم."
"ذلت و خواری و بیچارگی بر بنیاسرائیل ادامه خواهد یافت تا اینکه حکومت بیگانگان به فرجام خودش برسد." و "پیش از آنکه یهود کاملاً بر تمام ملل استیلا پیدا کند و حاکم بشود، باید آتش جنگی برافروخته بشود."
تعابیر را ببینید.
"ما به حکومت نمیرسیم، ما یهودیها، مگر اینکه یک آتش جنگی راه بیفتد که طی آن یک سوم جهانیان از بین برود."
حتی گفتند دو سوم یهودیان از بین میروند. اشکال هم ندارد. میروند، دوباره حالا مثلاً برمیگردند. ولی یک سوم دنیا نابود میشود. باید نابود بشود. اصلاً تا نابودش نکنیم...
باید بگوییم آقا جنگ میشود مثلاً قبل ظهور امام زمان که نشود، انشاءالله، حضرت بدون جنگ بیایند. آنها میگویند اصلاً تا این جنگ نشود نمیآید. باید قتل عام بشود تا بیایند.
"یک سوم جهانیان از بین بروند."
"آنگاه یهود هفت سال متوالی مشغول سوزاندن و از بین بردن تجهیزات و دستاوردهای این جنگ خواهند بود."
"در آن زمان، دندانهای دشمنان بنیاسرائیل آنقدر بزرگ میشود که طول هر کدام از آنها به ۲۲ متر میرسد." یعنی دندان، یک پشتش یک بدنی دارد راه میرود. "هر دندان ۲۲ متر."
"دشمنان بنیاسرائیل، یهودیها اعتقاد دارند که باید با ملل دیگر بسیار جنگ کنند و به انتظار آن روز باشند."
قرآن هم روی این مطلب اشاره دارد که من عرض میکنم، انشاءالله برویم بخش دوم بحثمان.
قرآن میگوید اینها عاشق جنگند. ولی نه جنگی که خودشان بجنگند. اینها اصلاً با شماها نمیجنگند "الا فی قری محصنه او من وراء جدر." خیلی سفت و سخت یا پشت دیوار. یهودی جماعت وسط معرکه، بنده خدا، مثل چی میترسد، بخواهد بجنگد.
با جنگ میاندازند، خوششان میآید از جنگ انداختن. یک دلایلی دارد.
بعد میگوید که "به انتظار که مسیح حقیقی و مسیح آنها پیروزی موعود را برایشان محقق کند."
"در آن روز، مسیح هدایای تمام ملل را خواهد پذیرفت." حالا ببینید این یهودیهای پروتستان اونجلیست، طرفدار یهود، مسیحی. گفتم یهودی، گفتم مسیحی. این مسیحیهای این شکلی، این بدبختها که این شکلی دم تکان میدهند برای یهودیها و دنبال اینند که هژمونی و حاکمیت یهودیها را بر دنیا سوار کنند.
آخر نظر یهودیان نسبت به کل مسیحیها چی است؟ بدون تفکیک، خیلی عجیب است.
میگوید که "آن روز، مسیح هدایای تمام ملل را خواهد پذیرفت، ولی هدایای مسیحیان، چون امت یهود در آن روز به اندازهای ثروتمند و غنی است که از هدایای مسیحیها بینیاز است." از هر کی هم قبول کنیم هدیه را، "از این مسیحیها قبول نمیکنیم." اینها دیگر از همه خنثیتر و کثیفترند.
بعد میگوید که "این گنجها، خانههای بسیاری را پر خواهند کرد."
هدف اینها از ظهور، ظهور ماشیح این است. دنبال صلاح و... تو همین کتاب نکات قشنگی است. یک جا نمیبینی مثلاً این را بگویند آقا اخلاق بر دنیا حاکم بشود، معنویت، فضیلت پول. "پولهامون رفته، زمینامونو گرفتن، زمین مال یهوده، ریاست مال ماست، باید برگردد."
یک کلمه هم حرف از آخرت تو تمام کتب مقدسشان نیست. یک کلمه، یک ذره توجه به آخرت و معنویت و قداست و... ابداً.
دنبال چیاند؟ "گنجها بیاید، پولهای دنیا، گنجهای دنیا."
الان هم که به شدت دنبال سحر و جادو و... یک نکته من هی این چند شب میخواستم بگویم، نمیگفتم یا نمیشد بگویم. و اینها که الان دیگر چون شب آخر است، میتوانم فرار کنم. بعد اینقدر دست کسی بهم نمیرسد.
خیلی عجیب است این سیاستگذاریهای یهود. خب، اینها شیطانند و با شیاطین در ارتباطند.
بعضی رفقا امنیتی میگفتند که ما ایام ماه مبارک رمضان که میشود، بسیاری از تحرکات اسرائیلیها ضعیف میشود. چرا؟ چون شیاطینی که برای اینها اطلاعات میآورند، تو غل و زنجیر گرفتار میشوند.
بخش زیادی از عملیاتهای اطلاعاتی اینها را جن و شیطان و اینها... بسیار هم کارشان بند است به این سحر و جادو و اینهاست. و برای شیعه، برای مردم ایران طلسمهای عجیب و غریب. برخی توسط همین اپلیکیشنها است که اصلاً خبر نداری. نامحسوس طلسم میکند.
بعد جالب است تو این وضعیتی که باید بچه مسلمان، بچه شیعه، ۵۰ تا حرز داشته باشد، بلبشو، آمدند یک چیزهایی آوردند. کمترین حرز و سادهترین حرز چیست؟ همین دوام وضو. همین طهارت غسل. آی! کارهای کوچک! این شیاطین مثلاً ناخن کاشته، بدون وضو، بدون غسل.
زندگیمان به هم ریخت. گرفتاری از کجا میآید؟ خود این وضویی که تو میگیری، خودش یک حرز است در برابر شیطان.
همین را هم ازت گرفته. بنده خدا میگوید که "نه، میگویم قبولَت ندارم. دلت پاک باشد. خدا مال همه است. امام رضا ما را اینجوری قبول دارد."
باشد! تو خوبی، راحت باش. کلاً گفت...
به طرف گفتند که آقا اینجوری آب نخور. گفت چرا؟ ما چی میگوییم، او چی میگوید؟ او کجا هست؟
خیلیها نمیدانند. ما نه توهینی داریم، نه تحقیری داریم. خیلیها نمیدانند. الان دیگر، الان که گفتی، آنهایی که نمیدانستند، با این شنیدن دیگر میدانند. خب، از این به بعد چکار میکنند؟ نمیدانم. یا نمیخواهند بداند.
"ما اعصابمان خورد میشود اینها مثلاً..." نه عزیزم، سحر و طلسمی که گرفتارش میشوی تو این زمانه. تو این اوضاع، برنامههای عجیب و غریبی یهودیها خصوصاً در زمینه سحر و طلسم و اینها که من مباحث را...
بدبختی این است که، با اینکه هیچ وقت هم وارد این فضاها نمیشویم، همه ما را به همین عناوین میشناسند. یعنی اینش خیلی خندهدار است که هر جا میرویم، میریزند سرمان که آقا جن، آقا شیطونه، آقا گرفتار شدیم.
جواب هم نمیدهیم. به هیچکس هم پا نمیدهیم. تو سخنرانی هم نمیگوییم.
باز هم ما را به همین عناوین میشناسند. فقط یک دو کلمه بگویم جن! همین برش پیدا میکند. ۶۰ میلیون شنیدند. ۶۰۰ ساعت قرآن میخوانی، روایت میخوانی، هیچکس گوش نداده. همه میگویند آقا آنهایی که گفتی دم انتخابات...
آن داستان هزار نفر تو این سه ماهه ریختند سر ما که آقا آن چی بود؟ سخنرانی دیگر هم بود، نه!
بدبختیهای ماست. لباسمان را بکنیم، از ایران بزنیم برویم. الان همین دو کلمه هم که گفتم، باز شهر میشود برایمان. اساتید و بزرگان، اینها چیست که میگویی؟ بابا ما ۶۰۰ ساعت یک چیزی گفتیم، تهش گفتیم آقای فلانی هم خواب دیده. این خوابه چی بود؟ گفتی حرم امام. ایام انتخابات ۱۰ ساعت سخنرانی کردیم، یک دو دقیقه هم گفتیم آقا یک وقت دیدید اینطور شده. همان دو دقیقه!
به هر حال، این آقا دنبال تعبیر قرآن است. این است که اینها تو خود کاخ سلیمان سحر میکردند. سلیمان بود، کنار دست سلیمان سحر میکردند. آیه ۱۰۲ سوره مبارکه بقره، چون چند بار اشاره کردیم. آیهای است که علامه طباطبایی میفرماید: "یک میلیون و دویست هزار ترجمه فقط دارد این آیه." فقط "یک میلیون و دویست هزار ترجمه دارد، تفسیر نه، ترجمه دارد."
عجیب غریبی میفرماید که: "و اتبعوا ما تتلو الشیاطین علی ملک سلیمان." تو خود ملک سلیمان شیاطین خرابکاری میکردند. آن که سلیمان بود. این یهودیهای تو مُلک سلیمان، پیغمبر طاهر، پاکیزه، متصل به خدا، تو حکومت سلیمان داشتند کثافتکاری میکردند. دیگر ببین الان چه وضعی دارند.
"و ما کفر سلیمان، سلیمان کافر نشد." "ولکن الشیاطین کفروا." آن شیاطین کافر بودند.
بعد میشود مُلک سلیمان باشد، شیاطین هم کافر دور و بر خود سلیمان باشند.
"یعلمون الناس السحر." مردم سحر یاد میدادند. یعنی یهود و سحر. تاریخ اینها با سحر گره خورده. تو خود دست حضرت سلیمان اینها، این بازیها. حضرت موسی پیغمبرشان آمد با همین داستان سحر اینها درگیر شد.
"و ما أنزل علی الملکین ببابل هاروت و ماروت."
"و ما یعلمان من احد حتی یقولا انما نحن فتنة فلا تکفر فیتعلمون منهما ما یفرقون به بین المرء و زوجه."
سیاست قدیمی یهودیها بوده از اول: رابطه زن و شوهر را به هم بریزند. "دراز کشیده آب نخور."
"و ما هم بضارین به من أحد الا بإذن الله و یتعلمون ما یضرهم و لا ینفعهم."
چیزهایی که ضرر داشت برایشان، فایده نداشت، به اینها یاد میداد.
"لبئیس ما شروا به انفسهم لو کانوا یعلمون." و آیات بعدی که باز مرتبط با این است. و جالب است اینجا بحث سحر اینها را گفت، دو تا پایینتر: "یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا."
حیفم میآید این را اشاره نکنم. این قرآن روی چه چیزهایی دست میگذارد توی برخورد با یهودیها. یک کلمه "راعنا."
"راعنا" دو تا معنا دارد. "راعنا" یا از "مراعات" میآید یا از "مرتع."
"اخرج المرعی." چراگاه. علفی که برای چرا.
پیغمبر، پیغمبر که سخنرانی میکرد، اینها یادداشت میکردند. پیغمبر تاکید داشتند که همه باید با دفتر بیایند، همه باید یادداشت کنند، همه هم یادداشت میکردند. بعضیها بودند که این ایام به هر حال بهشان مربوط است. همه این احادیث را. بعد پیغمبر سوزاندند. دفترهایی بود که ملت احادیث پیغمبر... بعضیها جا میافتادند البته، همهشان هم بیسواد نبودند. تعداد زیادی نبودند. باسوادهشان کم بودند. قلم و کاغذشان هم بالاخره سخت بود. قلم، یعنی کاغذشان کتف مثلاً حیوان بود، حالا گوسفند بود، چی. محدود بود، مثل الان نبود که صنعت چاپ و کاغذ و دفترچه یادداشت باشد که نه، کاغذ محدود بود.
"مراعات ما را بکن"، آرامتر.
یهودیها که پدر سوختهترین موجودات این کره خاکی بودند از ازل تا ابد، انشاءالله. اینها که رد میشدند، از اول اینها اینترنشنال، بیبیسی، همه چی داشتند. نشانههایی از اینترنشنال نخستین.
اینجا، اینها که رد میشدند میگفتند: "عه" اینها به پیغمبر میگویند "راعنا."
"راعنا." به کدام معنا؟ "علف بده بچریم."
"راعنا" یک معنایش این است که مراعات کن ما را. یک معنایش این است که علف بده بچریم. خودشون میدانند گوسفندند اینها. حرفهای پیغمبر هم علوفه است. میگویند بده، علف بده به ما. "راعنا."
خدا غیرتش جوشید. ببین، در این حد. "میگوید: اجازه نداری زمینهسازی بکنی برای اینکه موج ایجاد کند یهود."
اینها دستورات قرآن. زیر و زبر عالم اسلام را به باد میدهد. من حق دارم میگویم. "لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا." بابا! یک کلمه دیگر بگو. چرا میگویی؟ مهلت بده. "انظرنا." بگو "انظرنا." نمیشود ازش سوء استفاده کرد. "راعنا" که میگویی، اینها سوء استفاده میکنند. کلیپش را پخش میکنند تو من و تو میگذارند. من و تو آن موقع، حالا باز چهار تا احمق بروند یک سری مراسمهای احمقانه بگیرند، آن هم بزنند توی کانالهای خودشان.
ما خودمان از همه تند و تیزتریم دیگر. ببین، همه ما خودمان برائت زدیم. پنج روز قرمزمون را در نیاوردیم. ولی با کارهای احمقانه مخالفیم.
جاده صافکن یهودیها بودند. بعد تو یک جور میخواهی تو مرگ اینها جشن بگیری که باز یهودیها کف بزنند. تو دیگر کی هستی؟
"و للکافرین عذاب الیم." کافرین عذاب الیم دارند. حواستان باشد. جاده صافکن و راه بازکن اینها نباش. یک چیزی نگویند، اینها سوء استفاده کنند. اینها دنبال گزک گرفتن از شما، دنبال سوژه، دنبال آتو هستند.
دقت میطلبد. این هم که آقا فلانی پروتکلها را بلد نیست و اینها... اینها شعر است. این حرفها را نداریم. وقتی کسی آمده رییس بشود، من همه چی بلد باشم، سیاسی بشوم.
امروز واقعاً اعصاب من به هم ریخت. تلویزیون نگاه میکردم. هنوز گشت ارشاد مردم را اذیت میکند. وقتی طرف میگوید از کوچه پسکوچه آمدم که گشت ارشاد گیری ندارد. سرلخت بودی از کجا پس کجا آمدی؟ مردم را اذیت میکند.
همان لحظه که میگویی تیتر بیبیسی است. تیتر من و تو است. کجا رفت؟ رییس شدی، یهودیها سوء استفاده کنند. بعد تو رییس شدی، سیاسی.
علامت حریت و آزادگیمان رئیسی هم قبلیها، بعدی. درخشانترین دورانی که راحت فحش بدهیم، دوره آقای رئیسی بود. تازه میگفتیم، میگفتیم حاج آقا کمتر. بیشتر. فرقی ندارد برای ما این و آن.
هر کی تو آن جایگاه مینشیند، باید مراعات این داستان را داشته باشد. این پاسی که میدهی به یهود سوء استفاده میکند. جریان مومنین را تضعیف میکند. شما سهیم هستی. اگر نمیدانستی، حالا بهت تذکر دادند. دیگر نگو، نکن.
خیلی اینجا حرف هست و نمیخواهم ادامه بدهم. این شد داستان نگاه اینها به آخرالزمان.
بعد میگوید که: "گنجها میآید، خانهها را پر میکنیم به گونهای که حمل کلیدهای آن حتی با ۳۰۰ الاغ امکانپذیر نیست." کلید گندم، با ۳۰۰ تا الاغ حمل.
"در آن روز، مردم را خواهی دید که گروه گروه وارد دین یهود خواهند شد. یدخلون فی دین الله أفواجاً." "به جز مسیحیان که از نسل شیطان هستند."
تکان بدهند. "بنابراین، همه از بین خواهند رفت و با آمدن اسرائیل، امید و آرزوی امت یهود محقق خواهد شد که امت حاکم بر جهان و سایر ملل هنگام ظهور مسیح خواهد بود."
خب، این یکی. یکی دیگر هم برایتان بخوانم از داستان اینها. مطالب عجیبی است واقعاً. حالا خود این حرفهایی که یهودیها میزنند عجیب است. عجیبتر این دم تکان دادن بعضی مسیحیها است. اصلاً قابل درک نیست. حالا من برایتان بخوانم عقیده اینها چیست که اینطوری برای یهودیها دم تکان میدهند؟
میگوید که: "انجیلها ایمان دارند که بازگشت دوباره مسیح میسر نخواهد شد، مگر اینکه قبل از آن، جنگها و بلایا و فساد و فراتر از آن، باید جنگ هستهای به وقوع بپیوندد."
تأکید دارم میگویم اصلاً بدون هستهای درنمیآید کار. ولی خودشان قائلاند که در "آرماگدون" راه میاندازند. "هرمجدون" که شمال اسرائیل فعلی، اسرائیل اشغالی. اسرائیلی یعنی فلسطین اشغالی.
ما قائلایم در "قرقیصیا" راه میافتد که انشاءالله من در فرصت دیگری به این بحث خواهم پرداخت. آنها قائلاند در رابطه با ظهور ماشیح، ما قائلیم که در خود جنگ سفیانی، قرقیصیا راه میافتد که دهها هزار نفر به تعبیر روایت، صد هزار کشته دارد که نمیتوانند این کشتهها را جمع کنند. کرکسها میخورند جنازهها را. ولی پیروز میدان قرقیصیا، سفیانی. ولی از همه جا با همدیگر درگیرند. همه جا با همدیگر درگیرند. یعنی همه دنیا آنجا یک نمایندهای دارد.
میگوید که: "اکثر شهرهای جهان باید نابود شوند در این جنگ."
"دو سوم یهود از بین خواهند رفت. یک سوم دیگر به مسیح که منجیشان باشد ایمان میآورند." بعد انجیلها. انجیلی، اونجلیستها.
برای اینکه اینها خب، اشاره کردم کاتولیکها و پروتستانها. کاتولیکها، مسیحیتیاند که تابع علمای مسیحی بودند. کتاب مقدس سر در نمیآوریم، باید ببینیم این راهبها برای ما چی تفسیر میکنند. بعد بعضی از آنها هم کلاش بودند. اینها را میتیغیدند.
در تفسیر کتاب مقدس، یک جریان اصلاح طلبانهای راه افتاد در برابر ما. "ما خودمان کتاب مقدس را میفهمیم. نیاز نداریم که شما برای ما تفسیر کنید. ما کلیسایی نیستیم. ما انجیلیایم. ما مسیحی هستیم." ولی مسیحی نیستیم که وایستیم ببینیم کلیسا... کلیسا میرویم ولی نوکر کلیسا نیستیم. آن کلیساییها شدند کاتولیک، اینها شدند انجیلی. یک شاخهای پروتستانها هستند که عرض کردم رهبرشان کی بود؟ مارتین لوتر. البته الان کتاب مقدس، معنا و امور قرن ۱۷، قرن ۱۶ علوم. داستان عوض.
حالا همین انجیلیها چی میگویند؟ میگویند که: "باید مملکت بزرگ اسرائیل تشکیل بشود." چون این شرط بازگشت مسیح است. "باید هیکل سلیمان بر ویرانههای مسجد الاقصی ساخته بشود." برنامه جدی که دارند همین است.
این پایتخت کردن اورشلیم هم برای اسرائیل که چند سالی است باز جدیتر شده جزو آرمانهایشان است. میگویند اصلاً تا وقتی که اینجا پایتخت ما نشود، مسیح ظهور نمیکند. "پایتخت ما اینجاست و باید بتوانیم معبد سلیمان را دوباره بسازیم. تا وقتی که مسجد الاقصی خراب نشود، نمیتوانیم معبد سلیمان را بسازیم."
" چندین سال هم است که هی حساسیتسنجی میکنند تو مسلمانها که اینها پا میدهند ما این را خراب کنیم یا نه؟ حتی ماکتش را ساختند، حتی سنگهای معبد سلیمان را آوردند تو اسرائیل. خیلی سال است. کاملاً آماده است." اصلاً گفتند: "آقا اگر بشود، ما دو شبانه روز ساختیم سلیمان را." آنقدر آماده. "خراب کنیم که اینها تحریک نشوند."
گفته بود خیلی من ترسیدم از این جمله. یعنی میزان خباثت اینها واقعاً عجیب غریب است. یکیشان گفته بود که: "آن شبی که ایران داشت موشکباران میکرد اسرائیل را، ما باید سریع همانجا با یک موشک مسجد الاقصی را میزدیم. میگفتیم ایرانیها زدند، مسجد الاقصی خراب شده بود. هم تو دنیا میتوانستی مسلمانها را بیندازیم به جان ایرانیها. چند طرفه بُرد بود برای ما. این لحظه تاریخی که ما هی دنبال خراب کردنیم، وقتش این است."
موجودات عجیب غریبی ما مواجهایم. این تو میدان نظامی شاید خیلی نتواند با شما درگیر بشود. تو میدان رسانه همیشه تاریخ اینها دست برتر بودند.
بعد میگوید که: "چرا باید مسجد الاقصی را بتوانند دوباره هیکل سلیمان را بسازند؟ چون یهود ملت برگزیده خداست." اینها مسیحیهای اونجلیست میگویند: "هر کی اینها را یاری کند خدا او را دوست خواهد داشت. هر کی با اینها دشمنی کند مقابل اراده و خواست الهی ایستاده."
بعد اونجلیستها که حاکمیت آمریکا هم اتفاقاً دست اینهاست. چرا همیشه از آمریکا، از اسرائیلیها حمایت میکنند؟ دلایلی دارد که نشد مفصل بهش بپردازیم. یکیش این است. میگویند اگر، میگویند اعتقاد ما این است: "اگر ما پشت اسرائیل را خالی کنیم، خدای اسرائیل که یهوه است که دارد دنیا را حکومت میکند، اداره پشت اینها را خالی کنیم، کتک میخورد."
"اگر خدا را میخواهی، قدرت را میخواهی، خدا گفته من قدرت را به آنهایی میدهم که با اینها باشند. این نژاد خلاصه من."
عجیب است. این اعتقاد این اونجلیستهاست که عرض کردم. باز یهودیها نگاهشان به اینها چیست؟ اینها ایمان دارند که: "باید به سیاست خارجی آمریکا فشار آورد تا پیشگوییهای عهد قدیم را بر اساس برداشتهای یهودیها محقق کند. باید مهاجرت یهودیها به فلسطین ادامه پیدا کند. هر چه بیشتر این اراضی مقدس را ملحق کنند."
اصلاً یکی از فلسفههای... من مفصل آوردهام. خیلی حیفم میآید که این مطالب را میآورم وقت. مفصل در تحلیل جنگهایی که تو خاورمیانه راه انداختند. خصوصاً بوش پسر. من متن بعضی صحبتهایی که در مراسم تحلیف ریاست جمهوری بوش پسر بوده را که اساساً اینها با این هدف آمدند که: "آقا ما اگر عراق را بگیریم، عراق جزئی از آن مقدسهای است که مال ماشیح است. زمینههای ظهور برای ماشیح فراهم میشود." آخرالزمانی است.
بعد ما باید آدمهای هچلهفتی مواجه. میگویند: "آمریکا آمد عراق دنبال نفت میگشت."
تعطیلالعلوم، اینها را چکار کنیم ما واقعاً؟
بنده خدایی آدم اما به سر شناخته شده در مشهد است که: "خود ما، آمریکا با شما مشکل اعتقادی ندارد که شما هی سیخ میدهید حساس. آمریکا نفت میخواهد."
بیسوادی و حماقت وقتی دست به دست هم میدهد... "من حاکمیتم را میخواهم. من آنجا را داشته باشم، کل دنیا را دارم. من نفت عراق را میخواهم چکار؟ دنیا را میخواهم. من کل همه دنیا را میخواهم. عراق را میخواهم از آنجا فلسطین را بگیرم. این منطقه را باهاش کار دارم. سوریه را هم میخواهم. اردن را هم میخواهم. لبنان را هم میخواهم." همه را به این معنا میخواهم. به این دلیل که ما هم نگاه آخرالزمانیمان اتفاقاً همین هست. خوب.
بعد میگوید که: "اینها ایمان دارند که کشتن اعراب به دست یهود، عملی مقدس است." کیا ایمان دارند؟ اونجلیستها. یهودیها نه. "کشتن اعراب به دست یهود، عملی مقدس در راستای رضایت خداست. خواهان ذخیره سلاحهای هستهایاند و در مقابل منع تسهیلاتی ایستادگی میکنند." چون: "این برخلاف طرحها و برنامههای خدا برای آینده جهان است."
"این جنگ هستهای برنامه خداست. باید بشود. دستور خداست. برای اینکه منجی را بفرستد، باید جنگ هستهای کنیم. باید داشته باشیم و نباید بگذاریم هر کسی که تو آن سایت مقابل ضد آرماگدون است، حتی کمترین بهره. دیگر پیدا کنیم پرتقال فروش را." خودتان که من شب زیاد به پرتقال فروش اشاره میکردم.
گریس هالسُم که یک اشاره به کتابش کردم و نشد از کتابش بخوانیم. میگوید که: "من وقتی رفتم اسرائیل" - که خیلی سال پیش آمده بود - "راهنمای سفر به من گفت: ما تلاش کردیم با اعراب دوست بشویم، ولی تمام این مسلمانها تروریستاند و گفت که فلسطینیها اینها همهشان دشمنهای خدا و دشمنهای ملت برگزیدهاند و هر کی که دشمن اسرائیل است دشمن خداست."
اینها اعتقادات مسیحیهایشان است تازه. این اونجلیستها همه مسیحیان نیستند. یک پنجم مسیحیهای آمریکا. ولی قدرت دست اینهاست. رسانه دست اینهاست. ثروت هم دست اینهاست. همه کاره آمریکا اینها. همه کاره انگلیس هم اینها. همه کاره سازمانهای بینالمللی هم اینها. و فراتر از اینها، همه کاره سازمانهای بینالمللی خود یهودیان.
اشاره کردم به کتاب "دنیا بازیچه یهود." تک تک اسامی را آورده که مثلاً در یونسکو همه کاره یون با اسم آورده. همه کاره بانکهای جهانی کیان؟ اسامی را تک تک آورده که اینها دارند اداره میکنند دنیا را. سازمان بهداشت جهانی کی دارند اداره میکنند؟
دورههایی داشتیم، آنها دستور میدادند: "آقا شما نرخ رشد جمعیتیتان باید متوقف بشود." سمعاً و طاعتاً. چاکر حاجی. رایگان میبستند اینجا. رایگان. تو شرایطی که تو جنگ به ما نخ بخیه نمیدادند، اینجا مفتی برای ما نسل را قطع میکرد. آنقدر به ما علاقهمند بودند. یک وقت جمعیتمان زیاد نشود تو مشکلات اقتصادی قرار بگیریم.
قتل عام شیعه اینهاست دیگر. دو سومی که باید نابود بشوند. همه را که پول نمیدهد که بمب بزنند که. بابا! عاقلتر از این. حواسش به جیبش هست. فرحزاد دارد جوش میزند آدم بکشم. حزباللهیها برایشان میآورد. تازه کربلا درس مذاکره خودش با همین ادبیات خود اینها قانعشان میکند.
بعد میگوید که: "باید این جنگ هستهای هم حتماً به وقوع بپیوندد." خب، این تا اینجا. این مال سخنرانی دیشب بود. اینجا که مانده بود.
سخنرانی امشب از اینجا شروع میشود تازه.
بعد آنی که گفتم بیش از یک ساعت و خوردهای مال سخنرانی امشب بود. یک قضیه در مورد روسیه عرض کردم، یک عزیزی پرسیدند و بعد دیگر یا به ملکوت رفتند یا چی دیگر تشریف نداشتند شبهای بعد که: "آقا روسیه چیست داستان یأجوج و مأجوج؟" گفتند: "شما اشتباه گفتی، سوریه میخواستی."
گفتم: "نه آقا، روسیه است."
روسیه وقتی که بلوک شرق، اتحاد جماهیر شوروی بود، سعی داشتند که دجال را که جریان ضد ماشیح باشد را روسیه معرفی کنند. چون هم کمونیست بود، هم هستهای بود. تو مغزها هک کرده بودند که آن جنگ هستهای ما با اینهاست. بعد که فروپاشی اتحاد شوروی شد، اینها گفتند که: "خب، این هم که شد از جنس خودتان. این هم که غربی شد."
عبارت جدیدی تولید کردند. گفتند: "نه، دجال نیستم، ولی دیگر یأجوج مأجوج که دیگر هستم."
داستان سدشان چی میشود؟ نه، اینها مشکل سد و مد و اینها ندارند. انگ را به کسی بچسبانند، مهم این است که روس است.
خب، وقتی و دور و برشان سدی هم نبوده، نشان میدهد که اصلاً در تاریخ سد، دروغ گفتند به ما. که یهودیها بعدها گفتند که هم روسیه، هم ایران. این دو تا یأجوج و مأجوجاند. آن جنگ هستهای را ایران هم داستان هستهای گفتم: "جنگ هستهای ما با اینها خواهیم داشت."
در مصداق اشتباه نگرفتند، در عنوان اشتباه گرفتند. ولی مثل اینکه در مصداق خیلی اشتباه نگرفتند. چون هم روسیه روبروی اینها وایستاده، الان هم جمهوری اسلامی. و آن کابوسشان مثل اینکه دارد به تحقق میپیوندد که حالا اینها واقعاً دارند میآیند به میدان برای درگیری و هر دو هم قدرت هستهای را دارند.
اجمالاً تمامش بکنیم. ببینید آقا! یک گرفتاری عظما که ما داریم، این است که در روایات آخرالزمان، اولاً که بخش عمدهای از تولیدات روایی آخرالزمانی مال یهودیهاست. و نکته عجیب و بسیار قابل تأمل این است که بسیاری از روایاتی هم که در مورد آخرالزمان به ما رسیده تو فرهنگ اسلامی، خصوصاً خصوصاً خصوصاً از طریق اهل سنت، اینها چیست؟ اسرائیلیات. دقیقاً همان چیزی که آنها گفتند و اینها فقط گفتند "قال رسول الله."
اصلاً طبق روایات شیعی، یأجوج و مأجوج داستانشان مال قبل از ظهور نیست. اینها داستانشان مال قبل از قیامت. آنها دنبال این بودند، یهودیها، که یک جوری بسازند که با این انگ بتوانند بقیه را از راه به در کنند. اینها آمدند تو عالم اسلامی پشت بندش گرفتند. اشارهای هم کردم شبهای قبل که در حال ارتباطات اینها در صدر اسلام با یهودیها به چه نحوی است.
یک نکته. نکته بعدی این است که در مورد یأجوج و مأجوج، ما بعضی روایاتمان روایات عجیب غریبی است. حالا بعضیها تطبیق دادند قوم مغول. مغول آمدند و رفتند دیگر. اصلاً نابود شدند عملاً که حالا مثلاً بخواهند باشند قبل از ظهور و اینها. و خب خود داستان یأجوج و مأجوج و داستان ذوالقرنین و اینها که اینها کجا بودند و چی بودند و اینها، خودش بسیار محل تأمل و دقت.
ولی من یک روایت از امیرالمومنین برایتان بخوانم، فقط توجه. خیلی عجیب است این در منابع خودمان است. در کافی، جلد ۸، صفحه ۲۲۰.
میگوید که ابن عباس میگوید: "من بودم سؤال کردند از امیرالمومنین علیه السلام عن الخلق." از امیرالمومنین علیه السلام در مورد خلق سؤال کردند، مخلوقات، خلایق. فرمودند: "خلق الله الفین و مائتین فی البر و الفین و مائتین فی البحر."
خدا ۱۲۰۰ موجود در خشکی خلق کرده، ۱۲۰۰ موجود در دریا خلق کرده. "و أجناس بنی آدم سبعون جنساً." بچههای آدمیزاد هم ۷۰ جنس دارد. اینجا روایت عجیب است: "و الناس وُلدوا آدم، ما خلا یأجوج و مأجوج."
همه مردم فرزندان آدماند، ما خلا یأجوج و مأجوج. "فقط این یأجوج و مأجوج شکل انساناند، ولی از نسل آدم نیستند."
از آن ۷۰ جنس نیست دیگر. از این دقیقتر و عمیقتر من ندیدم تو روایت. یعنی گشتم هم چیزی پیدا نکردم که روایتی باشد که شفافتر یأجوج و مأجوج را توضیح داده باشد. ولی خوب دارد که بالاخره جماعات کافر اهل خشونتی بودند و قبل از قیامت برمیگردند.
خب، این یک بخش از روایات. از این بگذرم.
برویم سمت بخش اصلی بحثمان. حالا همه اینهایی که گفتیم، ما چی میگوییم در مورد این منطقه، آرماگدون، فلسطین و درگیری با یهود و داستان، به هر حال، اتفاقاتی که قبل ظهور رخ میدهد؟ روایات ما چی میگوید؟
در حال بارگذاری نظرات...